رابطه دین و آزادی تشکیل حزب و گروه

فارسی 2999 نمایش |

در زندگى اجتماعى، وجود پاره اى تمایزها که برقرارى روابط اجتماعى بدون آنها میسور نیست، امرى ضرورى و اجتناب ناپذیر است. به عبارت دیگر، برقرارى روابط اجتماعى دو رکن دارد: تشابه و تمایز، همان گونه که وجود عوامل مشترک و همگون در قوام زندگى اجتماعى ضرورى است، وجود عوامل تمایز نیز ضرورت دارد. این تمایزها گاهى طبیعى و تکوینى است، و گاهى انتخابى و بشرى که بر پایه اهداف و منافع مادى و معنوى پدید مى آید. احزاب، جمعیت ها، اصناف و سازمانهاى مختلف فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و دینى در دنیاى کنونى، از قسم اخیر است.

در قرآن کریم به هر دو قسم اشاره شده است. درباره تمایزهاى طبیعى مى فرماید: «یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر و أنثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقاکم إن الله علیم خبیر؛ اى انسانها، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و به صورت اقوام و قبایل گوناگون قرار دادیم، تا یکدیگر را باز شناسید» (حجرات/ 13). روشن است که این گونه تفاوتها از قلمرو اختیار و انتخاب انسان بیرون است، و ملاک فضیلت و رذیلت نیز به شمار نمى رود، و طبعا از حریم بحث آزادى نیز بیرون است. بحث آزادى مربوط به تمایزها و مرزبندى هاى اختیارى است، و با توجه به این که تشکیل احزاب و اصناف و دسته بندى هاى گوناگون اجتماعى، کارى بشرى و خطاپذیر است، بحث معیارهاى مشروعیت و معقولیت آزادى در این زمینه مطرح خواهد شد. و از دیدگاه قرآن ملاک حقانیت این گونه تشکیلات این است که تحت عنوان «حزب الله» قرار گیرند، یعنى حدود و احکام الهى را رعایت کنند، و از احزاب شیطانى که بر خلاف قوانین الهى عمل مى کنند، نباشد.

از دیدگاه قرآن، عشق و محبت به خداوند و تسلیم بودن در برابر قوانین الهى، و دشمنى با دشمنان خدا از ارزشهاى الهى، است، و کفر و نفاق از ویژگى هاى احزاب شیطانى است (مجادله/ 14-19). بنابراین حزب الله و حزب الشیطان از مقوله لفظ و شعار نیست، بلکه از مقوله اعتقاد و عمل و صفات درونى است.

خداوند در سوره مجادله می فرماید: «استحوذ علیهم الشیطان فأنسئهم ذکر الله أولئک حزب الشیطان ألا إن حزب الشیطان هم الخاسرون* إن الذین یحادون الله و رسوله أولئک فى الأذلین* کتب الله لأغلبن أنا و رسلى إن الله قوى عزیز* لا تجد قوما یؤمنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا ءاباءهم أو أبناءهم أو إخوانهم أو عشیرتهم أولئک کتب فى قلوبهم الایمان و أیدهم بروح منه و یدخلهم جنات تجرى من تحتها الأنهار خلدین فیها رضى الله عنهم و رضوا عنه أولئک حزب الله ألا إن حزب الله هم المفلحون؛ شیطان بر آنان مسلط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده آنان حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارانند!* کسانى که با خدا و رسولش دشمنى مى کنند، آنها در زمره ذلیل ترین افرادند!* خداوند چنین مقرر داشته که من و رسولانم پیروز مى شویم چرا که خداوند قوى و شکست ناپذیر است!* هیچ قومى را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمى یابى که با دشمنان خدا و رسولش دوستى کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند آنان کسانى هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحى از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده، و آنها را در باغهایى از بهشت وارد مى کند که نهرها از زیر (درختانش) جارى است، جاودانه در آن مى مانند خدا از آنها خشنود است، و آنان نیز از خدا خشنودند آنها حزب الله اند بدانید حزب الله پیروزان و رستگارانند» (مجادله/ 19-22). «إن الذین یحادون الله و رسوله أولئک فی الأذلین» این آیه مضمون آیه قبلى را که مى فرمود: منافقین از حزب شیطان و از زیانکارانند، تعلیل مى کند، مى فرماید: به این علت از خاسرینند که با مخالفت و لجبازى خود با خدا و رسولش دشمنى مى کنند، و دشمنان خدا و رسول در زمره خوارترین خلق خدایند. بعضى از مفسرین گفته اند: علت اینکه تعبیر به «اذلین» آورد، این بوده که به طور کلى ذلت یکى از دو متخاصم به مقدار عزت طرف دیگر است، و وقتى یک طرف متخاصم خداى عزوجل است، که همه عزتها از او است، قهرا براى طرف دیگر که دشمن او است چیزى نمى ماند مگر ذلت.

ایجاد دو دستگى و تفرقه در جامعه اسلامى و سست کردن بنیان و بنیاد وحدت دینى جامعه، و دامن زدن به شکوک و شبهات و سوق دادن جامعه به سوى بى ایمانى و بى اعتنایى به ارزشهاى دینى و انقلابى، از مقاصد شیطان و کارى شیطانى است، حال با هر اسم و عنوان و شعارى که انجام شود، مردود و محکوم است، و باید با آن برخورد شود، چنان که پیامبر اکرم (ص) با مسجد ضرار -که سرگذشت آن در قرآن کریم آمده است (توبه/ 107)- با قاطعیت برخورد کرد، و دستور انهدام آن را صادر کرد.

حاصل آن که از دیدگاه اسلام، تشکیل و تاسیس حزب، جمعیت، انجمن و مانند آن براى همگان آزاد است، مشروط به این که موازین اسلامى و حقوق مشروع دیگران حفظ شود، و به وحدت ملى و دینى جامعه آسیب نرساند. این مطلب در اصل 26 قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، این گونه بیان شده است: «احزاب، جمعیتها، انجمنهاى سیاسى و صنفى و انجمنهاى اسلامى یا اقلیتهاى دینى شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادى، وحدت ملى و موازین اسلامى و اساس جمهورى اسلامى را نقض نکنند، هیچ کس را نمى توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در آنها مجبور ساخت». این حق اجتماعى در اعلامیه جهانى حقوق بشر نیز مشروط به این که مسالمت آمیز باشد به رسمیت شناخته شده است. در ماده (20) آن آمده است: «هر کس حق دارد آزادانه در احزاب و جمعیتهاى مسالمت آمیز شرکت جوید، هیچ کس را نمى توان وادار ساخت به حزبى بپیوندد».

منـابـع

على ربانى گلپايگانى- مجله كلام اسلامی شماره 33- مقاله دين و آزادى

سید محمدحسین طباطبائی- ترجمه الميزان- مترجم: محمدباقر موسوی- ج 19 صفحه 338

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد