اجمالی از خداشناسی در دین اسلام (صفات خدا)
English فارسی 4621 نمایش |خدا در دین اسلام
اسلام دینی کاملا توحیدگرا است و به وجود خدایی که هیچ شریکی ندارد، اعتقاد دارد. اسلام چنان از ماهیت توحیدی خود آگاهی دارد و بر آن تاکید می کند که قرآن در سوره های پی در پی به ما یادآوری می کند که خدایی جز «الله» نیست. اسلام برای اینکه این حقیقت اساسی را در ذهن هر مسلمانی همیشه زنده نگاه دارد وظیفه هر مسلمانی می داند که این کلمات را از هر نمازی تکرار کند: «لااله الاالله، محمد رسول الله؛ خدایی جز الله نیست، محمد فرستاده اوست.» همچنین موذن برای یادآوری هر مسلمان به ماهیت توحیدی دینش هر صبح و شام از بالای مسجد بانگ می زند: «الله اکبر، لااله الاالله، محمد رسول الله؛ خدا بزرگتر است، خدایی جز الله نیست، محمد فرستاده اوست.» همچنین برای تاکید بر وحدانیت و یگانگی خداوند، در اسلام تثلیث مسیحی به شدت رد و خدایان مذکر و مونث اعراب به سخره گرفته می شوند.
خدا در قرآن
خداى دین اسلام «الله» است که به معناى معبود و ذات شایسته پرستش یا موجودى که همگان نیازمند اویند و به او روى مى آورند و شیفته و شیداى او هستند مى باشد. ایزوتسو محقق نامدار معاصر بر این اعتقاد است که واژه «الله» پیش از ظهور اسلام در میان اعراب بت پرست عصر جاهلیت رواج داشته است و لذا با آمدن اسلام و معرفى خدا به صورت «الله» این نام براى مشرکان عرب نامى آشنا بوده است. در قرآن 2702 بار این نام مقدس به کار رفته است و خصوصیاتى از این قبیل براى او ذکر شده است، بى همتا، مقصود همه، یگانگى و بدون شریک بودن، نزائیده و نازاینده، خالق تمام جهان و موجودات، مربى و پرورنده همه موجودات، قدرت مطلق، کسى که حیات و مرگ مطلقا در دست اوست، آغاز و انجام همه چیز از او و به اوست، نور آسمان ها و زمین، معبود همگان، فرزند نداشته و کسى را به فرزندى انتخاب نکرده است، او هر روز در کارى است، همه موجودات بدو محتاج بوده و از او استمداد مى کنند، غنى و بى نیاز مطلق، پادشاه مردم، هدایت و گمراهى و عزت و ذلت جمله به دست اوست، صاحب اراده حکیمانه، علم مطلق، شنوا، بینا، سخنگو، نزدیک، برآورنده حاجات، روزى دهنده موجودات، حسابرس اعمال، بیم دهنده کافران، دوستدار مؤمنان و مجاهدان، مهربان نسبت به بندگان، حیات محض، شفادهنده بیماران، بیزار از مشرکان، توبه پذیر و آمرزنده گناهان، حامى حق جویان و دشمن ستمگران است.
در قرآن گفته می شود که الله به تنهایی خالق هر چیزی است، خدایان باطل هیچ چیزی را خلق نکرده اند، بلکه خود مخلوقند. این مضمون آیه سوره فرقان است که می فرماید: «و اتخذوا من دونه الهة لا یخلقون شیئا و هم یخلقون؛ به جاى او خدايانى براى خود گرفته اند كه چيزى را خلق نمى كنند و خود خلق شده اند.» (فرقان/ 3) و نیز می فرماید: «ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا و او اجتمعو اله؛ همه کسانی را که جز الله می خوانید اگر همه گرد آیند مگسی را نخواهند آفرید.» (حج/ 73)
صفات خداوند
صفات خداوند را از جهات گوناگون تقسیم کرده اند. مهمترین آن ها دو تقسیم ذیل است.
الف) صفات ثبوتى و سلبى
صفاتى که بر کمال وجودى دلالت مى کنند، صفات ثبوتیند، مانند: علم و عالم، قدرت و قادر، حیات و حى، خلق و خالق، رزق و رازق و غیره. این صفات را صفات جمال نیز مى گویند. صفاتى که بر سلب نقصى از ذات یا فعل خداوند دلالت مى کند، صفات سلبى اند. مانند قدوس و مقدس، حمید و محمود، غنى، واحد و غیره. گاهى نیز صفات نقص که از خداوند سلب مى شوند را صفات سلبیه گویند، مانند ترکیب، جسمانیت، مکان، جهت، ظلم، عبث و غیره. در این صورت، این گونه صفات با حرف نفى به کار مى روند و گفته مى شود: لیس بجسم، لیس بظالم. صفات سلبى را صفات جلال نیز مى نامند.
ب) صفات ذاتى و فعلى
اصطلاح مشهور در ملاک تقسیم صفات به ذاتى و فعلى این است که هرگاه براى انتزاع صفتى از ذات و وصف کردن ذات به آن صفت، تصور ذات کافى باشد، و تصور فاعلیت خداوند لازم نباشد، آن را صفت ذاتى گویند. مانند: صفت حیات و حى، اراده و مرید، علم و عالم، قدرت و قادر؛ و هر گاه تصور فاعلیت ذات براى انتزاع صفت و وصف کردن خداوند به آن لازم باشد آن را صفت فعلى گویند. مانند: خلق و خالق، رزق و رازق، اماته و ممیت، احیاء و محیى، مغفرت و غافر، انتقام و منتقم و مانند آن.
اصطلاح دیگر در تقسیم صفات خداوند به ذاتى و فعلى این است که هر صفتى که وصف کردن خداوند به مقابل آن محال باشد، صفت ذاتى است، و هر صفتى که وصف کردن خداوند به مقابل آن محال نباشد، صفت فعلى است. بنابر این، قدرت، علم و حیات از صفات ذاتى خداوند مى باشد، و اراده از صفات فعلى است، زیرا وصف کردن خداوند به مقابل علم و قدرت و حیات جایز نیست، ولى وصف کردن خداوند به مقابل اراده و به عبارت دیگر نفى اراده از خداوند در مواردى جایز است، مثلا گفته مى شود: «و ما الله یرید ظلما للعباد؛ خداوند، ظلم به بندگان را اراده نکرده است.» (غافر/ 31)
محدث کلینى در اصول کافى، اصطلاح دوم را برگزیده است، و بر این اساس روایاتى که اراده را از صفات فعل الهى دانسته اند، تفسیر نموده است.
اثبات صفات خداوند
براى اثبات صفات خداوند دو راه کلى وجود دارد، یکى راه عقل و دیگرى راه وحى.
اسماء و صفات خداوند در قرآن
خداى اسلام به تصریح قرآن داراى «اسماء حسنى» یا نامهاى نیکوست که این نامها برخى بر اساس ذات و برخى به لحاظ افعال و برخى به جهت صفات خدا به او نسبت داده مى شوند و نمودار کمالات پروردگار و نیز «وضعیت وجودى» یا موقعیت انتولوژیک او مى باشند. این اسماء حسنى به نقل از تفسیر المیزان 127 نام هستند که در قرآن ذکر شده و به قرار زیر مى باشند: اله، احد، اول، آخر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوى، اهل المغفره، اقرب، ابقى، بارى، باطن، بر، بصیر، بدیع، تواب، جبار جامع، حکیم، حلیم، حى، حق، حمید، حسیب، حفیظ، خفى، خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین، ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمه، ذوالقوه، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج، رحمن، رحیم، رئوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب، سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب، شهید، شاکر، شکور، شدیدالعقاب، شدیدالمحال، صمد، ظاهر، علیم، عزیز، عفو، على، عظیم، علام الغیوب، عالم الغیب والشهاده، غنى، غفور، غالب، غافر الذنب، غفار، فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتاح، قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل التوب، قائم على کل نفس بماکسبت، کبیر، کریم، کافى، لطیف، ملک، مؤمن، مهیمن، متکبر، مصور، مجید، مجیب، مبین، مولى، محیط، مقیت، متعال، محیى، ممیت، متین، مقتدر، مستعان، مبدئ، مالک الملک، نصیر، نور، وهاب، ولى، واحد، والى، واسع، وکیل، ودود، هادى.
