فائده تغییر قبله و اعتراض یهود و مشرکین

فارسی 3605 نمایش |

پیامبر اسلام (ص) مدت سیزده سال پس از بعثت در مکه، و چند ماه بعد از هجرت در مدینه به امر خدا به سوى "بیت المقدس" نماز مى خواند، ولى بعد از آن قبله تغییر یافت و مسلمانان مأمور شدند به سوى "کعبه" نماز بگذارند. در اینکه مدت عبادت مسلمانان به سوى بیت المقدس در مدینه چند ماه بود مفسران اختلاف نظر دارند، از هفت ماه تا هفده ماه ذکر کرده اند، ولى هر چه بود در این مدت مورد سرزنش یهود قرار داشتند چرا که بیت المقدس در اصل قبله یهود بود، آنها به مسلمانان مى گفتند: «اینان از خود استقلال ندارند و به سوى قبله ما نماز مى خوانند، و این دلیل آن است که ما بر حقیم.»
این گفتگوها براى پیامبر اسلام و مسلمانان ناگوار بود، آنها از یک سو مطیع فرمان خدا بودند، و از سوى دیگر طعنه هاى یهود از آنها قطع نمى شد، براى همین جهت پیامبر (ص) شبها به اطراف آسمان مى نگریست، گویا در انتظار وحى الهى بود. مدتى از این انتظار گذشت، تا اینکه فرمان تغییر قبله صادر شد و در حالى که پیامبر دو رکعت نماز ظهر را در مسجد "بنى سالم" به سوى بیت المقدس خوانده بود جبرئیل مامور شد بازوى پیامبر (ص) را بگیرد و روى او را به سوى کعبه بگرداند.
یهود از این ماجرا سخت ناراحت شدند و طبق شیوه دیرینه خود به بهانه جویى و ایراد گیرى پرداختند. آنها قبلا مى گفتند: «ما بهتر از مسلمانان هستیم، چرا که آنها از نظر قبله استقلال ندارند و پیرو ما هستند.» اما همین که دستور تغییر قبله از ناحیه خدا صادر شد زبان به اعتراض گشودند چنان که قرآن در آیه مورد بحث مى گوید: «سیقول السفهاء من الناس ما ولاهم عن قبلتهم التی کانوا علیها؛ به زودى بعضى از سبک مغزان مردم مى گویند چه چیز آنها (مسلمانان) را از قبله اى که بر آن بودند بر گردانید؟» (بقره/ 142)
چرا اینها از قبله پیامبران پیشین امروز اعراض نمودند؟ اگر قبله اول صحیح بود این تغییر چه معنى دارد؟ و اگر دومى صحیح است چرا سیزده سال و چند ماه به سوى بیت المقدس نماز خواندید؟! خداوند به پیامبرش دستور مى دهد «قل لله المشرق و المغرب یهدی من یشاء إلى صراط مستقیم؛ به آنها بگو شرق و غرب عالم از آن خداست، هر کس را بخواهد به راه راست هدایت مى کند.»
این یک دلیل قاطع و روشن در برابر بهانه جویان بود که بیت المقدس و کعبه و همه جا ملک خدا است، اصلا خدا خانه و مکانى ندارد، مهم آن است که تسلیم فرمان او باشید هر جا خدا دستور دهد به آن سو نماز بخوانند، مقدس و محترم است، و هیچ مکانى بدون عنایت او داراى شرافت ذاتى نمى باشد. و تغییر قبله در حقیقت مراحل مختلف آزمایش و تکامل است و هر یک مصداقى است از هدایت الهى، او است که انسانها را به صراط مستقیم رهنمون مى شود.

تغییر قبله از بزرگترین حوادث و از اهم احکام تشریعى بود
برگشتن قبله از بیت المقدس به کعبه، از بزرگترین حوادث دینى، و اهم احکام تشریعیه است، که مردم بعد از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه با آن روبرو شدند، آرى در این ایام اسلام دست به انقلابى ریشه دار مى زند، و معارف و حقایق خود را نشر می دهد، و معلوم است که یهود و غیر یهود در مقابل این انقلاب، ساکت نمى نشینند، چون مى بینند اسلام یکى از بزرگترین مفاخر دینى آنان را که همان قبله ایشان بود، از بین مى برد، قبله اى که سایر ملل به خاطر آن تابع یهود و یهود در این شعار دینى متقدم بر آنان بودند.
علاوه بر اینکه این تحویل قبله باعث تقدم مسلمانان، و دین اسلام مى شود چون توجه تمامى امت را یک جا جمع مى کند، و همه در مراسم دینى به یک نقطه رو مى کنند، و این تمرکز همه توجهات به یک سو، ایشان را از تفرق نجات می دهد هم تفرق وجوهشان در ظاهر، و هم تفرق کلمه شان در باطن، و مسلما قبله شان کعبه تاثیرى بیشتر و قوى تر دارد، تا سایر احکام اسلام، از قبیل طهارت و دعا، و امثال آن، و یهود و مشرکین عرب را سخت نگران مى سازد، مخصوصا یهود را که به شهادت داستانهایى که از ایشان در قرآن آمده، مردمى هستند که از همه عالم طبیعت جز براى محسوسات اصالتى قائل نیستند، و براى غیر حس کمترین وقعى نمى گذارند مردمى هستند که از احکام خدا آنچه مربوط به معنویات است، بدون چون و چرا مى پذیرند، ولى اگر حکمى درباره امرى صورى و محسوس از ناحیه پروردگارشان بیاید، مانند قتال و هجرت و سجده و خضوع و امثال آن، زیر بارش نمى روند، و در مقابلش به شدیدترین وجهى مقاومت میکنند.
سخن کوتاه اینکه خداى تعالى هم خبر داد که به زودى یهود بر مسئله تحویل قبله اعتراض خواهند کرد، لذا به رسول خدا (ص) تعلیم کرد که چگونه اعتراضشان را پاسخ گوید، که دیگر اعتراض نکنند. اما اعتراض آنان این بود که خداى تعالى از قدیم الایام بیت المقدس را براى انبیاء گذشته اش قبله قرار داده بود، تحویل آن قبله به سوى کعبه که شرافت آن خانه را ندارد چه وجهى دارد؟ اگر این کار به امر خدا است، که خود، بیت المقدس را قبله کرده بود، چگونه خودش حکم خود را نقض می کند؟ و حکم شرعى خود را نسخ می نماید؟ (و یهود به طور کلى نسخ را قبول نداشت) و اگر به امر خدا نیست، پس خود پیامبر اسلام از صراط مستقیم منحرف، و از هدایت خدا به سوى ضلالت گرائیده است، گو اینکه خداى تعالى این اعتراض را در کلام مجیدش نیاورده، لکن از جوابى که داده معلوم مى شود که اعتراض چه بوده است.
اما پاسخ آن این است که قبله قرار گرفتن، خانه اى از خانه ها چون کعبه، و یا بنائى از بناها چون بیت المقدس، و یا سنگى از سنگها چون حجرالاسود، که جزء کعبه است، از این جهت نیست که خود این اجسام بر خلاف تمامى اجسام اقتضاى قبله شدن را دارد، تا تجاوز از آن، و نپذیرفتن اقتضاى ذاتى آنها محال باشد، و در نتیجه ممکن نباشد که حکم قبله بودن بیت المقدس دگرگون شود و یا لغو گردد. بلکه تمامى اجسام و بناها و جمیع جهات از مشرق و مغرب و جنوب و شمال و بالا و پائین در نداشتن اقتضاى هیچ حکمى از احکام برابرند، چون همه ملک خدا هستند، هر حکمى که بخواهد و به هر قسم که بخواهد و در هر زمان که بخواهد در آنها مى راند، و هر حکمى هم که بکند به منظور هدایت خلق، و بر طبق مصلحت و کمالاتى است که براى فرد و نوع آنها اراده مى کند، پس او هیچ حکمى نمی کند مگر به خاطر این که به وسیله آن حکم، خلق را هدایت کند، و هدایت هم نمى کند، مگر به سوى آنچه که صراط مستقیم و کوتاه ترین راه به سوى کمال قوم و صلاح ایشان است. پس بنابراین در جمله ی «سیقول السفهاء من الناس»، منظور از سفیهان از مردم، یهود و مشرکین عرب است، و به همین جهت از ایشان تعبیر به ناس کرد، و اگر سفیهشان خواند، بدان جهت بود که فطرتشان مستقیم نیست، و رأیشان در مسئله تشریع و دین، خطا است، و کلمه سفاهت هم به همین معنا است، که عقل آدمى درست کار نکند، و رأى ثابتى نداشته باشد.
(ما ولاهم)، این کلمه از ماده (و- ل- ى) و از مصدر تولیت است، و تولیت هر چیز و هر جا به معناى پیش رو قرار دادن آنست، هم چنان که کلمه استقبال نیز به این معنا است، خداى تعالى فرموده: «فلنولینک قبلة ترضاها؛ ما پیش رویت قبله اى قرار می دهیم که آن را بپسندى.» (بقره/ 144) این معناى تولیت است، و اما اگر کلمه نامبرده با لفظ (عن) متعدى شود، یعنى بگوئیم (ولى عن شى ء)، معنایش درست به عکس مى شود، یعنى معناى اعراض و رو برگرداندن از آن چیز را مى دهد، نظیر کلمه (استدبار) و امثال آن.
معناى آیه این است که سفیهان به زودى خواهند گفت: چه علتى سبب شد که ایشان را و یا روى ایشان را از قبله اى که رو به آن نماز می خواندند برگرداند؟ چون مسلمانان تا آن روز یعنى ایامى که رسول خدا (ص) در مکه بود، و چند ماهى بعد از هجرت رو به قبله یهود و نصارى یعنى بیت المقدس نماز می خواندند. و اگر یهود در این اعتراض که قرآن حکایت کرده قبله «بیت المقدس را به مسلمانان نسبت دادند، با اینکه یهودیان در نماز به سوى بیت المقدس قدیمى تر از مسلمانان بودند، به این منظور بوده که در ایجاد تعجب و در وارد بودن اعتراض مؤثرتر باشد». و نیز اگر به جاى اینکه بفرماید: «چه چیز پیامبر و مسلمین را از قبله شان برگردانید؟» فرمود: «چه چیز ایشان را از قبله شان برگردانید» به همین جهت بود که، چون اگر فرموده بود: «پیامبر و مسلمین را، چه علتى از قبله یهود برگردانید؟» آن طور که باید تعجب را بر نمى انگیخت، و جواب از آن با کمترین توجهى براى هر شنونده آسان بود.

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏1 صفحه 479

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏1 صفحه 479

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد