ارزش و اعمال شب و روز جمعه

جمعه، روز فرخنده اجتماع و هماهنگی و پاکی و عبادت است. جمعه (نام زیبا و یادآور)، به روزی گویند که مسلمانان در آن روز، از کار دست می کشند، و استراحت می کنند، و به دیدار دوستان و خویشان می روند، و -بیشتر از دیگر روزهای هفته- به نظافت و غسل و عبادت و کارهای خیر می پردازند، و به مساجد روی می آورند، و در محضر عالمان دین حاضر می شوند، و به مجامع دینی و محافل قرائت قرآن می روند، تا هم خواندن کتاب آسمانی را بیاموزند و با کلام خدا آشنا شوند، و هم از سخنان واعظان دینی پند بیاموزند، و از دستورات و آگاهیهای دینی بهره مند گردند.
در این روز، هر مسلمانی باید بکوشد تا به دانش و معرفت و پاکی و کوشش و مهربانی و آگاهی دینی و سیاسی و اجتماعی خود چیزی بیفزاید، و چون جمعه دیگر فرا رسید، در همه خوبیها، یک گام پیشتر باشد. باید هر کس در روز جمعه، به حساب خود و کارهای خود برسد، لحظه ای با خود خلوت کند، و روزهای هفته را از نظر بگذراند، ببیند در آن روزها که گذشته است -و دیگر باز نمی گردد- چه کارهایی کرده است. اگر کار نیک کرده است، خوشحال باشد و بکوشد تا در هفته آینده بر اندازه کار نیک خود بیفزاید، و اگر کار بد کرده است پشیمان شود، و توبه کند، و بکوشد تا در هفته آینده از اندازه کار بد خود بکاهد تا کم کم کار بد را ترک کند.
در اسلام، جمعه عید هفتگی است، و روز اجتماع و برکت است، و همینگونه شب جمعه، شب نیکی و عبادت و سالم ساختن روح و پاک کردن دل و وجدان و باطن است. در قرآن کریم، یک سوره به نام سوره جمعه است. در روایات دینی و احادیث پیشوایان دین نیز، درباره اهمیت روز جمعه سخن بسیار گفته شده است. روز جمعه را نباید به لهو و لعب و غفلت بگذرانیم. روز جمعه، روز تجدید قوای روحی، و تقویت اراده ها و نیتهای خیر است.
مسلمانان صدر اسلام، به هنگامی که پیامبر اکرم، به مدینه هجرت کردند، خواستار روزی شدند در هفته که در آن روز، مراسم خاصی برگزار کنند، و به عبادت و کار خیر و آسودن از تلاشهای هفته و فکر کردن بپردازند. جمعه را برای این کارها اختصاص دادند. شنبه روز عید یهودیان بود، و یکشنبه روز عید مسیحیان. اسلام که دین کامل بود و آخرین آیین آسمان، روزها و آداب یهودیت و مسیحیت را کنار گذاشت، و خود، روز جمعه را، عید هفتگی مسلمین اعلام کرد.
یکی از وظایف عمده و مهم، در روز جمعه، برپا داشتن نماز جمعه و حضور در آن است. دستور نماز جمعه و شرایط آن، در رساله ذکر شده است. پیش از ادای نماز جمعه، که دو رکعت است، امام جمعه، دو خطبه می خواند، یعنی دو سخنرانی می کند، و در آن سخنرانیها مردم را به تقوا و فضیلت سفارش می کند، و مسائل مهم سیاسی را مطرح می نماید، و هرچه برای مسلمانان جهان رخ داده است باز می گوید، و جامعه اسلامی را آگاه و بیدار و مصمم نگاه می دارد. امام جمعه، مردم را به نیکی کردن، و انجام دادن کارهای خوب و شایسته، و پیدا کردن اخلاق و رفتار پاک انسانی و اسلامی فرا می خواند، و مهمترین مسائل روز دنیای اسلام را، و گرفتاریهای مسلمانان را، و خیانتهایی که به آنان شده، و مشکلاتی که برای آنان پیش آمده است، همه را یادآور می شود، و مردم را به تکالیف دقیق فردی و اجتماعی و سیاسی خود توجه می دهد.
عالم بزرگ شیعی، فضل بن شاذان ازدی نیشابوری (از اصحاب امام نهم، و درگذشته در امام حسن عسکری)، روایتی نقل کرده است از امام هشتم ابوالحسن علی بن موسی الرضا (ع) درباره فلسفه اجتماع روز جمعه، و خطبه جمعه و چگونگی سخنرانی امام جمعه در این روز. امام هشتم در این روایت می فرماید: این اجتماع و خطبه (سخنرانی جهت دار) برای این است که امام جمعه، در هر جمعه مردم را موعظه کند، و به طاعت خدا و کار خیر فرا خواند، و از معصیت و گناه برکنار دارد، و مردمان را از مصالح دینی و اجتماع خود آگاه سازد، و همه افراد را (که در مراسم جمعه گرد آمده اند، از مرکز شهر تا دورترین نقطه) در جریان امور بگذارد، و مفاسد اجتماعی و خطراتی را که درحال وقوع است تشریح کند، و از پیشامدها و دسیسه هایی که جامعه اسلامی را تهدید کند پرده بردارد، و زیان و سود اوضاع و احوال و چگونگی وضع امت را باز نماید.
یکی دیگر از وظایف شب و روز جمعه، یادکردن از مردگان و درگذشتگان است. انسان با یاد کردن مردگان و خویشان و دوستانی که پیشتر رفته اند و درگذشته اند -آنان که تا چندی پیش در میان ما بودند و اکنون نیستند- به فکر فرو می رود، و به کار خیر وادار می شود. و چون به فنای عمر و زوال زندگی می نگرد، می کوشد از لحظات عمر استفاده کند و به کار نیک دست بزند، و موضع پاک داشته باشد، و گول جهان گذران را نخورد، و به انحطاط و پستی تن ندهد، و عمر را ضایع نکند، به داد ناتوان برسد، ضعیفان را پناه دهد، حقوق مردم را رعایت کند، با کسانی که زیر دست او هستند بخوبی رفتار کند و..... خلاصه، آدم خوب و انسان پاک باشد.
هنگامی که انسان به چشم خود می بیند که آنان که در پهنه زندگی و مقامات اجتماعی و.... تا دیروز همچنان سرگرم کوشش و فعالیت و اقدام و خوشگذارانی و بهره وری بودند، اکنون آرام و خاموش و بی تلاش در دل خاک سرد خفته اند، در تفکر و اندیشه غرق می شود. برای آنان که دستشان از همه جا کوتاه است دعا می کند، آنگاه در احوال آنان تأمل می کند: یا اهل کار نیک و خدمت به مردم و پاسداری حق و پاکی بوده اند، یا نه، بدکار و بداندیش و ستمگر و جبار بوده اند. در هر صورت، اکنون دیگر رفته اند و میدان را برای دیگران -از جمله خود این انسان که در برابر گور آنان ایستاده است، یا در جای دیگر به فکر فرو رفته است- خالی کرده اند. در اینجاست که می اندیشد که کار بد و نیک نکند که عاقبت رفتن است، و کار خیر بکند که فرصت کم است. این است که گفته اند، یاد مردگان و زیارت قبور و رفتن به گورستانها، مایه زنده شدن دل است و بیداری عقل، و توجه یافتن به ارزش عمر. و علاوه بر این، ادای حق است نسبت به اموات، و یادی است از محبتها و حقهای آنان. در حقیقت، دیدار مردگان و گاه فکر کردن به آنان، برای انسان عاقل، محرک بزرگی است در جهت محکوم کردن تنبلی و سستی و افزودن بر کوشش و حرکت برای فلاح و فضیلت و نیکی.
باری، مسلمانان سراسر جهان، باید روز جمعه را از هر جهت گرامی بدارند، و تا هر اندازه که بتوانند به آداب آن -که در کتابهای آداب دینی آمده است- عمل نمایند، و این شعار بزرگ همگانی اسلام را، که هفته ای یکبار تکرار می شود، حفظ کنند و پاس دارند.


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی (عج)- صفحه 174-170

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/119224