خدا در روایات
همچنین در کتب روایى و جوامع حدیثى مثل کتاب توحید صدوق احادیثى از رسول خدا (ص) و امامان (ع) مثل حضرت صادق و حضرت على (ع) نقل شده که در آنها 99 اسم براى خدا ذکر شده است که برخى از آنها عبارتند از: شافى، باعث، جواد، دیان، جلیل، وفى، منان، قدیم، قوى، قابض، باسط، سبوح، سید، طاهر.
خدا از دیدگاه حکیمان اسلامى
از دیدگاه حکیمان اسلامى نیز خدا وجود نابى است که همه کمالات وجودى را دارد. او را وحدتى است که عین ذاتش مى باشد بنابراین فرض دوم براى او محال است و او «غیر» و «ثانى» از سنخ خود ندارد. هیچ گونه تعدد و اختلاف و تعینى در ساحت او راه ندارد او «مطلق و لاحد» است و حتى خود اطلاق نیز حد و قید یا تعین او نیست. این نکته بسیار مهم و مطلب بسیار ارجمندى است که در حکمت و عرفان اسلامى همواره بر آن تأکید مى شود که خدا داراى «صرافت» و «اطلاق» بوده و از هر نوع تعین مفهومى یا مصداقى، منزه است و هیچ جنبه بالقوه اى در او وجود ندارد لذا از تغییر و زوال و دگرگونى مصون است.
او محکوم زمان و مقید به مکان نیست، مجرد محض است و از اوصاف ماده و جسمانیات مبراست. او علم و اراده و حیات و قدرت محض است امکان و نیز عدم را در ذات او راهى نیست. او ذاتى است واجب الوجود و غنى تام و وجود محض. او قدیم است و معلول هیچ علتى نیست بلکه خود علت ماسواست. او از مغایرت ماهیت و وجود مبراست، بسیط محض است و از صورت و ماده و یا وجود و ماهیت ترکیب نیافته است. او ازلى و ابدى و جاوید و بى مرگ است. این تصویر نسبتا کاملى از خداى اسلام و قرآن است که البته حکیمان و عارفان و متکلمان اسلامى با اختلاف مشارب خود در طول قرن ها درباره او و صفات و افعالش به بحث پرداخته و نظریات مختلفى را به خصوص در مورد کیفیت اتصاف ذات بارى به صفات و نیز تفسیر «صفات سلبیه و ثبوتیه» او ارائه داده اند و لذا اشاعره، معتزله، شیعه، کرامیه، مرجئه و سایر فرقه هاى اسلامى هر یک به گونه اى در مورد خدا و صفات او به بحث پرداخته اند.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 10 صفحه 280
حمیدرضا شاکرین- مقاله چرا اسلام؟- قسمت اول- مجله معارف- آذر 1386- شماره 51
کدارنات تیواری- دین شناسی تطبیقی-ترجمه مرضیه (لوئیز) شنکایی- صفحه 18-22 و 183- 185- انتشارات سمت
رابرت ا.. هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی- صفحه 76- دفتر نشر فرهنگ اسلامی- چاپ یازدهم 1382
علی ربانی گلپایگانی- کلام تطبیقی
على ربّانى گلپایگانى- درآمدی به شیعه شناسی- دفتر برنامه ریزى و تدوین متون درسى- مرکز جهانى علوم اسلامى
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها