دیدار خداوند به چشم دل

فارسی 4457 نمایش |

در تفسیر قمى به سند خود از ابن سنان روایت آورده که در ضمن آن گفته است: امام صادق (ع) در معناى «قاب قوسین» در سوره ی نجم «ثم دنا فتدلى* فکان قاب قوسین أو أدنى؛ سپس نزدیک آمد و نزدیک تر شد. تا به اندازه ى دو کمان یا نزدیک تر گردید.» (نجم/ 8- 9) فرمود: «چون آن جناب، یعنى رسول خدا (ص)، نزدیک ترین خلائق بود به خدا، و آن قدر نزدیک بود که در شب معراج وقتى به آسمان بالا مى رفتند جبرئیل مرتب مى گفت: جلوتر برو اى محمد، برو که در جایى قدم نهاده اى که نه هیچ ملکى مقرب قدم نهاده و نه هیچ رسولى مرسل. و اگر روح و جان آن حضرت نمونه اى از آن عالم نبود، هرگز نمى توانست به آنجا برسد، و در نزدیکى به خدا به حدى رسید که خداى تعالى درباره اش فرمود: "قاب قوسین أو أدنى" یعنى بلکه کمتر از دو قوس.»
در احتجاج از على بن الحسین (ع) روایتى طولانى آورده که در ضمن آن فرمود: «من فرزند کسى هستم که بلند مرتبه بود، و بلند مرتبه تر مى شد، تا آنجا که از سدرة المنتهى گذشت و نسبت به خداى تعالى آن قدر نزدیک شد که بیش از دو قوس و بلکه کمتر فاصله نماند.»
در الدرالمنثور است که ابن منذر و ابن مردویه، از ابى سعید خدرى روایت کرده اند که گفت: «آن هنگام که رسول خدا (ص) را شبانه به معراج بردند، آن قدر به پروردگارش نزدیک شد که فاصله نزدیکیش قاب دو قوس و بلکه نزدیک تر شد، و آیا مى دانى که قوس به "زه" آن چقدر نزدیک است، بلکه از آن هم نزدیک تر شد.» و نیز در همان کتاب است که ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن مردویه، از ابن عباس روایت کرده اند که در تفسیر آیه "ثم دنا فتدلى" فرمود: «منظور رسول خدا (ص) است که به پروردگارش نزدیک شد، و سپس سرازیر گردید.»
در مجمع البیان است که انس در روایتى که اوائل سندش ذکر نشده گفته است: رسول خدا (ص) در ذیل آیه "قاب قوسین أو أدنى" فرمود: یعنى به قدر دو ذراع یا کمتر از دو ذراع. و در تفسیر قمى ذیل آیه ی «فأوحى إلى عبده ما أوحى؛ پس [توسط جبرئیل] به بنده ى خود آنچه را باید وحى کند، وحى کرد.» (نجم/ 10) فرمود: این وحى، وحى رو در رو بود، (به این معنا که کسى بین خدا و آن جناب واسطه نبود). و در توحید به سند خود از محمد بن فضیل روایت کرده که گفت: من از حضرت ابى الحسن (ع) پرسیدم: آیا رسول خدا (ص) پروردگارش عز و جل را دید؟ فرمود: بله اما با قلب خود دید، مگر کلام خداى عز و جل را نشنیدى که مى فرماید: «ما کذب الفؤاد ما رأى؛ آنچه (در غیب عالم) دید دلش هم به حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت.» (نجم/ 11) پس به حکم این آیه خدا را با چشم ندید، بلکه با قلب دید.
در الدرالمنثور است که عبد بن حمید و ابن منذر و ابن ابى حاتم، از محمد بن کعب قرظى از بعضى از اصحاب رسول خدا (ص) روایت کرده اند که پرسیدند: «یا رسول الله آیا پروردگار خود را دیده اى؟» فرمود: «با چشم خود ندیدم، ولى با فؤادم دوبار دیدم.» آن گاه این آیه را تلاوت کرد: «ثم دنا فتدلى» علامه طباطبایی ره: «این معنا را نسایى هم از ابوذر (به طورى که در الدرالمنثور آمده) نقل کرده، و عبارتش چنین است: «رسول خدا (ص) پروردگار خود را با قلب خود دید نه با چشم خود.» و از صحیح مسلم و ترمذى و ابن مردویه، از ابوذر روایت کرده که گفت: «من از رسول خدا (ص) پرسیدم: آیا پروردگار خود را دیده اى؟» فرمود: «نورانى مى بینم او را.»
علامه طباطبایی ره: «کلمه ی "نورانى" منسوب به نور است که بر طبق قاعده باید بشود. "نورى" ولى بر خلاف قاعده و قیاس "نورانى" مى گویند، مانند جسمانى که منسوب به جسم است. بعضى ها عبارت مذکور را به صورت "نور انى أراه" با تنوین و کسره همزه و تشدید نون و سپس یاى متکلم، خوانده اند، یعنى نورى که من آن را مى بینم، ولى ظاهرا عبارت روایت دست خورده شده باشد، هر چند که روایتى دیگر که ذیلا نقل مى کنیم آن را تایید کند، و آن روایت این است که: مسلم در صحیح خود، و ابن مردویه از ابوذر نقل کرده اند که از رسول خدا (ص) پرسیده: آیا پروردگارت را دیده اى؟ فرمود: نورى را دیدم. چون به هر تقدیر ظاهر روایت قابل قبول نیست، مگر اینکه بگوییم مراد از رؤیت، رؤیت قلب است، در نتیجه نه رؤیت، رؤیت حسى است و نه نور، نور حسى است.»
در کافى به سند خود از صفوان بن یحیى روایت کرده که گفت: «ابوقره محدث از من خواهش کرد او را نزد ابى الحسن رضا (ع) ببرم، من از آن جناب براى وى اجازه ملاقات خواستم، آن حضرت اجازه دادند، ابوقره بر آن حضرت وارد شد و مسائلى از حلال و حرام در احکام از او پرسید تا رسید به اینجا که ابوقره گفت: خداى تعالى فرموده: "و لقد رآه نزلة أخرى" این چه معنا دارد؟ حضرت ابوالحسن (ع) پاسخ دادند که بعد از این آیه، آیه اى دیگر هست که مى فهماند آن جناب چه دیده، و آن آیه ی "ما کذب الفؤاد ما رأى" است، مى فرماید: فؤاد محمد آنچه را که چشمهایش دید و زبانش از آنچه دید خبر داد تکذیب نکرد، و اما اینکه چه دیده؟ آیه "لقد رأى من آیات ربه الکبرى؛ از آیات کبراى پروردگارش بدید" پاسخ مى دهد، و معلوم مى شود که منظور از جمله "ما رأى" آیات پروردگار است، و آیات پروردگار غیر خود اوست.»
علامه طباطبایی ره: «على الظاهر منظور امام این بوده که ابوقره را ساکت کرده باشد، چون در آغاز قبول مى کند که منظور از این دیدن، دیدن حسى است، آن گاه این چنین ساکتش مى کند که منظور از آن، دیدن آیات خدا است، و آیات خدا غیر خدا است، و بنابراین دیگر نباید به روایت اشکال کرد که چرا فرموده آیات خدا غیر خدا است، با اینکه دیدن آیات خدا بدان جهت که آیات او است در حقیقت دیدن خود او است، زیرا همانطور که گفتیم و در عده اى از روایات هم آمده بود دیدن خدا مربوط به قلب است، و دیدن آیاتش مربوط به چشم.»
صاحب تفسیر قمى مى گوید: «پدرم از ابن ابى عمیر از هشام از امام صادق (ع) برایم حدیث کرد که فرمود: رسول خدا (ص) فرموده: من (در شب معراج) به سدرة المنتهى رسیدم، و دیدم که هر یک برگش سایه بر امتى از امت ها دارد، آنجا بود که نسبت به مقام پروردگارم مانند فاصله دو قوس یا کمتر قرار گرفتم.»
در الدرالمنثور است که احمد و ابن جریر از انس روایت کرده اند که گفت: «رسول خدا (ص) فرمود: به سدرة المنتهى رسیدم، دیدم که بارش مانند ملخ درشت و پر پشت و برگهایش چون گوش فیل است، همین که جلوه اى از امر خدا آن را پوشاند به صورت یاقوت و زمرد و مثل آن در آمد.» در تفسیر قمى به سند خود از اسماعیل جعفى از امام ابى جعفر (ع) روایت کرده که در ضمن حدیثى طولانى فرمود: «و چون آن جناب را به سدرة المنتهى رساندند جبرئیل دیگر همراهیش نکرد، رسول خدا (ص) فرمود: آیا در چنین مقامى مرا تنها مى گذارى؟ گفت: تو هم چنان پیش برو، به خدا سوگند تو به حدى پیش رفته اى که احدى از خلق خدا که قبل از تو بودند، به این حد پیش نرفتند، در آنجا بود که نورى از ناحیه پروردگارم دیدم، و سبحه بین من و او حائل گردید.» راوى مى گوید: «عرضه داشتم: فدایت شوم "سبحه" چیست؟ حضرت روى خود را به طرف زمین خم کرد با دست به آسمان اشاره نموده سه مرتبه فرمود: جلال پروردگارم، جلال پروردگارم.»
علامه طباطبایی ره: «سبحه همانطور که در حدیث تفسیر شده عبارت است از جلال، و چیزى است که بر تنزه خداى تعالى از نواقص خلقش دلالت مى کند که برگشت این نیز به همان جلال است، و حاصل ذیل روایت این است که: آن حضرت پروردگار خود را از راه مشاهده آیاتش بدید.»
نیز در همان کتاب در ذیل آیه ی «و لقد رآه نزلة أخرى* عند سدرة المنتهى؛ و همانا در یک نزول دیگر هم او (جبرئیل) را دیده است. در کنار سدرة المنتهى.» (نجم/ 13- 14) آمده که امام فرمود «در آسمان هفتم.»

 

منـابـع

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏19 صفحه 53

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد