علامه جلال الدین دوانی

جلال الدین محمد دوانی (کازرونی، صدیقی) معروف به علامه دوانی، فیلسوف، حکیم، متکلم، شاعر و دانشمند بزرگ اسلامی و از مردان نادری که در راه توسعه فرهنگ اسلامی و علوم عقلی گامهای بسیار مهمی برداشته است. پدرش سعدالدین اسعد صدیق، از شاگردان محقق مشهور "میرسید شریف جرجانی" بود و در کازرون به تدریس علوم دینی و قضایای شرعیه اشتغال داشت.
جلال الدین سال 803 هـ ق، در "دوان" که 8 کیلومتری شهر کازرون و 20 فرسخی شیراز، در ایران است، متولد شد. نسب او به محمدبن ابی بکر، تربیت یافته امیرالمؤمنین علی (ع) می رسد. علوم مقدماتی را نزد پدرش در زادگاهش آموخت و بعد به علوم متداول و معمول زمان (فلسفه، کلام و منطق و دیگر فنون عقلی) روی آورد و اوایل جوانی به جهت هوش و استعداد زیادش به تحقیقات و مطالعات گسترده در این علوم پرداخت تا اینکه در این رشته ها مشهور شد. او برای مطالعاتش بالای کوهی بلند و سر به فلک کشیده و مشرف به دشت ارژن و دریاچه پریشان را انتخاب کرد، جائی که دورنمایی بسیار زیبا و دلپذیر داشت. او همانجا در تنهایی به خواندن و از برکردن و یادگیری و تحقیقات پرداخت. هم اکنون آنجا به غار مولی جلال مشهور است. مدتی بعد برای تکمیل علوم به دارالعلم شیراز آمد و در رشته های مختلف فلسفه، ریاضی، کلام و منطق از محضر حکما و دانشمندان استفاده نمود و حکمت و فقه و اصول و تفسیر و حدیث و ادبیات عرب و عجم را یاد گرفت و بعد به تدریس مشغول شد.
مجلس درس او، چون افکار و ابتکارات جدید و دلپذیری داشت، خیلی زود خواستاران زیادی پیدا کرد و از همه جا، طالب علم و دانشجو به محضرش آمدند و کم کم به واسطه همین علوم گوناگون و افکارش، آوازه او در همه جا پیچید و مشهور شد. در زمان حکومت امیر حسن بیک و یعقوب میرزا (بایندری) بسیاری از بزرگان، علما و فضلا از تمام نقاط جهان، از روم، آذربایجان، بغداد و کرمان و طبرستان و خراسان به شیراز آمدند و در مجالس درسی او شرکت کردند. او هر روز هفته را به تدریس یک علم اختصاص داد. یک روز تفسیر قرآن، یک روز فقه، یک روز اصول و یک روز حکمت و فلسفه و از این قبیل. اگر چه توجه او به تدریس و شرح و تحقیق و تألیف و تصنیف علوم عقلی و ریاضی بود.
علامه دوانی در دوران زندگیش زمان حکومت سلطان یعقوب بایندری مورد احترام سلطان بود و به تبریز دعوت شد و آنجا به سمت قاضی فارس انتخاب و تا آخر عمر در این منصب باقی بود. گذشته از این سلاطین و حکام آن روز ایران، سلطان ابوسعید گورکانی و بایسنقر و سلطان بایزید عثمانی و سلطان مراد او را می شناختند و با او مکاتبه داشته و به او احترام زیاد می گذاشتند. او در برگشت به شیراز از صبح تا ظهر در مدرسه «دارالایتام» مشغول تدریس بود و از ظهر به بعد به قضاوت می نشست.

مسافرتهای جلال الدین:
بعد از تکمیل مراحل علمی اش، مسافرتهای زیادی به تمام نقاط جهان داشت و با وسایل سخت آن روز به کاشان، قزوین، گیلان و بیشتر نقاط آذربایجان، جزیره هرمز و بندر جرون، لار، هرات، عراق رفت و همه جا از طرف دانشمندان و امرای وقت مورد استقبال بود. در کاشان به خواهش یکی از فضلا کتاب «خلق الاعمال» را در کلام نوشت. در گیلان به درخواست عده ای از علما و حاکم آنجا کتاب «شرح عقاید عضدی» را که از آثار مهم اوست، تصنیف کرد. در بین سفرها مدتی نیز به نجف اشرف رفت و به دعوت متولی روضه مبارکه امیرالمؤمنین (ع) (شرف الدین فتال) که خودش دانشمند بود، حکمت اشراق را تدریس و رساله «زوراء» در حکمت را تصنیف کرد.

جایگاه علمی علامه:
در مقام و جایگاه علمی اش باید بدانیم که از زمان او با زمان "صدرالمتألهین شیرازی" حدود 150 مدار درس و بحث های عقلی براساس افکار او استوار بوده است و باید گفت تنها کسی که می توانست با او برابری کند، حکیم مشهور "سید صدرالدین دشتکی شیرازی" معروف به "سید سند" بود که قبل از جلال الدین، حوزه درس و بحث و شاگردان زیادی داشت ولی با روی کار آمدن او، بطرز قابل توجهی حوزه درسی و موقعیت سید صدرالدین از رونق افتاد.

اعتقادات مذهبی:
در زمانی که اکثر اهالی ایران مخصوصا مردم فارس پیرو مذهب تسنن بودند، جلال الدین نیز در یک خانواده مشهور سنی شافعی بدنیا آمد، بخصوص که از اولاد خلیفه اول عامه (ابوبکر بن ابی قحافه) بود و همانطور که از تألیفاتش مشخص است مثل عموم مردم فارس، پیرو مذهب شافعی و از نظر اصول عقاید، اشعری بوده است. ولی کم کم به مذهب شیعه اثنی عشری گروید، لیکن به علت موقعیت اجتماعی و نفوذی که در میان مردم ایران که آن زمان اغلب سنی مذهب بودند، داشت عقیده اش را نتوانست اظهار کند. از آنجائی که در اواخر عمر، کتابی فارسی بنام «نورالهدایه فی اثبات الامامه» نوشت و به دلیل بعضی دیگر از تألیفاتش علمای بزرگی چون علامه بحرالعلوم و دیگران، بی چون و چرا، آن را دلیل بر تشیع او می دانند.

شاگردان:
1- جمال الدین محمود، از حکمای نامدار بزرگترین شاگرد اوست.
2- کمال الدین حسین میبدی یزدی
3- شمس الدین محمد خضری
4- جمال الدین محمد استرآبادی
5- شیخ منصور باغنوی شیرازی
6- کمال الدین حسین لاری
7- مقدس اردبیلی
8- مولانا عبدالله یزدی
9- مولانا عبدالله شوشتری و.... .

اساتید:
1- محیی الدین کوشنکاری (فلسفه، کلام، منطق، ریاضی)
2- خواجه حسن شاه بقال (شاگرد میرسید شریف جرجانی)
3- همام الدین گلباری
4- شیخ صفی الدین ایجی شیرازی (علم حدیث)

جلال الدین دوانی از منظر بزرگان:
1- دانشمند عالیقدر (قاضی نوراله شوشتری): او از حکمای اسلام و متکلمان اعلام است که بعد از سالها به جایی رسید که اکابر زمان غاشیه مطاوعتش بر دوش و علمای اوان، حلقه بندگیش در گوش کشیدند، فضائلش به اعلی و ادنی رسید و سامانش زیاد.
2- نویسنده «پارسی نغز»: در روزگار او از چهار گوشه جهان، دانش پژوهان برای بهره بردن از علم و دانش او رهسپار شیراز می شدند.
3- قاضی میرزای صفوی: قاضی میر حسین که از بزرگان یزد است، در زمان جوانی به شیراز رفت و نزد علامه دوانی تحصیل علم کرد و در اکثر علوم خصوصا احکام حکمی، فیلسوف شد و در میان همردیفان خود به بالاترین رتبه رسید.

تألیفات:
جلال الدین بیشتر از 60 کتاب در علوم مختلف عقلی و نقلی نوشته که به تصدیق دانشمندان اهل فن، آثار او، دلیل بر احاطه او بر علوم اسلامی متداول آن زمان است:
تفسیر قرآن، 7 کتاب
فلسفه و کلام، 24 کتاب
منطق، 7 کتاب
فقه و اصول و حدیث، 8 کتاب
هیئت و هندسه و ریاضی، 5 کتاب
اخلاق و ادبیات فارسی و علوم غریبه، 7کتاب و چندین اثر دیگر.
از این کتب، کتابهای شرح عقائد عضدی، اثبات واجب قدیم، خلق افعال، نورالهدایه، عرض لشگر، شرح یکی از غزل های حافظ، در ترکیه، هندوستان، ایران، عراق به چاپ رسیده است.

وفات دوانی:
سال 908 هـ ق، در زمان ظهور شاه اسماعیل صفوی، که اوضاع ایران مخصوصا فارس (شیراز) بهم ریخته بود و ترکمانان در همه جا دست به تاراج و غارت زده بودن، جلال الدین به قصد وطنش (دوان) از شیراز بیرون رفت، ولی در نزدیکی کازرون بیمار شد و بعد از 3 روز از دنیا رفت. مزارش در (دوان) در مقبره ای معروف به «شیخ عالی» می باشد.


منابع :

  1. علی دوانی- مفاخر اسلام

  2. محمدعلی مدرس خیابانی- ریحانة الادب

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/29372