نحوه ی پذیرش دین

فارسی 3069 نمایش |

خداوند پیغمبر را به علم با عمل تأدیب فرموده، در تعلیم آن حضرت نمی فرماید که فلان مطلب اخلاقی را بدان. بلکه می فرماید: فلان فضیلت را بگیر. مانند: «خذالعفو؛ گذشت پيشه كن.» (اعراف/ 199) به حضرت یحیی (ع) نیز می فرماید: «یا یحیی خذ الکتاب بقوة؛ اى يحيى كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير.» (مریم/ 12) حقیقت کتاب (انجیل یا کتابی دیگر) را با قدرت علمی و عملی بگیر. به پیامبر نیز می فرماید: این دین را محکم بگیر «فاستمسک بالذی أوحی إلیک إنک علی صراط مستقیم؛ پس به آنچه به تو وحى شده تمسک جوى که تو بر راهى راست هستى.» (زخرف/ 43) و راهیان کوی حق را ستوده می فرماید: «والذین یمسکون بالکتاب؛ آنان کتاب الهی را محکم می گیرند.» (اعراف/ 170) ("تمسیک" شدت اخذ را می گویند) و یا می فرماید: «خذوا ما اتیناکم بقوة؛ معارف و احکام الهی را، که به شما داده ایم، با قدرت علمی و عملی بگیرید.» (اعراف/ 171) معنای محکم گرفتن مسائل علمی، آنها را با براهین قطعی و عقلی تحلیل کردن و پذیرفتن است. گرفتن هر چیزی مناسب با همان است چنانکه استحکام هر امری مناسب با همان امر خواهد بود و دریافت مسائل علمی، بدون برهان، هرگز اخذ به قدرت نیست و فهمیدن آیات بدون برهان، تمسیک به قرآن نیست زیرا با القای شبهه زایل می گردد.
معنای تمسیک کتاب، زیاد تلاوت کردن یا با صدای بلند خواندن آن نیست، گرچه بعضی از این امور عبادت است، بلکه تمسیک مطالب علمی به عمیق فهمیدن آن است و فهم، آنگاه محکم است که مستدل باشد؛ فهم ظنی و خطابی، فهم تمسیکی نیست. به عنوان نمونه: آنان که دین موسای کلیم (ع) را با برهان پذیرفتند تا آخرین لحظه ماندند و کسانی که، بدون بررسی حقیقت معجزه با برهان، تنها تبدیل شدن چوبی را به اژدها دیدند، ایمانشان صرفا از روی احساس بوده با القائات سامری از پای در آمدند!
وقتی سامری در غیبت موسای کلیم مجسمه ی گوساله ای را که فاقد حیات بود و تنها جسدی بود که بانگ برمی داشت به مردم ارائه داد، آنها فورا به دنبال سامری راه افتاده گوساله را پرستیدند: «فأخرج لهم عجلا جسدا له خوار؛ پس براى آنان پيكر گوساله‏ اى كه صدايى داشت بيرون آورد.» (طه/ 88) وقتی معارف و احکام، به قوت اخذ نشد و دین، با برهان و استدلال آمیخته نبود گاه به دنبال عصای موسی و گاه به دنبال گوساله ی سامری می روند؛ آنجا که حس حاکم باشد نه عقل، اعتقاد پشتوانه ای ندارد.
آنچه در بعضی از روایات آمده ناظر به همین معناست که می فرماید: «یستقل منه بالمعاول والمؤمن لایستقل من دینه بشیء؛ مؤمن اعز از کوه و استوارتر از آن است.» زیرا می توان با بیل و کلنگ مقداری از کوه را جدا ساخت ولی هیچ عاملی نمی تواند از اعتقاد مؤمن چیزی بکاهد چون او دین الهی را محکم گرفته و عقاید آن را با برهان پذیرفته، و با القای هیچ شبهه ای نمی توان یافته های دینی را از او گرفت.

منـابـع

جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 8 صفحه 55

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد