جشنهای آئینی زرتشتیان (سدره پوشی و نوروز)

فارسی 7901 نمایش |

برخی از آئینها و جشنهای دینی زرتشتیان به شرح زیر می باشد.

آیین سدره پوشی

سدره پوشی یکی از آیینهای زرتشتیان است. سدره پیراهنی است گشاد، سپیدرنگ و بی یقه و با آستینهای کوتاه و دارای دو کیسه بسیار کوچک، یکی در جلوی سینه و نزدیک قلب که گریبان خوانده می شود و دیگری در پشت که گرده نامیده می شود. این بخشها از سدره کاربرد نمادین دارند. گرده نشانه مسئولیتها و وظیفه هایی است که هرکس به عهده دارد و باید به درستی انجام دهد. گریبان که کیسه کرفه یا کیسه کار نیک هم خوانده می شود، یادآور است که همه کردارهای نیک روی هم انباشته شده و آدمی را به خوشبختی می رساند. نزدیک قلب بودن آن نشانه ای است که کارهای نیک باید قلبا و خالصانه انجام شود.
سپیدی آن نماد پاکی و بی غل و غش بودن است. بنابر رسم ایرانیان باستان وقتی پسری به سن بلوغ می رسید برای اینکه بتواند با مردان دیگر به شکار و پیکار بپردازد با برگزاری جشن ویژه ای زره و جوشنی به او می پوشاندند و کمربندی از کمند یا شمشیری به کمر او می بستند و بدین روش او را به جرگه مردان و رده جنگیان در می آوردند. این رسم تا اواخر قرن هجدهم ادامه داشت و هنوز هم در میان مردم هند و اروپایی به نام جشن شوالیه معروف و بین ایلات و عشایر امروزی ایران از جمله عشایر کرد و لر به نام جشن کمربندان یا شال بندان خوانده می شود. برای اشو زرتشت هم چنین جشنی برگزارشد و جامه ی رزمیان بنا به رسم روز بر او پوشاندند ولی هنگامی که او به رهبری جهان برگزیده شد دستور داد تا در این جشن به جای پوشاندن زره و جوشن پیراهن سفید نخی نازکی به نام سدره که نشانه مهر و دوستی می باشد به جوانان بپوشانند و به جای کمربند جنگی و شمشیر، کمربندی از پشم گوسفند به نام کشتی که نمایانگر بی آزاری و سود رسانی است به کمر آنان ببندند که این جشن امروز به نام جشن سدره پوشی معروف است در آیین زرتشتی وقتی پسر یا دختر به سن بلوغ رسید برای او مراسم سدره پوشی گرفته می شود.

اهمیت سدره پوشی

اهمیت این مراسم مطابق با اهمیت ختنه سوران در مذهب اسلام، غسل تعمید در دین مسیحیت و اوپانانیا در بین هندوان می باشد. زیرا بعد از آنکه طفل سدره پوش شد و کشتی بست او به عنوان یک فرد زرتشتی شناخته شده و حق دارد مانند سایر زرتشتیان در کلیه مراسم مذهبی و اجتماعی آیین خود شرکت نماید. سدره پیراهنی است گشاد، با آستین کوتاه و بدون یقه که از پارچه سفید درست شده و زرتشتیان آن را در زیر لباسهای خود می پوشند. در جلو سدره از گردن به پایین، چاکی قرار دارد که تا قسمت سینه می رسد و در انتهای آن کیسه کوچکی به نام کیسه کرفه قرار گرفته است که به عقیده زرتشتیان مؤمن، گنجینه هومت،هوخت هورشت است. یعنی سه اصل بزرگ آیین زرتشتی، اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک که فرد زرتشتی باید بکوشد تا این سه صفت را در خود پرورش دهد.
امروزه زرتشتیان سدره را از ململ سفید درست می کنند ولی در عهد باستان از پشم و پنبه و حتی گاهی از ابریشم درست می شد. به عقیده زرتشتیان سدره جامه ستایش و بندگی اهورا مزدا و به منزله زره و جوشنی است که پوشنده را از شر تمایلات نفسانی و صفات رذیله حفظ می کند. سفیدی سدره نشانی از آن است که فرد زرتشتی باید قلب و روح خود را مانند آن سفید و بی آلایش نگهدارد و از اعمال ناشایست دوری گزیند.
کشتی بندی است باریک و بلند که از 72 نخ پشم درست می شود. زمان بافتن این 72 نخ به شش قسمت که هر کدام دارای 12 نخ است تقسیم شده و به هم بافته می شود زمانی که عمل بافتن تمام شد گره هایی به دو سر کشتی زده می شود. زرتشتیان کشتی را بر روی سدره سه دور به گرد کمر می بندند و در دور دوم دو گره به جلو و در دور سوم دو گره از پشت سر به کشتی می زنند. در عهد باستان کشتی از پشم گوسفند و موی بز و شتر و حتی از پنبه بافته می شود ولی امروزه آن را از پشم گوسفند درست می کنند. کشتی بند بندگی اهورا مزدا است و افراد زرتشتی از زن و مرد و کوچک بزرگ وظیفه دارند همواره و در هر حال آن را به کمر خود ببندند و از خود دور نکنند. زمانی که افراد استحمام می کنند و یا موقع شنا و زنان در هنگام عادت ماهیانه می توانند کشتی را از کمر خود باز کنند.
به طوری که از مندرجات کتابهای مذهبی به دست می آید زرتشتیان عهد باستان فرزندان خود را در سن پانزده سالگی سدره پوش می نمودند. در تیر یشت کرده 6 بندهای 4 و 5 آمده: «ای زرتشت اسپنتمان تشتر با چشم های درخشان، بلند بالا و بسیار نیرومند، توانا و چست در فروغ پرواز کند به سنی که مرد برای نخستین بار کشتی بندد، به سنی که مرد برای نخستین بار نیرو گیرد و به سنی که مرد برای نخستین بار به بلوغ رسد.»

نحوه اجرای مراسم سدره پوشی

وقتی فرزند به سن بلوغ رسید پس از یادگیری تعلیمات دینی و اوستاهای بایسته والدین او روزی را برای برگزاری مراسم سدره پوشی معین و خویشاوندان دوستان خود را برای شرکت در این مراسم دعوت می کنند. در این روز ابتدا در وسط سالن یا اتاقی که قرار است این مراسم برگزار شود، سفره بزرگی پهن کرده و در چهار گوشه آن چهار چراغ یا شمع روشن می نمایند در میان سفره نیز یک مجمر آتش، یک ظرف پر از لبان، صندل، چوب عود و سایر گیاهان خوشبو، یک سینی پر از میوه جات خشک شامل پسته، بادام، گردو، قیسی، سنجد، برگه، زردآلو و نارگیل که مقداری نقل و شیرینی روی آن پاشیده شده و زرتشتیان آن را لرک می گویند و مقداری گل و سبزه در گلدان و کمی آویشن و برنج مخلوط با سنجد و شیرینی در یک ظرف قرار می دهند. وقتی تمام اینها در سفره گذاشته شد و میهمانها دور سفره نشستند مراسم اصلی شروع می شود.
پسر یا دختری که باید سدره پوش شود پس از استحمام و پوشیدن سدره و لباس زیر در یک طرف سفره به گونه ای که رویش به طرف خورشید باشد، می نشیند. موبد در طرف دیگر سفره و روبروی طفل قرار گرفته و مراسم را با سرودن اورمزدیشت آغاز می کند. بعد از پایان یافتن قرائت اورمزدیشت موبد به طرف دیگر سفره رفته و پشت سر کودک می ایستد و کشتی به کمرش بسته می شود. سپس کودک آستین های موبد را از هر دو طرف در دست گرفته و با او هم پیوند می شود. هنگامی که عمل بستن کشتی تمام شد طفل به جای خود می نشیند و موبد به جای اول خود برگشته و روبروی کودک ایستاده و اوستای تندرستی را به نام طفل می سراید و در حال سرودن آویشن و برنج و شیرینی مخلوط را به تدریج به سر او می ریزد. پس از پایان یافتن قسمت مذهبی سدره پوشی والدین و دوستان و خویشان ضمن تبریک، هدایای خود را تقدیم می کنند و سپس از میهمانان پذیرایی می شود که از جمله تقسیم لرک بین حاضرین می باشد. سدره پوشی به منزله زایش نوین است. از همین رو این آیین را «نوزاد» یا «نوزات» نیز می نامند. آیین سدره پوشی باید در بامداد انجام شود ولی امروز در ایران، به دلایل عملی، پس از نیمروز برگذار می شود. امروزه زرتشتیان این مراسم را برای فرزندان خود بین سنین 7 تا 10 سالگی برگزار می کنند.

آیین پیوکانی

در دین زرتشتی به آیین زناشویی، پیوکانی گفته می شود. از نظر آنان پیوکانی گویای همسری و پیوندی است که در آن زن و مرد با هم برابرند و آرمان این پیوند رسایی است. در وندیداد آمده که زرتشت از اهورا مزدا پرسید: «ای خداوند، چه جایی در این جهان بهترین است؟» اهورامزدا پاسخ داد: «آن جا که مرد دیندار خانه و کانونی می سازد که در آن آتش، گله، زن، فرزندان، پیروان و یاران خوب گرد هم آیند.» پیوکانی تا آن جا پسندیده است که به زرتشتیان سفارش شده، به هم کیشان خود یاری رسانند تا بتوانند همسری را که می خواهند برگزینند و پیوند همبستگی بندند. در آیین زرتشتی، پس از ازدواج، جدایی به جز در شرایطی خاص پدید نمی آید. همچنین هر مرد یا زن باید یک همسر برای خود انتخاب کند. بنابراین لازم است این گزینش از روی آگاهی باشد در اوستا به زنی که شوهر دارد نمانوپتنی و مردی که زن اختیار کند نمانوپئیتی گفته می شود. نمانو به معنی خانه و خانواده می باشد و قسمت دوم هردو واژه رئیس و رهبر معنا می دهد. این واژه ها در تفسیر پهلوی به صورت کدبانو و کدخدا آمده است.

جشن نوروز

در نخستین روز سال نو همه مردم محلی به آتشکده یا نیایش گاه محل زندگی خود می روند تا روز نو و سال نو را با وحدت و همبستگی در مکانی مقدس با نیایش به درگاه خداوند جان و خرد آغاز کنند در کنار آتش آتشکده که سنبل نور روشنایی است. زرتشتیان به نیایش خداوند یکتا می پردازند. نیایش زرتشتیان در پنج گاه (نوبت) در طول شبانه روز انجام می شود و بایسته است که در برابر هرگونه روشنایی انجام پذیرد ولی بیشتر خانواده ها ترجیح می دهند که نیایش روز خجسته اورمزد و فروردین ماه (نخستین روز سال نو) را در کنار آتشکده یا یک نیایش گاه، محلی که عطر و بوی کندر پراکنده است به صورت همگانی انجام دهند. نوروز، از جشنهای باستانی ایرانیان است که امروزه در محدوده جغرافیایی ایران باستان یعنی در کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و بخشهای کردنشین کشورهای عراق و ترکیه، در روز ۱ فروردین (۲۱ مارس) هر سال برگزار می شود. برگزاری جشن نوروز همچنین در زنگبار واقع در افریقای شرقی که در قدیم سکونتگاه ایرانیان مهاجر بوده رواج دارد.

پیشینه نوروز

به باور زرتشت، ماه فروردین (نخستین ماه گاهشماری خورشیدی ایرانیان) به فره وشی (سرزندگی) اشاره دارد که دنیای مادی را در آخرین روزهای سال دچار دگرگونی می کند. بنابراین، زرتشتیان، ده روز را برای اینکه روح نیاکان خود را شاد کنند، گرامی می دارند. ممکن است این سنت که، برخی پیش از نوروز به گورستانها می روند، ریشه در این باور داشته باشد. یک روایت در مورد خاستگاه نوروز این است که در این روز کیخسرو، پسر پرویز بردینا، به تخت سلطنت نشست و ایرانشهر را به اوج شکوفایی خود رساند.
روایت دیگر این است که در این روز ویژه (یکم فروردین)، جمشید، پادشاه پیشدادی، بر روی تخت طلایی نشسته بود در حالی که مردم او را روی شانه های خود حمل می کردند. آنها پرتوهای خورشید را بر روی پادشاه دیدند و آن روز را جشن گرفتند. در زمانهای کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین (2۱ ژانویه) آغاز می شد، ولی مشخص نیست که چند روز طول می کشیده است. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن ها یک ماه ادامه داشت. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا می شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی بود، در حالیک ه طی باقیمانده ماه، هنگامی که پادشاهان مردم عادی را به دربار شاهنشاهی می پذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی داشت.
جشن نوروز از آیینهای باستانی و ملی ایرانیان می باشد. جزئیات چگونگی این جشن تا پیش از دوره هخامنشیان بر ما پوشیده است. در اوستا نیز هیچ اشاره ای به این جشن نشده است. همچنین از دید مذهب و باورهای دینی ایرانیان باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتی در دست نیست. اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در روزگار ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد. با استناد بر نوشته های بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استانهای گوناگون که پیشکش هایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند می پذیرفتند.
گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهان هخامنشی (۴۲۱ - ۴۸۶)، در آغاز هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن می کرد. همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن می گرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ می شد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد می شد. و سپس والامقام ترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکه هایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ می شد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه می کردند. شاه پیشکش های نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش می کرد.
۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته می شد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ می پاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر می گفتند، آنها را برنمی داشتند. روشن کردن آتش هنگام عصر یکی دیگر از رسومی بود که بین مردم در نوروز عمومیت داشت. ریشه مراسم روشن کردن آتش توسط ایرانیان در آخرین چهارشنبه سال نیز به همین عمل ایرانیان باستان بازمی گردد. ایرانیان باستان به آتش احترام می گذاشتند. آن زمان عقیده بر این بود که آتش موجب تصفیه هوا می شود. در نخستین بامداد نوروز، مردم روی یکدیگر آب می پاشیدند. پس از گرویدن به اسلام نیز این رسم به جا مانده است با این تفاوت که به جای آب از گلاب استفاده می شود. از دیگر رسوم نوروز، حمام رفتن و هدیه کردن شکر به یکدیگر در روز ششم فروردین بود. و یکی از باشکوه ترین سنتها نیز سبز کردن دانه گیاه در یک ظرف است که به آن "سبزه" گویند.

منـابـع

ج. پ آسموسن- اصول و عقاید و اعتقادات دیانت زرتشتی- ترجمه فریدون وهمن- بنیاد فرهنگ ایران- بی‌تا

هنریک ساموئل نینبرگ- دینهای ایران باستان- ترجمه سیف الدین نجم آبادی- تهران 1359

گئو ویدن گرن- دینهای ایران باستان- ترجمه منوچهر فرهنگ- انتشارات آگاهان دیده 1377

مهرداد بهار- دینهای آسیایی

هایده رمضان رستم آبادی- زرتشتیان در ایران- پاییز 1384

موبد اردشیر آذرشسب- مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان- سازمان انتشارات فروهر

کورش نیکنام- از نوروز تا نوروز آئین ها و مراسم سنتی زرتشتیان ایران- موسسه انتشاراتی فرهنگی فَروَهَر

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد