شبهه تناقض آیات قرآن در مورد کشتی نوح
فارسی 5586 نمایش |شبهه
برخی بر اساس مبانی نقلی شبهه ای را در مورد داستان حضرت نوح مطرح نموده اند که: قرآن در سوره هود در آیات 38 و 37 میگوید: «ما به نوح گفتیم: دیگر به تو ایمان نمیآورند و با ساختن کشتی به فکر نجات مؤمنان از عذاب ما باش. او مشغول ساختن کشتی بود و هر گروهی از اشراف و قوم نوح بر او میگذشتند او را مسخره میکردند.»
در حالی که در سوره قمر آیه 9 در تناقضی آشکار میگوید: «آنها نوح را تکذیب کرده و گفتند: او دیوانه است و مانع رسالتش شده و او را راندند.»
چگونه ممکن است که نوح رانده شده را باز میبینند و مسخرهاش میکنند؟ او که دیگر در بین قوم خود نبود؟! بنابراین با مقایسه این آیات می فهمیم که داستان نوح یک افسانه ای بیش نیست.
عناصر منطقی شبهه
1- طوفان نوح در قرآن کریم ذکر شده است.
2- ولی طبق بررسی آیات می بینیم که در مورد داستان کشتی نوح بین آیات قرآن تناقض وجود دارد.
3- بنابراین داستان کشتی نوح نمی تواند حقیقت داشته باشد.
پاسخ شبهه
قرآن کریم کتابی است که سرگذشت پیشینیان را همان گونه که بوده، شرح میدهد (طه/ 99) و از راه بیان ماجرای زندگی آنان به بیداری و هشیاری مردم و عبرت گرفتن از سرنوشت آنان کمک میکند، چنانچه امام صادق (ع) فرمود: «بر شما باد به آشنایی و خواندن قرآن، وقتی به آیهای میرسید که گذشتهگان در اثر انجام کاری به نجات و سعادت رسیدهاند به آن عمل کنید و وقتی به آیهای رسیدید که افرادی به واسطه انجام کاری به هلاکت رسیدهاند از آن کار دور باشید.»
اما با کمال تأسف عدهای هم هستند که نه تنها از این سرگذشتها درس و عبرت نمیگیرند، بلکه بدون در نظر گرفتن شرائط و آداب درک و فهم قرآن، سراغ آیاتی میروند که به پندار خویش آن آیات با هم تناقض دارند و آن وقت بر علیه قرآن موضعگیری میکنند و بر این اساس است که در مورد داستان حضرت نوح با مقایسه سوره هود که می فرماید: «و اصنع الفلک بأعیننا و وحینا و لا تخطبنى فى الذین ظلموا إنهم مغرقون* و یصنع الفلک و کلما مر علیه ملأ من قومه سخروا منه قال إن تسخروا منا فإنا نسخر منکم کما تسخرون؛ و کشتى را زیر نظر ما و به اشاره ى ما بساز، و درباره کسانى که ستم کردند با من سخن مگوى که آنها غرق شدنى هستند و [نوح ] کشتى را مى ساخت و هر بار که اشرافى از قومش بر او مى گذشتند مسخره اش مى کردند. گفت: اگر ما را مسخره کنید، ما [نیز] شما را همان گونه که مسخره مى کنید مسخره خواهیم کرد.» (هود/ 37- 38)
سوره قمر که می فرماید: «کذبت قبلهم قوم نوح فکذبوا عبدنا و قالوا مجنون و ازدجر؛ پیش از آن قوم نوح تکذیب کردند و بنده ى ما را دروغگو خواندند و گفتند: دیوانه اى طرد شده [از اجتماع] است.» (قمر/ 9) این شبهه را مطرح نموده اند. آنچه باعث این توهم شده است کلمه «ازدجر» است که به رانده شد، ترجمه کردند و نتیجه گرفتند که نوح از بین قومش رفته ولی باید دید معنای واقعی این کلمه چیست؟ این کلمه در اصل «ازتجر» بود که «تا» مبدل به «دال» شده است و از ریشهاش «زجر» میباشد، «زجر» در لغت دو معنی دارد: اول: صدای بلند و فریاد زدن. دوم: منع و نهی و جلوگیری کردن. در تفسیر این آیه نیز سه قول وجود دارد که در هیچ کدام همانند معانی لغوی، تبعید شدن نیامده است:
1. ازدجر یعنی حضرت نوح آزار داده شد چرا که حضرت نوح را خیلی آزار میدادند تا دست از تبلیغ خود بردارد و در روایت نیز آمده که «ازدجر» یعنی او را دشنام دادند و برخی نیز گفتهاند که نوح را تهدید به مرگ کردند.
شیخ طوسی نیز گفته است «ازدجر» یعنی او را دشنام داده و گاهی تهدید به مرگ میکردند. و در سوره شعراء آیه 116 آمده که به نوح گفتند: «قالوا لئن لم تنته یانوح لتکونن من المرجومین؛ اگر دست از تبلیغ خدایت بر نداری سنگسارت میکنیم، علاوه بر این تفاسیر در تفسیرهای مجمع البیان طبرسی، روض الجنان شریف لاهیجی، هدایت من هدی القرآن و... هم در ذیل تفسیر این آیه، کلمه «ازدجر» را به آزار دادن با دشنام، کتک و تهدید به کشتن معنی کردهاند.
2. یعنی حضرت نوح را با صدای بلند و فریادها طرد و رد میکردند و نه تنها با فریاد و هیاهو، بلکه با هر عملی مانع میشدند تا نوح دست از تبلیغ یکتاپرستی بردارد.
3. علامه طباطبایی و برخی از دیگر مفسران احتمال سومی نیز دادهاند که «ازدجر» توضیح کلمه «مجنون» است یعنی میگفتند: نوح را جن آزار رسانده و عقل او را ربوده است و در نتیجه هرسخنی که میگوید، جن در آن مؤثر است و آثار جن زدگی از سخنانش مشهود است، چه برسد به این که نوح بخواهد وحی الهی را به مردم برساند.
علامه طباطبایی می فرماید: «مراد از "ازدجار" این است که جن او را آزار رسانده و در او اثرى از جنون است، و معنایش این است که قوم نوح تنها به تکذیب او اکتفاء نکردند، بلکه نسبت جنون هم به او دادند، و گفتند او جن زده اى است که اثرى از آزار جن در او هست، در نتیجه هیچ سخنى نمى گوید، مگر آنکه اثرى از آن حالت در آن سخنش هست، تا چه رسد به اینکه سخنش وحى آسمانى باشد.»
بعضى دیگر گفته اند: فاعل فعل مجهول "ازدجر" جن نیست، بلکه قوم نوح است، که آن جناب را از دعوت و تبلیغ زجر داده، با انواع اذیت ها و تخویف ها مانع کارش شدند، ولى معناى اول شاید روشن تر باشد.
نتیجه
با توجه به معنی لغوی «ازدجر» و نیز تفسیرها و روایات اسلامی، از این آیات تبعید شدن حضرت نوح استفاده نمیشود و گویا آنها پنداشته اند که رانده شدن یعنی تبعید کردن است، ولی در عرف نیز از رانده شدن این مفهوم فهمیده نمیشود و اگر گفته شود فلانی را از سیاست راندند یا از جامعه راندند به این معنی نیست که او را از کشور اخراج کردند، بلکه مراد این است که دیگر فلانی نفوذ سیاسی و اجتماعی ندارد.
بنابراین هیچ تناقضی در داستان حضرت نوح وجود ندارد، حتی اگر «ازدجر» در لغت و تفسیر هم معنی نمیشد باز باید به تبعید کردن استعمال نشود چرا که خود آیه 38 سوره هود میگوید: «قوم نوح وقتی از کنار کشتی نوح میگذشتند، او را مسخره میکردند» و هیچ وقت نباید صراحت آیات قرآنی را با پندارهای ذهنی در تناقض دید و همه این سرگذشتها برای عبرتگیری است که خداوند میفرماید: «تلک من أنباء الغیب نوحیها إلیک ما کنت تعلمها أنت و لا قومک من قبل هاذا فاصبر إن العقبة للمتقین؛ این از اخبار غیبی است که قبل از این تو و قومت بیخبر بودید و با وحی آگاهی یافتید، پس (ای رسول خدا) شکیبایی پیشه کن که عاقبت کار با اهل تقوا است.» (هود/ 49)
منـابـع
سایت اندیشه قم- قسمت نقد شبهات اینترنتی- مقاله کشتی نجات و لجاجت برای غرق شدن
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 23 صفحه 30
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 19 صفحه 110- 111
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها