نحوست یا شوم بودن برخی ایام از منظر روایات

در روایات ما پیدا می شود چیزهایی که از آنها نحوست برخی ایام، مفهوم می شود.
مثلا مسافرت کردن در حالی که قمر در عقرب است یا مسافرت کردن در فلان روز خوب نیست، مسافرت کردن در فلان روز خوب است، این چیزهایی که اصطلاحا نجوم احکامی نامیده می شود. اینها چیست؟
در مورد اینها ما یک عده روایات داریم که ظاهر آنها همینها را تأیید می کند، و از طرف دیگر یک عده روایات داریم که شدیدا اینها را نفی می کند، مثل آنچه که در نهج البلاغه است که در کتب روایات هم ذکر شده است که وقتی امیرالمؤمنین (ع) می خواستند به جنگ نهروان بروند، در حالی که سوار شده و آهنگ رفتن کرده بودند اشعث قیس کندی آمد در حالیکه یکی از خویشاوندانش همراهش بود و گفت: یا امیرالمؤمنین! توقف بفرمایید و حرکت نکنید برای اینکه این (مرد) سخنی می گوید. فرمود چه می گوید؟ او آمد و گفت من منجم هستم (1)، اوضاع کواکب دلالت می کند که اگر شما در این ساعت حرکت کنید و بروید به جنگ شکست می خورید و همه تان کشته می شوید.
امیرالمؤمنین به شدت به او حمله کرد، فرمود هر کسی که حرفهای تو را باور کند باید خدا و قرآن کریم را تکذیب کند. ما وظیفه داریم در کارها به خدا توکل و اعتماد کنیم، و بعد فرمود: «سیروا علی اسم الله؛ به نام خدا حرکت کنید» و هیچ به حرفهای اینها ترتیب اثر ندهید. رفتند و پیروز هم شدند و می دانیم که در هیچ جنگی لشکریان امیرالمؤمنین به این سرعت و به این تمامی پیروز نشدند که غیر از هشت نه نفر از خوارج بقیه همه تار و مار شدند (نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 78).
عبدالملک بن اعین برادر زرارة بن اعین است. روزی آمد خدمت امام صادق (ع) و عرض کرد: یابن رسول الله! من گرفتار این نجوم شده ام و این نجوم در من وسواسی ایجاد کرده. ضمنا این آدم منجم هم بود، به همین نجوم احکامی عمل می کرد، به این حسابهایی که اوضاع ستارگان مثلا دلالت می کند بر اینکه اگر امروز از طرف جنوب بروی چنین (می شود)، از شمال بروی چنین، مسافرت چنین است و ازدواج چنین.
کم کم عادت کرده بود و خیلی مصیبت بود که تمام کارهایش را بر اساس راهنماییهای نجومی انجام بدهد و این سبب شده بود که اصلا زندگی اش فلج بشود چون یک روز مثلا چندم ماه بود نحس بود، یک روز قمر در عقرب بود، روز دیگر فلان ستاره در پیش رو بود. گفت: یا ابن رسول الله! من این طور شده ام.
در حدیث نوشته اند در وسائل است حضرت با کمال تعجب فرمود: تو به این چیزها عمل و اعتنا می کنی؟! گفت: بله یابن رسول الله، چطور؟ فرمود: الان حرکت می کنی می روی به خانه ات و تمام این کتابها را یکجا آتش می زنی. امر امام بود، رفت تمام کتابها را یکجا آتش زد. روایات زیادی در نهی از ترتیب اثر دادن به این امور داریم. یک سلسله روایات سومی داریم (3) که از آنها انسان این طور می فهمد که نحوست ایام و اوضاع کواکب یا اساسا در زندگی انسان اثر ندارد یا اگر هم اثری داشته باشد، 1. توکل به خدا 2. توسل به ائمه و 3. صدقه دادن اثر اینها را از بین می برد. من خودم از آن زمان که (این روایات را) دیدم، اصلا بنایم بر این است که در هیچ کاری به این امور ترتیب اثر ندهم که:
سه و پنج و سیزده با شانزده *** بیست و یک با بیست و چهار و بیست و پنج
هفت روز نحس باشد در مهی *** زان حذر کن تا نیابی هیچ رنج
فکر نمی کنم چنین چیزهایی هم وجود دارد. توکل می کنم یا اگر مثلا از سفر خودم نگرانی داشته باشم، بالاتر از توکل صدقه ای هم می دهم.
(1) منجم به همان معنا که شامل نجوم احکامی هم می شود، نه فقط نجوم ریاضی. نجوم ریاضی که اول ماه کی است و کی خسوف می شود و کی کسوف و حسابهای ریاضی است هیچ اشکالی ندارد و هیچ کسی هم ایراد نگرفته. مقصود نجومی است که مربوط به تأثیر اوضاع آسمانی در بشر است که ازدواج در این روز چنین است، مسافرت کردن در این روز چنین است و...
(2) همینها را مخصوصا می خواستم بخوانم، در آن تفسیر جمع کرده بودند، خودم قبلا دیده بودم، مخصوصا یکی دو تا روایت را در حدود پانزده سال پیش در سفینه البحار مرحوم حاج شیخ عباس دیده بودم و بعد دیدم اینجا بیشتر روایت جمع کرده اند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 5- صفحه 243-240

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/22089