توحید و خداشناسی در دین یهود (اعتقاد به خدا)

فارسی 4463 نمایش |

سرشت خدای دین یهود

توحید را معمولا اعتقاد به خدای واحد می دانند، اما در پس این تعریف بیش از اندازه ساده پیچیدگی های بی شماری نهفته است. یهودیت در طی تاریخ طولانیش همیشه خود را متعهد دیده که به خدای یگانه ایمان بورزد، اما معنای این اعتقاد و الهیاتی که بر گرد آن حلقه زده به نحو چشمگیری از دوره ای تا دوره دیگر فرق کرده است. در هر عصری تصورات گوناگونی درباره خدا در کنار هم وجود داشته و اندک اندک در یکدیگر تأثیر گذاشته اند. چه بسا این نکته حتی در مورد یک فرد واحد، که تصورش از خدا احتمالا دربردارنده شماری از عناصر مختلف مأخوذ از پیشینیان است، نیز صدق کند.

مؤلفه های اصلی در اعتقاد یهودیان درباره خدا

انسان انگاری
خصیصه زبانی که یهودیان، همچون دیگر مردمان، از روزگاران نخست تا به امروز درباره خدا به کار می گرفته اند عبارت است از استفاده از تعابیری که مناسب ارتباطات انسان ها با یکدیگر و با جهان است، و به کار بردن آن در مورد خدا. این نکته گرچه بی نهایت مشکل زاست اما در الهیات یهودی نقش محوری دارد و باعث شده است فلاسفه یهودی قرون وسطا در تلاش برای خنثی کردن فشار شدیدی که بر اذهان آدمیان وارد می کرد انرژی فکری قابل توجهی مصروف دارند. سخن گفتن از خدا به عنوان پدر یا شاه، و با عناوینی چون خشمگین یا خوشحال، و به عنوان کسی که جهانی می آفریند و از آفریده اش ملول می شود، و مانند اینها، به خوبی می فهماند که آدمی با خدا به وسیله زنده ترین تعابیر در دسترس خود ارتباط برقرار می کرده است. به علاوه، این نکته کمک می کند تا تصوری جسمانی از خدا شکل گیرد که با دیگر تعالیم یهودی درباره ذات او ناسازگار است.
ربی های تلمودی اغلب مقدم بر مواردی از بیاناتشان که انسان انگاری آنها افراطی تر بود این عبارت را ذکر می کردند: «اگر که ممکن می بود (یعنی سخن گفتن از خدا با این کلمات)» زبان انسان انگار نوع توحیدی را که در واژه هایش می ریزیم تحت تأثیر قرار خواهد داد. این نوع از گفتار در حالی که خدا را همچون موجودی انسانوار، اما قدرتمندتر و اخلاقی تر، نشان می دهد تأکید دارد که هستی خدا همواره با هستی انسان همراه است. خدا همانند اشخاص متجلی می شود: دل نگران آدمی است و می خواهد که آدمی او را از خشم به در آورد. به جز کتاب مقدس و نوشته های تلمودی، مخزن عمده افکار انسان انگار نمازنامه سنتی یهودیان است.

تعالی گرایی
تعالی گرایی یعنی تأکید بر اینکه خدا غیر از چیزهای دیگر است و با جهان مخلوق تفاوت جوهری دارد. در نقطه مقابل دیدگاه انسان انگار، عامل تعالی گرای اندیشه یهودیان در باب خدا وجود دارد. از این دید، تمام گفتارهای آدمی درباره خدا چیزی جز تلاش او برای دریافتن موجودی غیر قابل درک نیست. این دیدگاه در نهایت با فرض شکافی عمیق بین خدا و جهان، او را از آن جدا می کند. نه «افکار» او مثل افکار ماست و نه روش های او مانند روش های ما. الهیات فلسفه اندیش یهودیان همیشه موضعی تعالی گرا اتخاذ کرده است. اما این منحصر به فلاسفه یهود نیست. بیانات کتاب مقدس بین انسان انگاری تمام عیار و بدیل تعالی گرای آن در نوسان است، و در شکل های ابتدایی عرفان یهودی که در سنت مرکاوا مطرحند نوعی تعالی گرایی غلیظ موج می زند. عبادت بت ها که منفور توحید یهودی است چالشی رو در رو با تعالی و یگانگی خدا به شمار می آید. خدا را نمی توان با هیچ جنبه ای از خلقتش یکی دانست.

همه- در- خدایی
خدا در هر چیزی هست اگرچه او را با کل جهان خلقت، و به طریق اولی با هیچ بخشی از آن، نمی باید یکی دانست. این درک از خدا در زمره تحولات تقریبا متأخر است و از دوره قرون وسطا به بعد در میان عارفان یهود رایج بوده است. در حالی که انسان انگاری روش بسیار مشکل سازی برای تفکر درباره خداست و خدا را به ابعاد تجربه آدمی فرو می کاهد، تعالی گرایی در عموم موارد خدا را از تجربه دینی آدمی جدا می کند و به نوعی خداشناسی طبیعی و دئیزم منجر می شود. همه ـ درـ خدایی می کوشد با مسلم شمردن خدایی که واقعیت ورای همه نمودهاست کشمکش دو جانبه ای را که در الهیات یهودی بین خدای فیلسوفان و خدای پدران وجود دارد برطرف نماید. بدین ترتیب خدا غیر از جهان خلقت است ولی با آن عمیقا ارتباط دارد. غیر عارفان چنین برداشتی را نمی پذیرند؛ زیرا یا آن را به غلط با همه خدایی یکی می انگارند (یعنی مساوی بودن خدا با مجموعه آنچه وجود دارد) و یا به نظرشان رسیده است که به نوعی بی قانونی و اباحی گری منجر می شود؛ چرا که اگر، همانگونه که در همه- در- خدایی مطرح است، هر چیزی مظهری از خداست به نظر می رسد دیگر میان مقدس و شیطانی، یا خیر و شر تمایزی نخواهد ماند.

ویژه گرایی
ویژه گرایی یعنی خدا، خدای اسرائیل است. تصویری که کتاب مقدس از خدا ارائه می دهد حکایت از آن دارد که او با قوم اسرائیل وارد رابطه پیمانی ویژه ای شده است. عمل خدا عمل موجودی رهایی بخش در تاریخ اسرائیل است و اسرائیل باید فقط به او وفادار بماند. همراه با این تصویر ویژه گرا، تصوراتی نیز درباره قوم یهود و منزلت و سرنوشت مخصوص آن پذیرفته شده است. ویژه گرایی خصیصه ای است که در تمام دوره های تاریخ یهود وجود دارد اما لزوما در همه آنها وجه غالب نیست. ویژه گرایی با گرایش هایی که از همه گرایی غلیظ تری برخوردارند در تقابل و ناسازگاری است.

همه گرایی

در کتاب مقدس گفته می شود که خدا خالق آسمان و زمین، و خدای تاریخ بشریت است؛ او دل نگران آدمیان، و عموما در امور مربوط به آنان تأثیرگذار است. اگرچه بر عکس ویژه گرایی و انسان انگاری رابطه ای ضروری بین همه گرایی و تعالی گرایی وجود ندارد، ارتباطی معقول بین آنها موجود است. اگرچه خدا به کلی چیز دیگری است و به هیچ جنبه ای از جنبه های مخلوقاتش شباهتی ندارد، این امکان وجود دارد که او را به راحتی با تمام مجموعه دست ساختش مرتبط دانست. باری، تصاویر انسان انگار که مستلزم نوعی حلول یا دست کم رابطه ای مانند روابط اشخاص هستند، با گرایش ویژه گرا که خدا را «پدر» یا «شاه» اسرائیل می داند ساده تر جور در می آید. اگرچه ممکن است هر یک از آیین های مختلف فقط یکی از دیدگاههای خاص درباره خداوند را به میان آورد و الهی دانان، عارفان و یا پارسایان ساده یهودی نیز هر کدام با تصاویر اصلی متفاوتی سر و کار داشته باشند اما همه آن پنج مولفه مذکور، در درک یهودیان از خدا حضور دارند.
با ظهور یهودیت جدید و انشعاب آن به جریان های سنتی و مترقی، برآوردهایی که از مفهوم یهودی خدا به عمل آمده با توجه و احتیاط بیشتری همراه بوده است. این روند به ویژه در دوران پس از آشویتس، به این نقطه رسیده است که گویا هیچ یک از تصویرهای سنتی را نمی توان کاملا مناسب احوال یهودیان جدید دانست. با این حال التزام اساسی به توحید پابرجاست و وحدت و بساطت خدا هنوز محورهای اصلی عموم دیدگاه های یهودی نسبت به خدا در قرن بیستم هستند. اما تفسیر معنای توحید یهودی در میان مکاتب فکری مختلف این عصر از مسائل مورد مناقشه است.

دوگانگی مفاهیم در اعتقاد یهودیان درباره خدا

نوعی دوگانگی مفاهیم در اعتقاد یهودیان درباره خدا وجود دارد که برای نزدیک شدن به فهم الهیات یهودی از اهمیت اساسی برخوردار است و آن همان تفاوتی است که میان حلول خداوند و تعالی او هست. اندیشه های یهودیت میان حلول و نزدیکی خدا با تعالی مطلق او در نوسان دائم است. ابن میمون (قرن دوازدهم)، که در فضای فلسفه قرون وسطا قلم می زند، با قاطعیت اظهار می دارد که اعتقاد به جسمانی بودن خدا برخوردی شرک آمیز با وی است. در جایی دیگر که ابن میمون سعی دارد شکل زبان دین و به ویژه تعابیر انسان انگار آن را حل کند توضیح می دهد که هیچ خصلت اثباتی را نمی توانیم به خدا نسبت دهیم؛ فقط شناختی سلبی می توانیم از او داشته باشیم: «او چنان نیست، نه که او چنان است.»
بدین ترتیب، به نظر ابن میمون، زبان انسان انگار فقط راه ساده تری برای نفی محدودیت ها و نقصان ها از ساحت خدا به هنگام سخن گفتن از اوست. وقتی خدای فیلسوفان به میان می آید گویا برای «توی ازلی»، یا همان خدای انسانواری که یهودیان در نمازها و در برگ برگ کتاب مقدس با او مواجهند جایی باقی نمی گذارد. واکنش های مخالف ابن میمون منکر خدای متعالی و غیر انسانواری شدند که الهیات ابن میمون آفریده بود، و خدای حلول کرده ای را که زبان زنده انسان انگار در خود نگاه داشته بود مورد تأیید دوباره قرار دادند و با این کار تمام مشکلاتی را که ابن میمون به انسان انگاری وابسته می دید حل ناشده واگذاشتند. عرفای یهود که در زمره اولین منتقدان ابن میمون بودند تلاش کردند تا با دادن محتوایی عرفانی به حلول انسان انگارانه، آن را نگه دارند. مقولات انسانی را از آن رو توانسته ایم درباره خدا به کار بریم که، به معنایی افلاطونی، انسان خداوار بوده است نه از آن جهت که خدا انسانوار است. هر جنبه ای از تجربه آدمی بازتابی، هرچند کمرنگ، از ساختار و شاکله خداوندی است و معنای عمیق تر آن ساختار را در تأملات عرفانی می توان سراغ گرفت.
در دوران جدید با آنکه هم انسان انگاری بسیط و ابتدایی و هم عرفان یهودی را به کناری گذاشته اند تقابل حلول و تعالی مورد وارسی دوباره قرار گرفته است. الهیات حلول گرا به شخصیت و روح آدمی به عنوان چارچوبی برای نزدیک شدن به فهم نسبت خدا با انسان، روی آورده است، در حالی که تفکر تعالی گرا که به ویژه با نهضت بازسازی خواهان در ایالات متحده آمریکا پیوند دارد، تصویری غیر انسانوار از خدا ارائه کرده است که بازتابی از آرمان ها و ارزش های تمدن یهودی دانسته می شود. احتمالا مشهورترین متکلم حلول گرا مارتین بوبر است. نوشته های او در باره سرشت نسبت من- تو، که خدا، یا همان توی جاوید، در چنان نسبتی تجلی می کند، در بیرون از مرزهای تفکر یهودی و به ویژه بر متفکران مسیحی تأثیرگذار بوده است.

منـابـع

مهراب صادق نیا- مقاله خداى عهد عتیق- فصلنامه هفت آسمان- شماره پانزدهم

شیوا همتی- مقاله خدا در ادیان- سایت آفتاب

جلال الدین آشتیانی- تحقیقی در دین یهود- صفحه ۲۲۴-۲۰۳

کدارناث تیواری- دین‌شناسی تطبیقی- ترجمه سید ابوطالب فنایی و محمد ابراهیمیان

بوبر- کسوف خداوند- ترجمه عباس کاشف- صفحه 53-54، 102

پارکز- خدایان و آدمیان- ترجمه محمد بقایى- صفحه 98-102 و 113

ویل دورانت- تاریخ تمدن- جلد 1 صفحه 273 و 362-366

مریم شنکایى- بررسى تطبیقى اسماء و صفات الهى- صفحه 161

آلن آنترمن- باورها و آیین های یهودی- مترجم رضا فرزین- صفحه 39-47

رابرت ا. هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه عبدالرحیم گواهی- صفحه 291-292

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد