عقاید و باورهای ابتدایی و باستانی مردم ژاپن (ارواح)

فارسی 6065 نمایش |

تمایز میان دو جنبه دین شینتو
گرچه هرگز نمى توان میان این دو جنبه از شینتو، یک خط روشن متمایز کشید، یعنى که ابتدایى و عامیانه در یک طرف باشد و ملى و رسمى در آن طرف، اما تمایز و بستگى میان آن ها را مى توان همانند تمایزاتى دانست که میان خدایان سر و راز و خدایان المپى یونانیان هست، همان طور که خانم هریسون در ثمیس نشان داده اند. تاریخ شینتو، اگر به گونه گسترده اى به آن نگاه کنیم، یک سلسله واکنش میان این دو عامل است، یعنى هم تحت تاثیر توسعه زندگى ملى در سازمان دهى اجتماعى و سیاسى است، و هم پاسخى است به نفوذ غالب دو آیین بودا و کنفوسیوس. بارى، این خدا یا روح، کامى خوانده مى شود، به معناى «برتر» یا «مقدس» یا «معجزه آسا»، هرچند که باب بحث بر سر اشتقاق این کلمه باز است. شاید بتوان هر چیزى یا هر باشنده اى را که هیجانى یا عاطفه اى مهرآمیز یا هیبت انگیز برمى انگیزد، و براى حس سر جاذبه داشته باشد، کامى به شمار آورد و سزاوار حرمت دانست. برخى از کامى ها را ساکنان آسمان ها مى پنداشتند و برخى دیگر را مقیم موقت هوا یا جنگل ها مى دانستند یا ساکن در سنگ ها و چشمه ها، یا آن که خود را در جانوران و انسان ها نشان مى دادند. شاهزادگان و پهلوانان کامى هایى بودند متجلى در شکل انسان، یا هر شخص مى توانست با نشان دادن نیروهاى فراهنجارى خود کامى شود. این خدایان، چنان که یک نظریه پرداز متاخر شینتو مى گوید، انسان هایى بودند به سن و سال خدایان، حال آن که انسان ها خدایانى هستند به سن و سال انسان ها. در حقیقت، فقط یک خط ساختگى مى توان میان عصر خدایان و عصر انسان ها کشید، و خدایان، ارواح، انسان ها و هر چیز یا هر پدیده طبیعى، حتى در عصر بعدى انسان ها، به آسانى از یک قلمرو گذشته به قلمرو دیگر مى روند. «در آغاز» انسان ها و جانوران خدا بودند و گیاهان و سنگ هازبان داشتند؛ اما حتى حالا هم، بنابر تصور شینتو، چندان فرقى نکرده است. به این ترتیب تعجبى ندارد که از این خمیر مایه هر گونه خدایى را بتوان به کرسى نشاند و گرامى داشت، و آن اسرار خام، که غالبا در حالت پدید آمدنشان نیرومندند، میزان معینى از نفوذ اعمال مى کنند. این خدایان یا ارواح کمابیش انسان واره شدند و چنین و چنان میکوتو (شکوهمند)، یا نوشى (خداوندگار، مولا)، هیکو (سرور) یا هیمه (بانو) خوانده شدند، با این همه فردیتشان همیشه متمایز نبود. در برخى موارد یک شخص یا یک شىء را کامى فى نفسه مى دانستند، اما در بسیارى موارد دیگر انسان ها یا اشیا را، به دلیل آن که داراى الوهیت یا روحى خاص بودند، به مثابه کامى حرمت مى گذاشتند. این جا هم باز نمى توان نه هیچ تمایز روشنى میان این دو مقوله از موجودات مقدس کشید و نه در پرستش یک خدا انسان وارگى او ضرورى است. همچنین باید یادآور شد که نه در پرستش و نه در اساطیر تمایز جنسى هرگز نقش چندان مهمى نداشت، و صفات و کنش هاى خدایان به آسانى متغیر و قابل جایگزینى بود. خلاصه، شین تو به مثابه دین، پرستش سازمان نیافته ارواح بود که ریشه در هستى فطرى انسان داشت، که او احساس مى کرد با نیروهاى زنده جهان انباز است و نیروى حیاتى اش را در آیین مشترک اجتماعى (کومونى) نشان مى داد. زیرا که این پرستش غالبا با افسانه هاى محلى و آداب مشترک اجتماعى پیوند داشت، و بیشتر خدایانى که بدین گونه پرستیده مى شدند ارواح نیاکانى یا قیم جوامع (کومون ها) به شمار مى آمدند. بدین گونه آیین مشترک اجتماعى محورى بود که سنت ها و زندگى مردم حول آن مى گشت، و بر این باور بود که آن جا خدایان یا ارواح، جانوران و درختان، حتى سنگ ها ورودها، با انسان ها پیوندى زنده دارند. اما گاهى داستان هایى از کامى هایى مى گفتند که صرفا داستان یا خیالات شاعرانه اى بود درباره رویدادهاى طبیعت که به شیوه رویدادهاى انسانى نقل مى شد. همپاى با عناصر بازیگوش این اسطوره ها، اسرارهیبت آمیزى هم در این پرستش وجود داشت؛ نقش سنت ها و آداب همان قدر بزرگ بود که که نقش تجلیات بنیادى امیال و غرایز، و تمام این عوامل غالبا چنان به هم آمیخته بود که شینتو در بردارنده دین و رسوم، شعر و فرهنگ توده ها، سیاست و جادو بود.

شین تو دین مردم کشاورز
شین تو به طور چشم گیرى دین یک مردم کشاورز است. تجلى مکرر ارواح گیاهان و غله، رابطه نزدیک موجود میان مردم و خدایان مشترک اجتماعى، بندهاى تنگاتنگى که خدایان را به اشیاى طبیعت مى بندد، تمام این ها زندگى مردمى کشاورز و اسکان یافته را در اجتماعات نزدیک به هم نشان مى دهد. موقعى که این دین در طى چند قرن تا قرن هشتم کمابیش سازمان یافت، در آن بر برترى بانوخداى خورشید تاکید مى شد، و او طبعا به مثابه نگهدارنده کشاورزى و به مثابه نیابانوى خاندان فرمانروا ستایش مى شد. به این ترتیب دین شین تو یک دین ابتدایى به معناى دقیق کلمه نیست، بلکه نشانه هاى دین ملى را دارد که وحدت ملت را تحت فرمانروایى امپراتور، که آن فرمانروایى را با نگهبانى آن بانو خداى بزرگ مى دانستند، شکوه مى بخشد.

ارواح مردگان در دین شینتو
اغلب ساکنین مجمع الجزایر ژاپن باین عقیده که موجودات طبیعی دارای روح و روان هستند، آنها را می پرستیدند، به همین جهت به این آئین «راه روانهای نیک» نیز گفته شده است. آنها معتقد بودند که آفتاب و ماه و خورشید و رودخانه و باران هر یک را روانی است که مورد پرستش و ستایش آنها بود. در آئین شینتوی قدیم نوعی (پلی ته ایسم) یا تعدد آلهه (منو ته ایسم) یا خدایان طولی بود، آنها ارواح و نفوس و امپراطور و برخی درختان و گیاهان و صخره ها و طبیعت و حیواناتی چون مار و شیر و گرگ و کلاغ و روباه و خرس را مورد پرستش قرار می دادند. دین شین تو براى ارواح مردگان احترام زیادى قائل است، و آنان را بر زندگان ترجیح مى دهد. ارواح مردگان را تا مقام الهى بالا برده و ستایش ‍ مى کنند و معتقد به زندگى ارواح در میان زندگانند. ارواح در غم و شادى، رنج و لذت زندگان شریک اند و رفتار و گفتار آنان را زیر نظر دارند. این نیروى طبیعى از رهگذار مرگ به دست مى آید. ژاپنى ها معتقدند که موجودات طبیعى داراى روح هستند؛ آفتاب، ماه، رودخانه، باران و... داراى روح هستند، لذا مورد پرستش قرار مى گیرند. در آئین شینتو پرستش خدایان بسیارى به چشم مى خورد. آنان را ارواح، نفوس، امپراطور، درختان، گیاهان، صخره ها، حیوانات از قبیل مار شیر، گرگ، کلاغ، روباه، خرس، و... را مورد پرستش قرار مى دادند. علاوه بر این به خدایان بى شمار دیگرى عقیده داشتند. به نظر معتقدین آئین شینتو، آله یا خدایان بی شماری برفراز خانه ها و ساکنان آن شناور بوده و در شعله و پرتو چراغ ها رقص می کردند اما در میان این آلهه گوناگون بعد از اخذ فن کتابت از چینیان، پرستش ارواح نیاکان و مرده پرستی درمیان ژاپنیها رواج بیشتری پیدا کرد به طوریکه آئین شینتو در نظر ژاپنیها در درجة اول آئین ارواح و مردگان می باشد که اجداد خانواده مورد پرستش بود. و هر نوع حوائج خود را به کامی یا ارواح این مردگان ارجاع میدادند و بدبختی و خوشبختی را از آنها می دانستند، فلذا اشیاء گرانبها در کورها و کنار اجساد مردگان می گذاشتند و گاهی چون بزرگی در می گذشت ملازمانش را نیز با او به خاک می سپردند.

ارواح نیاکان در آئین شینتو
پرستش ارواح در آئین شین تو مقام ویژه اى دارد. در تلقى مردم ژاپن هر نوع گرفتارى و مشکلى با توسل به ارواح نیاکان حل مى شود. آن گونه که هر پیشامد مثبت و خیرى را حاصل عنایت ارواح نیاکان مى دانستند. ژاپنى ها به رسم بدویان باستان اشیاء گرانبها را با مردگان دفن مى کردند. در فرهنگ مذهبى ژاپن به ارواح مردگان کامى ها مى گویند. کامى افسانه هاى متعدد دارد. مانند کامى خانواده، کامى کلان، کامى ملت، مخصوصا ارواح نیاکان امپراطور، کامى طبیعت، آسمان، درختان، جنگل ها، سنگ ها و اسباب آشپزخانه و... که او را جان و حیات مى بخشند. نیروى تصور و تخیل ژاپنى ها جهان را پر از ارواح خوب و بد مى سازد. در برخى روایات باستانى ژاپن آمده است که هشت صد هزار کامى ارواح موجود است که برخى از این ارواح، قدرتمندند و با نیروى فراوانى در جهان حکومت دارند که به صورت خدایان حقیقى در آمده اند. هیرانا مفسر مذهب شین تو که در قرن 18 و 19 میلادى مى زیسته، تجزیه تحلیلى از دین شین تو دارد. او مى گوید در این مذهب همه مردگان به صورت خدا جلوه گر مى شوند و حوادث جهان طبیعت، معلول کار مردگان است. این مردگان هستند که سرنوشتها را تعیین مى کنند، جهان را مسکون مى سازند و انسانها را پدید مى آورند، مزارع و کشتزارها را حاصلخیز مى سازند و موجب پیدایش فصول چهارگانه سال مى گردند. و هم آنان هستند که بلا و قحطى و کارهاى خوب و بد از آنان صادر مى شود. و ادامه مى دهد، اگر مردم ارواح را فراموش کنند، در زندگى با ناملایمات دست به گریبان خواهند بود. این ارواح مردگان است که پاداش مى دهند یا مجازات مى کنند، مردگان به زندگان احتیاج دارند، پس باید که زندگان غذا و ما یحتاج مردگان را بر قبور آنان بگذارند. به گمان آنان، زندگان به مردهاى مرده، شمشیر و به زن هاى مرده، آینه مى دهند. ژاپنى ها عقیده دارند که کشورشان خانه خدا و مملکت خداست و مردم ژاپن از نژاد الهى هستند که بر تمام مردم جهان برترى دارند. این طرز تفکر به تدریج به صورت روحانى درآمد و اعتقاد به ارواح رواج یافت.

تفکر نژاد و سرزمین برتر
آئین شینتو به مرور زمان داراى مبادى و آداب شد. این آئین مایه هاى ناسیونالیستى و نژادپرستانه بسیار قوى دارد. آئین شین تو در طول تاریخ پشتوانه بسیار مستحکمى در حفظ استقلال و تحکیم قدرت سیاسى ژاپن داشته و دارد. فرمان امپراطور، فرمان خدا بوده است. وجب به وجب سرزمین ژاپن مقدس است، چرا که جزایر ژاپن آفریده ویژه خدایان است. و تمام قلمرو ژاپن توسط دو خداى نر و ماده، ایزاناگى و ایزانامى خلق شده است. در مجمع الجزایر ژاپن خداى نر غوطه ور شد و این باور به دست آمد که باید مردم ژاپن هر سال غسل مذهبى به جاى آورند. وقتى خداى نر (ایزاناگى) از دریا بدر آمد، از گوشه چشم چپ خود بزرگترین خدایان را بوجود آورد که او را اماتراسو گویند و این بزرگترین حادثه جهان خلقت است. وى بار دیگر به دریا فرو رفت تا غسل کند و وقتى در آمد، از گوشه چشم چپ خود خداى دیگرى به نام توکى یومى (خداى ماه) راخلق کرد. از گلوگاه او خداى دیگرى به نام سوسانوو و (خداى طوفان) پدید آمد. این خدایان سه گانه در آسمان بر تخت جلال و جبروت و عظمت و خدائى تکیه زدند و حکومت آغاز کردند. مذهب مردم ژاپن، مجموعه اى از اعتقاد به مظاهر طبیعت و اطاعت مطلق از فرمانروایان و عقیده به سحر و جادو و احترام به تابو و ایمان به مبادى بسیار ساده ساخته ذهنیت خودشان است. آنان روباه را فرستاده خدایان آسمانى مى دانستند و مورد پرستش قرار مى دادند. گروهى روباه را کلان اجداد خود مى دانستند. و این نمودهائى از وجود مذهب بدوى باستانى فتیش در میان اقوام ژاپنى است. در نظر آنان، تیر و کمان مقدس بود و آن را مانند مظهر خدایان عبادت مى کردند و این عین فتیش پرستى است.

منـابـع

فلیسین شاله- تاریخ مختصر ادیان بزرگ- ترجمه خدایار محبى- (تهران 1354) 194- 197و 276-277

جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- صفحه 421 به بعد

عبدالله مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد 1

سایت اندیشه قم- قسمت پرسش و پاسخ- دین شینتو

ماساهارو آنه‏ساکى- فصلنامه هفت آسمان- شماره 5- مقاله دین شین‏تو- ترجمه ع. پاشایى

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد