طبقات مردم و جنگ طبقاتی در عصر یونان (بردگان)

فارسی 7811 نمایش |

آزاد مردان و بردگان در عصر طلایی یونان باستان
در روستاها شارمندان با زنان و فرزندانشان، و مزدوران آزاد کارها را انجام می دهند. در آتن، اجرای برخی کارها بر عهده ی شارمندان، برخی بر عهده ی آزادشدگان است. ولی این بار سنگین را بیشتر مهاجران و اتباع خارجی، و بیش از همه غلامان بر پشت می کشند. دکانداران، پیشه وران، تاجران، و بانکداران، تقریبا همگی، از کسانی هستند که حق رأی ندارند.

حقارت کارها و صنایع دستی نزد شهرنشینان
شهرنشینان کارهای دستی را حقیر می شمرند و، تا آنجا که بتوانند، گرد آن نمی گردند. کارکردن برای کسب معاش حقارت آور است؛ حتی تعلیم موسیقی و معماری و نقاشی، یا عمل بدانها، هرگاه حرفه ی کسی شود، در نظر مردم آتن «کاری است پست و حقیر». گزنوفون، که به صراحت بیان معروف است و همچون یکی از سواران سلحشور سخن می گوید، چنین آورده است: صنایع پست، معروف به صنایع دستی، در نظر اجتماعات متمدن، شهرت بدی دارند و حق هم جز این نیست، زیرا همه ی کسانی که بدین گونه کارها پرداخته اند باید همیشه در یک جا و به یک حال بنشینند، یا با تاریکی خو کنند، یا تمام روزها را در مقابل کوره ی آتش خم شوند و بدین ترتیب خواه کارگر و خواه ناظر، همگی سلامت جسمی خود را از دست می دهند، و ضعف جسمانی با ضعف روحی و فکری همراه است. مدت زمانی که کارگران بر سر این گونه صنایع پست صرف می کنند چندان دراز است که آنان را از ادای وظایف خود نسبت به دوستان و دولت باز می دارد.

تجارت در نظر یونانیان اشرافی
به تجارت نیز با همین چشم می نگرند. در نظر یونانیان اشرافی یا فیلسوف منش، تجارت عبارت است از مال اندوختن با دسترنج دیگران. به عقیده ی آنان، قصد تجارت تولید کالا نیست، بلکه آن است که اجناسی را ارزان خریده، گران بفروشند. هیچ یک از شارمندان محترم بدین کار نخواهد پرداخت، گرچه تا زمانی که دیگران به سوداگری مشغولند، وی از مزایای آن برخودار می گردد، و شاید پنهانی سرمایه ای نیز درکار بگذارد، یونانیان گویند که مرد آزاد باید از وظایف مالی و اقتصادی آزاد باشد و، حتی اگر خودش نیز قدرت حفظ و اداره ی اموال خویش را داشته باشد، باید غلامی یا کس دیگری را بدان کار بگمارد، بر اثر این گونه فراغت و آزادی، فقط شارمندان می توانند در جنگ ها و کارهای دولتی شرکت کنند و به ادب و فلسفه بپردازند. به عقیده ی یونانیان، بدون وجود یک طبقه ی مرفه و آسوده خاطر، پیدایش ذوقیات و تشویق هنرها و پیشرفت تمدن امکان پذیر نیست. کسی که شتاب زده باشد، چنان که باید و شاید متمدن نمی تواند بود.

طبقه اتباع بیگانه
اغلب کارهایی که در تاریخ از وظایف طبقه ی متوسط به شمار می رود، در آتن به دست اتباع بیگانه انجام می یابد. اینان مردمانی آزادند که در کشورهای دیگر به دنیا آمده اند و، هر چند که در آتن اقامت دارند، از حقوق شارمندی بی بهره اند. این مردم اغلب پیشه وران، تاجران، مقاطعه کاران، صنعت گران، مباشران، و هنرمندانی هستند که در طی سیر و سیاحت های خود، و پس از سرگردانی های بسیار، عاقبت در آتن آزادی اقتصادی، موقعیت کار، و انگیزه ی فعالیت یافته اند، و آن را برای خود ضروری تر و حیاتی تر از حق رأی می بینند. غیر از استخراج معدن، مهم ترین فعالیتهای صنعتی به اتباع خارجی تعلق دارد. تهیه ی ظروف سفالی منحصر به آنان است؛ هر جا که دلالان بتوانند خود را میان تولید کننده و مصرف کننده وارد کنند، همیشه یک طرف معامله از این بیگانگان خواهد بود. قوانین کشور، از یک سو آنان را در مضیقه قرار می دهد، و از سوی دیگر حمایتشان می کند. مانند شارمندان باید مالیات بپردازند، برخی از خدمات اجتماعی را به عهده بگیرند، به خدمت سربازی درآیند، و مالیات سرانه بپردازند. قانون آتن اتباع خارجی را از مالکیت زمین و زناشویی با شارمندان مانع می شود، و از ورود به تشکیلات مذهبی و مراجعه ی مستقیم به محاکم بازشان می دارد؛ ولی، در عوض، هنر و صنعتشان را قدر می شناسد؛ آنان را با خرسندی در حیات اقتصادی کشور دخالت می دهد؛ از قراردادهاشان پشتیبانی می کند؛ از آزادی مذهب برخوردارشان می سازد؛ و داراییشان را، در برابر شورش های شدید، حفظ و حراست می نماید. برخی از آنان، همچون فرومایگان، به ثروت و مکنت خود فخر می کنند، ولی برخی دیگر، خاموش و بدون تظاهر، به کارهای علمی، ادبی، هنری، طبی، و حقوقی پرداخته، مدارسی برای تعلیم فلسفه و بلاغت بنیاد می گذارند، این گروه، در قرن چهارم، کمدی نویسانی پدید می آورند، و خود نیز موضوع کمدی ها قرار می گیرند؛ در قرن سوم خاصیت جهانی اجتماع هلنی را پدید می آورند؛ سخت سودای شارمندی دارند، ولی آتن را با محبتی غرورآمیز دوست می دارند؛ و برای دفاع از آن در برابر دشمنانش، سهمی را که برعهده دارند به نحوی دردناک می پردازند. قسمت عمده ی ناوگان آتن به خرج این مردم نگاهداری می شود؛ امپراطوری آتن، و تفوق آن نیز از برکت وجود آنان برقرار است.

طبقه آزادشدگان
آزادشدگان یعنی کسانی که زمانی برده بوده و سپس آزاد شده اند در محرومیت از حقوق سیاسی، و در موقعیت اقتصادی، با اتباع خارجی شریکند. زیرا، گرچه آزاد ساختن یک برده، چون باید برده ی دیگری به جای او آورد، کاری است دشوار و پر زحمت، وعده ی آزادی، در مورد غلامان جوان معمولا محرک اقتصادی سودمندی است؛ بسیاری از یونانیان چون هنگام مرگشان نزدیک می شود، وفادارترین غلام خود را آزاد می کنند. ممکن است که غلامی را دوستان و خویشانش خریده، آزاد کنند، چنان که در مورد افلاطون چنین شد؛ یا دولت، با پرداخت قیمت، او را از صاحبش گرفته، به خدمات جنگی بگمارد؛ نیز ممکن است که او خود با اندوختن اوبولوس هایی که به دست آورده است، آزادی خویش را بخرد. آزاد شدگان، چون اتباع خارجی، می توانند به امور صنعتی و بازرگانی و مالی بپردازند. پست ترین مقام ایشان آن است که در مقابل مزد به کارهایی که خاص بردگان است بپردازند، و عالی ترین مقامشان آن است که مدیر یا صاحب کارگاه شوند. چنان که مولیاس کارگاه اسلحه سازی دموستن را اداره می کند، و پازیون و فورمیو ثروتمندترین بانکداران آتن می شوند. بهترین کاری که از آزادشدگان بر می آید، پرداختن به امور اجرائی است. زیرا این غلامان آزاد شده، که خود در دوران زندگی جز ستم و آزار ندیده اند، بهتر از هر کس دیگری می توانند با بردگان به خشونت و تندی رفتار کنند.

طبقه بردگان
بعد از این سه طبقه یعنی شارمندان، اتباع خارجی، و آزاد شدگان بردگان آتیک هستند که تعدادشان به یک صد و پانزده هزار می رسد. این طبقه از زندانیان جنگ، اسیران یورشهای برده گیری، کودکان سرراهی، کودکان ولگرد، و مجرمین تشکیل شده است. در یونان، عده ی بسیار قلیلی از بردگان یونانی هستند، و مردم این سرزمین همه ی بیگانگان را طبیعتا برده می دانند، زیرا می بینند که آنان در برابر شاه خود مطیع مطلق هستند، پس دلیلی ندارد بندگی یونانیان را نیز نکنند. ولی بندگی کردن افراد یونانی را شایسته نمی دانند و بدان به ندرت گردن می نهند. تاجران یونانی، غلام را چون هر کالای دیگری خریداری می کنند و در خیوس، دلوس، کورنت، آیگینا، آتن، و هر جای دیگری که خریداری پیدا شود، آنان را برای فروش عرضه می دارند. برده فروشان آتن از ثروتمندترین اتباع خارجی به شمار می روند. در دلوس، اگر روزی یک هزار برده فروخته شود، برخلاف معمول نخواهد بود. کیمون، پس از جنگ ائورومدون، بیست هزار تن از اسیران جنگی را به بازار برده فروشان می برد. در آتن بازاری وجود دارد که در آن بردگان همیشه برای معاینه ی جسمی و معامله آماده اند. قیمت این بردگان از نیم مینا تا ده مینا (50 دلار تا 1000 دلار) تفاوت می کند. خرید آنان یا برای استفاده ی مستقیم است یا برای فروش بعدی و سود بردن از آن. مردان و زنان آتن از خریدن بردگان و کرایه دادن آنها به خانه ها و کارگاهها و معادن فایده می برند. سودی که از این راه به دست می آید سی درصد است. حتی فقیرترین شارمندان یک یا دو غلام دارد. آیسخینس (خطیب یونانی در قرن چهارم ق م، رقیب دموستن) برای اثبات فقر خویش می گوید که در خانواده اش بیش از هفت غلام نیست. در خانواده های دولتمند، شاید پنجاه غلام به خدمتگزاری مشغول باشند. دولت آتن نیز خود عده ای از این غلامان را به عنوان منشی، خدمتگزار، صاحب منصب جزء، و پاسبان به کار می گمارد. بسیاری از آنان لباس خود را می گیرند و روزی نیم دراخما نیز دریافت می دارند، و می توانند هر جا که بخواهند زندگی کنند.

پراکندگی بردگان
در دهکده ها تعداد بردگان اندک است، و بیشتر زنانی هستند که در خانه ها خدمت می کنند. در نواحی شمالی یونان، و در اکثر نقاط پلوپونز، وجود نظام سرفداری خرید و فروش غلام را ایجاب نمی کند. در کورنت، مگارا، و آتن، اکثر کارهای یدی را غلامان، و کارهای خانگی را کنیزان انجام می دهند، ولی غلامان در امور صنعتی و تجارتی و مالی به بسیاری از کارهای کتبی و اجرائی نیز می پردازند. اکثر کارهای دقیق و ماهرانه به وسیله ی آزادمردان یا آزادشدگان یا اتباع خارجی صورت می گیرد. در این هنگام، برخلاف یونان بعد از اسکندر و روم، غلامان دانشمند وجود ندارند. غلامان به ندرت می توانند از خود فرزندانی به بار آورند، زیرا خرید یک غلام به مراتب سهل تر و ارزان تر از پروردن آن است. اگر غلامی بد رفتاری یا خطایی کند، با تازیانه تنبیه می شود؛ اگر بر امری شهادت دهد، شکنجه می بیند؛ و اگر آزاد مردی او را بزند، نباید از خویش دفاعی کند. ولی اگر ظلمی بزرگ بر او وارد شود، وی می تواند به معبدی پناه برد، و آن گاه صاحبش باید او را بفروشد. مالک به هیچ وجه حق کشتن غلام خود را ندارد. تا زمانی که قدرت کار دارد، از بسیار کسانی که در اجتماعات دیگر برده خوانده نمی شوند، امنیت بیشتری دارد. هنگامی که بیمار یا پیر شود، یا کاری در بین نباشد، صاحبش او را به اعانات عمومی باز نمی گذارد، بلکه همچنان از او پرستاری و نگاهداری می کند. اگر وفادار باشد، با او چون خدمتگزاری صدیق و تقریبا چون یکی از افراد خانواده رفتار می شود. غالبا می تواند در معاملات وارد شود، ولی شرط آن است که قسمتی از درآمد خویش را به ارباب بپردازد. از مالیات و از خدمت سربازی معاف است. در آتن قرن پنجم، غلامان از لحاظ لباس و وضع ظاهر با آزادمردان فرقی ندارند. «اولیگارش کهن»، که در حدود 425 ق م رساله ای درباره ی نظام آتنیان می نویسد، شکایت از آن دارد که غلامان در خیابانها برای شارمندان راه باز نمی کنند، آزادانه و بی پروا سخن می گویند، و رفتارشان چنان است که گویی با شارمندان برابرند. آتن به حسن رفتار با غلامان مشهور است. رأی عموم بر آن است که وضع غلامان در آتن دموکراتیک از وضع فقیران آزاد کشورهای اولیگارشیک بهتر است. در آتیک، انقلاب بردگان به ندرت اتفاق می افتد، لکن بیم آن همیشه موجود است.

مخالفت فلاسفه با بردگی
مع هذا، وجود بردگی وجدان آتن را آزار می دهد، و فلاسفه ای که از این وضع دفاع می کنند، چون فلاسفه ی مخالف آن، با وضوح تمام نشان می دهند که رشد اخلاقی ملت از تشکیلات اجتماعی آن مترقی تر و کامل تر است. افلاطون مخالف آن است که یونانیان افراد یونانی را به بردگی خویش در آورند، ولی در سایر موارد با این نظام موافق است، زیرا به عقیده ی او برخی مردم از لحاظ فکر و عقل فروتر از دیگرانند. ارسطو برده را آلتی ذی روح می داند، و معتقد است که تا زمانی که کارهای مربوط به غلامان را ماشینهای خودکار انجام ندهند، بردگی به نحوی وجود خواهد داشت. مردم عادی یونان، گرچه با غلامان خود مهربانند، هیچ نمی دانند که یک اجتماع با فرهنگ بدون وجود این طبقه چگونه ادامه خواهد یافت؛ به گمان آنان، برای از میان بردن بردگی، باید آتن را از میان برد. عده ی دیگری هستند که عقایدی اساسی تر دارند. فلاسفه ی کلبی بردگی را یک سر مذموم و محکوم می دارند، اما فلاسفه ی بعد از آنها، یعنی رواقیون، در مخالفت خود بیشتر جنبه ی اعتدال را رعایت خواهند کرد. اوریپید کرارا در نمایشنامه های خود، با ارائه ی صحنه هایی از احوال اسیران جنگی، رأفت و عطوفت تماشاگران را بر می انگیزد. آلکیداماس سوفسطایی در شهرهای یونان می گردد و، بی آنکه از کسی آزاری ببیند، عقاید روسو را تقریبا با بیان خود روسو تبلیغ می کند: «خداوند همه ی مردمان را آزاد به جهان فرستاده، و طبیعت نیز کسی را بنده نساخته است» ولی بردگی همچنان ادامه دارد.

جنگ طبقات در عصر طلایی یونان باستان
استثمار انسان از انسان در آتن و تب به شدت اسپارت و روم نیست، ولی به هر حال با مقصودشان سازگار و متناسب است. در میان مردم آزاد آتن، امتیازات طبقاتی موروثی موجود نیست، و هر کس می تواند با جدیت و ابراز لیاقت به هر مقامی که بخواهد، جز شارمندی، برسد؛ گرمی و شور و هیجانی که در حیات آتن پدید آمده است تا حدودی از همین خاصیت سرچشمه می گیرد. بین کارگر و کارفرما، جز در معادن، اختلاف طبقاتی شدید موجود نیست. معمولا کارگر و کارفرما در کنار هم کار می کنند، و آشنایی های خصوصی لبه ی تیز استثمار را کند می کند. مزد تقریبا همه ی صنعتگران، از هر طبقه ای که باشند، در ازای یک روز تمام کرد، یک دراخما است. ولی کارگران تازه کار شاید بیش از سه اوبولوس (50 سنت) در روز نگیرند. با پیشرفت تشکیلات کارخانه ای، کار مقاطعه ای جای کار یک سره را می گیرد و رفته رفته بین میزان مزدها تفاوت فاحش پیدا می شود. مقاطعه کاران می توانند غلامانی را به میزان یک تا چهار اوبولوس در روز از صاحبانشان کرایه کنند. با مقایسه ی قیمت ها در شهرهای یونان و شهرهای ما می توان قدرت خرید این مزدها را تخمین زد. در 414، در آتیک، قیمت یک خانه و مزرعه روی هم هزار و دویست دراخماست. در قرن ششم، یک مدیمنوس یا 114 بوشل (54 کیلو) چاودار یک دراخما ارزش دارد. همین مقدار چاودار، در پایان قرن پنجم، دو؛ در قرن چهارم، سه؛ و در دوران اسکندر، پنج دراخما می ارزد. یک رأس گوسفند در عهد سولون یک دراخما، و در پایان قرن پنجم ده تا بیست دراخما قیمت پیدا می کند. در آتن نیز، چون هر جای دیگر، پول رایج از مقدار کالاها سریع تر افزایش می یابد و در نتیجه قیمتها ترقی می کند. در پایان قرن چهارم، میزان قیمتها پنج برابر نسبت به آغاز قرن ششم ترقی کرده است، از 480 تا 404 دو برابر، و از 404 تا 330 بار دیگر دو برابر بالا می رود.

وضع کارگران
یک مرد مجرد با ماهی 120 دراخما (120 دلار) به راحتی زندگی می کند. از اینجا می توان وضع کارگرانی را که باید خود و خانواده شان با ماهی سی دراخما زندگی کنند، قیاس کرد. هر چند که دولت در مواقع ضرورت و پریشانی به آنان یاری می کند و برغله ای که در میانشان توزیع می کند، فقط اسما قیمتی می گذارد، ولی این کارگران آشکارا می بینند که میان الاهه ی آزادی و الاهه ی مساوات هیچ گونه دوستی نیست، و تحت قوانین آزادانه ی آتن، نیرومندان نیرومندتر و توانگران توانگرتر می شوند، (شک نیست که ثروتهای عظیم یونان قدیم، اگر با موازین امروزی سنجیده شود، اندک به نظر خواهد رسید. مثلا کالیاس، که ثروتمندترین مردان است، از قرار شایع، دویست تالنت (000 , 200 , 1 دلار) دارایی داشته، و نیکیاس یک صد تالنت.) در حالی که فقیران، همچنان فقیر می مانند.

نقش استقلال و آزادی افراد
استقلال و آزادی فرد موجب ترغیب و ارتقای افراد قابل، و سبب تنزل مردم ناتوان و بی هوش می شود؛ ثروت عظیم پدید می آورد و به نحوی خطرناک بدان تمرکز می بخشد، در آتن نیز، چون هر جای دیگر، افراد هوشیار و زیرک هر چه بتوانند بر می گیرند، و آنان که هوش ترند از پس مانده ی آنان منتفع می شوند. زمینداران از افزایش قیمت املاک خود سود می برند. تاجران، علی رغم قوانین بسیار، می کوشند که کالاهایی را احتکار کنند و در انحصار خود در آورند؛ بازرگان دیگری دارایی خود را به خطر انداخته، با ربحی سنگین وام می دهد، و بدین وسیله، سود کلان فعالیتهای صنعتی و بازرگانی را به سوی خود جلب می کند. عوام فریبانی پیدا می شوند که با مردمان تهیدست از عدم مساواتی که در توزیع ثروت بین مردم برقرار است سخن می گویند، ولی اختلافاتی را که از لحاظ لیاقت اقتصادی بین آدمیان موجود است از نظرشان پوشیده می دارند. مردمان فقیر که مکنت و دارایی دولتمندان را به چشم می بینند، بر فقر و مکنت خویش واقف می شوند؛ بر هنرها و شایستگی های ناشناخته و محروم خویش می اندیشند؛ و در عالم خیال، جهانی کامل برای خود می سازند. در همه ی کشورهای یونان، جنگهای طبقاتی از جنگ ایران و یونان، و یونان و اسپارت تلخ تر و شدیدتر است.
(ادامه دارد...).

 

منـابـع

ویل‌ دورانت‌- تاریخ‌ تمدن- جلد دوم‌- یونان‌ باستان‌- تهران‌- انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی‌- 1359

پایگاه اطلاع رسانی کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت- بخش فلسفه یونانیان

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد