اصل و نسب و خانواده حضرت داود علیه السلام
فارسی 18917 نمایش |حضرت داود
حضرت داود (ع) از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل است که شانزده مرتبه در شانزده آیه و نه سوره «بقره، نساء، مائده، انعام، اسراء، انبیاء، نمل، سبا، و ص» قرآن کریم به نام شریفش تصریح شده است، وی از جمله پیامبرانی است که علاوه بر نبوت دارای منصب حکومت، قضاوت، رهبری مقتدر و صاحب کتاب و ترویج کننده آیین موسی (ع) در میان قوم بنی اسرائیل بوده است. سیمای نورانی آن جناب در قرآن کریم به اجمال چنین ترسیم شده است: نوجوانی دلاور و شجاع، برخوردار از هدایت الهی، منصب و مقام نبوت، حکومت، قضاوت و صاحب کتاب، عالم بر منطق پرندگان و سلطه بر پرندگان و کوهها، قدرتمند در حکومت، خلیفه خدا در زمین، افضلیت، شاکر، تواب، راکع، عالم، صنعتگر و مسائل دیگر.
اصل و نسب و نسل حضرت داود (ع)
حضرت داود از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل است که علاوه بر مقام نبوت از حکومتی مقتدر نیز برخوردار بود، وی بنابر نقلی فرزند «ایشا بن لاوی بن یعقوب» است. و بنابر نقل دیگری «داود بن ایشی بن عوید بن باعز بن سلمون بن نحشون بن عمی نوذب بن رام بن حصرون بن فارض بن یهوذا بن یعقوب بن اسحاق» است. ایشا، ده پسر داشت که داود از همه کوچکتر بود و به شغل شبانی اشتغال داشت. اما داود (ع) دارای نوزده فرزند بود که از میان آنها سلیمان (ع) جانشین او شد.
داود از ذریه حضرت نوح (ع)
خداوند می فرماید: «و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین؛ و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم؛ و از فرزندان او، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم)؛ این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم.» (انعام/ 84)
از ظاهر آیه شریفه سه نکته استفاده می شود:
الف) می فرماید: ما نوح و ذریه او «داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسی و هارون» را هدایت کردیم.
ب) عبارت «و من ذریته...» تصریح می کند بر اینکه داود (ع) و پیامبران مابعدش از نسل حضرت نوح (ع) هستند، و حضرت نوح (ع) را جد پیامبران مابعدش معرفی می کند.
ج) با عبارت «و کذلک نجزی المحسنین» هم به صفت نیکوکاری در افراد مذکور تصریح می کند، و هم به جزاء و پاداش نیکوکاران اشاره می کند.
این آیه مشخص می کند که حضرت داود (ع) از نسل حضرت نوح (ع) می باشد. چنانکه بعضی از مفسرین می فرمایند: «و نوحا هدینا من قبل؛ و راه نمودیم نوح را پیش از ابراهیم.» (انعام/ 84) چه نوح (ع) پدر ابراهیم بود. «و من ذریته؛ و هدایت کردیم از ذریه نوح (ع)» و بعضی گفته اند از ذریه ابراهیم (ع) زیرا که کلام در شأن ابراهیم است، و (قول) اول اصح است زیرا که یونس و لوط (ع) در این آیه مذکوره داخلند و از ذریه ابراهیم نبوده اند و باقی که از ذریه ابراهیمند هم از ذریه نوحند چه ابراهیم از ذریه نوح است به اتفاق. و قرب نوح به مرجع نیز قرینه رجوع ضمیر است به او... پس اظهر آن است که ضمیر راجع به نوح باشد و «من» برای تبعیض است یعنی به وسیله توفیق و الطاف خود هدایت نمودیم بعضی از فرزندان نوح را و قوله (داود) عطف بیان آن است یعنی داود را که پسر ایشان است از اولاد یهود ابن یعقوب و سلیمان پسر داود است.
مدت عمر و حکومت آن جناب
در مورد عمر آن حضرت دو قول است، بنابر نقلی وی صد سال و شش ماه، و هفت روز عمر کرده است و بنابر نقل دیگری یکصد و چهل سال عمر کرده است، که از این مقدار عمر، هفتاد سال و شش ماه را در سر زمین حبرون سکنی داشته و مابقی را در بیت المقدس به سر برده و به زبان عبرانی سخن می گفته است. حضرت داود (ع) کنیزی داشت که وقتی شب فرا میرسید همه درها را قفل میکرد، و کلیدهای آنها را نزد داود (ع) میآورد. شبی مردی را در خانه دید، پرسید: «چه کسی تو را وارد خانه کرد؟» او گفت: «من کسی هستم که بدون اجازه شاهان بر آنها وارد میگردم.» داود (ع) این سخن را شنید و گفت: «آیا تو عزرائیل هستی؟ چرا قبلا پیام نفرستادی تا من برای مرگ آماده گردم؟» عزرائیل گفت: «من قبلا پیامهای بسیار برای تو فرستادم.» داود (ع) گفت: «آن پیامها را چه کسی برای من آورد؟» عزرائیل گفت: «پدرت، برادرت، همسایهات و آشنایانت کجا رفتند؟» داود (ع) گفت: «همه مردند.» عزرائیل گفت: «آنها پیام رسانهای من به سوی تو بودند که تو نیز میمیری همان گونه که آنها مردند.» سپس عزرائیل جان داود (ع) را قبض کرد.
او نوزده پسر داشت. در میان آنها، یکی از پسرانش، حضرت سلیمان (ع) حکومت و مقام علم و نبوت داود (ع) را به ارث برد و در خصوص مدت حکومت و نبوت نیز دو نقل است طبق نقلی چهل سال و طبق نقل دیگر 60 شصت سال حکومت و نبوت داشته است و در این مدت مردم را به دین و شریعت موسی (ع) دعوت می کرد تا زمان وفاتش، اما پس از وفاتش چهل هزار نفر از علماء و اکابر بنی اسرائیل به جنازه اش حاضر شدند و جسد او را برداشتند و در قریه داود در بیت المقدس مدفون ساختند.
نحوه به حکومت رسیدن آن جناب
در مورد نحوه به حکومت رسیدن حضرت داود دو نقل آمده است:
1) کار حکومت داود (ع) از آنجا آغاز شد که طالوت در رویارویی با جالوت از او که سربازی دلاور و شجاع بود کمک خواست و با وی شرط کرد که اگر جالوت را به قتل رساند دخترش و نیمی از حکومتش را به وی می دهد، و داود در عین ناباوری موفق شد به ساده ترین شکلی جالوت را به قتل رساند، بعد از این موفقیت علاوه بر آنچه از سوی طالوت شرط شده بود و عطایای او، خداوند نیز به او حکمت و سپس حکومت و نبوت عطا فرمود و به خاطر شایستگی های که تنها خودش در داود سراغ داشت او را خلیفه خود در زمین نمود «یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض؛ اى داوود ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم.» (ص/ 26)
2) (داود یکی از فرماندهان بنی اسرائیل بود که تحت امر طالوت با سپاه فلسطین درگیر بود) وی با نیروهای تحت امرش با عمالقه جنگی شایان نمود اما در عین حال سپاه تحت امر طالوت از سپاه فلسطین شکست خورد و طالوت و فرزندانش کشته شدند، داود در حالی که از شکست سپاه بنی اسرائیل به فرماندهی طالوت سخت ناراحت بود چاره ای جز این ندید که با زن و فرزندانش و اقوامش به حبرون، نخستین دولت یهود را طالوت یا (شاؤول) حدود (1095-1055) قبل از میلاد در شهر حبرون (الخلیل) تشکیل داد و پس از طالوت، داود (ع) پادشاه یهود شد و پایتخت یهود را به (یبوس) بیت المقدس منتقل نمود و سلیمان پس از داود بزرگترین حاکم یهود شناخته شد که در زمان او آرامش و سعادت برای همه وجود داشت.
فرزندان حضرت داود (ع) و جانشینی آن حضرت
گویند داود (ع) را نوزده پسر بود که هر یک داعیه ملک داشتند، حق سبحانه نامه ای مهر کرده از آسمان فرستاد که در آن چند مسئله طرح شده بود و فرمود هر یک از اولاد تو این مسائل را پاسخ دهد بعد از تو وارث ملک باشد. داود فرزندان را جمع کرد و اخیار و اشراف را حاضر گردانید و مسئله ها را بر فرزندان عرض فرمود تا جواب گویند:
1) نزدیکترین چیزها کدامست و دورترین اشیاء چیست؟
2) کدامست که بدو انس بیشتر است؟
3) چیست آنکه وحشت از او افزونتر است؟
4) کدامند دو قائم و دو مختلف و دو دشمن؟
5) کدام کار است که آخر آن ستوده است و کدام امر است که عاقبت آن نکوهیده است؟
اولاد آن حضرت از جواب عاجز آمدند، اما سلیمان فرمود «اگر اجازت باشد جواب گویم.» داود وی را دستور داد، و سلیمان اینگونه جواب داد و گفت: «اقرب اشیاء به آدمی آخرت است و ابعد اشیاء آنچه را می گذرد از دنیا. مانوس تر اشیاء جسد انسانست با روح. اوحش اشیاء بدن خالی از روح است. آن دو قائم، ارض و سمایند. و مختلفان، لیل و نهارند. و دشمنان، موت و حیاتند. کاری که آخرش محمود است، حلم در وقت خشم است و کاری که عاقبتش مذموم است حدث در وقت غضب است.»
و چون پاسخ ها سلیمان موافق کتاب منزل بود، اکابر بنی اسرائیل به فضل و کمال سلیمان معترف شدند و داود ملک را بدو تسلیم کرد و دیگر روز وفات نمود و سلیمان بر تخت نشست. بنابر نقلی سلیمان در سن سیزده سالگی به وصیت پدر به جای او نشست. قرآن کریم با این عناوین سلیمان را مطرح نموده است:
1- سلیمان، وارث حضرت داود (ع)
خداوند در سوره نمل می فرماید: «و ورث سلیمان داود؛ و سلیمان از داود (هم از مال و دارائی و هم از خلافت و جانشینی و نبوت و پیامبری و سلطنت و پادشاهی) ارث برد.» (نمل/ 16) از ظاهر آیه شریفه به دست می آید که حضرت داود (ع) را پسری بود به نام سلیمان (ع) که او نیز از پیامبران بزرگ خداوند بود و نیز استفاده می شود که، از انبیاء بر وارثان ارث می رسد خلاف آن که مخالفان روایت کردند که: «نحن معاشر الانبیاء لانورث» یعنی ما جماعت پیامبران را میراث نباشد. و تفسیر آنان که این (میراث) را حمل کردند بر علم و نبوت، نیک نیست، برای آن که حقیقت میراث در مال و ملک باشد نه علم و نبوت. بنابراین مطالب این تفسیر در چند نکته خلاصه می شود:
الف) از انبیاء نیز مانند سایر مردم بر وارثشان ارث می رسد و حدیثی که از قول پیامبر (ص) نقل می کنند که آن حضرت فرمود از انبیاء ارث بر وارثشان نمی رسد، خلاف آیه شریفه است و قابل اعتناء نیست.
ب) مقصود از میراث وارث در آیه شریفه چنانکه بعضی گفته اند علم و نبوت نیست، بلکه مقصود مال و ملک است.
ج) حضرت سلیمان وارث حضرت داود بود و از او در اموال و ملک ارث برد.
2- سلیمان به عنوان فرزند حضرت داود (ع)
در سوره ص آمده «و و هبنا لداود سلیمان نعم العبدانه اواب؛ ما سلیمان را به داود بخشیدیم، چه بنده خوبی!» (ص/ 30) زیرا همواره به سوی خدا بازگشت می کرد (و به یاد او بود). آیه شریفه با صراحت تمام می فرماید، یکی از نعمت های بزرگی که خداوند بر حضرت داود (ع) مرهمت فرمود نعمت، پسر بزرگوار و خوبی همچون سلیمان (ع) است، که خداوند او را توصیف می کند به «نعم العبد» بنده خوب، و علت خوب بنده ای بودنش را، این نکته می داند که سلیمان همواره به سوی خدا بازگشت می کرد و به یاد مولای خود خداوند متعال بود. بنابراین آیه شریفه به نسل پاک و نورانی حضرت داود (ع) اشاره فرموده است.
3- ای آل داود، شکر گذارید
در سوره سباء آمده «یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل و جفان کالجواب و قدور راسیات اعملواء ال داود شکرا و قلیل من عبادی الشکور؛ آنها هر چه سلیمان می خواست برایش درست می کردند: معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها، و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود و به آنان گفتیم:) ای آل داود! شکر (این همه نعمت را) به جا آورید ولی عده کمی از بندگان من شکرگذارند.» (سباء/ 13) آنها برای سلیمان قصرها و مساجدی می ساختند و مجسمه ها و صورتهائی (از اشجار و حیوانات و غیره) می پرداختند و قدحهای بزرگی (برای نوشیدن مایعات و غیره) مانند حوضها حاضر می کردند (زیرا که لشکریان سلیمان به سبب کثرت در ظرفهای معمولی نمی توانستند خوراک و طعام آماده نمایند) و دیگهای ثابتی (که به واسطه عظمت حرکت دادن آنها ممکن نبود) (سپس ما خطاب به آنها کرده و گفتیم) ای آل داود شکر نعمات مرا به جای آورید (اگر چه) کمی از بندگان من، بسیار شکرگذارند. (یعنی در هر عصری بنده مؤمن موحد که دائما در شکر پروردگار باشد کمیاب است). فرق بین شکور با شاکر این است که شکور، بسیار شکرگذاری می کند و در هر حال اولا نعمت های الهی را تصور و در ذهن مجسم می نماید که شکر ذهنی و فکری است، ثانیا زبانش و اعضاء و جوارحش به حرکت در می آید و با زبان و تمام وجود شکرگذاری می کند، ثالثا از نعمتهای الهی در مسیر سیر الی الله به همان شکل و صورتی که خداوند خواسته استفاده می کند، و در عمل نیز شکرگذار نعم الهی می گردد، که صد البته اینگونه بندگان الهی در هر زمانی اندک اند چنانکه آیه شریفه می فرماید. از این جمله آیه شریفه که می فرماید: «اعملوا ءال داود شکرا؛ اى خاندان داود شكرگزار باشيد.» (سباء/ 13) استفاده می شود که شکرگذاری بر نعمتهای الهی ضروری و واجب است، که هر عبد و بنده ای در هر زمانی باید به این واجب عمل نماید، اگرچه شکرگذاری بر نعمتها عملی است که اگر خداوند هم نگفته بود، عقل انسان را بدان ملزم می کرد.
منـابـع
ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد 3 صفحه 95
ملا فتح الله کاشانی- منهج الصادقین فی إلزام المخالفین- جلد 7 ص7 390 ذیل آیه 13 سباء، جلد 3 ص 409
علیرضا میرزا خسروانى- تفسیر خسروى- جلد 7 ص 78، جلد 6 ص 306
حسین عماد زاده- تاریخ انبیاء- صفحه 9-594 و 589
سایت اندیشه قم- مقاله پایان عمر داود (ع)
عین الله ارشادی- سیمای الگویی پیامبران در قرآن کریم
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها