شریعت پیامبر اکرم
فارسی 3404 نمایش |توحید پیامبر
با دلائلی روشن، ایمان و توحید پیامبر، پیش از بعثت به ثابت شده است، اما مطلبی که بیش از این مسئله ابهام دارد، این است که: پیامبر گرامی در چهل سال زندگی پیش از بعثت خود در عبادات و معاملات خود، به کدام یک از شرایع پیشین عمل می کرد، اثبات توحید و خلوص ایمان او از شرک کافی در این مرحله نیست، در این جا باید روشن کرد که وی در کارهای فردی و اجتماعی، در تشخیص حلالها و حرامها، کدام یک از شرایع را اسوه اتخاذ نموده و بر طبق آن عمل می نمود. در این جا نظریه های زیادی اظهار شده که نقل آنها، که غالبا همراه با دلیل نیست، مایه ی اطاله سخن است و مشایخ بزرگ اسلام در کتابهای خود به طرح این مسئله پرداخته و نظریه ها را نقل کرده اند. ما در این جا برخی از نظریه ها را مورد بررسی قرار می دهیم:
پیامبر «ص» به هیچ شریعتی عمل نمی کرد
نظریه ی یاد شده را به ابی الحسین بصری نسبت می دهند. ولی تاریخ زندگی پیامبر (ص) آن را تکذیب می کند، زیرا او پیش از بعثت، در «حراء» به اعتکاف می پرداخت حتی وحی الهی موقعی بر او فرود آمد که وی در خلوتگاه دائمی خود معتکف بود، آیا عبادت ممتد او می تواند، بدون پیروی از شریعتی انجام گیرد؟ گذشته بر این، او پیش از بعثت بیست بار در مراسم حج شرکت داشته است و مراسم حج عبادتی است که برای خود ملاک مشخص و لازم دارد.
درست است که خرد در یک رشته از امور دلیل و راهنمای انسان است و او در پرتو خرد برخی از زیباییها و زشتیها را درک می کرده، و بر انجام و ترک آنها از عقل فرمان می برده، ولی هرگز ادراکات عقلی همه جهات زندگی انسانی را روشن نمی سازد. پیامبر در بخشی از عصر خود، بازرگانی می کرده، و برای «خدیجه» تجارت می نموده و تجارت برای خود احکام حلال و حرامی دارد، آیا می توان گفت که در طول کار بازرگانی حلال و حرامی دارد، آیا می توان گفت که در طول کار بازرگانی حلال و حرام در نظر او یکسان بود.
زندگی فردی و اجتماعی مردم مکه و حومه آن آمیخته با قمار و شراب بود در صورتی که پیامبر گرد این امور نگردیده و به تقوی و پرهیزگاری معروف بوده است، ناچار در این میان هادی و اسوه و الگویی در اختیار داشته است بنابراین نظریه «ابی الحسین بصری» با زندگی او سازگار نمی باشد. آری احمد حنبل در مسند خود از «سعید بن زید» حدیثی را نقل کرده که در آن حدیث، راوی برای پدر خود فضیلتی را ادعا کرده که پیامبر فاقد آن بوده است از این جهت نمی تواند آن را صحیح دانست.
وی می گوید: «پیامبر با زید بن حارثه سفره ای پهن کرده و مشغول خوردن غذا بودند که «زید بن نفیل» بر آن دو گذشت، پیامبر زید بن عمرو را دعوت به خوردن غذا نمود، ولی زید در پاسخ گفت برادر زاده ام، من از گوشت حیوانی که به نام بت ذبح شود مصرف نمی کنم. از آن روز نیز دیده نشد که پیامبر چنین غذایی را مصرف نماید.»
یک چنین حدیثی که از طریق سعید فرزند زید نقل شده است فاقد ارزش خواهد بود زیرا مفاد آن این است فردی که در آستانه ی نبوت بوده، از نظر آگاهی از حلال و حرام، از یک فرد عادی نیز کمتر بوده است.
پیامبر یکی از شرایع پیشین پیروی می کرد
گروهی این نظریه را برگزیده و می گویند که او به حکم اینکه اعمال حج و عمره را به جا می آورد، و از میته اجتناب می ورزید و از مذکی استفاده می نمود طبعا از یکی از شرایع پیشین پیروی می کرده است. ولی اعمال یاد شده ی ایشان همانطور که می تواند از روی عمل به شرایع پیشین صورت پذیرد، می تواند از طریق دیگر نیز انجام گیرد و به اصطلاح دلیل اعم از مدعی است. از طرف دیگر عمل به یکی از شرایع پیشین اشکالاتی دارد که برخی را یاد آور می شویم:
الف: جواز عمل بر شرایع پیشین، فرع این است که آن شرایع، جهانی بوده و به منطقه و گروهی مخصوص نباشد، و اثبات عموم دعوت آنان کار آسانی هم نیست.
ب: عمل به شرایع پیشین، در گرو آگاهی از احکام آنها است اکنون باید دید که پیامبر (ص) از چه راهی از آنها آگاه شده است در این جا دو احتمال وجود دارد که هر دو احتمال وجود دارد که هر دو را یاد آور می شویم:
1 ـ از طریق معاشرت و آمیزش با اهل کتاب، از احکام و شرایع پیشین آگاه گردد. این راه به کلی مسدود بود زیرا او در طول زندگی با چنین گروهها معاشرت نداشت بالأخص در مکه، احبار و راهبانی وجود نداشته اند که از آنها، احکام و شرایع پیشین بیاموزد. گذشته از این، خصوص حضرت مسیح شریعت گسترده ای نداشته، بلکه برای حل اختلافات یهود، و برای تحلیل برخی از محرمات بنی اسرائیل مبعوث شده بود، و وحی الهی بر این مطلب گواه است چنانکه می فرماید: «و مصدقا لما بین یدی من التوراة و لأحل لکم بعض الذی حرم علیکم و جئتکم بآیة من ربکم فاتقوا الله و أطیعون؛ تصدیق کننده ی توراتم که پیش از من فرود آمده، و تحلیل کننده برخی از اموری هستم که بر شما مردم حرام شده است. و با آیتی یه سوی شما آمده ام از مخالفت خدا بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید.» (آل عمران/ 50) در اینجا مطلب سومی نیز وجود دارد و آن اینکه از نظر روایات، رسول گرامی (ص) بالاترین و برترین انسانها است پس پیروی «فاضل از مفضول» با موازین عقل سازگار نیست.
2 ـ پیامبر (ص) از طریق وحی از احکام پیشینیان آگاه می شد، و بر طبق آنها عمل می کرد. اگر این طریق را بپذیریم هرگز ثابت نمی شود که پیامبر تابع و پیرو پیامبران پیشین بوده است تنها چیزی که از آن می توان نتیجه گرفت این است که او بر احکامی که در شرایع پیشین وجود داشته است و از طریق وحی و یا الهام به او می رسید، عمل می کرد و به یک نظر بسان پیامبرانی بود که با داشتن خصیصه ی نبوت، بر احکام تورات عمل می نمودند چنانکه می فرماید: «إنا أنزلنا التوراة فیها هدى و نور یحکم بها النبیون الذین أسلموا للذین هادوا؛ ما تورات را فرو فرستادیم در آن هدایت و نور است و پیامبرانی که تسلیم فرمان بودند از روی آن برای یهود داوری می کنند.» (مائده/ 44) اگر راهنمای او الهام و با نزول وحی باشد، در این صورت باید گفت بر یافته های او مطابق یکی از شرایع پیشین بوده است و این همان نظریه سوم است که هم اکنون یادآور می شویم.
پیامبر مطابق الهام غیبی عمل می کرد
در این نظریه تأکید بر این است که او وظایف خود را پیش از بعثت از طریق الهام دریافت می کرد و مطابق آن عمل می نمود، و این وظایف در گرو این نبود که حتما موافق شریعت پیشینیان باشد، یا مطابق شریعتی باشد که بعدا از طریق وحی الهی بر او فرود خواهد آمد. این نظریه از دو نظریه پیش، محکمتر و استوارتر و سخن امیر مؤمنان گواه بر صدق آن است اینک به توضیح آن می پردازیم:
1 ـ مقام نبوت بالاترین مقامی است که به انسانی از جانب خدای بزرگ داده می شود، تشرف به این مقام، در گرو آمادگی روحی است که در او به تدریج پدید آید، تا در پرتو آن، بتواند فرشته را ببیند، و وحی الهی را بشنود و با ماوراء طبیعت ارتباط مستقیم پیدا کند، تحصیل چنین استعدادی، به طی مراحلی از عرفان و شناخت نیاز دارد که در زیر نظر یک معلم غیبی انجام گیرد، تا دست او را گرفته، به مدارج رفیع از کمال برساند و قرآن این حقیقت را چنین بیان می کند: «علمه شدید القوى؛ معلم نیرومندی به او تعلیم داده است.» (نجم/ 5)
بنابراین پیامبر گرامی (ص) پیش از بعثت بی نیاز از معلم غیبی، و تربیت های الهی نبوده و پیوسته مورد عنایت الهی بوده است تا به حدی برسد، که شایسته ی خطاب «إقرا باسم ربک الذی خلق؛ بخوان به نام پروردگارت كه آفريد.» (علق/ 1) گردد و امیر مؤمنان این حقیقت را در خطبه قاصعه مطرح می کند و می فرماید: «و لقد قرن الله من لدن ان کان فطیما أعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم، و محاسن أخلاق العالم لیله و نهاره؛ از روزی که پیامبر از شیر گرفته شد خدا او را با بزرگ ترین فرشته قرین و همراه ساخت تا به وسیله ی آن فرشته راه بزرگواریها را بپیماید، و به نیکوترین اخلاق، آراسته گردد.»
2 ـ عروه بن زبیر از عایشه نقل می کند نخستین مرحله ی وحی که پیامبر گرامی (ص) با آن روبرو شد رؤیاهای صادق بود، آنچه را در خواب می دید بسان سپیده ی فجر صادق پیش می آمد، سپس علاقه به تنهایی پیدا کرد و روزها را در خلوتگاه حراء می گذراند سپس به سوی خانواده ی خود باز می گشت، پس از اندی نیز به «حراء» می رفت و کار خود ار از سر می گرفت و او پیوسته در این حالت بود که وحی الهی فرا رسید و او را به مقام نبوت مفتخر ساخت.
3 ـ کلینی در باب فرق میان نبی و رسول از امام باقر (ع) نقل می کند: «نبی کسی است که حقایق را در خواب می بیند، همان طور که ابراهیم (ع) در عالم رؤیا مشاهده کرد و همان طور که پیامبر اسباب نبوت را پیش از وحی دید، و به همین حالت بود که جبرئیل او را مأمور رسالت نمود.» این روایات و نظائر آنها حاکی است که پیامبر گرامی (ص) پیش از بعثت، تحت تربیت فرشته ای بود، و حقایق را در خواب می دید و نداها را می شنید تا اینکه آمادگی پیدا کرد با امین وحی روبرو گردد و قرآن بر او فرود آید. او در این فترت از زندگی، خدا را عبادت می کرد، و در آثار صنع به مطالعه و تفکر می پرداخت، و در همین حال به وظائف شخصی خود درباره ی زن و فرزند... عمل می نمود و یگانه راهنمای او در این مرحله همان اتصالات غیبی او بود که او را در همه ی مراحل کمک می کرد، و دستورات خدا را در اختیار او می نهاد خواه مطابق شرایع پیشین باشد یا نه، یا مطابق شریعتی باشد که بعدها بر او فرود خواهد آمد یا نه.
این حقیقت در صورتی روشن می شود که بدانیم شخصیت هایی مانند حضرت یحیی و یا حضرت مسیح در دوران کودکی به مقام نبوت رسیده و یا جهان غیب ارتباط و پیوندی داشته اند چنانکه درباره ی حضرت یحیی می فرماید: «یا یحیى خذ الکتاب بقوة و آتیناه الحکم صبیا؛ ای یحیی کتاب را به استواری بگیر، و در دوران کودکی به او «حکم» دادیم.» (مریم/ 12) و درباره ی حضرت مسیح از او چنین نقل می کند: «إنی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا؛ من بنده ی خدا هستم کتاب به من داده شده و مرا پیامبر قرار دادده است.» (مریم/ 30)
بنابراین پیامبر گرامی (ص) پیش از بعثت، مرحله ای از نبوت را دارا، و اتصال و ارتباط او با جهان غیب به گونه ای برقرار بوده است و او در این مرحله پیوسته در حال تکامل بوده که در چهل سالگی به مقام رسالت و ابلاغ پیام خدا به مردم شده است.
منـابـع
جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 6 صفحه 70
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها