عوامل ورود در جهنم (یاری ستمگران)
فارسی 2626 نمایش |ظلم ستیزی
خداوند در آیه ی 113 سوره ی هود، یکى از اساسى ترین برنامه هاى اجتماعى و سیاسى و نظامى و عقیدتى را بیان مى کند، عموم مسلمانان را مخاطب ساخته و به عنوان یک وظیفه قطعى مى گوید: «و لا ترکنوا إلى الذین ظلموا؛ به کسانى که ظلم و ستم کرده اند، تکیه نکنید.» و اعتماد و اتکاى کار شما بر اینها نباشد. «فتمسکم النار؛ چرا که این امر سبب مى شود که عذاب آتش، دامان شما را بگیرد.» «و ما لکم من دون الله من أولیاء؛ و غیر از خدا هیچ ولى و سرپرست و یاورى نخواهید داشت.»
با این حال واضح است که هیچکس شما را یارى نخواهد کرد «ثم لا تنصرون» رکون، عبارت است از تمایل به چیزى با سکون و استقرار پیدا کردن بر آن، و این معنى دلالت مى کند بر شدت قبح عمل ظلم، زیرا وقتى تمایل به ظالم چیزى اثرى داشته باشد، خود ظلم کردن چگونه خواهد شد. و بالاترین مرتبه ظلم این است که انسان درباره ی خداوند متعال و حقوق و احکام و مقررات او تجاوز و تقصیر کند، و اکثر این گونه از مظالم و ستمگری ها از حکام خودخواه و خودپسند صورت مى گیرد.
این جمله خود ضابطه خوبیست که «حب الشى ء یعمى و یصم» انسان در مقابل محبت و علاقه به هر چیزى باشد، کور و کر گردد، مخصوصا که محبت به خود و به مقامات و خصوصیات خود باشد. و تمایل به ظالم از یک جهت از خود ظلم بالاتر و بدتر است، زیرا در حقیقت طرفدارى از ظلم و تقویت ظالم و تضعیف مظلوم باشد. و این عمل در میان مردم بسیار رایج بوده، و اکثر افراد به این جهت مبتلا هستند که از حکام جور، از ثروتمندان، از اشخاص نافذ، و امثال آنها طرفدارى کرده، و به آنها تمایل پیدا مى کنند.
در چه امورى نباید به ظالمان تکیه کرد!؟
بدیهى است که در درجه اول نباید در ظلمها و ستمگریهایشان شرکت جست و از آنها کمک گرفت، و در درجه بعد اتکاء بر آنها در آنچه مایه ضعف و ناتوانى جامعه اسلامى و از دست دادن استقلال و خودکفایى و تبدیل شدن به یک عضو وابسته و ناتوان مى گردد باید از میان برود که این گونه رکونها جز شکست و ناکامى و ضعف جوامع اسلامى، نتیجه اى نخواهد داشت. و اما اینکه: فى المثل مسلمانان با جوامع غیر مسلمان، روابط تجارى یا علمى بر اساس حفظ منافع مسلمین و استقلال و ثبات جوامع اسلامى داشته باشند، نه داخل در مفهوم رکون به ظالمین است و نه چیزى است که از نظر اسلام ممنوع بوده باشد و در عصر خود پیامبر (ص) و اعصار بعد همواره چنین ارتباطاتى وجود داشته است.
فلسفه تحریم رکون به ظالمان
تکیه بر ظالم، مفاسد و نابسامانیهاى فراوانى مى آفریند که به طور اجمال بر هیچکس پوشیده نیست، ولى هر قدر در این مساله کنجکاوتر شویم به نکات تازه اى دست مى یابیم. تکیه بر ظالمان باعث تقویت آنهاست و تقویت آنها باعث گسترش دامنه ظلم و فساد و تباهى جامعه ها است، در دستورات اسلامى مى خوانیم که انسان تا مجبور نشود (و حتى در پاره اى از اوقات مجبور هم شود) نباید حق خود را از طریق یک قاضى ظالم و ستمگر بگیرد، چرا که مراجعه به چنین قاضى و حکومتى براى احقاق حق مفهومش به رسمیت شناختن ضمنى و تقویت او است، و ضرر این کار گاهى از زیانى که به خاطر از دست دادن حق مى شود بیشتر است.
تکیه بر ظالمان در فرهنگ فکرى جامعه تدریجا اثر مى گذارد و زشتى ظلم و گناه را از میان مى برد و مردم را به ستم کردن و ستمگر بودن تشویق مى نماید. اصولا تکیه و اعتماد بر دیگران که در شکل وابستگى آشکار گردد، نتیجه اى جز بدبختى نخواهد داشت تا چه رسد به اینکه این تکیه گاه ظالم و ستمگر باشد. یک جامعه پیشرو و پیشتاز و سربلند و قوى، جامعه اى است که روى پاى خود بایستد همانگونه که قرآن در مثال زیبایى در سوره فتح آیه 29 مى فرماید «فاستوى على سوقه؛ همانند گیاه سرسبزى که روى پاى خود ایستاده و براى زنده ماندن و سرفرازى نیاز به وابستگى به چیز دیگر ندارد.»
یک جامعه مستقل و آزاد، جامعه اى است که از هر نظر خودکفا باشد و پیوند و ارتباطش با دیگران، پیوندى بر اساس منافع متقابل باشد، نه بر اساس اتکاء یک ضعیف بر قوى، این وابستگى خواه از نظر فکرى و فرهنگى باشد یا نظامى یا اقتصادى و یا سیاسى، نتیجه اى جز اسارت و استثمار به بار نخواهد آورد، و اگر این وابستگى به ظالمان و ستمگران باشد، نتیجه اش وابستگى به ظلم آنها و شرکت در برنامه هاى آنها خواهد بود.
البته فرمان آیه فوق مخصوص به روابط جامعه ها نیست بلکه پیوند و رابطه دو فرد را با یکدیگر نیز شامل مى شود که حتى یک انسان آزاده و با ایمان هرگز نباید متکى به ظالم و ستمگر بوده باشد که علاوه بر از دست دادن استقلال، سبب کشیده شدن به دایره ظلم و ستم او و تقویت و گسترش فساد و بیدادگرى خواهد بود.
تکیه بر ظالمان و ستمگران
آیه مبنى بر نهى از اعتماد و تمایل به بیگانگان است و ضد آن نفرت و تبرى است و هر نحو که اعتماد و تمایل به ستم صدق کند آیه از آن نهى صریح نموده است مثلا در موقع لزوم و یا طى سخن بعض حقایق و احکامى را بیان کند که ضمنا سبب تأیید ستمگران گردد و یا در مورد سؤال از پاسخ به بعض حقایق و یا اسرار که مخالف مرام آنان باشد سکوت کنند و از بیان حقیقت خوددارى نمایند و یا در موارد اجراى حکمى به آنان اعتماد نموده درخواست کمک کنند و یا به کمک و به اعتماد آنان حقى را به پا بدارند و اجراء نمایند و یا به وسیله اجراى حکمى باطل و ستم را احیاء کنند و هر یک از این موارد به جهتى اعتماد و تمایل به ستمگران و تأیید باطل است.
مفاد آیه نهى جامعه اسلام است، هرگز درباره اجراى احکام و اداء وظایف دینى اعتماد به ستمگران ننمایند و همچنین زندگى اجتماعى آنان بر اساس اعتماد به ستم و ستمگران نباشد بلکه مرام آنان حق و اظهار حق و پشتیبانى از حق و حقیقت باشد و هرگز حق و یا حقیقتى را انکار ننمایند و یا از باطل پشتیبانى نکنند. خلاصه سخنان و گفتار و رفتار آنان بر محور حق و پشتیبان از حقیقت باشد و هرگز آمیخته به باطل و خلاف حقیقت نباشد، همچنانکه صحت و قبول هر یک از عبادات و عمل قربى نیز شرط است که در آن شائبه شرک و ظلم بر خود و یا اضرار بر اشخاص و یا بر اجتماع نباشد، همچنانکه اساس دین اسلام و مکتب قرآن بر توحید خالص است شعار جامعه اسلام نیز باید طبق آن باشد.
آتش کیفر آنان در شما خواهد گرفت
جمله ی "فتمسکم النار" تفریع است بر رکون و معنایش این است که عاقبت رکون، تماس با آتش است. (نکته جالبى که در این جمله است این است که) عاقبت رکون به ظلم، ظالم را تماس با آتش و خود ظلم را آتش قرار داده است. و این همان فرق میان نزدیک شدن به ظلم و تلبس به ظلم است. بیان سیرت اعتماد و تمایل مسلمانان به بیگانگان و به ستم است که در قیامت صورت آن حرارت دوزخ و شعله هاى آتشین خواهد بود و حس و تماس کمترین نیروى احساس و کنایه از مرتبه ناقص از عقوبت است.
از امام صادق (ع) آمده است که او مردى است که پیش سلطان مى آید و دوست دارد که سلطان باقى بماند و دست به جیبش بکند و به او چیزى بدهد و نیز از امام صادق (ع) است که آتش را خداوند ابدى و جاودانه قرار نداده است و فرموده است که به شما آتش مى رسد پس اندکى هم میل به ستمگران نکنید.
همانطور که گفتیم؛ تعبیر با جمله ی "فتمسکم النار" براى فرق گذاشتن در میان ظالم و رکون به او باشد، و مس متناسب با رکون باشد. و در این مورد دو اثر دیگر براى تمایل و رکون به ظالم ذکر شده است:
اول- نبودن متولیان امور براى آنها: زیرا از جمله امور آنها رکون بظالم و طرفدارى از ظلم است، و در این صورت نباید خداوند متعال و اولیاى او، متولى امور آنها باشند.
دوم- نبودن ناصر براى آنها: زیرا یارى کردن و تقویت آنها یارى کردن به ظلم و ظالم خواهد بود.
پس این افراد باید متوجه باشند که هرگز خداوند متعال متولى امور آنها نشده و به آنها یارى نخواهد فرمود. و تعبیر به جمله «و ما لکم من دون الله من أولیاء» دلالت به تأکید در حکم کرده و نفى اصل وجود اولیاى غیر خدا را مى نماید. زیرا هرگز کسى نتواند در مقابل خداوند متعال اختیار و قدرت و توانى داشته، و از کسى که مورد توجه و لطف نبوده، و مطرود در پیشگاه عظمت او است طرفدارى کرده و متولى او باشد.
ظلم، اعانت به ظلم، رکون به ظالم و هر سه از گناهان کبیره است که وعده آتش داده شده است احادیثی چند در این مورد را بیان می کنیم.
ستمگران از نظر پیامبر اسلام (ص)
در کتاب ارشاد القلوب دیلمى آمده است: پیامبر اسلام (ص) فرمود: «اذا کان یوم القیامة نادا مناد: این الظلمة، و اعوان الظلمة، و اشباه الظلمة؟ حتى من برء لهم قلما، اولاق لهم دواتا. قال فیجمعون فى تابوت من حدید، ثم یرمى بهم فى جهنم!؛ هنگامى که روز قیامت فرا مى رسد منادى ندا مى کند: ستمکاران و یاران ایشان، و افرادى که خود را شبیه به آنان مى کردند کجایند!؟ حتى آن افرادى که قلمى را براى ایشان اصلاح و آماده نموده، یا مایع دواتى را براى آنان مهیا کرده باشند تعقیب مى کند.» پیامبر مى فرماید: «هنگامى که همه حاضر شدند در یک تابوت آهنین جاى داده می شوند، و آنان را به دوزخ پرتاب مى کنند.»
در خبر است که پیغمبر خدا (ص) فرمود که: «من دعا ظالما بالبقاء فقد احب ان یقضى الله فى ارضه؛ هر که ظالمى را دعا کند به بقاى عمر دوست داشته که در زمین خدا بر خداى عاصى شود.» «و عن رسول الله ص قال إذا کان یوم القیامة نادى مناد أین الظلمة و أعوان الظلمة و أشباه الظلمة حتى من برى لهم قلما أو لاق لهم دواتا قال فیجمعون فی تابوت من حدید ثم یرمى بهم فی جهنم؛ چون روز قیامت باشد منادى از قبل رب العزة ندا کند که کجایند ظالمان و یاران و یاوران ایشان!؟ پس همه را جمع می کنند تا به حدى که کسى را که براى ایشان دوات را لیقه نهاده باشد و قلم تراشیده نیز با ایشان حشر کنند پس همه را در تابوتى از آتش دوزخ قرار دهند و در قعر دوزخشان اندازند.»
محمد بن مسلم زیات فرموده که «الجلوس على القدرة احسن من قارى على باب هؤلاء؛ بر سر مردار نشستن نیکوتر است از آنکه قارى بر در سراى ظلمه و عمال ظلم بنشیند.»
پیامبر مکرم اسلام (ص) در وصیت به علی بن ابی طالب (ع) می فرماید: «به هیچ ستمگری تکیه مکن گرچه از خویشان نزدیک تو باشد.»
حضرت على بن أبی طالب (ع) مى فرماید: «آگاه باشید که ظلم سه نوع است: 1- ظلمى که آمرزیده نمى شود. 2- ظلمى که واگذار نخواهد شد. 3- ظلمى که آمرزیده مى شود و مطالبه نمى گردد. 1- اما آن ظلمى که آمرزیده نمى شود: شریک براى خدا قرار دادن است. چرا که خدا درباره این نوع ظلم می فرماید: "خدا ظلم شرک را نخواهد آمرزید." 2- اما آن ظلمى که آمرزیده می شود: ظلمى است که انسان به وسیله بعضى از گناهان صغیره به نفس خود کرده باشد. 3- و اما آن ظلمى که واگذار نخواهد شد: ظلم بعضى از بندگان است در حق یکدیگر.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 411
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 11 صفحه 73
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 9 صفحه 260
عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد 7 صفحه 135
سيد محمدحسين حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 8 صفحه 524
سيد محمدحسين حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 13 صفحه 243
محمدجواد نجفی- تفسیر آسان- جلد 8 صفحه 26
حاج ملاسلطان محمد گنابادی- ترجمه بیان السعادة- جلد 7 صفحه 406
میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد 11 صفحه 322
ملا فتح الله کاشانی- منهج الصادقین فی إلزام المخالفین- جلد 4 صفحه 475
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها