هیئت تحقیقی مسیحیان در مکه
فارسی 3305 نمایش |با اینکه پیامبر گرامی در مکه برای هر نوع تبلیغ علنی کاملا محدود بود، ولی موج دعوت او از مرز حجاز گذشته و به نقاطی مانند نجران و حبشه که مهد مسیحیت بود رسید، از این جهت در ایامی که پیامبر در مکه می زیست یک هیئت تحقیقی از مراکز مسیحی نشین (گویا نجران) وارد مکه شد تا درباره ی آیین پیامبر و دعوت او به تحقیق بپردازد، اعضای هیئت وارد مکه شدند و در مسجدالحرام با پیامبر ملاقات کردند در حالی که سران قریش در اطراف کعبه نشسته بودند، مذاکرات آنان با پیامبر چنان مؤثر بود که پس از شنیدن آیاتی از قرآن به وی ایمان آورده و اشک از چشمان آنان سرازیر گردید و فهمیدند که وی همان موعود انجیل است که مسیح از آن گزارش داده است.
ایمان آنان به پیامبر آن هم در نخستین ملاقات، برای قریش بسیار رنج آور بود از این جهت ابوجهل در حالی که در خشم فرو رفته بود، رو به هیئت کرد و گفت: «خدا شما را نومید سازد، چه نمایندگان بدی بودید. سران، شما را اعزام داشته اند که از وضع این مرد تحقیق کنید و به آنان گزارش نمایید ولی بر خلاف انتظار در همان مجلس نخست، آیین خود را رها کردید و به تصدیق او پرداختید، چه هیئت تحقیقی بی خردی هستید!»
هیئت که از قدرت فرعونی مکه آگاه بود، به نرمی در پاسخ آنها گفتند ما با شما بحث و گفتگو نداریم شما بر عقیده ی خود باشید و ما نیز بر عقیده ی خویش. خداوند در تبیین این مطلب در آیات 52 الی 55 از سوره قصص اشاره دارند که: حق طلبان اهل کتاب به قرآن تو ایمان مى آورند از آنجا که در آیات گذشته سخن از بهانه هایى بود که مشرکان براى عدم تسلیم در مقابل حقایق قرآن مطرح مى کردند، آیات مورد بحث از دلهاى آماده اى سخن مى گوید که با شنیدن این آیات، حق را پیدا کرده و به آن سخت وفادار ماندند، و از جان و دل تسلیم آن شدند، در حالى که قلبهاى تاریک جاهلان متعصب کمترین اثرى از خود نشان نداد! مى فرماید: «و لقد وصلنا لهم القول لعلهم یتذکرون؛ ما آیات قرآن را یکى بعد از دیگرى براى آنها آوردیم شاید متذکر شوند.» (قصص/ 51)
این آیات همچون قطرات باران پیوسته به یکدیگر بر آنها نازل شد، در شکلهاى متنوع، و کیفیات متفاوت، گاهى وعده پاداش، گاهى وعید دوزخ، گاه نصیحت و اندرز، گاه تهدید و انذار، گاه استدلالات عقلى، و گاه تاریخ عبرت انگیز و پربار گذشتگان خلاصه مجموعه اى کامل و بسیار متجانسى که هر قلبى مختصر آمادگى داشته باشد او را به خود جذب مى کند، اما کوردلان نپذیرفتند. ولى «الذین آتیناهم الکتاب من قبله هم به یؤمنون؛ کسانى که قبلا کتاب آسمانى به آنها داده ایم (از یهود و نصارى) به قرآن ایمان مى آورند.» (قصص/ 52) چرا که آن را هماهنگ با نشانه هایى مى بینند که در کتب آسمانى خود یافته اند.
جالب اینکه اینها فقط گروهى بودند از اهل کتاب، اما آیه فوق از آنها به عنوان "اهل کتاب" بدون هیچ قیدى یاد مى کند شاید اشاره به اینکه اهل کتاب واقعى اینها بودند و دیگران هیچ! سپس مى افزاید: «و إذا یتلى علیهم قالوا آمنا به إنه الحق من ربنا؛ هنگامى که این آیات بر آنها خوانده مى شود مى گویند: به آن ایمان آوردیم، اینها مسلما حق است، و از سوى پروردگار ما است.» (قصص/ 53) آرى تلاوت این آیات بر آنها کافى بود که "آمنا" بگویند و تصدیق کنند. سپس اضافه مى کند: نه تنها امروز تسلیم سخنان پروردگاریم که «إنا کنا من قبله مسلمین؛ قبل از این هم مسلمان بودیم.» ما نشانه هاى این پیامبر را در کتب آسمانى خود یافته بودیم، و به او دل بسته بودیم و با بى صبرى انتظار او را مى کشیدیم، و در اولین فرصت که گمشده خود را یافتیم آن را گرفتیم و با جان و دل پذیرفتیم. سپس قرآن به پاداش عظیم این گروه تقلیدشکن و حق طلب پرداخته چنین مى گوید: «أولئک یؤتون أجرهم مرتین بما صبروا؛ آنها کسانى هستند که اجر و پاداششان را به خاطر صبر و شکیباییشان دو بار دریافت مى دارند.» (قصص/ 54)
یک بار به خاطر ایمانشان به کتاب آسمانى خودشان که به راستى نسبت به آن وفادار و پایبند بودند، و یک بار هم به خاطر ایمان آوردن به پیامبر اسلام، پیامبر موعودى که کتب پیشین از او خبر داده بود. این احتمال نیز وجود دارد که دوبار پاداش گرفتن آنها به خاطر آن است که هم به پیامبر اسلام قبل از ظهورش ایمان داشتند و هم بعد از ظهورش ایمان آوردند چنان که از آیات گذشته این معنى استفاده مى شود. و آنها براى انجام وظیفه در هر دو مرحله، صبر و استقامت فراوان به خرج دادند، نه منحرفان یهود و نصارى، عمل آنها را مى پسندیدند، و نه تقلید از نیاکان و جو اجتماعى به آنها اجازه رها کردن دین سابق مى داد، اما آنها ایستادند و پا بر سر منافع خویش و هواى نفس گذاردند و پاداش عظیم الهى را دو چندان کسب کردند.
سپس به یک رشته از اعمال صالح آنها که هر یک از دیگرى ارزنده تر است اشاره مى کند این اعمال عبارتند از "دفع سیئات به وسیله حسنات" "انفاق از نعمتهاى الهى" و "برخورد بزرگوارانه با جاهلان" که به انضمام "صبر و شکیبایى" که در جمله قبل آمد، چهار صفت ممتاز مى شود. نخست مى گوید: «و یدرؤن بالحسنة السیئة؛ آنها به وسیله نیکیها، بدیها را دفع مى کنند.» با گفتار نیکو، سخنان زشت را، و با معروف، منکر را، و با حلم، جهل جاهلان را، و با محبت عداوت و کینه توزى را، و با پیوند دوستى و صله رحم، قطع پیوند را، خلاصه آنها سعى مى کنند به جاى اینکه بدى را با بدى پاسخ گویند با نیکى دفع کنند! این یک روش بسیار مؤثرى است در مبارزه با مفاسد، مخصوصا در برابر گروهى از لجوجان و قرآن کرارا روى آن تکیه کرده است (شرح مبسوطى در این زمینه در جلد دهم صفحه 190 ذیل آیه 22 رعد و جلد چهاردهم سوره مؤمنون ذیل آیه 96 داده ایم). دیگر اینکه «و مما رزقناهم ینفقون؛ از آنچه به آنان روزى داده ایم انفاق مى کنند.»
نه تنها از اموال و ثروتشان که از علم و دانش و نیروى فکرى و جسمى و وجاهت اجتماعیشان که همه مواهب و روزیهاى الهى است در راه نیازمندان مى بخشند. و بالاخره آخرین امتیاز عملى آنان این است که «و إذا سمعوا اللغو أعرضوا عنه؛ هر گاه سخن لغو و بیهوده اى بشنوند از آن روى مى گردانند.» (قصص/ 55) هرگز "لغو" را با "لغو" پاسخ نمى گویند، و جهل را با جهل جواب نمى دهند، بلکه به بیهوده گویان «و قالوا لنا أعمالنا و لکم أعمالکم؛ مى گویند اعمال ما از آن ما است و اعمال شما از آن خودتان.» (قصص/ 55) نه شما را به جرم اعمال ما مى گیرند و نه ما را به جرم اعمال شما، اما به زودى خواهید دانست که عمل هر یک از ما چه محصولى به بار آورده است.
سپس مى افزاید آنها با جاهلان بیهوده گو و کسانى که با سخنان موذیانه سعى مى کنند اعصاب افراد با ایمان و نیکوکار را درهم بریزند، وداع مى گویند و گفتارشان این است: «سلام علیکم لا نبتغی الجاهلین؛ سلام بر شما ما طالب جاهلان نیستیم.» (قصص/ 55) ما نه اهل زشتگویى و جهل و فسادیم، و نه خواهان آن، ما خواهان دانشمندان روشن ضمیر و علماى عامل و مؤمنان راستین هستیم. و به این ترتیب آنها به جاى اینکه نیروهایشان را در مقابله با جاهلان کوردل و زشتگویان بیخبر به هدر دهند با بزرگوارى از کنار آنها گذشته به هدفها و برنامه هاى اساسى خود مى پردازند. قابل توجه اینکه آنها با این گونه افراد که روبرو مى شوند سلام تحیت نمى گویند بلکه سلامشان سلام وداع است!
منـابـع
جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 6 صفحه 190
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 16 صفحه 108
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها