باورها و عقاید مردم آفریقا (اشخاص مقدس)
فارسی 4377 نمایش |پیشگویان و واسطه ها
این متخصصین هم از لحاظ آموزش و هم وظایف خود به گروه پزشکان قبیله تعلق دارند. آنان همچنین در حرفه خود با مردگان زنده و ارواح ارتباط دارند، در حالى که پزشکان قبیله عموما چنین نیستند. با وجود این، این مساله اساسا تمایزى دانشگاهى است و اغلب همان متخصص هم نقش پزشک قبیله و هم پیشگو را ایفا مى کند و نامهاى آفریقاى براى آنان اغلب یکسان است. وظیفه اصلى واسطه ها ایجاد پیوند میان انسانها با مردگان زنده و ارواح است. پیامها از طریق آنان از دنیاى دیگر دریافت مى شود، و یا درباره چیزهائى به مردم آگاهى داده مى شود که در غیر این صورت شناخت آنها مشکل یا غیر ممکن خواهد بود.
ارتباط با روح عالم از طریق واسطه
بطور مثال، از طریق واسطه اى که با روح عالم ارتباط مى گیرد، فرد ممکن است به یافتن شىء گمشده یا رباینده آن سوق داده مى شود. واسطه ها تنها زمانى در این نقش بازى مى کنند که تحت تملک یک روح قرار گیرند، در غیر این صورت آدمهاى «عادى» بدون قدرتهاى خاص مى باشند. فرق آنان در قابلیت «تسخیر شدن» یا ارتباط با عالم ارواح است، اما این نیز به «تمایل» شخص متوفى یا دیگر ارواح به حلول و ارتباط از طریق آنان بستگى دارد. واسطه با پیشگو و یا پزشک قبیله، اخبارى را در ارتباط با علت، ماهیت و درمان بیمارى (یا نوع دیگرى از بدبختى) و سرقت ها و گمشدن اشیاء مى دهد. پس وظیفه پیشگو پیروى از دستورات واسطه یا تفسیر آنهاست. در بعضى موارد، پیشگوها و یا پزشکان قبیله ممکن است «تسخیر» و یا موقتا واسطه شوند. در طول مدت وساطت شخص حواس یا وجود خود را فراموش مى کند، و به سادگى ابزار روح حلول کرده در او مى شود. سپس مى تواند بر طبق خواسته هاى روح وادار به عمل یا صحبت گردد، ظاهرا بدون این که آسیبى به خود برساند. گاه واسطه زبانش را بر چاقوى داغ و قرمزى لیس مى زند تا زمانى که آن سرد شود، بدون آنکه دست یا زبانش بسوزد. ارواحى که در واسطه ها حلول مى کنند زیان بخش نیستند، آنها مهربان هستند و مردم به آنها خوش آمد مى گویند و بطور موقت یا کوتاه باقى مى مانند. بیشتر واسطه ها زن هستند. نوع دیگرى از واسطه به ارتباط با روحانیون و معابد یا زیارتگاهها مربوط است. گفته مى شود این واسطه ها در جوامعى مانند آشانتى، باگاندا، ایو، فون، یوروبا و تعداد دیگرى از قوم ها، بخصوص در غرب آفریقا وجود دارند. گزارش مى شود که قوم فون به من گفته است که مى خواهد تو را امروز صدا زند. موافقى؟ که پاسخ باید «بله!» باشد. رقص تشرف روز بعد در پى مى آید و مراسم دیگر ظرف هفت روز بعد انجام مى گیرد که در آخر آن تازه وارد «زندانى جنگلى» خداى مورد نظر مى شود. پس از آن به انزواى کامل مى رود تا این که آموزش او تمام مى شود، اگر چه خانواده اش بدون این که واقعا او را ملاقات کنند، باید نیازهاى مادى او را در صومعه فراهم نمایند.
تربیت در صومعه
تربیت در صومعه شامل چند چیز است. کارآموزان «تقلید مرگ و رستاخیز» را تمرین مى کنند، در قربانی ها حضور پیدا مى کنند، گاه و بیگاه تمام موى سرشان را مى تراشند (که در انتها جمع و سوزانده مى شود)، از کوزه هاى گلى آب مى خورند، همه از یک ظرف و با دست چپ (که به خداى مربوطه تعلق دارد) غذا مى خورند، شدیدا از روابط جنسى اجتناب مى کنند و اگر مرتکب گناه جدى شوند، شدیدا تنبیه مى شوند. از آنجا که هدف اصلى تربیت خلق شخصیت هاى جدید است، داوطلبان زبان تازه اى فرامى گیرند، که بعدها در انجام دادن وظایفشان به عنوان واسطه ها و در برخورد با دیگر واسطه ها از آن استفاده مى کنند. هر کدام نام جدیدى مى گیرند که از آن به بعد با آن شناخته مى شوند. لباس معمولى مى پوشند، در حیاط صومعه که بیش از دوازده خانه دارد و یکى از آنها معبد اله است زندگى مى کنند. نوآموزان در روزى که براى آن اله مقدس است جهت انجام اعمال عبادى مشترک ملاقات مى کنند. همچنین آداب خوردن، نوشیدن، لباس پوشیدن به عنوان واسطه، سرودها، نیایش ها و دعاهاى پیش از غذاى گروه خود، رقص ها و تمرین هاى مخصوص براى ایجاد تسخیر روح (یاواسطه گرى) را مى آموزند. کارهاى روزانه جاروب و نظافت را انجام مى دهند، و مهارتهاى جدید مانند بافندگى را فرامى گیرند که بعدها از منابع با ارزش درآمد خواهد بود. در مرحله اول تربیت، خالهاى آیینى روى گونه ها، گردن و شانه ها به اندازه و شکل متفاوت بسته به خدایان مختلف مى کوبند، و حداقل خالهاى روى صورت زخم هاى دائمى باقى مى مانند. پس از هفت ماه گاهگاهى به آنان اجازه داده مى شود به مدت کوتاه هنگام شب صومعه را ترک کنند، اما اگر غریبه اى را ببینند نباید با او صحبت کنند. زمانى که تربیت به اتمام مى رسد، دستورات نهایى توسط روحانى اصلى در رابطه با کار و رفتارشان، بخصوص «نکشتن، دزدى نکردن، فریب ندادن، غرور نداشتن، اطاعت از پدر و مادر و پیران، بصیرت داشتن و حتى، اگر تحریک شوند دعوا نکنند» داده مى شود. مراسم بزرگى براى بیرون آمدن سرسپردگان از صومعه برپا مى شود. دوستان و خویشان بطور جمعى براى دیدن مراسم مى آیند، پول و پارچه مى آورند، و دعاى خیر دریافت مى کنند. این مراسم پرخرجى است و هزینه هاى آن توسط خانواده هاى مریدان پرداخت مى شود. در واقع اکنون داوطلبان زندگى عادى و کار خود را از سرمى گیرند، و اگر بخواهند براى آموزش بیشتر مى آیند یا براى تازه کردن خاطرات خود در فصل بهار به صومعه مراجعه مى کنند. ارواح و خدایانى که واسطه ها را تسخیر مى کنند به دوره زمنى تعلق دارند. با ورود افراد به دوره ساسا آنان با ما هم عصر مى شوند. مقام واسطه گرى مقام هم عصر کردن گذشته و آوردن «شخصیت» موجودات به تاریخ بشرى است که اساسا وراى افق دوره ساسا است. اما این پدیده موقتى است و دو دوره زمانى پس از این که تسخیر روح خاتمه مى یابد از هم جدا مى گردند. به نظر مى آید این تجربه قدرتى فوق بشرى تولید مى کند که به واسطه توانائى اجراى اعمال بدنى و قدرتى روحى مى دهد که در غیر این صورت تحت شرایط عادى بسیار دشوار و خطرناک است. این حالت تسخیر روح در کل مضر نیست و جامعه را آزرده خاطر نمى کند؛ و در مواقع نادرى واسطه هنگامى که حالت تسخیر روح به پایان مى رسد دوباره زندگى عادى خود را شروع مى کند. طى دوره تسخیر روح، فرد موقتا کنترل اعمال یا شخصیت خود را از دست مى دهد، تاثیر یا نیمه شخصیتى از روح یا خداى درون خود را مجسم و منعکس مى کند. اطلاعات مفید از عالم ارواح بدست مى آورد، و این اخبار چه درست باشد یا نباشد مردم به آن اعتقاد دارند. به آن دلیل، واسطه ها با غیبگویان یا پزشکان قبیله یا روحانیانى در ارتباط هستند که وظیفه شان دریافت، انعکاس وتفسیر پیامهایى است که ازطریق واسطه ها دریافت مى شود. ازاین رو، واسطه ها مانند دستگاههاى رادیویى مى باشند که بین دو پایانه عمل مى کنند: منبع (ارواح یا خدایان) و گیرنده هاى (پیشگویان، درمانگران یا روحانیان) دستگاه پخش. آنان گاهى حواس جسمانى و عقلى خود را از دست مى دهند یا تظاهر به آن مى کنند بطورى که ارواح عالم مى توانند از طریق آنان بدون ایجاد ترس، آشوب، یا انزجار در میان مردم به عالم انسانى سر بزنند. واسطه ها کار «دشوار» پل زدن میان دو عالم را از روى میل، و با سرسپردگى تمام انجام مى دهند. آنان باور و فعالیتهاى جوامع مذهبى خود را به تصویر کشیده و به آن غنا مى بخشند. با وجود این انسانها از طریق واسطه ها دستور و یا اطلاع اندکى به ارواح و خدایان مى دهند؛ در عوض سهم آنان اطاعت و پیروى از آن چیزى است که از عالم ارواح مى آید یا چشم دوختن به برکات آنجا است.
باور به تجدید حیات نیز بخصوص در دوره تربیت، زمانى که داوطلبان شخصیتهاى پیشین خود را، حداقل بطور نمادى و آیینى، بدور مى افکنند و شخصیت هائى را بدست مى آورند که وقف خدمت به خدایان و جامعه شان هستند بسیار برجسته است. این شبیه به آن چیزى است که در ارتباط با مراسم طفولیت، و آئین هاى تشرف و ازدواج دیده می شود. هنگامى که کارآموزان وارد صومعه خود مى شوند وابستگى آنها به جامعه عادى قطع مى شود. در طول انزوایشان مانند جنین در رحم رشد مى کنند؛ و این قابل توجه است، اگر چه به این مفهوم نیست که دوره آموزش براى پسران نه ماه است (اگر چه در سالهاى قبل طولانى تر بود) که با دوره تکوین انسانها برابر است. سپس شاگردان پس از خروج از انزوا، دوباره متولد مى شوند. آنها نام جدید، نشانه زندگى تازه، تولد دوباره، تازگى و رستاخیز دارند. سپس قادر خواهند بود به همسرانشان بپیوندند یا ازدواج کنند و زندگى طبیعى را از سرگیرند. اما آنان با رازهاى خدایان و ارواحشان آشنائى یافته اند و نشانه هاى اخلاص ظاهرى و باطنى و وقف خود به واسطه گرى را با خود حمل مى کنند. از آن به بعد آنان شخصیتهایى از دو عالم مى باشند: عالم انسانى در شرایط عادى و عالم ارواح هنگام حالت تسخیر روح. پیشگویان، همانطور که از نامشان برمى آید، در درجه اول به عمل پیشگویى علاقمنداند. اما قاعدتا این کار به عنوان بخشى از وظایف گسترده تر، مخصوصا با ماهیت پزشکى و حتى روحانى انجام مى گیرد. آنان عاملین کشف اسرار زندگى انسان مى باشند. این کار با استفاده از واسطه ها، پیشگویان، تسخیر شدگان، وسایل پیشگویى، عقل سلیم، معرفت شهودى و بصیرت، هیپنوتیزم و دیگر علوم خفیه انجام مى شود. آنان همچنین چشم ها و گوش هاى خود را نسبت به آنچه که در جامعه شان رخ مى دهد بازنگه مى دارند بطورى که ذخیره اى از دانش عملى در اختیار دارند که در پیشگویى شان از آنها استفاده مى کنند. ماهیت کارشان هاله اى از رازدارى بیش از حد درباره آن ایجاد مى کند، که براحترام، مقام و منزلتشان در چشمهاى جامعه هایشان مى افزاید. ازاین رو مردم آزادند هم براى کارهاى خصوصى وهم عمومى به آن متوسل شوند. مانند پزشکان قبیله، و خیلى ها به این حرفه اشتغال دارند، پیشگویان دوستان جامعه شان شناخته مى شوند. آنان نقش مشاور، داور، تسلى دهنده، تامین کننده اطمینان و اعتماد براى مردم در زمان بحران، مشاور، شبان، روحانى، حکیم، حلال مشکلات، طالع بین، آشکارکننده اسرار مانند دزدى، خطرهاى قریب الوقوع و حوادث در پیش رو را ایفا مى کنند.
نظامهاى آفریقایى پیشگویى
نظامهاى آفریقایى پیشگویى، جز چند استثنا، به دقت مطالعه نشده اند، اگر چه پیشگوها تقریبا در هر جامعه اى یافت مى شوند. این نظام با اورانمیلا خداى پیشگویى ارتباط دارد. بدان سبب پیشگو (مانند قبیله فون) «پدر اسرار» نامیده مى شود و مراسم روز پنجم در هر ماه را به عنوان «روز اسرار» که با سروش غیبى مشورت مى کند برگزار مى نماید. نظام ایفا از مجموعه اى از 256 شکل تشکیل مى شود که هر یک نام خاصى دارد، و این اشکال یا با استفاده از شانزده دانه نخل یا از یک رشته یا زنجیره اى از هشت دانه صدف با استفاده از تکه اى چوب درست مى شوند. در حالى که جلوى تخته چوب نشسته، پیشگو دانه ها را به سرعت مى گرداند، و نتایج را در دو ستون روى تخته علامت مى گذارد. این شامل مجموعه اى پیچیده از اعداد، ترکیبات، نامها و تفسیرهاى گوناگون و درخواستى است که پیشگو در نهایت به پرسش کننده مى دهد. نظام ایفایى پیشگویى در میان دو قوم یوروبا و فون در تمام مواقع مهم زندگى بکار مى رود. پیشگو همچنین ممکن است مشورت با ایفا را صواب ببیند، و معمولا مردان این کار را انجام مى دهند، اگر چه گاهگاهى ممکن است زنان با آن به مشورت بپردازند. پیشگویان بطور خصوصى توسط پیشگویان دیگر تربیت مى شوند، و براى مدت سه تا هفت سال به عنوان شاگرد کار مى کنند. بعضى ها این حرفه را از پدرانشان به ارث مى برند. آموزش شامل یادگیرى و علائم شکلهاى پیشگویى، مثلها و داستانهاى مربوط به آنان، اعمال، شعائر و فرهنگ پیشگویى مى شود. مراسمى نهایى وجود دارد که پیشگویان دیگر آن منطقه در آن حضور پیدا مى کنند و آن وقتى است که به پیشگوى جدید اجازه داده مى شود به این حرفه عمل کند و پیشگوى جدید با در دست گرفتن شعله هایى از چراغ بدون این که دستش سوخته شود آیین تشرف را به اوج مى رساند. پس از آن هر روز به درگاه خداى اورانمیلا دعا مى خواند، و ماهى یک بار به همراه خانواده اش که بر ایشان دعا مى کند این نیایش را به جا مى آورد. پاریندر معتقد است که در نظام ایفا در مورد ستارگان یا اختر بینى اسطوره اى هیچ چیزى وجود ندارد؛ و این که از این نظام با تفاوتهایى در مناطقی از نیجریه، داهومى، توگو و غنا استفاده مى شود. روشهاى دیگرى از پیشگویى در مناطق مختلف آفریقا وجود دارد که از سنگها، اعداد، کدوها، کف بینى، «ساختن» یا دیدن تصاویر در ظروف آب، تفسیر علائم حیوانى، استماع و تفسیر صداها، استفاده مى کنند و احضار ارواح را که از طریق آن پیشگو (یا واسطه دیگر) با عالم ارواح ارتباط مى گیرد بکار مى برند. بعضى و احتمالا بسیارى، از پیشگویان مانند پیشگویانى که در یوروبا و چند قوم دیگر در غرب آفریقائى یافت مى شوند تحت آموزش رسمى طولانى قرار نمى گیرند. آنان کارشان را بیشتر در عمل فرامى گیرند تا «آموزش رسمى»؛ و این به چیزهاى دیگرى که علاوه بر پیشگویى انجام مى دهند بستگى دارد. بدون شک، افرادى هستند که با هدف امرار معاش به عنوان پیشگو عمل مى کنند و شعبده بازى براى کسب آن بکار مى برند. هنر پیشگویى ما را با مسایل معما گونه اى آشنا مى کند که من ادعا نمى کنم مى توانم آنها را حل کنم. میزان معینى از ارتباط میان پیشگویان و نیروهاى غیر انسانى (چه زنده یا غیر زنده و یا هر دو) وجود دارد. مشکل مى توان بطور دقیق ماهیت این ارتباط را درک کرد. این ممکن است شامل توانایى فوق حسى پیشگو باشد، ممکن است شامل عوامل روحى باشد، و ممکن است ارتباط از راه دور باشد. ممکن است درک شدید انسانى باشد، و یا آمیزه اى از این امکانات. هر چه باشد، پیشگویى حوزه دیگرى است که به پیچیدگى باورهاى آفریقایى و تجربه هاى جهانى اضافه مى گردد. پیشگویى به روش خود دو عالم روحانى و جسمانى به یکدیگر پیوند مى دهد، و آن را فعالیتى مذهبى مى گرداند. پیشگو به خاطر جامعه اش نقش میانجى میان جهان جسمانى و روانى، و میان عوالم انسانى و روحانى را انجام مى دهد. معمولا، بیشتر غیبگویان مرد هستند در حالى که واسطه ها اکثرا زن مى باشند. گاهى اوقات زن و شوهر این دو کار را با هم انجام مى دهند. (ادامه دارد...).
منـابـع
جان اس. مبیتی- ادیان و فلسفه آفریقایی- مترجم مرضیه شنکایی- نشر ادیان- تاریخ نشر 1383
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها