اهل بیت (ع) شاهدان آفرینش با توجه به روایات

مرحوم کلینی در کافی نقل می کند که راوی محمد بن سنان می گوید، در حضور امام جواد علیه السلام بودم (فأجریت اختلاف الشیعه) راجع به اختلافی که در مسأله ی ولایت در میان شیعه جریان داشت، سخن به میان آورم: (فقال یا محمد ان الله تبارک و تعالی لم یزل متفردا بوحدانیته)؛ «امام فرمود: ای محمد ]اسم راوی است[ خداوند تبارک و تعالی تنها بود و جز ذات اقدس او چیزی و کسی وجود نداشت. (ثم خلق محمدا و علینا و فاطمه فمکثوالف دهر)؛ آنگاه محمد و علی و فاطمه را آفرید، این سه نور پاک قبل از هر مخلوقی به دست قدرت پروردگار آفریده شدند. هزار دهر آن ها بودند و موجودی نبود. حالا هزار دهر را ما اصلا نمی فهمیم که مراد از دهر چیست؟ زیرا هنوز زمین و آسمان به وجود نیامده بوده که زمان پیدا شود. زمان در اثر حرکت کره ی زمین حادث می گردد. هنوز کرات و کهکشانی به وجود نیانده است تا از حرکت آن ها زمان تولید شود و دهر به معنایی که ما می فهمیم به وجود آید و لذا ما نمی فهمیم که مراد از دهر چیست و هزار دهر یعنی چه که هزار دهرآ آن سه نور مقدس بودند و موجودی نبود.

"(ثم خلق جمیع الاشیاء)"

«سپس خداوند آفرینش عالم را بنا گذاشت»

نکته ی قابل توجه این است که می فرماید: (فاشهدهم خلقها)؛

آن سه نور مقدس را شاهد خلق تمام عالم قرار داد و آن ها را به تمام زوایای خلقت عالم واقف ساخت. مثلا بنایی می خواهد ساختمانی بسازد کسی را همراه خود بیاورد و بگوید ببین آجر را اینجا کی مبگذارم و آهن را اینجا، سیمان را اینجا می ریزم و آهک را  اینجا. تمام جزئیات ساختمان را برای آن شخص تشریح کند و او را ناظر کار خود قرار دهد. خدا هم وقتی پایه ی آفرینش عالم را می گذاشت این انوار طیبه را شاهد خلق قرار داد. آنگاه نه تنها آن ها را شاهد خلق قرار داد بلکه: «و اجری طاعتهم علیها»؛

تکوینا چنان کرد که تمام اشیاء عالم، مطیع فرمان آن ها باشند و امر آن ها در همه جای عالم نافذ شد. بعد امام به مطلب دیگری اشاره کردند و در پایان سخن فرمودند: «یا محمد هذه الدیانه»؛

«ای محمد ! آن دیانتی که سعادت بشر را تضمین می کند، همین است که بیان کردم»

"من تقدمها مرق و من تخلف عنها محق ومن لزمها لحق"

هرکس از این حدی که من گفتم جلوتر برود یعنی مثلا استقلالی در عالم برای آن ها قایل شود؛ در این صورت مارق است و از حد اعتدال خارج شده است و هرکس از این مقدار که گفتم تخلف کند و این مقدار را هم برای آن ها قایل نباشد، دینش را محو کرده و از صراط حق منحرف گشته است و هرکس مازق این اعتقادی که گفتم باشد، به حق ملحق شده است. آن کس که جلو بیفتد مارق است و آن کس که عقب بماند دین را از دست داده است. آن کس که قبول کند و ملازم این اعتقاد  باشد، به حق، لاحق گشته است. "خذها الیک یا محمد"، «این عقیده را بگیر و ملازم آن باش ای محمد».

این یک نمونه از روایات است که ملک عظیم را نشان می دهد و آن احاطه ی علمی بر تمام خفایای خلقت و مطاع بودن نسبت به تمام کائنات و موجودات است.


منابع :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی- تفسیر سوره یوسف - از صفحه 449 تا 451

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/400735