جرایم در حقوق کیفری دین یهود (ضد جامعه و جرایم دینی)

فارسی 3613 نمایش |

جرایم عمومی؛ جرایم بر ضد جامعه و جرایم دینی
گرچه در نظام های دینی تمام جرایم جنبه الهی دارند و ارتکاب آنها بی حرمتی به خدا محسوب می گردد، این جنبه در جرایم بر ضد جامعه و به ویژه جرایمی که مستقیما ناقض حقوق خداست پررنگ تر است. مهم ترین این جرایم به طور اجمالی عبارتند از:

الف) ارتشا
رشوه، به معنای دادن پول یا هدیه ای به صاحب قدرت، به ویژه قاضی، چندین بار در تورات تکرار شده است، که در دو مورد دلیل این منع چنین آمده است: «زیرا که رشوه چشمان حکما را کور می سازد و سخنان عادلان را کج می نماید.» (تثنیه، 16:19) در سنت حاخامی این آیات چنین تفسیر شد که قاضی رشوه خوار نه تنها به هماهنگی و همرأیی با طرف رشوه دهنده میل پیدا می کند و از این رو نسبت به حقوق طرف دیگر کور (و بی اعتنا) می شود (کتوبوت، 105 ب؛ شبات 119 الف)، بلکه چنین قاضی ای چون پیر شود جسما نیز کور می شود.
(پئاه، 8:9) همچنین گفته اند که رشوه گیری ممکن است به ریختن خون بیگناه منجر شود (تثنیه؛ 10:17 به بعد)؛ به قضات سفارش می شود که از شیوه الهی سرمشق بگیرند و منصف و بی طرف باشند و به رشوه وسوسه نشوند (شبات، 133 ب). حتی گفته اند که انجام وظیفه قضاوت باید رایگان باشد (بخوروت، 29 الف). تورات هیچ ضمانت اجرای کیفری ای برای رشوه در نظر نگرفته است. بر اساس تلمود، در مورد نقض هر حکم نهی کننده تورات که برای آن مجازات دیگر لحاظ شده است، تازیانه اعمال می شود. (مکوت، 16الف؛ توسیفتای مکوت، 5:16) اما این قاعده در مورد رشوه، بیشتر ارزش نظری و علمی دارد تا بار عملی؛ چرا که عمل رشوه معمولا در خفا انجام می گیرد و از این رو شاهدی بر آن نیست. (رک: شرح ابن عزرا بر تثنیه، 27:14) تلمود همچنین حکم کرد که گرفتن رشوه باعث بی اعتباری حکم قاضی می شود. بی اعتبار کردن قضاوت قاضی رشوه خوار، یک شبه مجازات (کناس) تلقی شده است (توسیفتای قیدوشین، 58ب). مطابق این، اگرحکم این قاضی باعث خسارتی به طرف دعوا شود باید جبران کند.. علاوه بر قاضی، راشی نیز به عنوان تحریک کننده یا شریک جرم مقصر دانسته می شود؛ زیرا از این حکم تورات که «پیش روی کور سنگ لغزش مگذار.» (لاویان، 15:14) تخطی کرده است.

ب) شهادت دروغ
اگر دو شاهد به وقوع جرمی شهادت دهند و دو شاهد دیگر گواهی دهند که دو فرد اول در هنگام وقوع جرم ادعایی در مکان دیگری غیر از مکان ادعا شده بوده اند، دو گواه نخست، شاهد دروغین (در عبری: «ادیم زوممیم» به معنای شاهدان توطئه گر) شناخته می شوند. (مکوت، 1:4) تورات ارتکاب شهادت دروغ را منع کرده است: «با شریران همداستان مشو که شهادت دروغ دهی.» (خروج، 23:1؛ و نیز در ده فرمان: خروج، 20:16)، و مجازات آن را چنین معین کرده است: اگر شاهد کاذبی بر کسی برخاسته، به معصیتش شهادت دهد، آنگاه... داوران نیکو تفحص نمایند و اینک اگر شاهد شاهد کاذب است و بر برادر خود شهادت دروغ داده باشد، پس به طوری که او خواست با برادر خود عمل نماید، با او همان طور رفتار نمایند، تا بدی را از میان خود دور نمایی... و چشم تو ترحم نکند: جان به عوض جان و چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان و دست به عوض دست و پا به عوض پا (تثنیه، 19:16ـ21) درباره تفسیر این قانون، دو فرقه مهم یهودی، یعنی صدوقیان و فریسیان، اختلاف نظر داشتند. صدوقیان آن را چنین تفسیر کردند: شاهد دروغین (در صورتی که به وقوع جرم مستوجب اعدام شهادت داده باشد) فقط در صورتی اعدام می شود که متهم بی گناه اعدام شده باشد (و آنگاه دروغ بودن شهادت ثابت شود)؛ اما فریسیان می گفتند شاهد دروغین باید درد و رنجی را که می خواست بر همنوع بی گناه خود تحمیل کند متحمل شود، نه آنچه را عملا انجام شد (سیفرا تثنیه، 190؛ مکوت، 1:6)
مطابق تفسیر فریسیان، که سپس تفسیر غالب شد، این قانون فقط در جایی قابل اعمال بود که حکم هنوز اجرا نشده بود. در اینجا شاهدان که به دروغ گواهی داده بودند، رسما محاکمه و به لحاظ ارتکاب جرم، محکوم می شدند. البته این یک پیشامد واقعا نامحتمل و بعید بود؛ چرا که به ندرت بین صدور حکم و اجرای مجازات فاصله وجود داشت. با این همه، برخی از دانشمندان تلمودی به چنین برداشتی اعتراض کردند و گفتند این عادلانه نیست که زندگی شاهد را هنگامی که زندگی شخصی که شاهد برضد او شهادت داده، گرفته نشده، تباه کنیم. همچنین گفتند که اگر کسی باید به خاطر داشتن قصد کشتن دیگری کشته شود، پس در صورت وقوع قتل، باید به طریق اولی کشته شود. این ایراد به استناد این قاعده مردود اعلام شد که جرم انگاری با اتکا به قیاس یا استنتاج منطقی ممکن نیست. (سنهدرین، 74 الف، 76 الف)
این قاعده منحصرا در مورد شهادت دروغ درباره وقوع جرم مستوجب اعدام اعمال می شد. در غیر مجازات اعدام، همان مجازاتی که بر متهم تحمیل می شد، در مورد شاهد دروغین اجرا می شد. در مواردی که مجازات تحمیل شده بر متهم قابل اعمال بر شاهدان نبود (مثلا جایی که متهم به قتل غیر عمد به شهر پناهگاه تبعید شده بود یا یک کاهن از کارش معلق و محروم شده بود) شاهدان تازیانه می خوردند. برای محکوم کردن شاهد دروغین نیازبه اخطار پیشین وجود ندارد (کتوبوت، 33 الف). هیچ گاه فقط یک شاهد تنها به مجازات شهادت دروغین محکوم نمی شود، بلکه هماره محکومیت باید در خصوص دو یا چند شاهد که با هم شهادت داده اند اعمال شود (مکوت، 1:7). از آنجا که شاهد دروغین صلاحیت شهادت دادن در آینده را از دست می دهد، حکم محکومیت او باید به طور گسترده منتشر شود (سنهدرین، 89الف) تا این حکم کتاب مقدس که: «چون بقیه مردمان بشنوند خواهند ترسید و بعد از آن مثل این کار زشت در میان شما نخواهند کرد» (تثنیه، 19:20) اجرا شود.

ج) جاسوسی
در حقوق یهود، جاسوسی عبارت است از خبرچینی بر ضد یهودیان یا قوم یهود در نزد بیگانگان. رفتار تلمود با جاسوسان بسیار قاطع و تند است. در تلمود درباره این افراد آمده است که «جاسوسان به دوزخ خواهند رفت و در آنجا تا ابد مجازات خواهند شد.» (روش هشانا، 17 الف) بر اساس شریعت یهود، جاسوسی چه درباره جان افراد باشد و چه اموال آنان، ممنوع و مستوجب مجازات مرگ است. حتی اگر کسی بدکار و گناهکار باشد، دیگری حق ندارد بر ضد او در نزد مقامات بیگانه سخن چینی کند، و اگر چنین کرد دفاع او در این باره که وی فردی گناهکار بوده است، پذیرفته نیست. حتی اگر کسی به دیگری آسیب شدید برساند شخص آسیب دیده نباید درباره وی نزد بیگانگان جاسوسی کند.
به گفته ابن میمون، هیچ جاسوسی در جهان آینده سهمی ندارد. به نظر می رسد تنها مورد استثنا سخن چینی درباره خود جاسوس باشد درباره جاسوس می توان نزد بیگانگان جاسوسی کرد؛ زیرا وی مستحق مرگ است و به طریق اولی می توان بر ضد او خبرچینی کرد. به همین نحو، اگر کسی در پی آسیب رساندن و خشونت به دیگری باشد، آن شخص در صورتی که هیچ راه گریز دیگری نداشته باشد می تواند با خبرچینی از وی نزد بیگانگان خود را برهاند. توجه زیاد عالمان یهودی به مسئله جاسوسی از آنجاست که به ویژه در قرون وسطا یهودیان به شدت تحت آزار و اذیت بودند. حاکمان به دنبال بهانه ای بودند تا ایشان را شکنجه و آزار کنند و اگر یکی از خود یهودیان دیگری یا قوم وی را نزد این حاکمان بدنام می کرد، بهانه ای مناسب برای ایشان به دست می آمد. ازاین رو، در تلمود و دیگر منابع شریعت یهود به مجازات شدید مرتکبان این جرم تأکید شده است. حتی گفته اند که افراد با این عمل از تحت حمایت قانون خارج می شوند و افراد مجازند و حتی تشویق می شوند که چنین فردی را بکشند.

د) رباخواری
تورات ربا گرفتن از یهودیان را منع کرده است. اگر نقدی به فقیری از قوم من که همسایه تو باشد، قرض دادی، مثل رباخوار با او رفتار مکن و هیچ سودی بر او مگذار (خروج، 22:25) با این همه، این منع شامل حال غیر یهودیان نمی شود: «غریب [غیر یهودی] را می توانی به سود قرض دهی، اما برادر خود را به سود قرض مده.» (تثنیه، 23:20) بر اساس تلمود، نه فقط قرض دهنده ای که ربا می گیرد گناهکار است، بلکه قرض گیرنده ای نیز که پرداخت ربا را می پذیرد، ضامن وی، شاهدان این معامله و حتی کاتبانی که متن این قرارداد ربوی را می نویسند ناقض حکم کتاب مقدسند. (باواقما، 5:11و... ) کتاب مقدس برای رباخوران مجازاتی را در نظر نگرفته است. بر طبق یک قاعده کلی، اگر برای هر یک از منهیات تورات مجازاتی مقرر نشده باشد، مجازات تازیانه اعمال می شود. اما درباره ربا حتی این مجازات نیز قابل اعمال نیست، و گیرنده ربا باید مبلغ یا شیء اضافه را به ربادهنده بازگرداند. به همین قیاس، هیچ یک از معاونان عمل نیز مجازات نمی شوند. با این همه، گاه برای مرتکبان این عمل مجازات نقدی در نظر گرفته می شد.

ه ) جرایم دینی خاص
تورات اعمال بسیاری را منع کرده و برای مرتکبان آنها مجازات وضع کرده، یا مجازات آسمانی (کارت) را در نظر گرفته است. این جرایم ناقض حرمت خداوندند و از این جهت مجازات دارند.
1. بت پرستی: «تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.» (خروج، 20:3) مجازات بت پرستی قتل با سنگسار است. (تثنیه، 13:12ـ15؛ 17:5ـ6)
2. کفرگویی: مجازات کافر مرگ است. این مرگ یا به وسیله مجازات قضایی (سنگسار: لاویان، 24: 10ـ15) و یا مجازات آسمانی (انقطاع: اعداد،15:30) است.
3. قربانی کردن برای خدایان غیر: «هر که برای خدای غیر از یهوه و بس قربانی گذراند، البته هلاک گردد.» (خروج، 22:20)
4. حرمت شکنی روز شبات (شنبه): «روز سبت [شبات] را یاد کن.» (خروج، 20:8ـ11) مجازات حرمت شکنی روز شبات اعدام است. (اعداد، 15:32ـ35)
5. جادوگری: شکل های مختلف جادوگری یکی از نفرت انگیزترین اعمال امت ها (غیر یهودیان) است که تورات بنی اسرائیل را از آن بر حذر داشته است: «در میان تو کسی یافت نشود... نه فالگیر و نه غیب گو و نه افسونگر و نه جادوگر...؛ زیرا هر که این کارها را کند نزد خداوند مکروه است.» (تثنیه، 18:9ـ14) مجازات این گناه اعدام است: «مرد و زنی که صاحب اجنه یا جادوگر باشند البته کشته شوند. ایشان را به سنگ سنگسار کنید.» (لاویان، 21:27) اینها جرایم مهم دینیند که مجازات اعدام را در پی دارند. جرایم دیگری را نیز می توان برشمرد که یا مجازات آسمانی (کارت) پیامد آنهاست و یا اینکه تحت عنوان کلی «نقض احکام نهی کننده تورات»، مجازات تازیانه را در پی دارند.

منـابـع

راب اُ.کهن- گنجینه ‏اى از تلمود- ترجمه امیرفریدون گرگانى- چاپ زیبا- 1350

ویل دورانت- تاریخ تمدن- جلد 1- ترجمه احمد آرام و...- تهران- 1376

حسین سلیمانى- ادله اثبات دعواى کیفرى در آیین یهود- فصل‏نامه هفت آسمان- شماره 1

حسین سلیمانى- مجازات‏ها در حقوق کیفرى یهود- فصل‏نامه هفت ‏آسمان- شماره 9 و 10

حسین سلیمانى- مقاله جرایم در حقوق کیفرى یهود- فصل‏نامه هفت ‏آسمان- شماره 16

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد