استغفار از دیدگاه قرآن کریم
فارسی 3864 نمایش |آثار گناه
انجام گناه و نافرمانی خداوند آثار و پیامدهای ناگواری در زندگی مادی و معنوی بشر دارد و مانع از تکامل معنوی و حرکت انسان به سوی کمال خود می شود. خداوند حکیم و مهربان برای نجات بندگان از این شقاوت و گمراهی، در توبه و بازگشت به سوی خود را به روی بندگان باز کرده است. یکی از مراحلی که می توان برای توبه ذکر کرد، استغفار یعنی طلب کردن مغفرت و آمرزش از خداوند به خاطر گناهان و نافرمانی ها و کاستی هایی است که در قبال خداوند مرتکب شده است. در آیات متعددی از قرآن کریم به این امر مهم اشاره شده، به آن امر شده و آثار ارزشمندی برای آن بیان شده است.
در تفسیر عیاشی از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: در کتاب خدای تعالی نجات از هر پستی و بصیرت از هر کوردلی و شفا از هر بیماری اخلاقی، وجود دارد، و شما آن را در آیاتی جستجو کنید که شما را به توبه و استغفار امر می کند.
اکنون به ذکر تعدادی از آیاتی که در مورد این موضوع می باشند، اشاره می کنیم.
استغفار در قرآن
«و من یعمل سوءا أو یظلم نفسه ثم یستغفر الله یجد الله غفورا رحیما؛ کسی که احیانا عمل بدی می کند و یا به خود ستم روا می دارد و سپس از خدا طلب مغفرت می کند، خدا را آمرزنده و مهربان می یابد.» (نساء/ 110) در این آیه شریفه خدای تعالی خائنان را ترغیب و تشویق می کند به اینکه به سوی پروردگار خود بر گردند و از او طلب مغفرت کنند.
ظاهرا منظور از تردید در جمله "کسی که عمل بد می کند و یا به خود ستم روا می دارد" ترقی دادن مطلب از پائین به بالا است. چون مراد از سوء، تعدی و ظلم به دیگران و مراد از ظلم، ظلم بر نفس خویش است که معلوم است بدتر از تعدی اول است و یا مراد از کلمه سوء معصیتی است که از نظر زشتی پائین تر از معصیت ظلم باشد مانند معصیت صغیره نسبت به معصیت کبیره.
این آیه روشن می سازد که هر گناهی که انسان مرتکب آن شود، با تبعاتی که دارد، در نفس او اثر سوء باقی می گذارد. و در نامه اعمالش نوشته می شود، و بنده خدا می تواند به وسیله توبه و استغفار، آن اثر سوء را از بین ببرد، و اگر بنده خدا توبه و استغفار بکند، خدا را غفور و رحیم خواهد یافت.
یکی از خصوصیاتی که در سوره مبارکه آل عمران برای پرهیزکاران (متقیان) که به آنها وعده آمرزش و ورود به بهشت گسترده الهی داده شده ذکر شده، طلب آمرزش و استغفار حقیقی از خداوند می باشد: «و الذین إذا فعلوا فاحشة أو ظلموا أنفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب إلا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون* أولئک جزاؤهم مغفرة من ربهم و جنات تجری من تحتها الأنهار خلدین فیها و نعم أجر العاملین؛ و آنهایی که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می افتند و برای گناهان خود، طلب آمرزش می کنند (و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟) و بر گناه، اصرار نمی ورزند، با اینکه می دانند. آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشتهایی است که از زیر درختانش، نهرها جاری است جاودانه در آن میمانند چه نیکو است پاداش اهل عمل.» (آل عمران/ 135- 136)
کلمه "فاحشة" (عمل زشت) به معنای هر عملی است که متضمن فحش یعنی زشتی باشد، ولی بیشتر در زنا استعمال می شود، پس مراد از ظلم به قرینه مقابله سایر گناهان کبیره و صغیره است، و ممکن هم است فاحشه را به معنای گناهان کبیره بگیریم، و ظلم را به معنای گناهان صغیره بدانیم. عبارت "ذکروا الله؛ به یاد خدا می افتند" دلالت دارد بر اینکه ملاک در استغفار این است که یاد خدا انگیزه آن باشد، نه صرف کلمه "استغفر الله" که به لقلقه زبان صورت گیرد و به مجرد عادت از زبان جاری شود. جمله "و من یغفر الذنوب إلا الله" تشویق گنهکاران به توبه است و می خواهد قریحه پناه بردن به خدا را در انسان گنهکار بیدار کند.
خدای تعالی در این آیه شریفه استغفار را مقید فرموده به جمله «و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون؛ و بر گناه، اصرار نمی ورزند، با اینکه می دانند.» در نتیجه فهمانید که تنها استغفار کسی مؤثر است که نخواهد آن عمل زشت را هم چنان مرتکب شود، برای اینکه اصرار داشتن بر گناه حالتی در نفس ایجاد می کند که با بودن آن حالت ذکر پروردگار نه تنها مفید نیست، بلکه توهین به امر خدای تعالی نیز هست، و دلیل بر این است که چنین کسی از هتک حرمت های الهی و ارتکاب به محرمات او هیچ باکی ندارد، و حتی نسبت به خدای عز و جل استکبار دارد، با این حال دیگر عبودیتی باقی نمی ماند و ذکر خدا سودی نمی بخشد، و به خاطر همین علت بود که جمله مذکور را با جمله: "و هم یعلمون؛ در حالی که می دانند" ختم فرمود، و این خود قرینه ای است بر این که کلمه "ظلم" در صدر آیه شامل گناهان صغیره نیز می شود، چون اصرار بر گناه موجب اهانت به امر خدا است، و نشانه آن است که چنین کسی هیچ احترامی و اهمیتی برای امر خدا قائل نیست، و مقام او را تحقیر می کند، و در این دلالت هیچ فرقی بین گناه صغیره و کبیره نیست.
در تفسیر عیاشی از امام باقر (ع) روایت شده که در مورد جمله: "و لم یصروا علی ما فعلوا..." فرمود: «اصرار به این معنا است که گنهکار گناهی مرتکب شود، نه از خدا طلب آمرزش کند، و نه نفس خود را (ملامت نموده) وادار به توبه سازد، این است معنای اصرار.» و در کتاب کافی از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: «هیچ گناهی (هر قدر هم که کوچک باشد) با اصرار در ارتکابش صغیره نیست، و هیچ گناهی هر قدر هم که بزرگ باشد با استغفار از آن کبیره نیست.»
پس این آیه شریفه می فرماید افرادی که مرتکب گناهان صغیره و یا کبیره شده اند، سپس به یاد خداوند افتاده و به صورت حقیقی از خداوند استغفار و طلب آمرزش می کنند و دیگر قصد ندارند آن عمل زشت را مرتکب شوند، مورد آمرزش خداوند قرار می گیرند.
مفغرت الهی
در آیه بعد می فرماید: «أولئک جزاؤهم مغفرة؛ چنین انسان های پرهیزکاری مشمول مغفرت الهی و نعمت های بهشتی می گردند.» (آل عمران/ 136) آنچه خدای تعالی در این آیه تذکر داده عین همان فرمانی است که خداوند در آیه 133 همین سوره صادر فرموده است، یعنی شتاب به سوی مغفرت و به سوی بهشت: «و سارعوا إلی مغفرة من ربکم و جنة عرضها السماوات و الأرض أعدت للمتقین؛ بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته و مهیا برای پرهیزکاران است.» (آل عمران/ 133) از اینجا روشن می گردد که استغفار (مانند انفاق، فرو بردن خشم و چشم پوشی از خطاهای مردم) یکی از اموری است که در انجام آنها باید شتاب به خرج داد.
در آیات دیگر سوره مبارکه آل عمران نیز، پنج صفت مهم برای متقیان (پرهیزکاران) ذکر می فرماید و ایشان را به داشتن پنج خصلت ممتاز توصیف کرده، که تقوای هیچ شخص با تقوایی خالی از آنها نیست. یکی از این صفات، استغفار کردن در سحرگاهان است:
«قل أؤنبئکم بخیر من ذالکم للذین اتقوا عند ربهم جنات تجری من تحتها الأنهر خلدین فیها و أزواج مطهرة و رضوان من الله و الله بصیر بالعباد* الذین یقولون ربنا إننا ءامنا فاغفر لنا ذنوبنا و قنا عذاب النار* الصبرین و الصدقین و القنتین و المنفقین و المستغفرین بالأسحار؛ بگو: آیا شما را از چیزی آگاه کنم که از این (سرمایه های مادی)، بهتر است؟ برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کرده اند، (و از این سرمایه ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده می کنند) در نزد پروردگارشان (در جهان دیگر)، باغهایی است که نهرها از پای درختانش می گذرد همیشه در آن خواهند بود و همسرانی پاکیزه، و خشنودی خداوند (نصیب آنهاست). و خدا به (امور) بندگان، بیناست همان کسانی که می گویند: پروردگارا! ما ایمان آورده ایم پس گناهان ما را بیامرز، و ما را از عذاب آتش، نگاهدار! آنها که (در برابر مشکلات، و در مسیر اطاعت و ترک گناه) استقامت می ورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق می کنند، و در سحرگاهان، استغفار می نمایند.» (آل عمران/ 15- 17)
منظور از کلمه: "استغفار" در سحرها نماز شب و استغفار در آن است، و روایات وارده، استغفار در اسحار را به نماز شب، و استغفار در قنوت آخرینش که همان یک رکعت "وتر" است تفسیر نموده اند. و همچنین در آیه 18 سوره مبارکه ذاریات نیز انسان های پرهیزکار بهشتی را با همین صفت توصیف می فرماید: «و بالأسحار هم یستغفرون؛ و در سحرگاهان استغفار می کردند.»
در آیاتی از قرآن کریم، خداوند از روی مهربانی و لطف، بندگانش را امر به استغفار می کند. از جمله: «و ما تقدموا لأنفسکم من خیر تجدوه عند الله هو خیرا و أعظم أجرا و استغفروا الله إن الله غفور رحیم؛ و (بدانید) آنچه را از کارهای نیک برای خود از پیش می فرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگترین پاداش خواهید یافت و از خدا آمرزش بطلبید که خداوند آمرزنده و مهربان است.» (مزمل/ 20)
خداوند در این آیه می فرماید: هر اطاعتی که به نفع خود از پیش بفرستید (یعنی برای اینکه با آن زندگی آخرتی خود را تامین کنید) نزد خدا آن را خواهید دید، یعنی در روز لقاء الله آن را بهتر از همه کارهای نیک که می کردید، و یا بهتر از هر چیزی که در دنیا باقی می گذارید، و پر اجرتر از آن خواهید یافت.
عبارت «إن الله غفور رحیم؛ به درستی خدا غفور و رحیم است.» اشاره ای به وعده مغفرت و رحمت دارد، و بعید نیست مراد از "استغفار" انجام مطلق طاعات باشد، چون طاعات اسبابی هستند که به وسیله آنها مغفرت خدا شامل حال آدمی می شود، پس می توان گفت: هر طاعتی استغفار است.
یکی دیگر از آیاتی که در آنها امر به استغفار شده است، آیه 90 سوره هود می باشد: «و استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه إن ربی رحیم ودود؛ از پروردگار خود، آمرزش بطلبید و به سوی او بازگردید که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه کار) است!» خداوند در این آیه می فرماید: از خدای تعالی درباره گناهان خود طلب مغفرت کنید و با ایمان آوردن به او و به رسول او بسویش برگردید زیرا خدای تعالی دارای رحمت و مودت است و استغفار کنندگان و توبه کنندگان را رحم می کند و دوست می دارد.
کلمه "ودود" بر وزن فعول از اسمای خدای تعالی است. این کلمه اسم مبالغه بوده و از ماده "ود" اشتقاق یافته و کلمه: "ود" با کلمه "حب" (دوستی) به یک معنا است ولی از موارد استعمال این دو کلمه بر می آید که "ود" نوع خاصی از حب و دوستی است و آن حبی است که آثار و پیامدهایی آشکار دارد مثل، الفت و آمد و شد و احسان. پس ودود یعنی شخصی که بسیار دیگران را دوسن دارد آن هم نه یک دوست داشتن عادی بلکه دوست داشتن خاصی که موجب احسان کردن و نعمت دادن و... به آنها می شود. و اگر خدای تعالی ودود خوانده شده به همین جهت است که او بندگان خود را دوست می دارد و آثار محبت خود را با افاضه نعمت هایش بر آنان ظاهر می سازد آن هم چه نعمت هایی که هیچ کس نمی تواند عدد آنها را بشمارد، هم چنان که خودش فرمود: «و إن تعدوا نعمة الله لا تحصوها؛ اگر بخواهید نعمتهای خدا را بشمارید نتوانید شمرد.» (نحل/ 18) پس به این دلیل خدای تعالی نسبت به انسانها ودود است.
ذکر کلمه "ودود" بعد از کلمه "رحیم" اشاره به این است که نه تنها خداوند به حکم رحیم (مهربان) بودنش به بندگان گنهکار توبه کار توجه دارد بلکه از این گذشته آنها را بسیار دوست می دارد که هر کدام از این دو (رحم و محبت) خود انگیزه ای است برای پذیرش استغفار و توبه بندگان.
فواید استغفار
در چندین آیه از قرآن کریم به آثار و فوائد استغفار در زندگی افراد آمرزش خواه، اشاره شده است از جمله می خوانیم که حضرت هود (ع) خطاب به قومش فرمود: «و یقوم استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یرسل السماء علیکم مدرارا و یزدکم قوة إلی قوتکم و لا تتولوا مجرمین؛ و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد (و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید)! و گنهکارانه، روی (از حق) بر نتابید.» (هود/ 52)
جمله "یرسل السماء علیکم مدرارا؛ تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد" در معنای جواب فعل "استغفروا؛ از خدای تعالی طلب مغفرت کنید" است یعنی اگر از خدای تعالی طلب مغفرت کنید و به سوی او برگردید او از آسمان (یعنی از ابر آسمان) برای شما رحمت فراوان می فرستد. و مراد از کلمه "سماء" ابر آسمان است نه خود آن، و اگر ابر را آسمان خوانده از این بابت است که کلمه "سماء" به معنای هر چیزی است که بالای سر ما قرار گرفته و بر ما سایه افکنده باشد. و کلمه "مدرارا" مبالغه از مصدر "در" (ریزش) است و مورد استعمال اصلی اش در خصوص شیر پستان بود بعدها در مورد باران نیز به عنوان استعاره استعمال شده، چون هر دو (یعنی هم شیر و هم باران) نفع و فایده دارد. پس "ارسال سماء مدرارا" به معنای فرستادن ابری است که چون پستان حیوانات، بارانهای پی در پی و مفید ببارد بارانی که زمین به وسیله آن زنده شود و زراعت ها و گیاهان برویند و باغها و بستانها سبز و خرم گردند.
در ادامه، یکی دیگر از آثار استغفار را بیان می فرماید: "و یزدکم قوة إلی قوتکم؛ و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید" مراد از این زیاد کردن قوت، زیادتی در نیروی ایمان بر نیروی بدنها است یعنی اگر چنین کنید ما نیروی شما را دو چندان می کنیم یکی نیروی بدن و یکی هم نیروی ایمانتان را چون مردم قوم هود نیروی بدنی داشتند و بدنهایشان قوی و محکم بود اگر ایمان می آوردند نیروی ایمانشان نیز به نیروی بدنهایشان اضافه می شد.
جمله "و لا تتولوا مجرمین؛ و گنهکارانه، روی (از حق) بر نتابید" به منزله تفسیر برای جمله: "استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه" است و چنین معنا می دهد که عبادت کردنتان در برابر معبودانی که به جای خدای تعالی قرار داده اید جرمی است از شما، و معصیتی است که شما را مستوجب آن می کند که سخط الهی و عذابش بر شما نازل گردد و چون چنین است پس باید هر چه زودتر از جرمی که کرده اید استغفار نموده و با ایمان آوردنتان به سوی خدا برگردید تا او به شما رحم کند و ابرهای بارنده را با بارانهای مفید برایتان بفرستد و نیرویی بر نیروی شما بیافزاید.
از این آیه استفاده می شود که ارتباطی کامل بین اعمال انسانها با حوادث عالم برقرار است، حوادثی که با زندگی انسانها تماس دارد، اعمال صالح باعث می شود که خیرات عالم زیاد شود و برکات نازل گردد، و اعمال زشت باعث می شود بلاها و سختی ها پشت سر هم بر سر انسانها فرود آید و نقمت و بدبختی و هلاکت به سوی او جلب شود. این نکته از آیات دیگر قرآن نیز استفاده می شود؛ از آن جمله آیه زیر همین مطلب را به طور صریح خاطرنشان نموده، می فرماید: «و لو أن أهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض؛ و اگر اهل بلاد ایمان آورده، تقوا (را) شعار خود کنند، ما برکاتی از آسمان و زمین به رویشان باز می کنیم.» (اعراف/ 96)
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 3 ص 175؛ جلد 4 ص 30- 36؛ جلد 5 ص 119-120؛ جلد 10 ص 444 -446 و ص 559-560 ؛ جلد 20 ص 119
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها