انواع و درجات تواضع
فارسی 3478 نمایش |انواع تواضع
تواضع به حسب موردی که در برابر آن تواضع می شود، سه قسم است: تواضع در برابر خداوند و در برابر پیغمبر و امام (ع) و در برابر مردم.
1- تواضع در برابر خداوند
اگر انسان یقین کند و بفهمد که خداوند بدون استحقاق و طلب او خلق کرده و مورد نعمت های بی اندازه و شماره قرار داده و هرچه هست و هرچه دارد همه از اوست، حالتی در نفس پیدا می شود که از آن به شکستگی و ذلت در برابر بزرگی حق تعبیر می شود. امام صادق (ع) در ضمن حدیثى فرمودند: «کمال العقل فی ثلاث التواضع لله...؛ کمال عقل در سه چیز است، یکى از آنها تواضع براى خدا است...» زیرا هر عقل کاملی حکم به لزوم فروتنی و ذلت در مقابل مالک و خالق و منعم (نعمت دهنده) خویش می کند. لازمه این حالت، اطاعت و انقیاد در برابر او و سعی در فرمانبرداری او از روی اخلاص است. انسان باید همیشه به دنبال تحصیل رضای خداوند باشد و خود را همیشه در انجام وظائف بندگی مقصر ببیند چون او را آن طوری که سزاوار است، نپرستیده است. امام علی (ع) می فرمایند: «من تواضع قلبه لله لم یسأم بدنه من طاعة الله؛ هر کس که دلش برای خدا کرنش کند، بدنش از طاعت خدا خسته نمی شود.»
تواضع برای نعمت های خدا
یکی از مصادیق تواضع در برابر خداوند، شکر گزاری و تواضع در برابر نعمت های اوست. مستحب است هر وقت نعمت تازه ای به انسان رسید بلکه هرگاه به یاد نعمت گذشته افتاد، سجده شکر کند. انسان مؤمن نعمت را بزرگ می بیند و گرامی می دارد چون از طرف محبوب و منعم حقیقی اوست خصوصا انواع آشامیدنی ها و خوردنی ها. روایت شده که اگر غذایی خوردید و به شما صدمه ای زد نگوئید فلان غذا بد است و مرا مریض کرد بلکه بگوئید مزاج من مساعد و مناسب با فلان طعام نبود و بی مورد مصرف کردم. در هنگام غذا خوردن باید مؤدبانه و بنده وار نشست، چنانچه نشستن رسول خدا (ص) بر سر سفره مانند نشستن او در تشهد نماز (بر روی ران چپ می نشستند و روی پای راست را بر کف پای چپ می گذاشتند) بود. از آداب تواضع در غذا خوردن این است که بر سفره مرتفع غذا نخورد بلکه کفش های خود را در آورده و با کمال ادب بر زمین بنشیند خصوصا نان را در سفره گرامی بدارد که اخبار زیادی درباره آن رسیده است و تمام افرادی که در خانه هستند -حتی نوکر و کلفت- همه بر سر یک سفره جمع شوند نه اینکه بعضی را راه ندهند و برایش سفره جداگانه ای تعیین کنند. آداب غذا خوردن بسیار است و مهم ترین آنها حضور قلب و توجه به منعم حقیقی و با نام او شروع کردن (بسم الله گفتن) و به شکر او ختم کردن (الحمدلله گفتن) است.
یکی دیگر از موارد تواضع در برابر خداوند بزرگ داشتن شعائر و حرمات الهی و همچنین گرامی داشتن قرآن مجید و اسماء شریفه خداوند است که نباید بدون طهارت آنها را مس کرد و مخصوصا نباید در دست و پا بیفتند، پاها را به سوی آنها دراز نکند.
به طور کلی بزرگ داشتن هر چه به خداوند انتساب دارد، از مصادیق تواضع در برابر او می باشد. مانند مساجد چنانچه خودش میف رماید: «و أن المساجد لله؛ مساجد مال خداست.» (جن/ 18). بنابراین نباید در مسجد آب دهان بیندازد، با بوی بد وارد شود، با صدای بلند صحبت کند و یا حرف دنیا بزند که تمام اینها خلاف تواضع است.
2- تواضع در برابر پیامبر و امامان (علیهم السلام)
از بالاترین آثار تواضع با خداوند، تواضع با پیغمبر و امامان (ع) است زیرا ایشان بندگان خاص خدا و نمایندگان و خلفای اویند و تواضع با آنها تواضع در مقابل خداست. از موارد تواضع نسبت به ایشان مس نکردن اسماء آنها بدون طهارت است و مقدم نشدن بر قبورشان در نماز است. وقتی که نامشان برده می شود باید با تجلیل و احترام اسماء مبارکشان را به زبان جاری ساخت و بر ایشان درود و سلام فرستاد. بعضی از بزرگان اگر وضو نداشتند نام شریف معصومین را به زبان جاری نمی کردند. روایت شده که حضرت صادق (ع) هنگام بردن نام حضرت محمد (ص) چنان خم می شد که صورت مبارکش نزدیک زانوهایش می رسید و متواضع بودن با سادات و علماء نیز تواضع در برابر معصومین (ع) حساب می شود. دلیل انتساب سادات به معصومین واضح است و علمای راستین نیز مبلغان مکتب پیامبر و ائمه (ع) و جانشینان ایشان در هدایت مردم می باشند، بنابراین تواضع در برابر ایشان در حقیقت تواضع با معصومین (ع) می باشد.
3- تواضع با مردم
اگر مردم را بدون در نظر گرفتن عنوانین آنها در نظر بگیریم، همه در عرض و مساوی یکدیگرند و همگی مخلوق و مقهور و تحت تربیت رب العالمین اند و چنانچه هر کس در هر مقامی که باشد حق تکبر کردن و بزرگی فروختن به دیگری را -عقلا و شرعا- ندارد، همچنین استحقاق تواضع و خضوع از دیگری را نیز ندارد. مانند غلامان سلطان که هیچ یک حق تکبر کردن بر دیگری ندارد و استحقاق تواضع از دیگری نیز برای او نیست چون همه مانند یکدیگرند و چنانچه اگر غلامی به دیگری تکبر کند مورد مذمت و ملامت عقلاء است همچنین اگر توقع تواضع و فروتنی از دیگری داشته باشد، عقلاء او را مذمت و ملامت می کنند چون همه مانند یکدیگرند. لکن بعضی از افراد بشر عنوان ویژه ای می گیرند که عقل و شرع آن را تعظیم و امر به اکرام و احترام آن کرده است در این صورت استحقاق فروتنی را پیدا می کنند و دیگران باید برای ایشان تواضع و فروتنی نمایند مانند عنوان پدر و مادری که عقلا و شرعا سزاوار است فرزندانشان در برابر آنها فروتنی کنند و در حقیقت تواضع برای والدین، تواضع برای خداست چون آنها واسطه ربوبیت پروردگارند (خداوند به وسیله پدر و مادر کودک را پرورش می دهد) و خدا به اکرام آنها امر کرده است و مانند عنوان ایمان و تقوی که باید برای هر صاحب ایمان و تقوایی فروتنی کرد زیرا مؤمن وابسته به خداست و مورد نظر و اکرام اوست.
حضرت باقر (ع) می فرماید: «حرمت مؤمن نزد خداوند از حرمت کعبه بیشتر است.» در حقیقت خضوع برای مؤمن به جهت ایمانش خضوع برای خداست مانند غلامی که از بین غلامان انتخاب شده و مورد نظر شخص سلطان است و به او بستگی پیدا کرده، اکرام او در این صورت اکرام سلطان و اهانت به او اهانت به سلطان است و مانند عنوان عالم و معلم که بر همه لازم است احترام عالم را به واسطه مزیتی که دارد رعایت کنند یا مانند عنوان پیری و بزرگ قوم و میهمان و غیره از عناوینی که بخصوص امر به اکرام آنها و تواضع در برابر آنها شده است.
درجات تواضع
عارف الهی، حضرت امام خمینی (ره) در کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» درجات و مراتب تواضع را اینگونه بیان می کنند:
درجه اول، تواضع اولیاء و انبیاء عظام است. آنان به دلیل مرتبه عالی ایمان و یقینشان به خداوند و اسماء و صفات الهی (مانند علم و قدرت و خالقیت و رازقیت او) و به واسطه تجلیات ذاتى و اسمائى و صفاتى و افعالى در قلبشان، در پیشگاه خداوند تعالى متواضع شده اند و درک حضوری و مشاهده وجدانی کمال بی نهایت خداوند و ذلت مخلوقات در آنها، غایت تواضع و تذلل را در قلبشان ایجاد می کند، و هر مقدار در این دو نظر و دو مشاهده کامل گردند، در حقیقت تواضع نیز کامل تر می شوند. چنان که خاتم النبیین حضرت محمد (ص) متواضع ترین موجودات در پیشگاه مقدس خداوند تعالى هستند به دلیل اینکه در مشاهده و درک حضوری عظمت خداوند و کمال ربوبیت و قدرت بدون منازع او در عالم و نقص و ضعف بنده در مقابل پروردگارش، کامل ترین مخلوق هستند. این تواضع که همراه با محبت است، کامل ترین مراتب تواضع است.
دوم، تواضع اهل معرفت است که در آنها نیز همین تواضع اولیاء هست، ولی در مرتبه ناقص تر است، زیرا معرفت و علم با مشاهده حضورى فرق دارد.
سوم، تواضع حکماء است که در رتبه، پس از این ها است. آنان نیز اگر به مقام حکمت الهى رسیده باشند و قلب آنها به نور حکمت روشن شده باشد، براى حق و خلق متواضع می شوند، چنان که در حکمت هاى لقمانى، در این باره، سفارش مخصوصى شده است (لقمان به فرزندش گفت:... و لا تصعر خدک للناس و لا تمش فی الأرض مرحا...؛ به تکبر از مردم روى مگردان و به خود پسندى بر زمین راه مرو.» (لقمان/ 18)
چهارم، تواضع مؤمنین است که به سبب نور ایمان، به خداوند علم پیدا کردند، و خود را نیز تا آنجا که نور آنها روشنى داده، شناخته اند. پس براى حق و خلق، متواضع شده اند.
منـابـع
محمد محمدی ری شهری- میزان الحکمه جلد 14
عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره جلد2- صفحه 154-157
سید روح الله خمینی- شرح حديث جنود عقل وجهل- صفحه 335-336
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها