هدفداری آفرینش در فلسفه الهی

فارسی 2684 نمایش |

مقدمه
یکى از مسائل مهم در فلسفه و کلام مساله هدف آفرینش است که مورد بحثها و اختلاف نظرهایى واقع شده است. از یک سوى بعضى از صاحب نظران هدف و علت غائى در افعال الهى را انکار کرده اند و از سوى دیگر کسانى هدف الهى را سود رساندن به مخلوقات شمرده اند و گروه سومى قائل به وحدت علت فاعلى و علت غائى در مجردات شده اند. بطور کلى در این زمینه سخنان بسیارى هست که نقل و نقد آنها به درازا مى کشد از اینروى نخست مفهوم هدف و اصطلاحات فلسفى مشابه آن را بیان مى کنیم و سپس به ذکر مقدماتى که براى توضیح مساله و رفع شبهات آن مفید است مى پردازیم و سرانجام معناى صحیح هدفدارى الهى را بیان خواهیم کرد.


هدف و علت غائى:

هدف که در لغت بمعناى نشانه تیر است در محاورات عرفى به نتیجه کار اختیارى گفته مى شود که فاعل مختار از آغاز در نظر مى گیرد و کار را براى رسیدن به آن انجام مى دهد به طورى که اگر نتیجه کار منظور نباشد کار انجام نمى گیرد. نتیجه کار از آن جهت که منتهى الیه آن است غایت و از آن جهت که از آغاز مورد نظر و قصد فاعل بوده است هدف و غرض و از آن جهت که مطلوبیت آن موجب تعلق اراده فاعل به انجام کار شده است علت غائى نامیده مى شود ولى آنچه در حقیقت مؤثر در انجام کار مى باشد علم و حب به نتیجه است نه وجود خارجى آن بلکه نتیجه خارجى معلول کار است و نه علت آن.
واژه غایت معمولا بمعناى منتهى الیه حرکت بکار مى رود و نسبت بین موارد آن با موارد هدف عموم و خصوص من وجه است زیرا از یک سوى در حرکات طبیعى نمى توان هدفى را براى فاعل طبیعى آنها در نظر گرفت ولى مفهوم غایت بر منتهى الیه آن صادق است و از سوى دیگر در کارهاى ایجادى که حرکتى در کار نیست هدف و علت غائى صدق مى کند اما غایت بمعناى منتهى الیه حرکت جا ندارد ولى گاهى غایت بمعناى علت غائى بکار مى رود و در اینجاست که باید دقت کرد که بین دو معناى آن خلط نگردد و احکام یکى به دیگرى نسبت داده نشود. رابطه بین فاعل و فعل و نتیجه آن موضوع بحثهاى فلسفى متعددى واقع شده است و اینک به بیان برخى از مطالبى که ارتباط با موضوع بحث فعلى دارد و براى تبیین معناى صحیح هدف الهى از آفرینش مفید است مى پردازیم.

یادآورى چند نکته:
1) رابطۀ اختیار و نتیجۀ فعل:
کارهاى اختیارى انسان معمولا به این صورت انجام مى گیرد که نخست تصورى از کار و نتیجه آن پدید مى آید و مقدمیت کار براى حصول نتیجه و فائده مترتب بر آن مورد تصدیق قرار مى گیرد سپس شوق به خیر و کمال و فایده اى که مترتب بر کار مى شود در نفس حاصل و در پرتو آن شوق به خود کار پدید مى آید و در صورت فراهم بودن شرایط و نبودن موانع شخص تصمیم بر انجام کار مى گیرد و در حقیقت عامل اصلى و محرک واقعى براى انجام دادن کار شوق به فایده آن است و از اینروى باید علت غائى را همان شوق بحساب آورد و متعلق آن مجازا و بالعرض علت غائى نامیده مى شود. ولى نباید تصور کرد که این فرایند در هر کار اختیارى ضرورت دارد به طورى که اگر فاعلى فاقد علم حصولى و شوق نفسانى بود کارش اختیارى نباشد یا علت غائى نداشته باشد بلکه آنچه در هر کار اختیارى ضرورت دارد مطلق علم و حب است خواه علم حضورى باشد یا حصولى و خواه شوق زائد بر ذات باشد یا حبى که عین ذات است. بنابراین علت غائى در مجردات تام همان حب به ذات خودشان است که بالتبع به آثار ذات نیز تعلق مى گیرد حبى که عین ذات فاعل است. و از این روى در چنین مواردى مصداق علت فاعلى و علت غائى ذات فاعل خواهد بود.

2) نسبت مطلوبیت فعل و مطلوبیت هدف:
چنانکه اشاره شد مطلوبیت فعل تابع مطلوبیت خیر و کمالى است که بر آن مترتب مى شود و از اینروى مطلوبیت هدف نسبت به مطلوبیت فعل از اصالت برخوردار است و مطلوبیت فعل فرعى و تبعى خواهد بود. اما هدفى که از انجام کارى در نظر گرفته مى شود ممکن است خودش مقدمه اى براى رسیدن به هدف بالاترى باشد و مطلوبیت آن هم در شعاع مطلوبیت چیز دیگرى شکل بگیرد ولى سرانجام هر فاعلى هدف نهائى و اصیلى خواهد داشت که اهداف متوسط و قریب و مقدمات و وسایل در پرتو آن مطلوبیت مى یابند. به هر حال مطلوبیت فعل فرعى و تبعى است اما اصالت در اهداف بستگى به نظر و نیت و انگیزه فاعل دارد به طورى که ممکن است هدف معین براى یک فاعل هدف متوسط و براى فاعل دیگرى هدف نهائى و اصیل باشد.

3) مطلوبیت فعل در مجردات:
مطلوبیت اصلى هدف و مطلوبیت فرعى فعل و وسیله در نفوس بصورت شوق ظاهر مى گردد و متعلق آن کمال مفقودى است که در اثر فعل تحقق مى یابد اما در مجردات تام که همه کمالات ممکن الحصول براى آنها بالفعل موجود است خیر و کمال مفقودى متصور نیست که بوسیله فعل حاصل شود و در واقع حب به کمال موجود است که بالتبع به آثار آن تعلق مى گیرد و موجب افاضه آن آثار یعنى انجام فعل ایجادى مى شود پس مطلوبیت فعل مجردات هم فرعى و تبعى است اما تابع کمال موجود است نه تابع مطلوبیت کمال مفقود.

4) نسبت مطلوبیت انسان و مطلوبیت جهان:
کارهایى که انسان انجام مى دهد ممکن است آثار متعددى داشته باشد که همه آنها مورد توجه او قرار نگیرند و یا انگیزه اى براى دست یافتن به آنها نداشته باشد و از اینروى معمولا کار را براى رسیدن به یکى از آثار و نتایج انجام مى دهد هر چند ممکن است کارى را براى چند هدف هم عرض نیز انجام دهد. اما در مورد مجرد تام همه آثار خیرى که بر کارى مترتب مى شود مورد نظر و مطلوب اوست و هر چند مطلوبیت همه آنها تابع مطلوبیت کمال موجود در خود اوست ولى ممکن است در میان مطلوبهاى بالتبع رابطه اصالت و تبعیت نسبى برقرار باشد مثلا هر چند وجود جهان و وجود انسان از آن جهت که پرتوى از کمال الهى هستند براى خداى متعال مطلوب بالتبع مى باشند اما چون انسان از کمالات بیشتر و بالاترى برخوردار است و پیدایش جهان مقدمه اى براى پیدایش وى مى باشد از اینروى مى توان براى انسان مطلوبیت اصیلى نسبت به مطلوبیت جهان در نظر گرفت


هدفدارى خداى متعال

با توجه به نکاتى که بیان شد روشن مى شود که وجود علت غائى براى هر کار اختیارى ضرورت دارد خواه کار ایجادى باشد یا اعدادى و خواه کار دفعى باشد یا تدریجى و خواه فاعلیت فاعل بالقصد باشد یا فاعل بالرضا یا فاعل بالعنایه یا فاعل بالتجلى. و علت غائى در حقیقت امرى است در ذات فاعل نه نتیجه خارجى کار و اطلاق علت غائى بر نتیجه خارجى اطلاقى مجازى و بالعرض است بلحاظ اینکه محبت یا رضایت یا شوق فاعل به حصول آن تعلق مى گیرد و غایت بودن نتیجه خارجى براى کارهاى اعدادى و تدریجى بمعناى منتهى الیه حرکت ارتباطى با علت غائى ندارد و غایت بالذات حرکت غیر از علت غائى بالذات است دقت شود. بنابراین افعال الهى هم از آن جهت که اختیارى هستند داراى علت غائى مى باشند و منزه بودن ساحت الهى از علوم حصولى و شوق نفسانى مستلزم نفى علت غائى از ذات او نیست چنانکه مستلزم نفى علم و حب از ذات مقدسش نمى باشد.

به دیگر سخن نفى داعى و علت غائى زائد بر ذات از مجردات تام و فاعلهاى بالعنایه و بالرضا و بالتجلى بمعناى نفى مطلق هدف از ایشان و اختصاص دادن هدف به فاعلهاى بالقصد نیست و همچنانکه عقل مفاهیمى را که از صفات کمالیه مخلوقات مى گیرد با تجرید از محدودیتها و لوازم مادى و امکانى بعنوان صفات ثبوتیه به خداى متعال نسبت مى دهد همچنین حب به خیر و کمال را بعد از تجرید از جهات نقص و امکان براى ذات الهى اثبات مى کند و آن را علت غائى براى افعالش مى شمارد و چون همه صفات ذاتیه الهى عین ذات مقدسش مى باشند این صفت هم که علت غائى آفرینش و منشا اراده فعلیه بشمار مى رود عین ذات وى مى باشد و در نتیجه علت فاعلى و علت غائى براى افعال الهى همان ذات مقدس او خواهد بود.

و همانگونه که علم الهى بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به مخلوقاتش که جلوه هایى از وجود او هستند با اختلاف مراتب و درجاتشان تعلق مى گیرد حب الهى هم بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به خیر و کمال مخلوقاتش تعلق مى گیرد و در میان خود آنها هم اصالت و تبعیت نسبى در محبوبیت و مطلوبیت وجود دارد یعنى حب الهى به مخلوقات در درجه اول به کاملترین آنها که نخستین مخلوق است تعلق مى گیرد و سپس به سایر مخلوقات الاکمل فالاکمل و حتى در میان مادیات و جسمانیات که تشکیک خاصى ندارند مى توان وجود کاملتر را هدف براى آفرینش ناقصتر شمرد و بالعکس جمادات را مقدمه اى براى پیدایش نباتات و نباتات را مقدمه اى براى پیدایش حیوانات و همه را مقدمه اى براى پیدایش انسان به حساب آورد: «خلق لکم ما فی الأرض جمیعا؛ همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، براى شما» (بقره/ 29) و سرانجام حب به انسان کامل را علت غائى براى آفرینش جهان مادى دانست و به این معنى مى توان گفت که خداى متعال جهان مادى را براى تکامل موجودات جسمانى و رسیدن آنها به خیر و کمال واقعى خودشان آفریده است زیرا هر موجودى که داراى مراحل مختلفى از کمال و نقص است کاملترین مرحله آن اصالت نسبى در محبوبیت و مطلوبیت خواهد داشت ولى لازمه آن این نیست که موجودات ناقصتر یا مراحل ناقصتر از وجود یک موجود هیچ مرتبه اى از مطلوبیت را نداشته باشند.

و به همین منوال مى توان اهدافى طولى براى آفرینش نوع انسان در نظر گرفت یعنى هدف نهائى رسیدن به آخرین مراتب کمال و قرب الهى و بهره مندى از عالیترین و پایدارترین فیض و رحمت و رضوان ابدى است و هدف متوسط تحقق عبادت و اطاعت از خداى متعال است که وسیله اى براى رسیدن به آن مقام عالى و هدف نهائى محسوب مى شود و هدف قریب فراهم شدن زمینه هاى مادى و اجتماعى و تحقق شناختهاى لازم براى انتخاب آزادانه راه راست زندگى و گسترش خداپرستى در جامعه است. از این روى در قرآن کریم بعد از تاکید بر اینکه آفرینش جهان و انسان باطل و بیهوده نیست و داراى هدف حکیمانه مى باشد. از یک سوى هدف از آفرینش جهان را فراهم شدن زمینه آزمایش و انتخاب آزاد براى انسان معرفى کرده است و از سوى دیگر هدف از آفرینش انسان را پرستش خداى متعال قلمداد نموده و سرانجام هدف نهائى را جوار رحمت الهى و بهره مندى از فوز و فلاح و سعادت ابدى دانسته است.

با توجه به آنچه گفته شد مى توان راه جمعى بین اقوال سه گانه یاد شده در نظر گرفت یعنى منظور کسانى که علت غائى را فقط ذات مقدس الهى دانسته اند این است که مطلوب ذاتى و بالاصاله براى خداى متعال چیزى جز ذات مقدسش که خیر مطلق و داراى کمالات بى نهایت است نمى باشد و منظور کسانى که علت غائى را از افعال الهى نفى کرده اند این است که داعى زائد بر ذات ندارد و فاعلیت وى از قبیل فاعلیت بالقصد نیست و منظور کسانى که علت غائى و هدف از آفرینش را سود رساندن به مخلوقات یا به کمال رسیدن آنها قلمداد کرده اند این است که خواسته اند هدف فرعى و تبعى را بیان کنند و حاصل آنکه براى هر یک از دو قول دیگر مى توان تاویل صحیحى در نظر گرفت که منافاتى با قول مورد قبول نداشته باشد.

منـابـع

محمدتقی مصباح يزدی- آموزش‏ فلسفه- انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی 1366

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها