اسید بن حضیر (اُسِیدِ بنِ حُضِیر)

از گروه انصار و اصحاب رسول گرامی اسلام (ص)، و نقیبان 12 گانه.
کنیه اش: ابویحیی، ابوالحصین، ابوعیسی، ابوعتیک و ابوعتیق و نسبش به قبیله اوس می رسد.
پدرش: حضیر بن سماک بن عتیک... عبدالاشهل.
مادرش: «ام اسید» دختر «نعمان بن امرء القیس» و به نقلی دختر «سکن بن کرز... عبدالاشهل» بود.
پسرش: یحیی که مادرش از قبیله «کنده» می باشد.
پدر «اسید» در دوره جاهلیت از اشراف و بزرگان قبیله «اوس» و به «خضیر الکتائب» مشهور بود و در «جنگ بعاث» که قبل از هجرت پیغمبر اسلام بین دو قبیله «اوس» و «خزرج» در مدینه اتفاق افتاد، او به عنوان فرمانده قبیله اش در آن جنگ شرکت و سپس کشته شد. اسید نیز چون پدرش، در زمان جاهلیت در میان قوم خود، بسیار شریف و محترم و بعد در زمان اسلام هم از بزرگان و رؤسای قبیله «اوس» بسیار خردمند و دانشمند و صاحب رأی و تدبیر بود. از زمان جاهلیت، خط عربی می نوشت، در تیراندازی و شنا هم مهارت داشت و از این جهت، به او و پدرش «کامل» می گفتند (هر کس این صفات را دارا بود، در دوره جاهلیت قبل از اسلام به او این لقب «کامل» را می دادند).

اسلام اسید
2 سال قبل از هجرت پیغمبر (ص)، به توسط «مصعب بن عمیر» فرستاده آن حضرت به مدینه، مسلمان شد. که به دنبال او، «سعد بن معاذ» دوست صمیمیش، نیز اسلام آورد و بعدا خویشان خود را به اسلام دعوت کرد. در بیعت عقبه دوم، همراه هفتاد نفر حضور داشت و با پیامبر (ص) بیعت کرد و به عنوان یکی از نقیبان (نمایندگان) دوازده گانه، نماینده قبیله اش «اوس» شد. بعد از هجرت، رسول خدا میان او و «زید بن حارثه»، عقد برادری بست. به نقل برخی مورخین شرکت او در جنگ بدر، تصریح شده، ولی بعضی عقیده دارند که او شرکت نکرد، از آن جهت که فکر نمی کرد، که پیامبر (ص) با لشگر قریش برخورد کرده و جنگ پیش آمد و به نقل («واقدی» در کتاب طبقات ابن سعد) هنگامی که پیامبر اکرم از جنگ برگشت، اسید به دیدار آن حضرت رفت و حمد خدا به جای آورد و گفت: «ای رسول خدا، به خدا سوگند، علتی که از حضور در جنگ بدر تخلف کردم این بود که خیال نمی کردم که با دشمن رویاروی بشوی و اگر چنین گمان داشتم، از شرکت در جنگ خودداری نمی کردم.» پیامبر فرمودند: «راست می گویی!» اما در جنگ های دیگر و برخی سریه ها، حضور داشت.
در جنگ احد، پیامبر اکرم (ص) پرچم آن عده از انصار را که از قبیله اوس، بودند به دست او داد و گویند که در همین جنگ بدنش هفت زخم برداشت و مجروح شد و آن زمان که اکثر مردم پیامبر را تنها گذاشته و فرار کردند بعضی مورخین اسید را جزو پایداران و ثابت قدمان در کنار آن حضرت می دانند. در غزوات «حنین» و «تبوک» نیز، پرچمدار قبیله خود بود.
در جنگ خندق، در رکاب پیامبر اسلام و در غزوه «طائف» به دستور پیغمبر، به یکی از غلامان آن شهر به نام «ابراهیم بن جابر» که اسلام آورده و آزاد شده بود، قرآن و احکام دین را تعلیم داد. در «سریه» اسامة بن زید، نیز از جمله بزرگان صحابه بود که تحت امر او قرار داشت. (ابن ابی الحدید 6/52)

اما بعد از پیامبر (ص)
او بعد از رحلت پیغمبر اسلام (ص)، در ماجرای سقیفه، جانب مهاجران را گرفت و به زعم خزرجیان، اولین نفر از انصار بود که در سقیفه با «ابوبکر» بیعت کرد و مردم قبیله «اوس» را تشویق نمود تا با او بیعت کنند و این به علت حسادتی بود که با رئیس قبیله خزرج «سعد بن عباده»، داشت. در همین بیعت، همراه عمربن خطاب، به خانه فاطمه زهرا (س) هجوم برد. تا از علی (ع) هم بیعت گیرد. (فروغ ولایت ص 180) هرچند که شیعه به سبب روایتی گوید که او از جمله کسانی بود که می خواست خانه حضرت فاطمه را به آتش بکشد و لذا علمای شیعه، او را سرزنش و نکوهش کرده اند!
این همگامی او در راستای خلافت ابوبکر، تأثیر مهمی داشت. در زمان عمر و فتوحاتش، اطلاعی از اسید، نیست، فقط «ابن عساکر» حضور او را در «جابیه» و فتح بیت المقدس، ثبت کرده است.
وی از رسول خدا (ص)، روایاتی دارد و عده ای نیز از او روایت کرده اند. اسید، در سال 20 هـ.ق، در ماه شعبان از دنیا رفت. عمربن خطاب بر او نماز گذارد و در قبرستان بقیع، مدفون شد. بعد از فوتش 4000 درهم بدهکار بود که عمر با طلبکارانش صحبت کرد و از آنها مهلت خواست و حساب او را اینگونه تصفیه نمود.


منابع :

  1. جعفر سبحانی تبریزی- زندگانی حضرت محمد

  2. محمد بن سعد- طبقات ابن سعد- جلد 4 صفحه 510

  3. جعفر سبحانی- فروغ ولایت

  4. سید محمد حسینی شیرازی- تاریخ سیاسی اسلام- جلد 1 صفحه 465 و 462

  5. سید مصطفی حسینی دشتی- معارف و معاریف

  6. دائره المعارف بزرگ اسلامی به نقل از: شرح نهج‌البلاغه، اسد الغابه ابن اثیر، تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر، معجم رجال الحدیث خوئی،‌ و بسیاری منابع دیگر.

  7. رسول جعفریان- تاریخ تحول دولت و خلافت

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/117749