سرگذشت حضرت مریم قبل از تولد حضرت مسیح (بیت المقدس)

English فارسی 7304 نمایش |

سرپرستی مریم

در تاریخ آمده است، پدر مریم (عمران) قبل از تولد او چشم از جهان فرو بست و مادر او را بعد از تولد به بیت المقدس نزد دانشمندان و علماى یهود آورد و گفت: «این کودک هدیه به بیت المقدس است، سرپرستى او را یک نفر از شما به عهده بگیرد.» و چون آثار عظمت در چهره او نمایان بود و در خاندان شایسته اى متولد شده بود. عده اى درباره تکفل وى با یکدیگر نزاع داشتند، و هر یک از دانشمندان بنی اسرائیل می خواست افتخار سرپرستی مریم، نصیب او شود. سرانجام به قرعه رضایت دادند و قرعه به نام زکریا در آمد: «و کفلها زکریا؛ و زکریا را کفیل او کرد.» (آل عمران/ 37) هم چنان که آیه: «ذالک من أنباء الغیب نوحیه إلیک و ما کنت لدیهم إذ یلقون أقلامهم أیهم یکفل مریم و ما کنت لدیهم إذ یختصمون؛ این از اخبار غیب است که به تو وحى مى کنیم، و آن دم که آنها قلم هاى قرعه خود را مى افکندند تا کدامشان سرپرستى مریم را به عهده گیرد، تو پیش آنها نبودى، و آن دم که با یکدیگر مشاجره مى کردند نزدشان نبودى.» (آل عمران/ 44) اشاره به گوشه دیگرى از داستان مریم مى کند و مى گوید: "آنچه را درباره سرگذشت مریم و زکریا براى تو بیان کردیم از خبرهاى غیبى است که به تو وحى مى کنیم." زیرا این داستانها به این صورت (صحیح و خالى از هر گونه خرافه) در هیچ یک از کتب پیشین که تحریف یافته است، وجود ندارد و سند آن تنها وحى آسمانى قرآن است.
سپس در ادامه این سخن مى گوید: "در آن هنگام که آنها قلمهاى خود را براى (قرعه کشى و) تعیین سرپرستى مریم در آب افکندند، تو حاضر نبودى و نیز هنگامى که (علماى بنى اسرائیل براى کسب افتخار سرپرستى او) با هم کشمکش داشتند حضور نداشتى" و ما همه اینها را از طریق وحى به تو گفتیم «و ما کنت لدیهم إذ یلقون أقلامهم أیهم یکفل مریم و ما کنت لدیهم إذ یختصمون» مادر مریم پس از وضع حمل نوزاد خود را در پارچه اى پیچید و به معبد آورد، و به علما و بزرگان بنى اسرائیل خطاب کرد که این نوزاد براى خدمت خانه خدا نذر شده است، سرپرستى او را به عهده بگیرید و از آنجا که مریم از خانواده اى بزرگ و معروف به پاکى و درستى (خانواده عمران) بود، عابدان بنى اسرائیل، براى سرپرستى او بر یکدیگر پیشى مى گرفتند، و به همین جهت چاره اى جز قرعه نیافتند، به کنار نهرى آمدند و قلمها و چوبهایى که به وسیله آن قرعه مى زدند حاضر کردند و نام هر یک را به یکى از آنها نوشتند، هر قلمى در آب فرو مى رفت برنده قرعه نبود، تنها قلمى که روى آب باقى ماند، قلمى بود که نام زکریا بر آن نوشته شده بود، و به این ترتیب سرپرستى زکریا نسبت به مریم مسلم شد و در واقع از همه سزاوارتر بود زیرا علاوه بر دارا بودن مقام نبوت شوهر خاله مریم بود.

قرعه آخرین راه حل اختلاف

از این آیه و آیاتى که در سوره صافات درباره یونس آمده استفاده مى شود که براى حل مشکل و یا در هنگام مشاجره و نزاع و هنگامى که کار به بن بست کامل مى رسد و هیچ راهى براى پایان دادن به نزاع دیده نمى شود مى توان از قرعه استمداد جست. همین آیات به ضمیمه روایات پیشوایان اسلام سبب شده که قاعده قرعه به عنوان یکى از قواعد فقهى در کتب اسلامى شناخته شود و از آن بحث گردد اما همان طور که در بالا اشاره شد، قرعه مشروط به وجود بن بست کامل است بنابراین هر گاه طریق دیگرى براى حل شکل پیدا شود از قرعه نمى توان استفاده کرد. طرز قرعه کشى در اسلام صورت خاصى ندارد بلکه مى توان از چوبه هاى تیر یا سنگ ریزه یا کاغذ و مانند آن طورى استفاده کرد که تبانى و زد و بند در آن راه نداشته باشد روشن است که در اسلام از طریق قرعه کشى نمى توان برد و باخت کرد.
زیرا این موضوع مشکلى نبوده که براى حل آن متوسل به قرعه شویم و چنان درآمدى مشروع نیست. این نکته نیز لازم به یادآورى است که قرعه مخصوص منازعات و اختلافات میان مردم نیست بلکه بن بستهاى دیگر را نیز مى توان با آن گشود مثلا همانطور که در احادیث وارد شده. اگر انسان منحرفى با گوسفندى آمیزش جنسى کند، سپس آن را در میان گله گوسفندان رها نماید و شناخته نشود باید به قید قرعه یکى از آنها را خارج ساخت و از خوردن گوشت آن اجتناب نمود زیرا کنار گذاشتن همه آنها زیان بزرگى است و استفاده از گوشت همه آنها نیز جایز نمى باشد. در اینجا قرعه حل مشکل مى کند.

غذاهای آسمانی در سفره مریم

هر چه بر سن مریم افزوده مى شد، آثار عظمت و جلال در وى نمایان تر مى گشت و به جایى رسید که قرآن درباره او مى گوید: «لما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم أنى لک هذا قالت هو من عند الله إن الله یرزق من یشاء بغیر حساب؛ زکریا هر وقت در محراب او بر او وارد مى شد رزقى مخصوص نزد او مى دید مى پرسید: اى مریم این رزق کذایى از ناحیه چه کسى برایت آورده اند؟ مى گفت این رزق از ناحیه خدا است آرى خدا به هر کس که بخواهد بى حساب رزق مى دهد.» (آل عمران/ 37) "محراب" محل ویژه اى است که در معبد براى امام آن معبد یا افراد خاصى در نظر گرفته مى شود، و براى نامگذارى آن به این اسم جهاتى ذکر کرده اند که از همه بهتر، سه جهت زیر است: نخست این که از ماده "حرب" به معنى جنگ گرفته شده است چون مؤمنان، در این محل به مبارزه با شیطان و هوسهاى سرکش بر مى خیزند، دیگر اینکه "محراب" اصولا به معنى بالاى مجلس است و چون محل محراب را در بالاى معبد قرار مى دهند به این نام نامیده شده است در ضمن باید توجه داشت که وضع محراب در میان بنى اسرائیل چنان که گفته اند با وضع محرابهاى ما تفاوت داشت آنها محراب را از سطح زمین بالاتر مى ساختند به طورى که چند پله مى خورد و اطراف آن مانند دیوارهاى اطاق آن را محفوظ مى کرد به طورى که افرادى که در داخل محراب بودند، از بیرون کمتر دیده مى شدند.
سوم اینکه محراب به معنى تمام معبد است که جایگاه مبارزه با هواى نفس و شیطان بوده است. مریم تحت سرپرستى زکریا بزرگ شد و آن چنان غرق عبادت و بندگى خدا بود که به گفته ابن عباس هنگامى که نه ساله شد، روزها را روزه مى گرفت و شبها را به عبادت مى پرداخت و آن چنان در پرهیزگارى و معرفت و شناسایى پروردگار پیش رفت که از احبار و دانشمندان پارساى آن زمان نیز پیشى گرفت. و هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى گرفت و براى دیدار او مى آمد، غذاهاى مخصوصى کنار محراب او مشاهده مى کرد که از آن به تعجب مى افتاد روزى به او گفت: این غذا را از کجا آوردى؟ مریم در جواب گفت: این از طرف خدا است و اوست که هر کس را بخواهد بى حساب روزى مى دهد.
اما این غذا چه نوع غذایى بوده و از کجا براى مریم آمده در آیه شرح داده نشده است ولى از روایات متعددى که در تفسیر عیاشى و غیر آن از کتب شیعه و اهل تسنن آمده استفاده مى شود که آن یک نوع میوه بهشتى بوده که در غیر فصل، در کنار محراب مریم به فرمان پروردگار حاضر مى شده است و این موضوع جاى تعجب نیست که خدا از بنده پرهیزگارش این چنین پذیرایى کند. این موضوع که منظور از "رزقا" غذاى بهشتى باشد از قرائنى که در گوشه و کنار آیه هست نیز استفاده مى شود، زیرا اولا کلمه "رزقا" به صورت نکره، نشانه آن است که روزى خاص و ناشناسى براى زکریا بوده است. ثانیا پاسخ مریم که "این از طرف خدا است" نشانه دیگرى براى این مطلب مى باشد ثالثا به هیجان آمدن زکریا و تقاضاى فرزندى از طرف پروردگار که در آیه بعد به آن اشاره شده قرینه دیگرى براى این معنى محسوب مى شود. ولى بعضى از مفسران (مانند نویسنده المنار) معتقدند که منظور از "رزقا" همین غذاهاى معمولى دنیا بوده زیرا از "ابن جریر" نقل شده که بنى اسرائیل گرفتار قحطى شدند و زکریا قادر بر تامین زندگى مریم نبود، در این موقع قرعه اى زدند که به نام مرد نجارى افتاد و او افتخارا از درآمد کسب خود غذاى مریم را تهیه مى کرد و به هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى گرفت از وجود چنان غذایى در آن شرایط سخت تعجب مى کرد و مریم در پاسخ سؤال او مى گفت: "این از طرف خداست" یعنى خداوند، مرد با ایمانى را علاقه مند به این خدمت در آن شرایط سخت، ساخته است. در این جمله، "رزقا" را بدون الف و لام آورده و این اشاره است به اینکه رزق نامبرده، طعام معهود در بین مردم نبوده، هم چنان که بعضى هم گفته اند هر وقت زکریا به مریم سر مى زد، میوه زمستانى را در تابستان و میوه تابستانى را در زمستان نزد او مى دید.
مؤید این حکایت این است که اگر رزق نامبرده از طعام هاى معمول آن روز و طعام موسمى بود، نکره آمدن "رزقا" این معنا را مى رساند، که زکریا هیچوقت اطاق مریم را خالى از طعام نمى دید بلکه همواره نزد او رزقى را مى یافت، و در این صورت زکریا از پاسخ مریم قانع نمى شد، براى اینکه پاسخ مریم این بود که این رزق از ناحیه خداست، و از ناحیه خدا بودن رزق اختصاص به رزق مریم ندارد، رزق همه مردم از ناحیه خدا است و جا داشت دوباره زکریا بپرسد این رزقى که خدا روزیت کرده به وسیله چه کسى به تو رسیده، چون ممکن است افرادى از مردم که به معبد آمد و رفت دارند برایش آورده باشند، حال چه اینکه هدف خدایى در نظر داشته باشند و چه هدفى شیطانى. پس از اینکه مى بینیم زکریا از پاسخ مریم قانع شده، معلوم مى شود رزق نامبرده رزق معمولى نبوده است.
علاوه بر اینکه دعاى زکریا بعد از پاسخ مریم که عرضه داشت: "پروردگارا از درگاه خودت فرزندى به من عطا فرما" دلالت دارد بر اینکه یافتن رزق نامبرده در نزد مریم را کرامتى الهى و خارق العاده تشخیص داده و در نتیجه به طمع افتاده که او هم از خداى تعالى بخواهد فرزندى طیب روزیش کند. پس معلوم مى شود رزق نامبرده رزقى بوده است که بر کرامت خدایى نسبت به مریم دلالت مى کرده، که جمله: "یا مریم..." هم به بیانى که خواهد آمد بر این معنا اشعار دارد. در این آیه با اینکه مى توانست بفرماید: "وجد عندها رزقا قال یا مریم أنى لک هذا..." با نیاوردن لفظ "واو" جمله را از وسط پاره کرد، خواست تا بفهماند که زکریا همه این حرفها را یکباره به مریم گفت، و او هم پاسخى داد که وى را قانع ساخت، و یقین کرد که این طعامها کرامتى است از خدا نسبت به مریم، در اینجا بود که او نیز کرامت الهى را طمع کرده، از حضرتش درخواست فرزندى طیب کرد. در تفسیر عیاشى روایتى از امام باقر (ع) نقل شده که خلاصه اش چنین است: «روزى پیامبر (ص) به خانه فاطمه زهرا (ع) آمد در حالى که چند روز در خانه او غذایى دیده نمى شد، ناگاه غذاى فراوان مخصوصى نزد او مشاهده کرد و از او پرسید: "این غذا از کجا است؟" فاطمه (ع) عرض کرد: "از نزد خدا است، زیرا هر کس را بخواهد بدون حساب روزى مى بخشد." پیامبر (ص) فرمود: "این جریان همانند جریان زکریا است که در کنار محراب مریم آمد و غذاى مخصوصى در آنجا دید و از او پرسید: اى مریم! این غذا از کجا است، او گفت: از ناحیه خدا است".»

مژده فرشتگان به برگزیدگی مریم

خداوند در بخشی از آیات قرآن از دوران شکوفایى و برومندى مریم سخن مى گوید، و مقامات والاى او را بر مى شمرد. نخست از گفتگوى فرشتگان با مریم، بحث مى کند، مى فرماید: "به یاد آور" «و إذ قالت الملائکة یا مریم إن الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک على نساء العالمین؛ و به یاد آر زمانى را که ملائکه گفتند: اى مریم: بدان که خدا تو را براى اهدافى که دارد انتخاب و از میان همه زنان عالم برگزید.» (آل عمران/ 42) و در این آیه دلالتى هست بر اینکه مریم (ع) محدثه بوده، یعنى از کسانى بوده که ملائکه با او سخن مى گفته اند، و آن جناب سخنان این هاتفان غیبى را مى شنیده است، آیه شریفه: «فأرسلنا إلیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا؛ ما روح خود را (روح القدس) به سوى او فرستادیم، پس به شکل بشرى کامل بر او نمایان شد.» (مریم/ 16) هم با آیات بعدش که در سوره مریم واقع شده، بر این معنا دلالت دارد. چه افتخارى از این برتر که انسانى با فرشتگان همسخن شود، آن هم سخنى که بشارت برگزیدگى او از سوى خدا و طهارت و برترى او بر تمام زنان جهان باشد، و این نبود جز در سایه تقوا و پرهیزگارى و ایمان و عبادت او، آرى او برگزیده شد تا پیامبرى همچون عیساى مسیح به دنیا آورد.
پس "اصطفاء مریم" همان تقبل او است عبادت خداى را، و تطهیرش عبارت است از مصونیتش به عصمت خداى تعالى از گناهان، پس آن جناب، هم اصطفاء شده است و هم معصوم. و چه بسا از مفسرین که گفته اند منظور از تطهیر او بتول شدن او است، و بتول به معناى زنى است که حیض نمى بیند و خداى تعالى او را بدین جهت بتول قرار داد که ناگزیر نشود در ایام حیض از کلیسا بیرون رود، و این نظریه عیبى ندارد جز اینکه آنچه به نظر ما رسید با سیاق آیات موافق تر است. کلمه "اصطفاء" اگر با کلمه "على" متعدى شود معناى تقدم را مى دهد. و این اصطفا غیر اصطفاى مطلق و بدون کلمه "على" است، که معناى تسلیم را مى دهد، و بنا به گفتار سابق، اصطفاى آن جناب بر زنان عالمیان به معناى مقدم داشتن آن جناب بر سایر زنان است.
حال ببینیم این تقدیم از تمامى جهات است یا از بعضى جهات؟ ظاهر جمله: «إذ قالت الملائکة یا مریم إن الله یبشرک...» که بعد از این آیه است و نیز ظاهر آیه: «و التی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا و جعلناها و ابنها آیة للعالمین؛ و یاد کن مریم را که رحمش را پاک و پاکیزه گردانیدیم و در آن از روح خود بدمیدیم و او را با فرزندش معجزه و آیت بزرگ براى اهل عالم قرار دادیم.» (انبیاء/ 91)
و باز ظاهر آیه: «و مریم ابنت عمران التی أحصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا، و صدقت بکلمات ربها، و کتبه، و کانت من القانتین؛ و یاد آر حال مریم دخت عمران را که رحمش را پاکیزه داشتیم آن گاه در آن روح قدسى خویش را بدمیدیم که آن مریم کلمات پروردگار خود و کتب آسمانى او را با کمال ایمان تصدیق کرد و از بندگان مطیع خدا بشمار بود.» (تحریم/ 12) که از خصائص وجودى مریم (ع) انگشت روى هیچ خصیصه اى به جز ولادت عجیب فرزندش نمى گذارد، این است که اصطفا از هر جهت نیست بلکه همان زائیدن کذائیش منظور است. و اما غیر از کلمه "اصطفاء" کلمات دیگرى که در آیات مربوطه به آن جناب آمده، از قبیل: "تطهیر" و "تصدیق به کلمات خدا و کتب او" و "قنوت" و "محدثه بودن آن جناب" همه امورى است که اختصاصى به آن جناب ندارد، بلکه در دیگر زنان نیز احیانا یافت مى شود. این آیه گواه بر این است که مریم بزرگ ترین شخصیت زن در جهان خود بوده است. و این موضوع با آنچه درباره بانوى بزرگ اسلام فاطمه (ع) رسیده است که او برترین بانوى جهان است منافات ندارد زیرا در روایات متعددى از پیغمبر اسلام (ص) و امام صادق (ع) نقل شده که: «اما مریم کانت سیدة نساء زمانها اما فاطمة فهى سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین؛ اما مریم بانوى زنان زمان خود بود اما فاطمه بانوى همه بانوان جهان از اولین و آخرین است.» کلمه "العالمین" هیچگونه منافات با این سخن ندارد زیرا این کلمه در قرآن و عبارات معمولى به معنى مردمى که در یک عصر و زمان زندگى مى کنند آمده است چنان که درباره بنى اسرائیل مى خوانیم: «و أنی فضلتکم على العالمین؛ و من شما را بر جهانیان برترى بخشیدم.» (بقره/ 47)
بدیهى است منظور، برترى مؤمنان بنى اسرائیل بر مردم عصر خود بوده است. در آیه بعد سخن از خطاب دیگرى از فرشتگان به مریم است، مى گویند: "اى مریم! (به شکرانه این نعمتهاى بزرگ که از سوى خداوند برگزیده شده اى و بر زنان جهان عصر خود برترى یافته اى و از هر نظر پاک و پاکیزه گشته اى) براى پروردگارت سجده کن و همراه رکوع کنندگان رکوع نما «یا مریم اقنتی لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین؛ اى مريم فرمانبر پروردگار خود باش و سجده كن و با ركوع‏ كنندگان ركوع نما.» (آل عمران/ 43) در این آیه خداى تعالى مریم را ندا داده، و چون ندا مستلزم توجه شخص ندا شده به سوى ندا کننده است، قهرا هر جا کلمه "ندا" تکرار شود به منزله این است که به شخص ندا شده بفهماند من براى تو چند خبر دارم، خوب به آن اخبار گوش بده و در آیات مورد بحث مى فهماند ما دو خبر برایت آورده ایم: یکى اینکه خداى تعالى تو را با مقام و منزلتى که نزد او دارى گرامى داشته، و دوم وظیفه عبودیتى است که تو باید ملازم آن باشى، تا تلافى آن مقام و منزلت بوده باشد، پس این دستور در عین اینکه دستور به ایفاى وظیفه عبودى است، دستور به اداى شکر آن مقام و منزلت نیز هست، در نتیجه برگشت معناى کلام به این است که آیه: "یا مریم اقنتی..." به منزله نتیجه گیرى از آیه: "یا مریم إن الله اصطفاک..." باشد و چنین معنا دهد: حال که خداى تعالى تو را اصطفاء کرده پس جا دارد قنوت و رکوع و سجده کنى و بعید نیست که هر یک از سه خصلت نامبرده در این آیه، نتیجه و فرعى باشد براى هر یک از سه خصلتى که در آیه قبلى ذکر شده است.

بشارت تولد مسیح

بی شک بخش مهم زندگى مریم، جریان تولد فرزندش حضرت مسیح (ع) مى باشد. خداوند در قرآن نکات مهمى را در این رابطه شرح مى دهد، نخست مى فرماید: «إذ قالت الملئکة یامریم إن الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسى ابن مریم وجیها فى الدنیا و الاخرة و من المقربین؛ آن گاه که فرشتگان گفتند: اى مریم! خدا تو را به کلمه اى از جانب خود که نامش مسیح عیسى بن مریم است مژده مى دهد که در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است.» (آل عمران/ 45)
ظاهرا منظور از این بشارت همان ماجرایى است که در جاى دیگر حکایت کرده و فرموده: پس ما روح خود را نزد او فرستادیم و او خود را براى مریم به صورت بشرى تمام عیار مجسم کرد. به طورى که مریم گفت: من به رحمان پناه مى برم از شر تو، تو اگر مردى با تقوا بودى اینجا نمى آمدى، روح ما به وى گفت: «قال إنما أنا رسول ربک لأهب لک غلاما زکیا؛ من فرستاده پروردگار تو به سوى توام، تا فرزندى پاک عطایت کنم.» (مریم/ 19) پس بشارتى که در آیه مورد بحث به جمع فرشتگان نسبت داده شده همان بشارت است که در سوره مریم به شخص روح نسبت داده است.

 

منـابـع

حسین رحیمی- مریم در قرآن- انتشارات: باشگاه اندیشه

جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 12 صفحه 356

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏2 صفحه 548، 522 - 528، 544، 517

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏3 صفحه 298، 271، 262-267

عفیف عبدالفتّاح طبّاره- همراه با پیامبران در قرآن

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد