صبر بر امور مطلوب و نامطلوب
فارسی 3129 نمایش |انواع صبر
امیرالمؤمنین (ع) در روایتى مى فرمایند: «الصبر صبران: صبر على ماتکره و صبر عما تحب؛ شکیبایى دو گونه است: شکیبایى بر آنچه خوش نمى دارى و شکیبایى از آنچه دوست مى دارى». هر اتفاقی براى بنده در دنیا رخ بدهد، یا با طبع و امیال نفسانی او سازگار است یا سازگار نیست، بلکه برای او ناخوش و ناگوار است. انسان، در هر دوی این حالات به صبر نیازمند است. زیرا اگر در مقابل آنچه موافق خواهش نفس و طبع اوست -مانند تندرستى و گشادگى و فراوانی اسباب دنیوى، و نیل به جاه و مال و کثرت فرزندان و پیروان- صبر و خویشتن دارى نکند، و خود را از فرو رفتن در آن و فریب خوردن به آن نگاه ندارد، سرکشى و طغیان مى کند و در شادى و خوشى از حد مى گذرد: «ان الانسان لیطغى أن رآه استغنى؛ انسان چون خود را بى نیاز دید طغیان مى ورزد» (علق/ 6-7). چه بسا که مقاومت در برابر دوست داشتنى ها، دشوارتر از مقاومت در برابر مکروهات باشد. یکى از بزرگان گفته است: «مؤمن بر بلا صبر مى کند، و بر عافیت جز بنده صدیق (راستى پیشه) صبر نمى کند». و یکى از اهل معرفت گفته است: «صبر بر عافیت از صبر بر بلا سخت تر و دشوارتر است». از این روست که چون اوضاع دنیا بر اصحاب پیامبر گشایش یافت و تنگدستی برطرف شد، گفتند: «ما به رنج و سختى مبتلا شدیم و صبر کردیم، و به فتنه خوشى و فراخى امتحان شدیم و توان صبر بر آن نداریم». قرآن کریم از همسران و فرزندان به عنوان امور محبوب در نزد انسان یاد مى کند و انسان را از آنها بر حذر می دارد: «یا أیها الذین ءامنوا ان من ازوجکم واولدکم عدوا لکم فاحذروهم؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! در حقیقت برخى از همسران و فرزندان شما دشمن شمایند، از آنان برحذر باشید» (تغابن/ 14).
در آیه دیگرى دارایی ها و فرزندان که امورى دوست داشتنى هستند، عامل غفلت از یاد خدا و سست شدن رابطه انسان با خداوند معرفى شده اند و مؤمنان از اینکه دچار چنین غفلتى شوند بیم داده شده اند: «یأیها الذین امنوا لاتلهکم امولکم ولااولدکم عن ذکر الله ومن یفعل ذلک فأولئک هم الخسرون؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! [زنهار] اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند و کسانى که چنین کنند زیانکارانند» (منافقون/ 9). معنى صبر بر متاع و اموال دنیایی این است که به آن میل و اطمینان نکند، و بداند که آن به عاریت به او سپرده شده و بزودى از او پس گرفته خواهد شد، پس در تنعم و تلذذ (به ناز و نعمت زیستن و لذت یافتن) فرو نرود، و بر برادران مؤمن خود که آن را ندارند ننازد، و حقوق الهى را در مال خود رعایت نماید و حق خدا را در بدن خود به وسیله کمک به خلق بجا آورد، و در مقام و منصب خود به مظلومان مدد رساند، و همچنین در دیگر نعمتهائى که خدا به او عطا فرموده است. راز اینکه شکیبائى بر متاع دنیا از صبر بر بلا دشوارتر است، این است که در این صبر مجبور بر ترک چیزهاى لذیذ دنیا نیست بلکه براى بهره مندى از آنها قدرت دست یافتن دارد، بخلاف بلا که دارای اختیار نیست و قدرت دفع آن را ندارد، پس صبر بر آن آسانتر است. و از این رو مى بینى که گرسنه هر گاه بر غذا دسترسى ندارد بر صبر نمودن تواناتر است تا هنگامى که بر آن دست مى یابد. و اما آنچه موافق خواهش و طبع انسان نیست، بر سه گونه است:
صبر بر طاعات و معاصی
صبر بر طاعات از این رو دشوار است که طبع آدمى از آنها فرار می کند. برخی از عبادات از جهت اینکه مخالف با میل تنبلی و کسالت هستند و برخى از این جهت که بر خلاف بخل درونی شخص هستند، برای او دشوار می باشند، و بعضى به هر دو جهت، مانند حج و جهاد، پس هیچ طاعتى خالى از دشوارى و مشقتى نیست و از این رو باید بر آن صبر کرد. انسان در سه حالت به صبر بر عبادت محتاج است:
1- حال قبل از انجام عمل که باید در تصحیح نیت و کسب اخلاص، و خوددارى از شائبه هاى ریا و دفاع در مقابل حیله هاى نفس استقامت کند، و این کارى است بس دشوار. و به همین خاطر است که رسول گرامى اسلام (ص) مى فرماید: «انما الاعمال بالنیات؛ ارزش اعمال فقط با نیت است» و خداى تعالى مى فرماید: «و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین؛ و (اهل کتاب) مأمور نشدند مگر به اینکه خدا را با اخلاص کامل در دین بپرستند» (بینه/ 5).
2- حال انجام عمل، تا در ضمن انجام عمل از خدا غافل نشود، که لازمه آن، مبارزه با انگیزه هاى ضعف و فتور تا پایان عمل است و این نیز کارى بس مشکل است.
3- حال بعد از فراغت از عمل، که از افشاء آن به قصد ریا و سمعه خوددارى کند و با دیده عجب و خودپسندى به عمل خویش ننگرد و در مقابل هر چیزى که باعث بطلان عمل مى شود صبر کند. و خداى تعالى مى فرماید: «لا تبطلوا اعمالکم؛ اعمالتان را باطل نکنید» (محمد/ 33). و مى فرماید: «و لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذى؛ و صدقاتتان را با منت گذاشتن و اذیت کردن باطل نکنید» (بقره/ 264). اما صبر و خوددارى از معاصى از این جهت دشوار است که همه آنها مطابق با خواهشهاى نفس است، و صبر کردن از گناهانى که به آنها الفت گرفته و معتاد شده سخت تر و مشکلتر است، زیرا عادت مانند طبیعت پنجم است، و از این رو مى بینى که هر معصیتى که تکرار شد، انسان آن را کمتر زشت و ناپسند مى شمرد؛ چنانکه پوشیدن جامه ابریشمى را بیشتر زشت و ناروا مى داند از گشودن زبان در غیبت مردم. پس چون عادت به خواهش نفس بپیوندد، دو لشکر از سپاه شیطان در برابر لشکر خدائى پشت به یکدیگر مى دهند، و از این رو ترک آن دشوارتر مى شود. و معصیتى که ارتکاب آن آسانتر است صبر و خوددارى از آن دشوارتر است، مانند گناهان زبان مثل غیبت و دروغ. و اگر معصیت مشتمل باشد بر آنچه مقتضى میلی از انسان مثل برترى جوئى و باشد،، صبر از آنها دشوارتر است. مانند سخنانى که موجب رد و نفى شخص دیگر و طعن و عیب کردن اوست، و متضمن ستایش و ثناى خود به تصریح یا تعریض و کنایه باشد. زیرا در این مورد -که ارتکاب آن آسان است و به آن انس و الفت گرفته و به آن معتاد گردیده است- دو خواهش نفس در آن به یکدیگر اضافه شده: یکى نفى کمال از غیر خود، و دیگرى اثبات آن براى خود. و میل نفس به چنین معصیتى در نهایت کمال است، زیرا به وسیله آن آنچه مقتضى طبع آدمى از تفوق و برترى جوئى است تمام و کامل مى شود، پس صبر از آن در غایت دشوارى و صعوبت است. از آنچه گفته شد معلوم مى شود که: بیشتر گناهانى که شایع و منتشر مى شود از زبان سر مى زند. پس هر کسى باید در حفظ زبان خود بکوشد و هر سخنى که مى خواهد بگوید ابتدا در آن بیندیشد، اگر گناهى در آن نبود بگوید وگرنه آن را ترک کند، و اگر قدرت بر این نداشت و زبانش در گفتگوها به اطاعت او نبود باید عزلت و تنهائى گزیند و از سخن گفتن با مردم کناره گیرد تا زبان به اختیار و اطاعت او در آید. و چون دشوارى و آسانى صبر در یکایک گناهان به اختلاف انگیزه آن گناهان از لحاظ قوت و ضعف متفاوت است، هر طالب سعادتى باید بداند که انگیزه نفس او به کدام معصیت شدیدتر است، پس سعى او در ترک آن باید بیشتر باشد.
صبر بر ترک مکافات
صبر بر آنچه حصول آن در قدرت آدمى نیست، ولی بر دفع آن از راه مکافات قدرت دارد، چنانکه اگر از دیگرى به وسیله کردار یا گفتار او را اذیت کرده باشد، یا جنایتی نسبت به او انجام داده باشد، حصول اذیت و جنایت اگرچه به اختیار او نبوده ولی قدرت بر تشفى از راه مکافات و انتقام از آن شخص را دارد. صبر بر این امر به ترک مکافات و در گذشتن از اوست. و این عمل فضیلت بزرگی و از بالاترین مراتب صبر است. در قرآن کریم می خوانیم: «و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین؛ و اگر مکافات مى کنید چنان مکافات کنید که با شما کرده اند (نه بیش)، و اگر شکیبائى کنید براى صابران بهتر است» (نحل/ 126). و رسول خدا (ص) فرمود: «صل من قطعک، و أعط من حرمک، و اعف عمن ظلمک؛ با آنکه از تو بریده بپیوند، و به آنکه تو را بى بهره ساخته عطا کن، و از آنکه با تو ستم کرده در گذر».
صبر بر مصیبت و بلا
اموری که شخص هیچ قدرت و اختیارى نسبت به آنها ندارد، مانند مصبیتها و بلاها. و صبر بر آن ها در نهایت دشوارى و صعوبت است، از این رو پیغمبر اکرم (ص) در دعاى خود مى گفت: «أسألک من الیقین ما یهون على مصائب الدنیا؛ خداوندا از تو یقینى را مسألت مى کنم که همه مصیبتهاى دنیا را بر من آسان کند». و از آن حضرت (ص)، روایت شده است که: «خداى تعالى فرمود: هر گاه بنده خود را به بلائى (مرضى) مبتلا سازم و او صبر کند، و به عیادت کنندگان خود از من شکایت نکند، گوشت او را به گوشتى بهتر و خون او را به خونى بهتر بدل سازم، پس اگر او را شفا دادم شفا مى دهم در حالى که گناهى براى او نباشد، و اگر او را میراندم به سوى رحمت خود مى برم». و فرمود: «من اجلال الله و معرفة حقه: ألا تشکو وجعک، و لا تذکر مصیبتک؛ از بزرگداشت خدا و شناخت حق او این است که: درد خود را شکایت نکنى، و مصیبت خود را ذکر نکنى». و فرمود: «من ابتلى فصبر، و أعطى فشکر، و ظلم فغفر، أولئک لهم الأمن و هم مهتدون؛ هر که مبتلا شود و صبر کند، و عطایش دهند و سپاس گزارد، و ستم بیند و ببخشد، آنان ایمن و ره یافته اند». و فرمود: «خداى تعالى به جبرئیل فرمود: پاداش کسى که هر عضو شریف (مثلا چشم) او را از وى بگیرم چیست؟ عرض کرد: منزهى تو ما را علمى جز آنچه به ما آموخته اى نیست. فرمود: پاداش او جاودان ماندن در خانه کرامت من و نظر کردن به جمال وجه من است». و داود (ع) گفت: «پروردگارا پاداش اندوهناکى که بر مصیبتها براى خشنودى تو صبر مى کند چیست؟ فرمود: پاداش او آنست که او را جامه امان پوشانم و هرگز آن را از او باز نگیرم». چون صبر بر عافیت به معنى ترک خواهشهاى حرام و فرو نرفتن در آنهاست، پس به صبر از معصیت برمى گردد. و بنابراین صبر بر سه قسم است: صبر بر مصائب و حوادث، و صبر بر طاعت، و صبر از معصیت.
منـابـع
ملا مهدی نراقی- ترجمه جامع السعادات (علم اخلاق اسلامى)- ج 4 صفحه 372-377
محمود فتحعلی خانی- آموزه های بنیادین علم اخلاق اسلامی- ج 1 درس 22
سید عبدالله شبر- ترجمه الاخلاق- صفحه 361-362
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها