ویژگیها و درجات حضرت داود علیه السلام (مواهب)

فارسی 8558 نمایش |

صاحب فضیلتی بزرگ

خداوند می فرماید: «و لقد اتینا داود منا فضلا یا جبال اوبی معه و الطیر و النا له الحدید؛ و ما به داود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم، (ما به کوه ها و پرندگان گفتیم:) ای کوه ها و ای پرندگان با او هم آواز شوید و همراه او تسبیح خدا بگویید و آهن را برای او نرم کردیم.» (سبا/ 10) در آیه مورد بحث می فرماید: ما به داود از فضل خود نعمتی بزرگ بخشیدیم. خداوند در آیات 10 و 11 سوره سبأ پس از ذکر موهبت وسیع خود به داود (ع) که نشانگر مواهب بسیار معنوی و مادی به داود (ع) است. سه عطیه بزرگ الهی را نام می‎برد که خداوند به حضرت داود (ع) داد:
1- خداوند به کوهها فرمان داد که با داود (ع) (هنگام تسبیح) همصدا و هم آواز شوند.
2- به پرندگان فرمان داد که با داود (ع) (هنگام ذکر خدا) همصدا و هم آواز گردند.
3- خداوند آهن را برای داود (ع) نرم کرد و به او دستور داد که با آهن زره های کامل و فراخ بسازد، و حلقه‎های آن را به اندازه و متناسب کند. وقتی که حضرت داود (ع) تسبیح خدا می‎نمود، کوهها و پرندگان صدای دلنشین و شیوای او را می‎شنیدند و با او در ذکر خدا هم آهنگ می‎شدند. آنها با شعوری که داشتند تحت تأثیر مناجاتهای اثربخش داود (ع) قرار می‎گرفتند و همنوا با او دل به خدا می‎بستند. او مناجاتهای کتاب زبور را با آن صدای خوش در محرابش می‎خواند. پرندگان آن چنان مجذوب آن صدا می‎شدند که از هوا می‎آمدند و بر روی داود (ع) می‎افتادند، و حیوانات وحشی برای شنیدن آن، پیش مردم می‎آمدند و از آنها نمی‎رمیدند، زیرا همه، حواسشان غرق در لذت صدای داود (ع) می‎شد.

مقصود از کلمه «اوبی»
«اوبی» به معنی ترجیح و گرداندن صدا در گلو است. البته گاهی نیز این کلمه به معنای توبه استعمال می شود، به خاطر اینکه حقیقت آن بازگشت به سوی خدا است. اگرچه همه ذرات جهان ذکر و تسبیح و حمد خدا می گویند «یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است‏ خدا را تسبيح می‏ گويند.» (جمعه/ 1) خواه داودی با آنها همصدا بشود یا نشود، ولی امتیاز داود این بود که به هنگام بلند کردن صدا و سر دادن نغمه تسبیح، آنچه در کمون و درون این موجودات بود آشکار می گشت و زمزمه درونی به نغمه برونی تبدیل می شد همانگونه که در مورد تسبیح، سنگریزه در دست پیامبر اسلام (ص) در روایت آمده است. در رواتی از امام صادق (ع) آمده است که «داود به سوی دشت و بیابان خارج می شد و هنگامی که زبور را تلاوت می کرد هیچ کوه و سنگ و پرنده ای نبود مگر اینکه با او همصدا می شد.»

نحوه همصدا شدن کوهها و پرندگان با داود (ع)

در اینکه همصدا شدن کوه ها و پرندگان با داود به چه صورت بوده، در میان مفسران گفتگو است:
1- گاه احتمال داده می شود که این صدای پر طنین و گیرای و جذاب داود بود که در کوه ها منعکس می شد و پرندگان را به سوی خود جذب می کرد.
2- گاه گفته اند که این تسبیح یک نوع تسبیح توأم با درک و شعور است که در باطن ذرات عالم وجود دارد، زیرا طبق این نظر تمامی موجودات جهان از یک نوع عقل و شعور برخوردارند، و هنگامی که صدای داود را به وقت مناجات و تسبیح می شنیدند با او همصدا می شدند و غلغله تسبیح از آنها درهم می آمیخت.
3- بعضی گفته اند: منظور همان "تسبیح تکوینی" است که با زبان حال در همه موجودات جهان صورت می گیرد، چرا که هر موجودی نظامی دارد، نظامی بسیار دقیق و حساب شده، این نظام دقیق و حساب شده از خداوندی حکایت می کند که هم پاک و منزه است، و هم دارای صفات کمال، بنا بر این نظام شگفت انگیز عالم هستی در هر گوشه ای "تسبیح" است و "حمد" (تسبیح، پاک شمردن از نقائص است، و حمد ستایش در برابر صفات کمال) و اگر گفته شود که این تسبیح تکوینی نه مخصوص کوه ها و پرندگان است و نه مخصوص داود، بلکه همیشه و در همه جا و از همه موجودات بانگ این تسبیح برمی خیزد. در پاسخ گفته اند درست است که این تسبیح عمومی است ولی همگان آن را درک نمی کنند، این روح بزرگ داود بود که در این حالت با درون و باطن عالم هستی همراز و هماهنگ می شد، و به خوبی احساس می کرد کوه ها و پرندگان با او همصدا هستند و تسبیح گویان.
دلیل قاطعی برای تعیین هیچ یک از این تفاسیر نداریم، آنچه از ظاهر آیه می فهمیم آنست که کوه ها و پرندگان با داود همصدا می شدند و خدا را تسبیح می گفتند، در عین حال تضادی میان این تفسیرهای سه گانه نیست و جمع میان آنها امکان پذیر است.

موهبت دیگر: نرم شدن آهن در دست او. «و النا له الحدید»
ممکن است گفته شود خداوند به صورت اعجاز مانندی روش نرم کردن آهن را به داود تعلیم داد. آنچنانکه بتواند از آن مفتولهای نازک و محکمی برای بافتن زره بسازد. ولی ظاهر آیه این است که نرم شدن آهن در دست داود به فرمان الهی و به صورت اعجاز انجام می گرفت، چه مانعی دارد همان کسی که به کوره داغ خاصیت نرم کردن آهن را داده همین خاصیت را به شکل دیگری در پنجه های داود قرار دهد؟ که در بعضی روایات اسلامی به همین معنا اشاره شده است (ذکر روایت گذشت) در آن روایت آمده بود که خداوند آهن را برای او نرم کرد، زرهی می ساخت... و به این وسیله از بیت المال بی نیاز شد. درست است که بیت المال مخصوص مصرف کسانی است که خدمت بدون عوض به جامعه می کنند و بارهای زمین مانده مهم را برمی دارند ولی بهتر است انسان بتواند هم این خدمت را بکند و هم در صورت توانایی از دست رنج خود امرار معاش نماید. و داود (ع) می خواست چنین بنده ممتازی باشد. آن جناب طبق بعضی روایات از راه زره سازی علاوه بر اینکه زندگی ساده خود را اداره می کرد چیزی هم به نیازمندان انفاق می نمود، علاوه بر اینکه عمل او دائما در رؤیت مردم بود و معجزه ای گویا برای او محسوب می شد و مستمرا بدین شکل مردم را به رسالت خود فرا می خواند یعنی هم کاری می کرد و امرار معاش می نمود و هم تبلیغ رسالت خود می کرد.

مواهب مادی و معنوی عطا شده به حضرت داود (ع)

حضرت داود مشمول مواهب مادی و معنوی بسیاری از سوی پروردگار شده بود، که آیات قرآن گویای آن است:

1- دریافت علمی وافر
خداوند در قرآن می فرماید: «و لقد آتینا داود و سلیمان علما و قالا الحمد لله الذی فضلنا علی کثیر من عباده المؤمنین* و ورث سلیمان داود و قال یا أیها الناس علمنا منطق الطیر و أوتینا من کل شی ء إن هذا لهو الفضل المبین؛ و به راستی به داود و سلیمان دانشی عطا کردیم، و گفتند: ستایش خدایی را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری داده است.» (نمل/ 15)
علامه طباطبایی می فرماید: «اینکه علم را نکره آورد، و فرمود: "به داود و سلیمان علمی دادیم" اشاره است به عظمت و اهمیت امر آن، و در جاء دیگر قرآن علم داود را از علم سلیمان جدا ذکر کرده، درباره علم داود فرموده: "و آتیناه الحکمة و فصل الخطاب؛ و او را حکمت و داوری قاطع عطا کردیم." (ص/ 20) و از آیاتی که به علم سلیمان اشاره کرده آیه "ففهمناها سلیمان و کلا آتینا حکما و علما؛ پس شیوه داوری را به سلیمان فهماندیم و هر یک را حکم و دانش عطا کردیم،" (انبیا/ 79) که ذیل آیه، شامل علم و حکمت هر دو می شود. "و قالا الحمد لله الذی فضلنا علی کثیر من عباده المؤمنین" مراد از این "برتری دادن"، یا برتری به علم است، که چه بسا سیاق آیه نیز آن را تایید می کند و یا برتری به همه مواهبی است که خدای تعالی به آن جناب اختصاص داده، مانند: تسخیر کوه ها و مرغان و نرم شدن آهن برای داوود و ملکی که خدا به او ارزانی داشت و تسخیر جن و حیوانات وحشی و مرغان و همچنین تسخیر باد برای سلیمان و دانستن زبان حیوانات و سلطنت کذایی سلیمان و این احتمال دوم، یعنی، برتری آن دو بزرگوار بر سایر مردم از جهت همه مواهبی که خدا به آن دو ارزانی داشته از اطلاق کلمه "فضلنا" استفاده می شود. و این آیه شریفه یعنی آیه "و قالا الحمد لله" به هر تقدیر، چه به احتمال اول و چه به احتمال دوم، به منزله نقل اعتراف آن دو بزرگوار بر تفضیل الهی است. پس در نتیجه، این اعتراف و اعترافهایی که بعدا از سلیمان نقل می شود مثل شاهدی است که مدعای صدر سوره را که به مؤمنین بشارت می داد به زودی پاداشی به آنان می دهد که مایه روشنی دل و دیده شان باشد اثبات می کند.»

2- آگاهی و توانایی بر گفتگو با پرندگان
خداوند در سوره نمل می فرماید: «یا ایها الناس علمنا منطق الطیر؛ ای مردم! ما زبان پرندگان را تعلیم یافته ایم.» (نمل/ 16)

3- بهره داشتن از هر چیزی
خداوند می فرماید: «و اوتینا من کل شی ء ان هذا لهو الفضل المبین؛ و از هر چیزی [بهره ای] داده شده ایم. راستی این همان تفضل آشکار است.» (نمل/ 16)

دیگر مواهب
4- کوه ها و پرندگان را مسخر وی گردانید که با او تسبیح می گفتند و تحت اختیار و اراده وی بودند؛
5- آهن در دست وی نرم شد که می توانست آن را بدون گرم کردن در آتش به هر شکل و صورتی که می خواهد درآورد.
6- علم زره بافی بدو تعلیم شد که در جنگ با دشمنان مورد استفاده بسیار قرار می گرفت و سبب پیروزی بنی اسرائیل می گردید.
7- نیرویی فوق العاده که خداوند از نظر جسم و علم و عبادت بدو عنایت فرمود.
8- پایه های فرمانروایی و سلطنت او را محکم گردانید و از خلیج عقبه تا رود فرات را تحت فرمان و اطاعت خویش ‍ درآورد. شهرهای فلسطین را پس از جنگ های بسیار گرفت و دمشق را از دست آرمیین بیرون آورد و شهرهای ساحلی فرات را فتح کرد و به طور کلی از خلیج عقبه تا مرزهای کشور ایران را تحت حکومت خود درآورد.
9- زبور را خداوند بدو موهبت کرد که شامل اوراد مذهبی 7 تسبیح و تمجید پروردگار و برخی از اخبار آینده بود و در قرآن نیز آمده که خدای تعالی فرموده است: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون؛ در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.» (انبیاء/ 105)
10- لحن خوش و صدای گیرایی بدو عنایت فرمود که تا کنون ضرب المثل قرار گرفته و از گوشه و کنار شنیده می شود که برخی از مؤسسات علمی در صدد برآمدند که آن را با وسایل گیرنده علمی در فضا پیدا کنند.
11- معجزات مختلف.
12- قدرت بر قضاوت عادلانه.
13- از همه مهمتر «نبوت و رسالت».
14- خداوند به داود فرزندی همچون سلیمان عنایت کرد که وارث دانش حکمت و سلطنت او گردید و یکی از انبیای بزرگ الهی شد.

داود (ع)، از زمره پیامبران برتر و برگزیده الهی

خداوند می فرماید: «و ربک اعلم بمن فی السمـوت و الارض و لقد فضلنا بعض النبیین علی بعض و ءاتینا داود زبورا؛ و پروردگار تو به [احوال] هر کس که در آسمان ها و زمین است داناتر است. و به تحقیق بعضی از انبیا را بر بعضی برتری بخشیدیم، و به داود زبور دادیم.» (اسراء/ 55) در آیات مختلف قرآن به اعطای فضیلت و برتری خداوند به داود (ع) اشاره شده است: «و من ذریته داوود و سلیمـن...*... و کلا فضلنا علی العــلمین* و من ءابائهم و ذریـتهم و اخونهم و اجتبینـهم و هدینـهم الی صرط مستقیم؛ و اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم [و] همه را هدایت کردیم، و نوح را از پیش هدایت کرده بودیم، و از نسل او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت کردیم، و بدین سان نیکوکاران را پاداش می دهیم. و همچنین زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را که همگی از صالحان بودند. و اسماعیل و یسع و یونس و لوط را، جملگی را بر جهانیان برتری دادیم.» (انعام/ 84 - 86)
در این آیات خداوند، برتری بخشی برخی از پدران، فرزندان و برادران داود (ع) بر عالمیان را گوشزد نموده است، همچنین در این آیات به اینکه داود (ع)، از زمره پیامبران برتری یافته، بر مردم عصر خویش بوده است، اشاره شده است. همچنین داود (ع)، به عطیه الهی بودن برتری وی بر بسیاری از مؤمنان اعتقاد داشته است: «و لقد ءاتینا داوود و سلیمـن علمـا و قالا الحمدلله الذی فضلنا علی کثیر من عباده المؤمنین؛ و به راستی به داود و سلیمان دانشی عطا کردیم، و گفتند: ستایش خدایی را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری داده است.» (نمل/ 15) همچنین در این آیه به برتری داود (ع)، بر بسیاری از بندگان مؤمن اشاره شده است.

مسخر شدن کوه ها بر آن جناب
خداوند می فرماید: «انا سخرنا الجبال معه یسبحن بالعشی و الاشراق؛ (از جمله نعمتهایی که خداوند به داود داد این بود که می فرماید) محققا ما کوه ها را همراه او مسخر و رام گردانیدم به طوری که (با او) هنگام شبانگاه و هنگام تابیدن آفتاب تسبیح می گفتند.» (ص/ 18) آیه شریفه اظهار می نماید یکی از نعمتهای پروردگار عالم بر داود (ع) را که، کوه ها را مسخر نموده که با تسبیح و ذکر داود هماهنگ شوند. هرگاه آن جناب در بیابان به تسبیح و ذکر آفریدگار اشتغال می ورزید و انابه و تضرع و زاری می نمود کوه ها نیز از او پیروی نموده و با او هماهنگ می شدند. و آن حضرت تسبیح و ذکر آنها را با قلب درخشان خود می شنید این فضیلت تنها اختصاص به داود (ع) داشته و چنانچه شخص دیگری در آن میان با او همراه بود هرگونه تسبیح کوه ها را نمی فهمید و نمی شنید زیرا با قلب نورانی و روح مقدس می توان این حقایق و اسرار را یافت و درک نمود نه با گوش حسی.
خداوند در سوره انبیاء می فرماید: «و سخرنا مع داود الجبال یسبحن و الطیر و کنا فاعلین؛ و کوه ها و پرندگان را با داود مسخر کردیم که با او تسبیح می گفتند، و ما انجام دهنده ی این کار بودیم.» (انبیاء/ 79) از جمله ویژگیهای که خداوند بر اساس آیه شریفه به حضرت داود (ع) داده بود همنوا شدن کوهها و پرندگان با او در تسبیح خداوند بود. برخی گویند، هنگامی که داود حرکت می کرد، کوه نیز حرکت می کرد و این خود آیت و معجزه ای عظیم بود که انسان را به تسبیح و تنزیه خدا از هر عیبی وامی داشت، همچنین مرغان نیز مسخر او بودند و این خود دلالت داشت بر قدرت آن تسخیر کننده ای که همه چیز در کف قدرت اوست و بیننده را به تسبیح وامیداشت. برخی گویند، منظور این است که کوه ها و مرغان به هنگام تسبیح داود (ع) با او همصدا می شدند و او را پاسخ می گفتند و این معجزه او بود.
علامه طباطبایی می فرماید: «کلمه "تسخیر" به معنای رام کردن چیزی است به طوری که آنچه می کند مطابق خواست مسخر کننده باشد. البته این معنا غیر اجبار و اکراه و قسر است، برای اینکه در فاعل اجباری آنچه می کند خارج از مقتضای اختیار و طبع او است، به خلاف فاعل مسخر شده که آنچه می کند به مقتضای طبع و اختیار خودش است، مانند هیزم و آتش که مسخر آدمی است، ولی نمی توان گفت آدمی هیزم را به سوختن مجبور و مکره ساخته است و همچنین عمل اجیر و مزدور، که آنچه برای موجر می کند به اختیار خود می کند، چیزی که هست به خاطر عقد اجاره مسخر موجر شده است، نه مجبور است، و نه مکره. از همین جا روشن می شود که معنای تسخیر کوه ها، و مرغان با داود که با او تسبیح می کنند، این است که کوه ها و مرغان که خود فی نفسه تسبیح دارند، تسبیحشان هماهنگ با تسبیح داود باشد. پس اینکه فرمود: "یسبحن معه" بیان جمله "و سخرنا مع داود" است. و کلمه "طیر" عطف بر جبال است. و جمله "و کنا فاعلین" در اینجا این معنا را می دهد که این گونه مواهب و عنایات از سنت های دیرینه ما است، و امری نوظهور و بی سابقه نیست.»
همچنین خداوند در سوره سبأ می فرماید: «و لقد ءاتینا داوود منا فضلا یـجبال اوبی معه والطیر والنا له الحدید؛ و به راستی داود را از جانب خویش مزیتی عطا کردیم، [و گفتیم:] ای کوه ها و ای پرندگان! [در تسبیح] با او هم آواز شوید، و آهن را برای او نرم کردیم.» (سبأ/ 10)

مقصود از تسبیح صبح و شب کوه ها همراه داود (ع)

مفسرین در خصوص کیفیت تسبیح کوه ها با داود (ع) احتمالاتی بدین شرح داده اند:
1- خداوند به صورت تکوینی تسبیح را در کوه ها خلق کرده باشد و یا بنایی را قرار داده باشد که آواز تسبیح از آن خارج شود مانند تسبیح سنگ ریزه ها در دست حضرت محمد (ص)
2- تسبیح کوهها به زبان حال بوده نه قال و این توجیه به نظر درست نمی آید زیرا این تسبیح به زبان حال اختصاص به کوه ها ندارد، تمام موجودات به زبان حال خدا را تسبیح و تمجید می کنند.
3- تسبیح کوه ها کرامتی بود مخصوص حضرت داود و معجزه اوست.
4- خداوند در جسم کوه حیات و عقل و قدرت و قوه تکلم نمودن آفرید برای اینکه تابع داوود گردند.
5- دانشمندان گفته اند چون حیات در تمام موجودات ساری است هر موجودی خواه جماد باشد یا نبات یا حیوان یا انسان به قدر بهره وی از حیات دارای علم و قدرت و شعور خواهد بود این است که در غریزه هر نوعی از موجودات تسبیح و ذکر خاصی است که به طرز مخصوصی خود خدا را ستایش می نماید چنانچه در قرآن می فرماید: «و ان من شی ء الایسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم؛ و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او مى ‏گويد ولى شما تسبيح آنها را درنمى ‏يابيد.» (اسراء/ 44) لکن برای استماع تسبیح کوه گوشی نیاز است مثل گوش داود (ع) یا روحی باشد مثل روح سلیمان (ع) که سخن مورچه را درک نماید.

مسخر شدن پرندگان بر آن جناب
خداوند می فرماید: «و الطیر محشورة کل له اواب؛ و مرغان را هم مسخر و رام او نمودیم در حالی که (از هر سو نزد او) جمع شده و گرد آمده بودند، هر یک از کوه ها و مرغان (هنگام تسبیح گفتن) رجوع کننده به داود بودند (هر گاه داود لب به تسبیح می گشود آنها نیز تسبیح می گفتند).» (ص/ 19) کلمه «محشورة» از «حشر» به معنای جمع آوری به زور است و معنای جمله این است که ما طیر را هم تسخیر کردیم با داود که بی اختیار و به اجبار دور او جمع می شدند و با او تسبیح می گفتند.
و جمله «کل له اواب» به این معنا است که، هر یک از کوه ها و مرغان «اواب» بودند، یعنی بسیار با تسبیح به سوی ما رجوع می کردند، چون تسبیح یکی از مصادیق رجوع به سوی خداست. در نهایت تاکید آیه بر این نیست که بگویند مرغان و کوه ها خدا را تسبیح می گفتند، بلکه تاکید آیه بر این است که تسبیح کوه ها و مرغان موافق و هماهنگ با تسبیح آن جناب بوده است و صدای تسبیح آنها به گوش داود (ع) می رسیده است. و تسبیح آنها به زبان قال بوده است نه زبان حال. از آنجا که این مسخر شدن کوه ها و پرندگان بر داود (ع) مسئله ای اعجازی بوده است، لازمه اش این است که تسبیح کوه ها و پرندگان به زبان قال باشد و علاوه بر آن حضرت، مردم نیز آن را بشنوند، تا هدف اعجاز که ایمان آوردن مردم به رسالت آن جناب بوده حاصل گردد.
علامه طباطبایی می فرماید: «کلمه "محشورة" از "حشر" به معنای جمع آوری به زور است، و معنای جمله این است که ما طیر را هم تسخیر کردیم با داود، که بی اختیار و به اجبار دور او جمع می شدند و با او تسبیح می گفتند. جمله "کل له أواب" جمله ای است استینافی که تسبیح کوه ها و مرغان را بیان می کند، و معنایش این است که هر یک از کوه ها و مرغان "اواب" بودند، یعنی بسیار با تسبیح به سوی ما رجوع می کردند، چون تسبیح یکی از مصادیق رجوع به سوی خداست.
البته احتمال بعیدی هست در اینکه ضمیر "له" به داود برگردد. این را هم باید دانست که تایید خدای تعالی از داود (ع) به این نبوده که کوه ها و مرغان را تسبیح گو کند، چون تسبیح گویی اختصاص به این دو موجود ندارد، تمامی موجودات عالم به حکم آیه "و إن من شی ء إلا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم؛ هیچ چیز نیست مگر آنکه خدا را به حمد تسبیح می گوید، ولیکن شما تسبیح آنها را نمی فهمید." (اسراء/ 44) تسبیح می گویند بلکه تاییدش از این بابت بوده که تسبیح آنها را موافق و هماهنگ تسبیح آن جناب کرده و صدای تسبیح آنها را به گوش وی و به گوش مردم می رسانده،- همچنانکه در معنای تسبیح موجودات برای خدا سبحان در آیه "44" سوره اسراء، آمده که تسبیح آنها نیز به زبان قال است، نه به زبان حال.»
 

منـابـع

ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد 18 ص 87، جلد 16 ص 149 - 150، جلد 21 ص 81، جلد 8 ص 381، جلد 7 ص 57، جلد ‏8 ص 381- 382

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 7 ص 337، جلد 15 ص 495، جلد 16 ص 546، جلد ‏17 ص 289-290 و 296، جلد 14 ص 441، جلد 16 ص 545، جلد 15 ص 497

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 2 ص 179، جلد 18 ص 27 و 27-30 و 30، جلد 13 ص 469، جلد 19 ص 248

ملافتح الله کاشانى- تفسیر منهج الصادقین- جلد 7 ص 10، جلد 8 ص 40-42

سید محمدحسینى همدانى- تفسیر انوار درخشان- جلد 14 ص 104، جلد 11 ص 86

حسین ‏بن ‏على بن احمد الخزاعى النیشابورى- تفسیر روض‏ الجنان و روح‏الجنان- جلد 16 ص 261، جلد 15 ص 12 و 17

عین الله ارشادی- سیمای الگویی پیامبران در قرآن کریم

سایت اندیشه قم- مقاله مشخصات داود (ع) و ویژگی های او و مقاله زهد و پارسایی داوود (ع)

اکبر هاشمی رفسنجانی- فرهنگ قرآن- جلد 13- صفحه 335 و 328

محمدی گلپایگانی- مقاله داستان قضاوت حضرت داود و سلیمان (ع)

سیدمحمد حسینى همدانى- تفسیر انوار درخشان- جلد 14 صفحه 105-107

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 7 صفحه 243

سیدهاشم رسولى محلاتى- تاریخ انبیاء

سایت اندیشه قم- مقاله حکومت داوود (ع) و برخورد او با مردم

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد