احکام طهارت و نجاست شرعی یهود در تلمود

فارسی 9463 نمایش |

طهارت و نجاست شرعی

بخش کاملی از میشنا به احکام طهارت و نجاست شرعی اختصاص دارد و حتی بیش از احکام قربانی، واحد مستقلی را تشکیل می دهد که شاید پیچیده ترین بخش تلمود باشد. با آن که این هلاخاها در بخش های مختلف تلمود بابلی و فلسطینی مطرح شده اند، تقریبا یقینی است که به استثنای رساله نیدا که نیاز عملی زیادی به آن احساس می شد، هیچ تفسیر کاملی بر آنها نوشته نشده است. یکی از دلایل این غفلت آشکار، این است که تقریبا تمامی این احکام به سرزمین فلسطین و دوره هایی که معبد برپا بود اختصاص داشت. در نبود معبد و قربانی ها، رعایت احکام مربوط به طهارت شرعی، توجیه ضعیفی داشت و زمانی که دیگر، قربانی ای تقدیم نمی شد، رعایت تمامی جوانب این هلاخاها غیر ممکن بود.

احکام طهارت در تلمود
احکام طهارت، به لحاظ محتوا، شبکه ای پیچیده و به هم پیوسته از احکام هستند که در یک ساختار منطقی خاص، با یکدیگر مربوطند. با آن که بخش قابل ملاحظه ای از تورات به این احکام اختصاص یافته، هیچ توضیحی درباره آنها بیان نشده است. چنین گفته اند که در دوره میشنایی ربان یوحانان بن زکای با پاسخ های خردمندانه اش موفق شد که فردی غیر یهودی را به ارزش و اعتبار این احکام متقاعد سازد. اما شاگردانش به او گفتند: «تو او را با یک پاسخ مبهم گول زدی، اما برای ما چه داری که بگویی؟» ربان یوحانان پاسخ داد که این موضوع ها از ملاحظات عقلانی ناشی نشده اند و به یکی از حوزه هایی تعلق دارند که آن یگانه مقدس، که حمد و سپاسش باد، درباره آنها گفته است: «من احکامی وضع و فرمان هایی صادر کردم و شما مجاز نیستید که در آنها تأمل کنید.» در واقع، این تشریع بی نهایت پیچیده است و انبوهی از جزئیات را در بر دارد که به نظر می آید تعیین آنها به صورت آنی بوده است.
با این همه، ساختار عمومی این هلاخاها را می توان به کمک چندین اصل بنیادین درک کرد. اولا، باید یادآور شد که پاکی و ناپاکی مفاهیمی نیستند که مربوط به حوزه نظافت یا بهداشت باشند. به کار بستن احکام طهارت ممکن است از بعضی جهات به بهداشت کمک کند، اما این امر نه نشان دهنده حکمت این احکام است و نه بیانگر تعلیل موضوع آنها. ظاهرا در این جا با توجه به جهان بینی اصلی، می توان از دو حوزه اصلی سخن گفت: زندگی، که کامل ترین تعبیر درباره آن هر چیز مربوط به قداست است (که به عنوان منبع اولیه زندگی محسوب می شود)؛ و مرگ و نیستی، که به نظر می رسد نقطه مقابل زندگی و قداست باشند.

نجاسات شرعی در تلمود
به طور کلی می توان گفت که هر آنچه می زید و سالم است، فاقد هرگونه نجاستی است و هر اندازه که شی ء به مرگ نزدیک می شود، نجاست آن فزونی می یابد. بر این اساس، مطابق اصطلاح شناسی تلمود، ناپاک ترین شی ء (اوی اوت هطومئا) «بزرگ ترین سبب نجاست»، جسد است و در مرحله بعد از آن، جذامی، زاو (فردی که بی اختیار از آلت او مایعی مانند منی جاری باشد) و لاشه حیوانات و خزندگان قرار دارد. معمولا شی ء ناپاک، نه تنها خود ناپاک است، بلکه در تماس با دیگر اشیاء، ناپاکی خود را به آنها انتقال می دهد. هر اندازه که درجه ناپاکی چیزی بیشتر باشد، امکان آلوده کردن اشیاء دیگر توسط آن، به شیوه های گوناگون، بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال، جسد هرچه را که با آن تماس پیدا کند، ناپاک می سازد و گاهی این [سرایت] نجاست به حدی زیاد است که شی ء متنجس نیز خود به یک منبع مستقل نجاست و آلودگی مبدل می شود.
آلودگی معمولا از طریق تماس با شی ء ناپاک منتقل می گردد؛ اما گاهی اوقات با گرد آمدن با شی ء ناپاک در زیر یک سقف، یا به واسطه حمل آن شی ء نجس، حتی بدون تماس با آن، نیز نجاست منتقل می شود. هر چیزی قابلیت نجس شدن ندارد. هر اندازه که حساسیت فرد یا شیئی که با منشأ آلودگی تماس می یابد، بیشتر باشد، راحت تر آلوده می شود. بعضی از غذاها و نوشیدنی ها خیلی آسان نجس می شوند. اشیاء چوبی و پارچه ای، کمتر تأثیر می پذیرند. اشیاء فلزی نسبت به بعضی از انواع نجاست ها حساس ترند، ولی آدمی تنها با میزان معینی از نجاست آلوده می گردد. حیوانات زنده، گیاهان در حال رشد، و اشیای ناتمام، در صورت تماس با آلودگی، نجس نمی شوند. طبق هلاخایی که مصوبات بعدی، تغییری جزئی در آن ایجاد کرد، احکام ناپاکی تنها برای یهودیان، مهم و با معناست. غیر یهودیان نه نسبت به ناپاکی حساس هستند و نه می توانند ناقل نجاست باشند. پاک شدن از آلودگی همیشه به یک شکل نیست و به طبیعت عامل نجس کننده و نیز به شی ء نجس شونده بستگی دارد. به عنوان مثال، ظرف سفالی طهارت پذیر نیست و باید آن را شکست؛ در عین حال، بیشتر ظروف دیگر را به همان شکلی که آدمی پاک می شود، می توان پاک کرد. تمامی انواع طهارت در یک عامل مشترکند و آن فرو بردن در آب است.

غسل و مسائل آن در تلمود

بنابه گفته تورات، غسل ارتماسی در چشمه یا منبع دیگری از آب (میقوه مییم) انجام می گیرد. بعدها این اصطلاح به میقوه تلخیص شد و به معنای مکانی که آب کافی برای تأمین مقاصد طهارت، در آن جا جمع شده است، استعمال گردید. فرد نجس داخل میقوه می شود و خود را در آن فرو می برد و بدین سان، خود را تا حدی، از نجاست پاک می سازد. غسل کردن در میقوه ضرورتا، مستلزم پاکیزگی نیست؛ چرا که منبع طهارت تنها یک مکان طبیعی جمع شدن آب است. در زمان های گذشته لازم بود که از آب های راکد در غارها، که همیشه هم بهداشتی و پاکیزه نبود، استفاده شود. از دوره میشنایی به این طرف، ساختمان های خاصی برای این منظور ساخته شد و امکانات مناسب تری برای غسل کنندگان فراهم آمد.
حتی زمانی که بیشتر احکام مربوط به طهارت عملا رعایت نمی شد، میقوه اهمیت خود را حفظ کرده بود. زنان از میقوه برای طهارت از نجاست حیض یا نفاس، و مردان از آن برای طهارت پیش از مطالعه و نماز استفاده می کردند. در عصر تلمودی، مردان دیگر مکلف نبودند که غسل کنند. اگرچه فرمان انام غسل ارتماسی را به عزرا نسبت داده اند، عمل به آن واقعا منسوخ شده بود. در زمان های بعدی و اساسا در نتیجه قوت گرفتن گرایش های قبالایی در یهودیت، غسل ارتماسی به عنوان وسیله ای برای تطهیر معنوی، اهمیت تازه ای یافت و تا کنون نیز به صورت گسترده، در میان حسیدیم به آن عمل می شود.

مراسمات ویژه ای برای پاکی از انواع خاص نجاست

علاوه بر انجام غسل ارتماسی در آب، که مؤلفه اصلی تمامی مناسک طهارت است، مراسم ویژه ای برای انواع خاصی از نجاست وجود دارد. زاو، یعنی مرد جریان دار، و زن پس از وضع حمل، کاملا پاک نمی شدند مگر آن که یک قربانی ویژه، نه برای کفاره، که به خاطر طهارت، تقدیم کنند. غلبه بر نجاست ناشی از اموات (شدیدترین و یکی از رایج ترین انواع آلودگی) تنها از طریق پاشیدن آب مخلوط با خاکستر یک ماده گاو قرمز، امکان پذیر بود. در تورات مراسم طهارت با تفصیل قابل ملاحظه ای بیان شده است، اما از آن جا که این مراسم خیلی مهم بود و یافتن ماده گاو قرمز نیز آسان نبود، بنا به گفته میشنا، مراسم سوزندان لاشه گاو ماده تا کنون تنها هشت بار در طول تاریخ یهود انجام گرفته است.
در طی قرن ها، با وضع محدودیت ها و شرایط، که به منظور تأکید بر اهمیت حیاتی این مراسم انجام گرفته بود، این مراسم بسیار محدود شد. در دوره معبد، لاشه گوساله ماده بر بالای کوه زیتون، روبروی معبد سوزانده می شد و یکی از دلایل تقدس این مکان، همین امر است. برای این که مبادا شایبه نجاست و آلودگی در طول مسیر پیدا شود، پل مخصوصی میان کوه معبد و کوه زیتون ساختند. خاکستر گوساله قرمز (یا خاکستر همه گاوهای قبلی؛ زیرا طبق آنچه در سنت آمده، مقداری از قدیمی ترین خاکسترها در پایان دوره معبد دوم هنوز باقی بود) با دقت هرچه تمام تر، محافظت و نگهداری می شد و در تطهیر اشیائی که بر اثر تماس با اموات نجس می شدند، به کار می رفت. تا چندین نسل پس از انهدام معبد (به عقیده بعضی از عالمان تا سیصد سال بعد) این خاکسترها باقی بود و برای این مراسم مصرف می شد. وقتی که خاکسترها تمام شد، تطهیر شی ء نجس شده دیگر ممکن نبود و از این روی، عمل به این احکام طهارت هیچ توجیه منطقی نداشت. از قرون وسطی به این سو، فرض بر این بود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم «همه ما به واسطه مرده ها آلوده شده ایم»؛ بنابراین عمل به این احکام دیگر امکان پذیر نیست.

رابطه احکام طهارت شرعی با قربانی ها و اشیاء مقدس

به طور کلی، احکام طهارت شرعی تنها در تماس مستقیم با قربانی ها و اشیاء مقدس اعمال می شود. شریعت کسی را غیر از کوهن ها (نسل حضرت هارون) که از لمس کردن اجساد منع شده بودند، به پاک بودن مکلف نمی کرد. این ممنوعیت هم چنان باقی است و جانشینان تبار کاهنی هنوز هم از دست زدن بر جسد منع می شوند مگر این که (بنا به گفته تورات) آن جسد متعلق به یکی از اعضای نزدیک خانواده یا جسد مت میصوا (فردی که جسد او بر سر راه افتاده باشد و کسی برای تدفین او یافت نشود) باشد. هیچ فرد ناپاکی مجاز نبود که وارد محدوده معبد شود یا در عبادت شرکت کند؛ سرپیچی از این حکم مجازات شدیدی را به دنبال داشت و کاهن اگر در حالت ناپاکی به سر می برد، از مصرف هرگونه هدایای کاهنی ممنوع بود. بنابراین، روشن است که چرا در عصر معبد هر کسی که قربانی به معبد می آورد یا در موقع زیارت وارد معبد می شد، مکلف بود که خود را پاک سازد. کاهنان و اعضای خانواده آنان نیز مکلف بودند خود را پاک سازند تا مجاز باشند که از هدایا بخورند. ساعتی که کاهنان پس از انجام غسل ارتماسی و کسب طهارت، به خوردن اعانات خودشان مشغول می شدند، چنان منظم بود که به عنوان معیاری برای تنظیم وقت به کار می آمد!

نهضت دینی- اجتماعی حاورها (رفیق ها)
به رغم این واقعیت که اکثر اعضای جماعت مکلف نبودند که در همه حال با طهارت باشند، کسانی وجود داشتند که به شوق رسیدن به یک زندگی کاملتر، احکام تطهیر شرعی را مراعات می کردند؛ چرا که طهارت را کمال می دانستند. شماری از این افراد در مراعات این احکام چنان افراطی و سخت گیر بودند که تنها از غذاهایی می خوردند که پاکی آنها مانند پاکی مورد نیاز برای غذای کاهنان بود، اما بیشترشان کسانی بودند که از حولین (غذاهای رایج)، مطابق با مقررات و احکام طهارت، استفاده می کردند. اینان در ظاهر، بسیار فراوان بودند و نهضت دینی- اجتماعی خاص خودشان را که به حاورها (رفیق ها) معروف بود، ایجاد کردند. این نهضت از افرادی تشکیل شده بود که تنها غذاهای پاک را می خوردند و احکام عشریه را با جدیت مراعات می کردند. گروه های حاور که درگیر در مراسم ابتدایی ویژه ای بودند، ترکیب های مختلفی داشتند و ظاهرا بیشتر شاگردان حکیمان، زمانی از اعضای آن بودند؛ گرچه تنها رؤسای مدارس علمیه، بدون نیاز به مراسم خاص صلاحیت عضویت در آن را داشتند. عضویت زنان نیز پذیرفته می شد و فتوایی صادر شده بود مبنی بر این که «همسر حاور، خود یک حاور است» فرقه های گوناگون اسنی در ظاهر، روابط نزدیکی با حاورها داشتند؛ اما آنها به ترک دنیا گرایش داشتند، در حالی که بیشتر حاورها چنین نبودند. پس از تمام شدن خاکستر گاو قرمز، احکام شرعی طهارت دیگر به طور کامل رعایت نمی شد و حکم آن برای تمامی اهداف عملی، لغو گردید.

احکام ناپاکی زن به واسطه نیدا
با وجود این، دو نوع حکم، قابل اعمال باقی ماند؛ احکامی که به ناپاکی زن به واسطه نیدا (حیض و وضع حمل) مربوط می شد، و احکام آلودگی و پاکی کاهنان. ناپاکی نیدا کاربردهایی در روابط زناشویی دارد؛ چون روابط جنسی تا زمانی که زن ناپاک است، ممنوع است. بیشتر میقوه ها، از دوره میشنایی به بعد و نیز احتمالا در پایان خود این دوره، به این نوع طهارت اختصاص یافته اند. اما تعجب آور نیست که نیدا، تنها رساله در بخش طهارت است که هم تلمود بابلی و هم تلمود فلسطینی، در باب آن توضیحاتی ارائه کرده اند.

احکام آلودگی و پاکی کاهنان
حرمت آلودگی کاهنی ناشی از تماس با اموات نیز باقی ماند. در این جا نیز باقی ماندن این ممنوعیت خاص، دلیل ویژه ای داشت. در زمان های جدید، کوهن ها مانند همه بنی اسرائیل به وسیله تماس با اموات، چه تماس مستقیم و چه از طریق دیگران، آلوده می شوند. اما ممنوعیت تورات معطوف به جایگاه کاهن نیست، بلکه به اعمال او توجه دارد؛ از این رو، رعایت این احکام، حتی پس از آن که احکام طهارت عملا از اعتبار افتاد، ادامه یافت.

منـابـع

آدین اشتاین سالتز- سیری در تلمود- مترجم باقر طالبی دارابی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1383

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد