شیوه های تبلیغی حضرت یونس علیه السلام
فارسی 4672 نمایش |یونس از رسولان بزرگ خداست که براى هدایت مردمان سرزمینى پرجمعیت مبعوث گردید و با شیوه هاى گوناگون آنها را با دستورهاى الهى و عقاید توحید آشنا ساخت، اما آنها از در انکار و عناد در آمدند و وى ایشان را به عذاب الهى وعده داد و نفرین کرد و توبه شان را نپذیرفت. بدین سبب، قرآن مجید پیامبر اسلام و دیگر مخاطبان خود را از تبعیت و پیروى یونس در این خصوص نهى مى کند «ولا تکن کصاحب الحوت؛ و همچون صاحب ماهى مباش.» (قلم/ 48)
صرف نظر از این موضوع نام یونس در آیات چهار بار ذکر شده و بارها از شخصیت او تمجید شده است. «وإسماعیل والیسع ویونس ولوطا وکلا فضلنا على العالمین؛ و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را به یاد آر و جملگى را بر عالمیان فضیلت بخشیدیم.» (انعام/ 86) «وإن یونس لمن المرسلین؛ و به راستى که یونس از فرستادگان بود.» (صافات/ 139)
«وذالنون إذ ذهب مغاضبا فظن أن لن نقدر علیه فنادى فى الظلمات أن لا إله إلا أنت سبحانک إنى کنت من الظالمین* فاستجبنا له ونجیناه من الغم وکذلک ننجى المؤمنین؛ و ذوالنون را یاد کن که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم. تا در دل تاریکى ها ندا داد که: معبودى جز تو نیست. منزهى تو. راستى که من از ستمکاران بودم. پس دعاى او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را چنین نجات مى دهیم.» (انبیاء/ 87- 88)
«فاجتباه ربه فجعله من الصالحین؛ پس خدایش او را برگزید و او را از شایستگان قرار داد.» (قلم/ 50) از جمله فضیلت هاى یونس همین است که او شایستگى رسالت در میان قوم ساکن سرزمین نینوا را داشته که تعدادشان بنا به گفته قرآن بالغ بر صد هزار بوده است. این عدد در آن دوران جمعیتى بسیار و قابل توجه را نشان مى دهد.
یونس، عبرت آموز صبر و بردبارى در دعوت
از آن جا که قرآن به صراحت مخاطبان خود را در شیوه دعوت از پیروى و تأسى به یونس باز داشته است، نمى توان او را یکى از اسوه هاى کامل قرآن در زمینه دعوت الهى شمرد. البته این به مفهوم نفى دیگر ارزش ها و فضایل این پیامبرالهى نیست. بر این اساس هرچند وى اسوه استقامت و بردبارى در تبلیغ نیست، اما داستان او درسى آشکار و عبرتى مؤثر و آموزنده براى مبلغان مى باشد که همواره شیوه هاى تبلیغ خود را بر صبر و شکیبایى استوار سازند و از خشم و غضب و اعراض در مسیر دعوت بپرهیزند. ضمن آن که فضایل دیگر او نیز قابل تأسى و اقتدا است.
مرحوم طبرسى در تفسیر عبارت «ولا تکن کصاحب الحوت» مى گوید: «یعنى در شتاب براى عذاب قوم مانند یونس مباش که پیش از آن که خدا وى را اجازه دهد از میان قومش خارج شد. "إذ نادى و هو مکظوم" و خدا را در دل ماهى خواند در حالى که از هر اقدامى عاجز بود.»
درباره اشتباه اصلى یونس میان مفسران اختلاف نظرى وجود دارد، اما به هر حال مسلم است که خطا یا ترک اولاى یونس یک اشتباه تبلیغى بوده که با خشم از مخاطبان خود روى گردانده است، در حالى که در سیره انبیایى چون پیامبر اسلام و حضرت ابراهیم شاهد بودیم که چگونه على رغم عناد و حق ناپذیرى مردم، بردبارى پیشه مى کردند و برخوردشان هماره با رحمت و عطوفت همراه بود. صاحب تفسیر فى ظلال القرآن مى نویسد: «یونس در تبلیغ خود صبر پیشه نکرد و سینه اش تنگ گردید و بار دعوت را به کنارى نهاد و با عصبانیت رفت. پس خدا وى را در گرفتارى انداخت که سختى دعوت نزد آن ناچیز بود و اگر توبه نمى کرد نجات از آن برایش میسر نمى شد. صاحبان دعوت هاى الهى همگى باید به سلاح صبر و تحمل مجهز باشند و در مقابل ایذا و تکذیب مقاومت کنند و از تکرار و تجدید دعوت خسته نشوند، چرا که راه دعوت را آسانى نیست و پذیرش دل ها به سختى میسر مى شود... غضب و خشم کمترین و آسان ترین کارى است که داعى مى تواند انجام دهد، چرا که جز در موارد اندک، پاسخ ها منفى است.»
شیوه هاى تبلیغى این پیامبر الهى
1. تبلیغ پیگیر و مستمر
یونس در میان قومش سالیان درازى به دعوت و ارشاد پرداخت. اما این دعوت تأثیر آشکارى بر آنان ننهاد و ایشان بر کفر وشرک خود اصرار ورزیدند. با عنایت به آیات زندگانى یونس در قرآن روشن مى گردد که با وجود پافشارى قوم یونس بر کفر، دعوت سنجیده و پیام هاى الهى یونس سرانجام روزى آنها را از عذاب الهى نجات بخشیده است؛ وقتى نشانه هاى عذاب الهى ظاهر گشت قوم او ایمان آوردند و تا مدت قابل توجهى بر ایمان و عمل صالح و راه هدایت باقى ماندند: «فلولا کانت قریة آمنت فنفعها إیمانها إلا قوم یونس لما آمنوا کشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحیاة الدنیا ومتعناهم إلى حین؛ چرا هیچ شهرى نبود که ایمان بیاورد و ایمانش به حال آن سود بخشند؟ مگر قوم یونس که وقتى در آخرین لحظه ایمان آوردند، عذاب رسوایى را در زندگى دنیا از آنان برطرف کردیم و تا چندى آنها را برخوردار ساختیم.» (یونس/ 98)
این همه بیانگر آن است که على رغم اعراض یونس از قوم، دعوت او به هر حال تأثیرى بر جاى گذارده و باعث نجات قوم از عذاب شده است و این نتیجه تبلیغ مستمر و حساب شده وى بوده است. روایت شده است شهرى که او مأمور شد تا مردمش را ارشاد نماید نینوا در سرزمین موصل بود و در روایتى آمده چون آن حضرت مبعوث به رسالت شد سى سال داشت و بنا به روایتى 28 ساله بود و مطابق حدیث عیاشى 33 سال در میان آن مردم به کار ارشاد و تبلیغ مأموریت الهى قیام نمود ولى در طول این مدت جز دو نفر به نام روبیل و تنوخا به او ایمان نیاورد.
2. تسبیح و توسل
دومین وجه بارز شخصیت یونس این است که در هنگام سختى و امتحان و در زمان آسایش و راحت همواره تسبیح گوى ذات الهى بود و این تسبیح و ثناى دائم، او را از زندان دریا نجات بخشید: «فلولا أنه کان من المسبحین* للبث فى بطنه إلى یوم یبعثون؛ و اگر از تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در دل ماهى ماندگار بود.» (صافات/ 143- 144)
«فنادى فى الظلمات أن لا إله إلا أنت سبحانک إنى کنت من الظالمین؛ پس در میان تاریکى ها ندا در داد که جز تو معبودى نیست. منزهى تو. به راستى من از ستمکاران بودم.» (انبیاء/ 87)
منشأ این راز و نیاز و ذکر پیوسته خداوند، ایمانى بود که در دل یونس موج مى زد و حتى در سخت ترین شرایط منجى او مى شد. او کلمه اى که حاکى از عدم رضا به قضاى الهى باشد بر زبان نیاورد و نعمت و عنایت الهى نیز در این مسیر یاور او بود؛ «لولا أن تدارکه نعمة من ربه لنبذ بالعراء وهو مذموم* فاجتباه ربه فجعله من الصالحین؛ اگر لطفى از جانب پروردگارش تدارک حال او نمى کرد قطعا نکوهش شده بر زمین خشک انداخته مى شد. پس پروردگارش وى را برگزید و از شایستگانش گردانید.» (قلم/ 49- 50)
منـابـع
طبرسى- مجمع البیان- جلد 10 صفحه 341
سید قطب- فى ظلال القرآن- جلد 4 صفحه 2394
سیدهاشم رسولى محلاتى- قصص الانبیاء- صفحه 266
مصطفى عباسى مقدم- اسوه هاى قرآنى و شیوه هاى تبلیغى آنان
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها