زندگی و آثار عارف حکیم محمدرضا قمشه ای
فارسی 11209 نمایش |زاد و زندگی
محمدرضا فرزند شیخ ابوالقاسم در سال 1234 ه. ق. در قمشه اصفهان متولد شد. پدرش از فضلاء و علماء در قمشه بود. عارف حکیم الهی آقا محمدرضا قمشه ای از حکمای اربعه تهران است که مدرس عرفانی و حکمی خاص خود را بر مبنای آثار محی الدین عربی و شارحانش و مشرب صدرایی تشکیل داده است. وی انتقال دهنده مکتب عرفانی اصفهان به حوزه تهران بوده، و فتح باب عرفانیات در تهران از وی آغاز شده است. می گویند سلسله اساتیدش به ملاعلی نوری و آقامحمد بیدآبادی و سپس تا ملاصدرا و از وی تا شیخ الرئیس ابن سینا می رسد.
آقای قمشه ای بیشترین استفاده را از عارف بزرگوار آقا سیدرضی لاریجانی برد. لاریجانی در تأیید این مطلب، در مقایسه حاج محمدجعفر لاهیجی (لنگرودی) با آقا سید رضی لاریجانی از آقا محمدرضا قمشه ای نقل شده است که: «در اصفهان نزد حاج ملامحمدجعفر لنگرودی شروع به خواندن شرح فصوص نمودیم و چون لاهیجی اقتدار کامل به تدریس این کتاب نداشت به سراغ آقا سید رضی مازندرانی (لاریجانی) رفتیم و نزد او شروع به قرائت شرح فصوص نمودیم، او از اینکه ما او را بر حکیم لاهیجی ترجیح داده ایم با حالتی نگران گفت: تدریس شرح فصوص کار قلندریست و حاج ملامحمدجعفر حکیم است نه قلندر.»
او پس از تحصیل حکمت نزد آقا میرزاحسن نوری و حاج محمدجعفر لاهیجی، شروع به تحصیل در عرفان نظری و آثار محی الدین و صدرالدین قونوی نزد آقا سیدرضی لاریجانی می کند و پس از استاد بر کرسی تدریس عرفان و آثار محی الدین عربی می نشیند. پس از هجرت آقا محمدرضا از اصفهان به تهران، در واقع می توان گفت که مکتب عرفانی اصفهان از دو طریق به حوزه ی تهران منتقل می شود، یکی از طریق آقا سیدرضی که فضل تقدم و استادی بر شاگرد دارد و دیگری عارف حکیم آقای محمدرضا قمشه ای است. آقای محمدرضا قمشه ای تا سن شصت و دو سالگی در اصفهان مشغول تدریس حکمت متعالیه و عرفان بود و از آخرین بازماندگان سلسله اساتید حکمت و عرفان در مکتب اصفهان شمرده می شود.
تکفیر قمشه ای
درباره عارف حکیم آورده اند که: «و کان شدید التسلیم لاخبار اهل البیت علیهم السلام کثیر الاقصار علی ظواهرها و کان یعظم الفقها و یحبهم و یرجع الیهم و یعون علیهم...» می گویند متقابلا فقهای عظام به اهل حکمت و عرفان احترام نهاده از امثال او در بعض موارد که مورد هجمه متعصبین و متحجرین قرار می گرفتند، دفاع کرده اند. و از مقامات عالی آنان یاد نموده اند. ولی به هر حال بر اساس عوامانه کردن دین توسط برخی از فقها به دلیل عدم تفقه در جامعیت دین؛ حکم به تکفیر حکما و عرفا می کردند.
«فقیه شهر، حقیرم شمرد و باده گساران دهند دست به دستم، برند دوش به دوشم.»
به طوری که در مورد آقا محمدرضا قمشه ای برخی بر سر منابر حکم به تکفیر می نمودند و غلامحسین افضل الملک آورد که: «درباره آقا محمدرضاقمشه ای بعضی کلمات به میان آمد که در بعضی از علما او را بر سر منبر تکفیر کردند.»
با سر زلف تو دل، نرد محبت می باخت *** زاهد آشفته شد و از پی تکفیر افتاد
و عده ای از فقها عظام در دفاع از وی آورده اند که: «شخصی که با مشرب عارفانه وی سر سازگاری نداشته، در ملاء عام به تلخ گویی و بی حرمتی زبان گشوده، باعث تحریک جماعتی علیه او می شود، تا جایی که نزدیک بود کار بالا بگیرد، ولیکن حضور به هنگام یکی از شاهزادگان در آن معرکه، باعث متفرق شدن جماعت فتنه گر شده و خوشبختانه آسیبی به عارف قمشه ای نمی رسد!»
آثار
1- رساله ولایت: رساله ای است ذیل فص شیثی فصوص الحکم؛ در این خصوص استاد آشتیانی روایت می کنند که: «در فص شیثی در بحث "ولایت" و تقسیم آن به ولایت مطلقه و مقیده، استاد زمان خود، آقا محمدرضا (در رساله جداگانه) به ایراد مناقشه و اشکالات عمیق و دقیق بر کلمات شارح در مسئله ختم ولایت پرداخته و اثبات کرده است که: خاتم ولایت مطلقه آدم الاولیاء، علی بن ابی طالب، است، و دیگر اولیای محمدیین. ولایت وارثان ولایت محمدیه موهوبی است، مانند اصل نبوت مطلقه و صاحبان مقام و مرتبه نبوت، نبوت آنها موهوبی است و آنان بی نیاز از معلم بشری هستند.»
2- رساله موضوع الخلافة الکبری
3- رساله در شرح حدیث زندیق
4- رساله فی الفرق بین الاسماء الذات و الصفات
5- رساله در شرح اسفار اربعه
6- رساله در موضوع علم
7- حواشی بر اسفار
8- تعلیقات بر شواهد البوبیة
9- رساله در تحقیق معانی جوهر در لسان اهل الله
10- حواشی بر فص محمدی و فص نوحی و فصوص دیگر
11- حواشی بر کتاب تمهیدالقواعد ابن ترکه
12- حواشی بر مفتاح قونوی
13- رساله وحدة الوجود
14- دیوان اشعار با تخلیص صهبا
15- رساله فی الرد علی الاعتراض علی دلیل امتناع امتزاع مفهوم واحد من الحقائق المختلفه (نسخه خطی کتابخانه مرکزی مجموعه 5248)
16- رساله جوابیه در شرح فقره «اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه و کل بهائک بهی.»
شرح سفرهای چهارگانه
قمشه ای شارح فلسفه صدرایی ذیل مقدمه اسفار اربعه می نویسد: «فلاسفه و حکمای راسخون نظر می کنند در آفاق و انفس، می بینند نشانه های حق را و استدلال می کنند از آثار و عظمتهای وجود به قدرت خدا. حکما و فلاسفه هم آسمان را و هم زمین را و کیفیت بود آنها را و جهش آنها را هم مشاهده می کنند و اینکه چگونه هستند و با چه وضعی حرکت می کنند. این اشاره است به آیه سنریهم آیاتنا... ان لهم الحق و این گونه حکمای الهی عالم را با یار و جلوه یار می بینند و این سفر اول از اسفار اربعه عقلیه متناظر با آن چیزی است که اهل سلوک از اهل الله آن را سفر من الخلق الی الحق فرمایند. و در سفر چهارم فیلسوف در خلق آسمانها و زمین نظر می کند و رجوعشان را به الله می یابد و بر نفع و ضررشان آگاه می شود و سعادت و شقاوت دنیا و آخرت را می شناسد و لذا نهی از مفاسد و امر به مصالح می کند و نظر می کند در امر آخرت و حقیقت بهشت و آتش و ثواب و عقاب و صراط و حساب و میزان.»
وفات
صاحب الماثر و الاثار ضمن بیان کرامتی در وقت وفات عارف قمشه ای آورد که: «امسال که یکهزار و سیصد و شش هجری است در دارالخلاقه (تهران) وفات یافت. نزدیک نزع با خواص خود گفته بود که آیا اسب سفیدی را که حضرت صاحب (ع) برای سواری من فرستاده اند دیدید؟» «وفات حاج ملاعلی مجتهد معروف به کنی و آقا محمدرضا در یک شب بود. اما اگر در وفات ملاعلی کنی تمام عالم شیعه عزاداری کردند و تعطیل عمومی شد، در تشییع جنازه آقا محمدرضا فقط چند نفر مثل مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه حضور داشتند.» مدفن او را صاحب الطرائق در ابن بابویه نزدیک حاج آخوند محلاتی ذکر می کند. ولی مدفن اصلیش را سر قبر آقا (امام جمعه تهران) به ایوان سنگی کوچکی دانند که به علت خیابان کشی در آن محل، استخوانهای آقا محمدرضا را از آنجا به ابن بابویه برده دفن کرده اند.
منـابـع
سيدمصلح الدين مهدوي- تذكرة القبور- كتاب فروشي اصفهان- سال 1348
سيّد جلال الدين آشتياني- شرح فصوص الحكم- انتشارات علمي و فرهنگي- 1375 ه ش
مدرسي چهاردهي- تاريخ فلسفه اسلام- انتشارات علمي- 1336 ه. ق
نامه فرهنگستان علوم- ش 6
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها