تاریخ و عقاید و آداب و رسوم سامری ها
فارسی 11435 نمایش |تاریخ سامری ها
در صد سال اخیر محققان غربی کوشش فراوانی برای شناخت و شناساندن تاریخ، آداب و رسوم و عقاید فرقه سامری به عمل آورده اند. این نوشتار درباره همین فرقه است. پس از سلیمان (ع)، پسرش رحبعام به سلطنت رسید. به جز دو طایفه یهودا و بنیامین که با سلطنت رحبعام موافق بودند، دیگر اسباط با وی مخالفت ورزیدند، تا اینکه کشور به دو قسمت تجزیه شد: قسمت شمالی و شرقی را "اسرائیل" نامیدند و قسمت جنوبی "یهودا" خوانده شد. عمری (Omri 875-885ق. م) ششمین پادشاه اسرائیل، شهر شومرون (سامره) را ساخت و پایتخت قرار داد.
پس از عمری پسرش احاب (Ahva) به سلطنت رسید. او بزرگترین پادشاه اسرائیل بود. با دولت یهودا در حال صلح زیست و به آبادی و استحکام کشور پرداخت. پس از وی فرزندش احزیا (Ahazia)، سپس یهورام (Yehoram)، یهو (Yehu)، یهو آحاز (Yehvahaz)، یوآش (Yoash)، یاربعام (Yarbam)، زکریا (Zakarya)، شلوم (Shalum)، منحم (Menahem)، په تحیا (petahya)، په قح (peghah) و هوشع (Husha) به سلطنت رسیدند. سلاطین مصر و سوریه علیه آشور به پاخاستند، هوشع نیز آنان را همراهی کرد. سالمانازار (Salmanazar) پادشاه آشور به سوریه و اسرائیل حمله کرد و پس از دستگیری هوشع، شومرون را به محاصره درآورد.
اهالی شومرون سه سال مقاومت کردند، تا اینکه سارگون جانشین سالمانازار به سال 721 ق. م آن را تسخیر کرد. وی تعداد زیادی از اهالی این شهر را به آشور، حابور و شهرهای ماد تبعید و قبایل دیگری را جایگزین آنها کرد. یک سال بعد، بازماندگان اسرائیل بار دیگر به اتفاق مصر علیه آشور شورش کردند، اما سرکوب شدند و دولت اسرائیل پس از 210 سال منقرض شد. بر اساس نوشته ای که مربوط به سال 707 ق. م است، سارگون همه اهالی شومرون را تبعید نکرد، بلکه از حدود 60 هزار تن ساکن آن، تنها 27 هزار و 290 تن رانده شدند و بازماندگان که غالبا سامری بودند از آن هنگام تا کنون در آن شهر زندگی می کنند.
دیگر یهودیان مدعیند، افراد منتقل شده از آشور و دیگر مناطق به شومرون، با افراد محلی آمیخته و ملتی "دو رگه" به نام شومروتیم (سامری ها) به وجود آورده اند و به این ترتیب رسوم و عادات بیگانه جای آداب و رسوم مذهبی یهود را گرفته است. از این رو یهودیان فرقه سامری را از خود نمی دانند. این در حالی است که انسان شناسان تصدیق کرده اند که سامری ها اسرائیلیان اصیل هستند. در تلمود آمده است: "انسان ها به یهودی، سامری و غیر یهودی تقسیم شده اند." نیز: "سه چیز است که یک یهودی باید از آن دوری کند، روح خبیث، سامری و قانون غیر صحیح"، همچنین یکی از رساله هایی که بعد از دوران میشنا تدوین شده و در تلمود است کوتیم (Kutim) سامری ها نام دارد که درباره مراسم مذهبی سامری ها و تناقض آن با مراسم دینی دیگر یهودیان است. خود آنها واژه "هشومرونیم" که تنها یک بار در عهد عتیق و آن هم در سفر دوم پادشاهان 29 :17 آمده و معنی اصلی آن "اهالی سامره" است، را در مورد خود به کار نمی برند، بلکه خود را "شمریم" که از واژه "شومریم" و به معنای نگهبانان و حافظان "تورات" است، می خوانند.
کوه گریزیم نزد سامری ها
کوه گریزیم در کنار نابلس قرار دارد و نزد سامری ها مقدس و مورد احترام است، زیرا طبق عقاید آنها گل آدم از آن کوه گرفته شد، خلقت آدم در آنجا صورت گرفت، حضرت آدم و حوا آنجا با یکدیگر ملاقات کردند، نوح آنجا قربانی کرد و کشتی نوح در آن کوه قرار گرفت، همچنین ابراهیم پسر خود را برای قربانی به آن کوه آورد و بالاخره محل برپایی معبد در آنجاست. یوسفوس (Josephus) مورخ یهودی می نویسد: «سامری ها در عصر اسکندر معبد خود را بر کوه گریزیم ساختند (323 ق. م) و این معبد در سال 128 ق. م توسط یوهانس هیرکانوس تخریب شد. این در حالی است که یهودیان اصالت معبد سامری ها را رد کرده و معتقدند معبد واقعی در عصر سلیمان در بیت المقدس ساخته شد.»
زندگی اجتماعی و خانوادگی
ازدواج و زندگی زناشویی در میان سامری ها بسیار با اهمیت است. مادران فرزندان خود را در خانه به دنیا می آورند. اگر نوزاد پسر باشد، مادر باید 40 روز در منزل بماند و اگر دختر بود 80 روز و در این مدت نباید به شی ء مقدسی نزدیک شود، زیرا نجس و ناپاک است. پسران روز هفتم ختنه می شوند و دختران روز سوم. ختنه بلافاصله پس از نماز صبح صورت می گیرد و این کار توسط پدر با کاردی مخصوص (طبق آنچه که در پیدایش 10 :17-14 و 21 :4 آمده) انجام می شود. اگر پسری ختنه نشود باید به قتل برسد، زیرا جزء اسرائیل به شمار نمی آید. نامگذاری کودک توسط کاهن صورت می گیرد و نام یکی از بزرگترهای خانواده چه آنها که در قید حیات هستند و چه کسانی که درگذشته اند برکودک گذاشته می شود. نوه پسری کاهن همیشه به نام پدربزرگ خود خوانده می شود. قانون ارث به گونه ای است که پسر بزرگتر 3 قسمت، فرزندان بعد 1 قسمت و دختران یک دوم سهم ارث می برند.
شمار افراد و قوانین حاکم بر آنها
6 قرن قبل از میلاد تعداد سامری ها به 500 هزار تن می رسید، در عصر عیسی 300 هزار تن بودند، در سال 1350م. به 50 هزار تن تقلیل یافتند و در سال 1750 تنها 70 تن از ایشان باقی ماند، اما به تدریج بر تعدادشان افزوده شد، به طوری که در سال 1994 به 563 و در سال 1995 با کمی افزایش به 572 تن رسیدند. سامری ها دارای حرفه های مختلفی هستند، مانند معلم، کارگر، پیشه ور و... هنگامی که یک فرد سامری فوت می کند او را درحالی که پاهایش رو به گریزیم است روی تختی قرار می دهند و گاهی فصل های 32 و 33 سفر تثنیه را که درباره دعای موسی برای بنی اسرائیل است، بر وی قرائت می کنند. فردی سامری میت را شسته، به او لباس های نو می پوشاند و در صندوقی می گذارد، زیرا سامری ها مجاز نیستند به میت دست بزنند. (سفر لاویان 1 :21) پس از آن صندوق را درون تابوتی می گذارند و به شمال شرقی گریزیم، منتقل می کنند.
در این مکان تمام خمسه موسی در مدت 4 ساعت خوانده می شود (به جز فصل آخر سفر تثنیه)، سپس میت را در قبر قرار می دهند و در پایان کاهن فصل آخر سفر تثنیه را قرائت می کند. همه این امور باید تا 24 ساعت پس از فوت صورت گیرد. زمانی که یک سامری قصد انجام کار مهمی را دارد، نخست باید با کاهن به عنوان بالاترین قاضی مشورت کند، ضمن اینکه یک شورای مذهبی متشکل از کاهن و روحانیون و فضلا مسئول اجرای قانون هستند. سامری های تاجر و کشاورز، باید یک دهم از درآمد خود را به روحانیون بدهند. در کنیسای سامری ها صندلی و نیمکت وجود ندارد و همه روی فرش می نشینند، همانند مسلمانان هنگام نماز سجده می کنند و بر خلاف یهودیان هنگام ورود به کنیسه کفش های خود را درمی آورند. شابات (شنبه) روز عبادت است. در این روز هیچ کاری نباید انجام داد. سفر دریایی ممنوع و سفر خشکی نیز در صورت لزوم تا دو کیلومتر مجاز است. در غیر این صورت نباید حتی در خیابان ها قدم زد، بلکه باید درون منزل ماند. در این روز نزدیکی با همسر نیز جایز نیست. همچنین نباید آتش روشن کرد و از این رو نمی توان سیگار کشید و یا با فلاش عکس گرفت. حتی نباید در منزل اجاق گرم داشت هرچند که هوا سرد باشد یخچال نیز نباید روشن باشد. سامری ها بلندقدترین افراد خاورمیانه هستند، با لب های کلفت، دست های بلند اما باریک و انگشتان کشیده. رهبران مذهبی آنها نباید مو و یا صورت خود را بتراشند. آنان عمامه ای قرمز بر سر می گذارند که در حقیقت در دوران اسلامی به دستور یکی از خلفا برای شناخته شدن آنها از دیگران مرسوم شد.
اعیاد سامری ها
سامری ها فقط اعیادی را که در تورات موسی ذکر شده جشن می گیرند و به آنچه که بعد از موسی (به استثنای یوشع) اتفاق افتاده ایمان ندارند. یعنی پوریم و حنوکا از نظر آنها اتفاقات معمولی است. روش هاشانا که بر اساس عقیده سامری ها جشن یادآوری ولادت موسی است، روز اول ماه هفتم است، اما دیگر یهودیان این روز را به عنوان آغاز سال نو جشن می گیرند. یوم کیپور در این روز هر سامری بالاتر از یک سال، باید از غروب آفتاب یک روز، تا غروب آفتاب روز دیگر روزه بگیرد و از خوردن هرگونه غذا و نوشیدنی پرهیز کند. بزرگسالان هنگام روزه نه تنها به دعا مشغولند، بلکه بدون وقفه تمام خمسه موسی را قرائت می کنند. عید سایبانان یا سکوت در روز 15 ماه 7 جشن گرفته می شود و 7 روز به طول می انجامد. سامری ها سوکا را در سالن پذیرایی منزل خود برپا می کنند و سقف آن را از انواع میوه می پوشانند. (سفر لاویان 32 :23 دراین باره است)
یوم تورا طبق سفر لاویان 36 :23، این جشن بلافاصله بعد ازعید سایبانان به مدت یک روز برپا می شود. در این روز هر سامری با سواد 10 ساعت بدون وقفه تورات را قرائت می کند. در موعد پسح (فصح) سامری ها در کوه گریزیم، قربانی می کنند. هر خانواده برای قربانی، باید بره ای داشته باشد و در صورت عدم توانایی تهیه آن، چند خانواده به طور مشترک یک بره قربانی می کنند. هنگام فصح سامری ها 7 روز در کوه گریزیم به سر می برند و در این مدت چیزی به جز سبزی و نان فطیر نمی خورند.
تورات سامری ها
سامری های توراتی دارند که با تورات یهودیان تفاوت هایی دارد. برخی از این اختلافات اساسی و مهم است، به طوری که باعث شکاف بین آنها شده و برخی دیگر تنها اختلاف زبانی است. برخی از این موارد عبارتند از: پیدایش 2 :1، پیدایش 27 :1، پیدایش 1 :3 ،پیدایش 1 :5، پیدایش 4 :8، پیدایش 2 :11، پیدایش 7 :12، پیدایش 22 :17 ،پیدایش 2 :18
تفاوت تورات یهودی و تورات سامری
در تورات یهودی آمده: «پس خدا آدم را به صورت خود آفرید، ایشان را نر و ماده آفرید و مار که... این است کتاب پیدایش آدم در روزی که خدا آدم را آفرید. شبیه خدا او را ساخت. کشتی (نوح ) بر کوه های آرارات قرار گرفت. در زمین شنعار و خداوند بر ابرام ظاهر شد و خدا... از نزد ابراهیم صعود فرمود. اینک سه مرد.»
همین متن در تورات سامری چنین گزارش شده است: «بادهایی از جانب خدا و خدا آدم را به قدرت خود آفرید و او را به صورت ملائکه خلق کرد. و ثعبان که... این است شرح آدم در روزی که خدا آدم را آفرید. به صورت ملائکه او را خلق کرد. کشتی (نوح) بر کوه های سرندیب قرار گرفت. در زمین عراق و فرشته خدا بر ابرام ظاهر شد و فرشته خدا از نزد وی عروج کرد. اینک سه فرستاده.»
فرجام شناسی سامری ها
سامری ها نیز در انتظار ظهور موعودی هستند که او را "تاهب" می نامند. این واژه را "مبشر" (بازگشت کننده)، ترجمه کرده اند. دوره قبل از ظهور وی را "فانوتا" یعنی دوره ناخشنودی خدا می نامند. زیرا انسان از راه های خداوند منحرف شده و تنها از طریق توبه از گناه رهایی می یابد. آن هنگام است که رضایت و خشنودی خداوند حاصل می شود و این با ظهور تاهب قرین خواهد بود. دوره پادشاهی و حکومت او را که همراه با عدل و داد است "راخوتا" نامند. و آن گاه که تاهب درگذرد او را در کنار یوسف به خاک سپارند. درباره شخصیت تاهب در میان سامری ها عقاید متضادی وجود دارد. او در عصر آدم زاده شد. یعنی هنگامی که آدم بیست ساله بود. قبل از ظهور وی جهان پر از گناه، معصیت، ناآرامی، آشوب، کفر، جنگ، زلزله و قحطی خواهد بود، نیز ستاره ای عجیب در آسمان دیده خواهد شد. آن گاه که ظهور کند الواح تورات را که در غاری در کوه گریزیم است و هیچ کس محل دقیق آن را نمی داند، همراه خواهد داشت. همچنین صندوق عهد، عصای موسی و بشقابی از من با خود خواهد آورد.
ادبیات سامری تا کنون 112 نسخه دست نوشته که متعلق به سامری ها است، کشف شده که بیشتر آنها در کتابخانه های اروپا نگهداری می شوند. "مرقا" پسر عمرام فیلسوفی بود که در سال 300 م. زندگی می کرد. او مورد احترام سامری ها است و "ممار مرقا" را نوشت که می توان آن را "تعلیم مرقا" ترجمه کرد. این کتاب مهمترین نوشته سامری پس از خمسه موسی و ترگوم است. مرقا کتابی نیز به نام "اندیشه های مرقا" نوشت. سامری ها کتابی دیگر به نام "اساطیر" دارند که معادل قانون شفاهی یهودیان است. آنان کتاب مذکور را به موسی نسبت می دهند، ولی محتوای آن خلاف این مطلب را ثابت می کند.
در قرن دهم میلادی سامری ها کتاب های خود را به عربی ترجمه کرده و یا به این زبان می نوشتند، اما کتاب های دیگری دارند که به خط آرامی است. سامری ها معتقد به میدراش و یا تلمود نیستند. به عقیده آنان از آدم تا موسی 26 پیامبر ظهور کرد. مقام موسی نزد سامری ها بسیار بالاتر از مقام او نزد دیگر یهودیان است. همچنین ابراهیم را بسیار ارج می نهند، اما بر خلاف یهودیان برای شخصیت هایی چون سلیمان و داود چندان ارزشی قائل نیستند و آنها را قبول ندارند. شمار اندک سامری ها موجب شده بسیاری بر این اعتقاد باشند که آنها به زودی از صفحه تاریخ محو خواهند شد، اما خودشان معتقدند که هرگز از بین نخواهند رفت، زیرا در سیاه ترین زمان یعنی قرون وسطی تنها 5 تن از آنان باقی مانده و در شهرهای مختلف سوریه پراکنده شدند، تا اینکه تصمیم گرفتند در نابلس مستقر شوند و از آن به بعد رو به افزایش گذاشتند. البته این قول چندان صحیح نیست.
سامری ها در عهد جدید
از اناجیل چنین برمی آید که رابطه یهودیان و سامری های عصر حضرت عیسی خوب نبود و با هم معاشرت نداشتند و این امر را از گفتگوی زن سامری با عیسی می توان فهمید (انجیل یوحنا 9 :4 به بعد). مفسرین معتقدند که عیسی در مثل "سامری نیکو" (که در انجیل لوتا 10:25 به بعد آمده)، سعی کرده به دشمنی بین یهودیان و سامری ها پایان دهد، البته در جایی دیگر در مقابل سامری ها موضع گیری می کند.
منـابـع
محمد شمس- مقاله سامری ها چه کسانی هستند؟
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها