همجنس گرایی در فرهنگ یونان باستان (فرهنگ روسپی گری)
فارسی 14409 نمایش |تمایل یونان قدیم به مشرق زمین در مورد اخلاقیات
آتن قدیم در اخلاقیات بیشتر به مشرق متمایل است تا به غرب، چنان که در الفبا، اوزان و مقیاسات، سکه زنی، لباس، موسیقی، نجوم، و عقاید و آداب رازوری نیز چنین است. اساس جنسی و جسمانی عشق را زن و مرد به صراحت پذیرفته اند. شراب عشقی که زنان مشتاق برای مردان بی اعتنا در کوزه می کنند تنها برای مقاصد افلاطونی نیست. عصمت بیش از ازدواج برای زنان محترم واجب است؛ ولی مردان بی زن را، پس از سن بلوغ، قیود اخلاقی از ارضای شهوات چندان باز نمی دارد. جشنهای بزرگ، گرچه در اصل جنبه ی مذهبی دارند، در حقیقت چون دریچه ی اطمینانی هستند که آمیزش های طبیعی انسان را تعدیل می کنند. آزادی جنسی در این مواقع از آن روی تجویز می شود که مردان بتوانند بقیه ی اوقات سال را با یک همسر به سر برند. در آتن، اگر جوانان احیانا با زنان روسپی بیامیزند، ننگی به آنان تعلق نمی گیرد. و حتی اگر مردی زن دار فاحشه ای را تحت حمایت خویش بگیرد، به عقاب اخلاقی دچار نمی شود، جز آنکه در خانه زنش به تلخی سرزنشش خواهد کرد، و در شهر نیز شهرتش اندکی آلوده خواهد شد. آتن فاحشگی را به رسمیت می شناسد و از هر کس که بدان کار مشغول شود، مالیات می گیرد.
ازدواج، مقام زن و روسپیگری در یونان باستان
یونانیان باستان به گفته ویل دورانت (عشق و ازدواج) اکثرا زنان زیر پانزده سال را برای ازدواج بر می گزینند. مردان یونان پس از اولین ازدواج بر طبق قانونشان آزاد هستند با هر زن دیگری آمیزش و همبستری کنند. دموستن می گوید با فاحشه گان شبها هم آغوش می شویم و با کنیزان و زنان غیر مشروع خود در روزها سلامت جسمانی خویش را تامین می کنیم. زن اول بر مردان خویش خرده نمی گیرند و مرد می تواند کنیزی را به خانه بیاورد و در روزگار جوانی با او در کنار همسرش نزدیکی کند. این عمل تا زمانی که کنیزک جوان باشد عملی می شود و سپس او به خدمتکار خانه آنها انتخاب میگردد. مردان می توانند بدون ارائه مدرک و دلیل زنان خویش را طلاق دهند. اگر زن و شوهری نتوانند فرزند بیاورند و مرد عقیم باشد یکی از بستگان مرد با زن او همبستر می شود و بچه بدنیا آمده فرزند قانونی آنها می شود. زنان بیشتر توسط مردان خانه نشین هستند و با پاسداری مردانشان می توانند از خانه خارج شوند. حتی مردانی که مهمان به خانه می آورند زن حق ورود به مجلس را ندارد. در نمایشنامه مشهور لوسیستراتا اثر "آریستوفان کلئونیکا" از زبان زنان یونان باستانی اینگونه سخن می گوید: از ما زنان چه کار بر آید؟ تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که با رنگ ها و روغن ها گونه ها و لبان خویش را آرایش کنیم و در نهایت با جامه های نازک در کنار یکدیگر بنشینیم. در آتن معمول است که اگر پسر جوانی با زنی هرزه و روسپی شب را سپری کند هیچ مشکلی برایش نیست. حتی اگر یکی از آنان را برای مراقبت به خانه بیاورد هیچ کسی بر او خرده نمی گیرد. آتن فاحشه گی را در قانون رسمی خود آزاد دانسته است و کسانی که بدین کار مشغولند به دولت مالیات پرداخت می کنند. فاشحه گری جزوی از رسومات و بازارهای گرم آتن می باشد. پست ترین قشر روسپی ها در پریاپوس زندگی می کنند و برای آنکه مردان به راحتی خانه های آنان را بیابند تندیسی از آلت تناسلی مرد را بر سر خانه خود آویزان می کنند تا شناخته شوند. زنانی که در این خانه ها هستند با لباسهایی نازک و برخی دیگر بدون لباس مورد آزمایش مردان قرار می گریند و مرد پس از انتخاب یکی را برای همبستری بر می گزیند. زنان روسپری می توانند بر اساس قانون یونان با یک یا دو یا سه و حتی بیشتر در یک زمان همخوابگی داشته باشند. بالاترین طبقه فاحشه های یونان هتایرای نام دارد. مشهور ترین روسپی آتن، کلپسودرا نام دارد. او شبها با سرداران و فرمانده هان یونانی به صورت مشترک هم آغوشی می کند. تمیستونوئه زن فاحشه ای است که تا آخرین لحظه های زندگی و تا زمانی که مویش سپید بود و دندان در دهان داشت با مردان هم خوابه می شد.
فرهنگ روسپی گری در شهرهای یونان قدیم
در آتن، چون اغلب شهرهای یونان، فاحشگی، که تحریک کننده ی استعدادهاست، بازاری گرم و اختصاصات بسیار دارد. پست ترین طبقه ی آنان اکثر در پیرایئوس زندگی می کنند، و برای آنکه مردم خانه هایشان را به آسانی بیابند، مجسمه ی آلت تناسلی پریاپوس را بر سر درها می آویزند. برای ورود به این خانه ها باید یک اوبولوس پرداخت. دخترانی که در آنجا هستند جامه ای چنان نازک به تن دارند که «برهنه» خوانده می شوند، و به خریداران آینده ی خود اجازه می دهند که آنان را، مانند سگانی که در لانه هستند، آزمایش و بررسی کنند. مرد می تواند معامله را به هر مدت که می خواهد صورت دهد، و نیز می تواند با رئیسه ی آن خانه قرار گذارد که دختری را به مدت یک هفته، یا یک ماه یا یک سال، به نزد خود ببرد. گاهی دختری بدین ترتیب به اجاره ی دو یا چند مرد در می آید و اوقات خود را، بر حسب تقاضای آنان، تنظیم می کند؛ بالاتر از این طبقه، در نظر آتنیان، «دختران نی زن» هستند که مانند گیشاهای ژاپنی، در مجالس عیش و نوش مردان، سرایندگی و دلربایی می کنند، به رقصهای هنرمندانه یا شهوت انگیز می پردازند، و سپس، اگر به نحو شایسته مجذوب شوند، با مهمانان می آمیزند و شب را با آنان به سر می برند. چند تن از فاحشگان پیر برای تربیت این گونه دختران «نی زن» مدارسی دایر می کنند، به آنان فنون خود آرایی و طریقه ی رفع نقایص و عیوب جسمانی و هنر نوازندگی و خوانندگی و شیوه های دلربایی را می آموزدند و، بدین وسیله، خود را نیز از گرسنگی و فقر نجات می دهند. در بین روسپیان، رموز دلبری و آیین جلوه گری های هوشیارانه، و فن امتناع خجولانه و سود جستن از آن، چون میراثی گرانبها، به دقت از نسلی دیگر منتقل می شد. با این همه، اگر سخنی را که لوکیانوس سالها بعد از این زمان گفته است بپذیریم، باید معتقد شویم که برخی از این دخترکان «نی زن» قلبی حساس دارند، معنی مهر و محبت را می دانند، و چون کامی، به خاطر سعادت دلدار خویش، خود را فنا می کنند. داستان روسپیان شرافتمند داستانی است که گذشت زمان شکوه و جلال خاصی بدان بخشیده است.
عالی ترین طبقه ی روسپیان
عالی ترین طبقه ی روسپیان یونانی فواحش ممتازند که «هتایرای» نامیده می شوند؛ این کلمه در زبان یونانی به معنای دوست و رفیق است. این طبقه، برخلاف پست ترین طبقه ی فواحش که غالبا نژاد شرقی دارند، معمولا جزو طبقه ی شارمندان به شمار می روند، ولی مقام و احترام خود را از دست داده، یا از انزوایی که مخصوص دوشیزگان و زنان آتنی است، گریخته اند. روسپیان ممتاز مستقلا در خانه های خود به سر می برند و از عشاق خویش در آنجا پذیرایی می کنند، و گویا قانون آنان را بدین کار مجبور داشته است. برخی از ایشان گاه گاه کتاب می خوانند و در مجالس سخنرانی حاضر می شوند، و بدین سبب، اطلاعات و تعلیمات متوسطی کسب می کنند و خواستاران تحصیل کرده ی خود را با سخنان دانشمندانه سرگرم می سازند. طائیس دیوتیما، تارگلیا، لئونتیون، و همچنین آسپاسیا به مباحثات فیلسوفانه و شیوه ی آراسته ی نگارششان معروفند. بسیاری از آنان به طنزگویی و نکته سنجی شهرت دارند و در ادبیات زبان یونانی مجموعه ای از کلمات قصار آنان گرد آمده است. گرچه این روسپیان از حقوق مدنی بی بهره اند و جز به معبد الاهه ی خودشان، یعنی آفرودیته، به هیچ معبد دیگری حق ورود ندارند. عده ای از روسپیان ممتاز در مجامع مردانه ی آتن ارج و مقامی بلند دارند. هیچ مردی از مصاحبت با این زنان ابا ندارد، فلاسفه در جلب محبت آنان با یکدیگر رقابت می کنند، و یکی از مورخان، با امانت و صحتی پلوتارک وار، تاریخچه ی آنها را نوشته است. از این راهها، عده ای از روسپیان نام خود را در تاریخ یونان قدیم جاودان ساخته اند. «کلپسودرا» (به معنی پنگان یا ساعت آبی) نام فاحشه ای است که خواستاران خود را در ساعات معین، از روی پنگان، رد یا قبول می کند. تارگلیا، برای ایرانیان جاسوسی می کند و هر شب با تعداد زیادی از سرداران و سیاستمداران آتنی هم بستر می شود. تئوریس زنی است که تسلابخش دوران پیری سوفکل است، و پس از او آرخیپه این مقام را نزد استاد نود ساله به دست می آورد. آرخیاناسا، افلاطون را به خود مشغول داشته، و دانای لئونتیون نیز فلسفه ی لذت جویی را به اپیکور می آموزند. تمیستونوئه فاحشه ای است که تا آخرین دندان را در دهان و آخرین دسته ی موی را بر سر دارد، دست از کار نمی کشد؛ گناتائنا، که عمری صرف تربیت دختر خویش کرده است، عاقبت سوداگرانه، در ازای وصال یکشبه ی او، یک هزار درهم مطالبه می کند. زیبایی فرونه در آتن قرن چهارم همه جا بر سر زبانهاست. زیرا که وی هیچ گاه بدون حجاب در بین عموم حاضر نمی شود، ولی در جشنواره ی الئوسی، و نیز در جشن پوسیدون، در میان انبوه مردم، برهنه گشته و گیسوی خویش را رها می کند و برای تن شویی به دریا می رود. فرونه، یک چند به پراکسیتلس دل می سپارد، و این مجسمه ساز او را سرمشق مجسمه های « آفرودیته» خود قرار می دهد؛ آپلس نقاش نیز تصویر «آفرودیته ی آنادومنه» را از روی او ساخته است. فرونه، از برکت عشقهای خود، چنان دولتمند شده است که به مردم تب می گوید، اگر نام مرا بر دیوارهای این شهر نقش کنید، من هزینه ی تجدید بنای آن را به عهده خواهم گرفت، ولی مردم تب سرسختانه از پذیرفتن درخواست او امتناع می کنند. گویا مبلغی که در ازای هم خوابگی خود از ائوتیاس مطالبه می کند عادلانه نیست، و از آن روی ائوتیاس او را به بی عفتی متهم می سازد. ولی یکی از اعضای محکمه مشتری فرونه است! و هوپرئیدس خطیب نیز از دلدادگان بی قرار وی به شمار می رود! هوپرئیدس نه تنها به وسیله ی فصاحت خویش از این زن زیبا دفاع می کند، بلکه نیم تنه ی او را گشوده، سینه اش را در برابر محکمه عریان می سازد. قضات بر زیبایی او خیره می شوند و عفت و پاکدامنیش را تصدیق می کنند.
همجنس گرایی در فرهنگ یونان باستان
رقیب عمده ی روسپیان ممتاز، پسر بچگان آتنی هستند. روسپیانی که از این وضع، تا اعماق وجود خود، رنجیده خاطر شده اند، پی درپی اخطار می کنند که عشق به همجنس کاری است شنیع و ضد اخلاق. ویل دورانت در قسمت عشق های پیش از ازدواج، انحرافات جنسی در میان زنان و پسر بچه گان یونانی را بسیار رایج می داند. به صورتی که بازرگانان پسران خوب روی زیبا را به شهر می آورند و گران ترین قیمت را این پسر بچگان دارند. مردان تا زمانی که پسران طراوت و تازگی کودکی دارند با آنها نیازهای جنسی خود را برآورده می کنند و سپس وی را به خدمتکاری خانه خویش در می آورند. اشراف زادگان مخنث شهر، شهوت مردان سال دار را بر می انگیزند و ارضا می کنند، تنها عده ی قلیلی از مردان آتن این عمل را زشت می شمارند. برای این گونه امور جنسی در اسپارت نیز چون آتن قید و بندی در کار نیست. آلکمان، در وقت خوش آمد گفتن به چند تن از دختران، آنان را «زیبا پسران مؤنث» می خواند. قوانین آتن کسانی را که با همجنسان خود روابط جنسی برقرار کنند از حقوق سیاسی محروم می کند. ولی عقاید عمومی این عمل را با شوخ طبعی خاصی می پذیرد؛ مردم اسپارت و کرت آن را ننگ نمی شمرند. در تب، این عمل یکی از مبانی پر ارج تشکیلات نظامی و مایه شجاعت به شمار می رود. بیشتر مردان آتن شبهای خود را با پسر بچگان و زنان جوان به صبح می رسانند و کمتر مردی است که چنین نکند. دولت نیز برای آنکه جلوی این کار مردان را بگیرد برای کسانی که با هم جنسان خود همبستر می شوند قانونی وضع کرده است که آنان را از حقوق شهروندی منع میکند. ولی عموم مردم این کار را به شوخی می پندارند و اهمیتی برای آن قائل نیستند. به طوریکه هارمودیوس و آریستوگیتون قاتلان پادشاه مستبد یونان که بسیار مشهور هستند هر دو شبها با یکدیگر همبستر می شدند. آلکیبیادس که از محبوب ترین مردان یونان است به وجود مردانی که او را دوست دارند و مایل به هم خوابی با او هستند به دیگران فخر می فروشد. بالاتر از آن گزنفون مورخ نامی جهان و یار سرداران در نبردها بنا به گفته آریستیپوس عاشق جوانی یونانی به نام کلینیاس می شود و آروزی همبستری با این پسر جوان را می کند. افلاطون نیز در رساله اش فدروس از عشق سخن می گوید منظور از عشق پسر بر پسر و مرد بر مرد را دارد و کسانی که در رساله مهمانی وی به بحث و جدل می پردازند در نهایت عشق دو مرد را شریف تر و روحانی تر از عشق مرد به زن می دانند. این امر تنها به مردان ختم نمی گردد بلکه زنان منجمله بانوی مشهور و عالی مقام یونانی به نام ساپفوکمتر با دختران جوان همبستر می شده است. ارسطو ریشه تمام این فساد جامعه باستانی یونان را ترس از زیاد شدن جمعیت می داند. ولی ویل دورانت عامل اصلی آن را نقش پست زنان در جامعه یونان عنوان می کند. در آتن برعکس ایران که پسران خویش را در کودکی به سوارکاری و پرتاب نیزه آموزش می دهند در آتن عصر پریکلس پسران را از شش سالگی به حرمسرایی می برند و به آنان آموزش روشهای برهنه شدن در برابر مردان و برطرف کردن نیازهای جنسی آنان را میدهند. این گونه انحراف جنسی در میان زنان نیز شایع است، و بانوان زیبای طبقات عالی چون ساپفو، کمتر و روسپیان بیشتر بدان می پردازند. «دخترکان نی زن» به یکدیگر بیشتر عشق می ورزند تا به عشاق مرد خود، روسپیان پست تر محور داستانهای بسیار درباره ی عشق زنان به یکدیگرند.
(ادامه دارد..).
منـابـع
ویل دورانت- تاریخ تمدن- جلد دوم- یونان باستان- تهران- انتشارات علمی و فرهنگی- 1359
پایگاه اطلاع رسانی کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت- بخش فلسفه یونانیان
سایت آذرگشنسب- مقاله مقایسه بین تمدن ایران باستان- مصر باستان- بابل و یونان
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها