نقد ادعای زرتشتیان در مورد تقدس آتش

یکی از مسائلی که از سوی دین زرتشت بعضا مطرح می شود این است که زرتشتیان هیچگاه آتش پرست نبوده و نیستند. بعضی از آن ها چنین نوشته اند که: ما با آوردن آیاتی از کتابهای آسمانی ثابت خواهیم کرد که خداوند تبارک و تعالی خود نورالانوار و منبع فروغهای گوناگون است و زرتشتیان با رو آوردن به سوی آتش و نور در حین ستایش، در حقیقت به وسیله نور با خدای خود راز و نیاز می نمایند و از او استمداد می جویند و این موضوع یعنی رو آوردن به سوی نور هنگام پرستش اهورامزدا به هیچ وجه به یکتاپرستی آنها خللی وارد نمی سازد؛ کما اینکه پیروان سایر مذاهب نیز در حین خواندن نماز رو به سوی قبله می کنند و کسی آنها را بدین سبب خاک پرست نمی خواند و نمی داند.
اینان سپس ضمن اینکه از آتش به عنوان عنصر مقدس یا عنصر شریف یاد می کنند به ذکر فوائد آتش که بر همه روشن است می پردازند و می گویند: در هر حال همه این پیشرفتها برای انسان اولیه تنها با کمک آتش سرخ و سوزان میسر گردیده بود، و در این صورت او حق داشت که برای آن ارزش و احترامی زیاد قائل شود و آن را یک پیک آسمانی بداند که برای کمک او از آسمانها به زمین فرود آمده است و باید برای آن معابد بسازد و یا آن را در اجاق خانه خود پیوسته مشتعل نگه دارد و مانع از بین رفتن و خاموشی آن گردد.

پاسخ:
در جواب اینان می گوییم: آری خداوند متعال نورالانوار است، اما نه به این معنی که ما اشیاء را به دو قسم تقسیم کنیم. نورها و ظلمت ها و خداوند را تنها نور آن نورها بدانیم نه نور ظلمتها. خداوند نورالانوار است به معنی اینکه هستی مساوی نور است و ظلمت مساوی عدم. پس خداوند نور همه چیز است: «الله نور السموات و الارض؛ خداوند نور آسمان ها و زمین است.» (نور/ 35) در این جهت نور حسی از قبیل آتش و آفتاب و چراغ، با سنگ و کلوخ تفاوت نمی کند، چنین نیست که اگر رو به سوی آتش کنیم به سوی خدا رو آورده ایم و اگر رو به سوی خاک کنیم رو به سوی نورالانوار نیاورده ایم.
آنها می گویند که زرتشتیان به وسیله نور با خدای خود راز و نیاز می نمایند. اما ما می گوییم که یکتاپرستی این است که انسان آنگاه که رو به سوی خدا می آورد هیچ چیز را وسیله و واسطه رو آوردن قرار ندهد: «و اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب؛ و چون بندگان من از دور و نزدیکی من می پرسند، بدانند که من به آنها نزدیک خواهم بود.» (بقره/ 186) در رو آوردن به سوی خدا لزومی ندارد و نبایست چیزی را وسیله و واسطه قرار داد.
اما مسئله کعبه و قبله که طرح کرده اند، قیاس گرفتن تقدیس آتش با رو به کعبه ایستادن در حین نماز و عبادت خدا قیاس مع الفارق است. آنها می گویند: "چون آتش این همه فوائد برای انسان داشته و دارد پس انسان حق دارد که برای آن ارزش و احترام زیاد قائل شود." اتفاقا بعثت پیامبران برای این است که بشر را به سرچشمه خیرات و برکات و نعمات آشنا کنند. انبیا آمده اند که بشر را از سبب متوجه مسبب الاسباب کنند، انبیا آمده اند که به بشر بفهمانند که تمام سپاسها و ستایشها اختصاص دارد به ذات اقدس الهی که پروردگار تمام جهانهاست. به علاوه، مگر تنها آتش پیک آسمانی است که برای کمک بشر از آسمان به زمین آمده است؟ اگر مقصود از آسمان این جوی است که بالای سر ماست، هیچ عنصری از آنجا نیامده است، اگر هم آمده باشد پیک مخصوص الهی نیست، و اگر مقصود از آسمان جهان غیب و ملکوت است همه چیز از آسمان آمده است و همه چیز پیک آسمانی است، اختصاص به آتش ندارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم؛؛ هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزانه های آن نزد ماست و فرود نمی آوریم مگر به اندازه معین.» (حجر/ 21)

مقایسه تقدیس آتش و توجه مسلمین به سمت کعبه در حین نماز
مقایسه تقدیس آتش با توجه حین نماز به سمت کعبه، مقایسه غلطی است. هیچ مسلمانی هر چند عامی باشد آنگاه که به سوی کعبه برای نماز می ایستد در خاطرش خطور نمی کند که می خواهد با این عمل کعبه را تعظیم و تکریم و تقدیس کند. اسلام که کعبه را قبله نماز قرار داده به این معنی نیست که مردم در حین نماز کعبه را تقدیس کنند و لهذا در ذهن هیچ مسلمانی تقدیس کعبه خطور نمی کند از این جهت درست مثل این است که به مسلمانان می گفتند هنگام نماز همه رو به نقطه جنوب بایستید که مفهومی جز اینکه در حین عبادت همه وضع واحدی داشته باشد ندارد. هرگز در دین اسلام کوچکترین اشاره ای به این مطلب نیست که خداوند با کعبه و مسجدالحرام یک ارتباط خاص دارد بلکه عکس آن تعلیم داده شده است.
قرآن کریم صریحا می فرماید: «اینما تولوا فثم وجه الله؛ پس به هر طرف روی کنید به سوی خدا روی آورده اید.» (بقره/ 115) و اگر به کعبه گفته می شود "بیت" از آن جهت است که هر معبدی "بیت الله" است. پس رو به کعبه ایستادن تنها مبتنی بر یک حکمت و فلسفه اجتماعی است. آن حکمت این است که اولا مسلمانان از لحاظ جهتی که در حین انجام عمل عبادت انتخاب می کنند یکی باشند، تفرق و تشتت نداشته باشند. ثانیا نقطه ای که برای وحدت انتخاب می کنند همانجا باشد که اولین بار در جهان برای پرستش خدای یگانه ساخته شد که این خود نوعی احترام به عبادت خداوند یکتاست. عبادت زردشتیان به اقرار خودشان، تقدیس و تعظیم خود آتش است، چگونه ممکن است تعظیم و تقدیس آتش عبادت اهورامزدا محسوب شود.
هیچ مسلمانی در وقتی که رو به قبله می ایستد و نماز می خواند، نمی خواهد به کعبه تعظیم کند و نمی خواهد از کعبه استمداد کند و استعانت جوید. هیج مسلمانی برای کعبه روحانیت و قدرت ماوراء الطبیعی قائل نیست. اساسا یک نفر مسلمان در حال نماز، رو به قبله هست، ولی توجهش به قبله نیست. یک نفر مسلمان در نماز مستقیما با خدای خودش سخن می گوید که: «ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم.» (حمد/ 5) برای مسلمان رو به کعبه ایستادن نظیر با جامعه پاک بودن و با وضو بودن و مستور العوره بودن است؛ یعنی از رو به قبله ایستادن از آداب نماز است نه هدف نماز.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحه 232-228 و 225-224 و 241

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/23491