یهودیت در عصر جدید (رنسانس)
فارسی 5482 نمایش |عصر جدید
عصر جدید در یهودیت، از پایان قرون وسطی تا عصر حاضر است. بدون شک در این دوره جهان غرب دچار تحولاتی عمیق گشته، تحولاتی که جنبه های زندگی، خاصه زندگی دینی را تحت تأثیر قرار داده است. وقتی سخن از یهودیت در عصر جدید می شود، منظور تحولاتی است که متناسب با تحولات عصر جدید، در این آیین روی داده است. اما نکته شایان توجه این است که چون این تحولات در جهان غرب به وقوع پیوسته، تحولات دینی ای نیز که در پی آن ایجاد شده، در شاخه غربی ادیان بوده؛ حال آنکه در بخش شرقی این گونه نبوده و اساسا تحول چندانی روی نداده است. حتی در مسیحیت نیز که مستقیما تحت تأثیر تحولات جهان غرب بوده، شاخه شرقی آن کمتر تأثیر پذیرفته و تقریبا به همان حال پیشین خود باقی مانده است.
در مورد یهودیت نیز وضع به همین گونه است. یهودیت در بخش شرقی جهان از دگرگونیهای عصر جدید چندان تأثیر نپذیرفته، اما در بخش غربی، مانند مسیحیت، دچار تحولات، نزاعها و شقاقهایی گشته است. از آنجا که در تاریخ جهان جدید غرب، عصر روشن گری نقطه عطفی در همه تحولات، خاصه تحولات دینی محسوب می شود، مناسب است که بحث از یهودیت در عصر جدید را به دو بخش قبل و بعد از روشنگری تقسیم نمود.
یهودیت از رنسانس تا عصر روشنگری
پیدایش رنسانس و ظهور عصر به اصطلاح روشنگری در اروپا، خواه و ناخواه تاثیر زیادی بر وضعیت یهودیان داشت. در دو قرن شانزده و هفده وضع اجتماعی یهودیان بسیار بد بود. در محله های خود یعنی گستوها محبوس مانده و از لذایذ دنیای خارج محروم بودند. وقوع انقلاب فرانسه و تصویب ''اصل تساهل دینی'' نسبت به یهودیان که در سال 1791 توسط مجلس ملی فرانسه تصویب گردید، موجب شد وضع اجتماعی یهود به تدریج بهبود یافته و ایشان از حقوق مدنی برخوردار شوند. انتشار عقاید عقل گرایانه و کمرنگ شدن خرافات مذهبی، بالطبع موجب آزادی عقیده و رفع موانع و سدهای اجتماعی گردید. به این ترتیب تقسیمات جدیدی در دین یهود آغاز شد و فرقه های اصلاح گرایانه، محافظه کارانه و ارتدکس پدید آمدند که همه ریشه در جهتگیریهای یهودیان در عصر روشنگری یا عصر خود داشتند.
اصلاح گرایان رفورمسیتها خصوصا از میان کنیسه های یهودی در آلمان برخاسته بودند و سعی می کردند تا از الگوی پروتستانهای آلمان تقلید کنند. در مقابل این تغییرات سریع و گسترده روحانیت ارتدکس یا سنتی دین یهود، بلافاصله عکس العمل نشان داده و به گونه ای سخت تر از گذشته به راههای قدیمی تمسک جست تاثیرات باستانی دین یهود را به همان صورت اصلی در مقابل خطری که به نظرشان، آنها را تهدید می کرد، حفظ نماید. بالاخره پس از چندی، گروه سوم میانه رویی پیدا شدند که با اینکه پاره ای از اصطلاحات را ضروری دانستند، اما معتقد بودند که جمعیت اصلاح طلب در این مورد قدری زیاده روی کرده است. به هر حال یهودیان اروپا بر اثر فشارهایى که براى آنان به وجود آمده بود، نمى توانستند بین مسیحیان و اقوام دیگر زندگى کنند و تبعیدهاى پیاپى هر چه بیشتر آنان را به فکر وطن مستقل مى انداخت.
اندیشه پدید آوردن کشورى مستقل براى یهود سابقه اى طولانى دارد با این وصف، زندگى میان ملتهاى غیر یهودى از نظر اقتصادى براى عموم یهودیان بسیار بهتر بود و به همین دلیل، پس از تأسیس کشور اسرائیل، یهودیان حاضر به مهاجرت به آن نبودند؛ از این رو، براى تشویق آنان به مهاجرت، در تمامى سرزمینهاى یهودى نشین اروپا و آسیا و آفریقا سازمانهایى به وجود آمد. دستگاههاى تبلیغاتى اسرائیل نیز باغ سبزى را به یهودیان نشان مى دادند. گروهى از یهود پس از مهاجرت، به وطن قبلى بازگشتند و به برنامه هاى پیشین خود میان اقوام دیگر ادامه دادند. در همین دوران است که نشانه های ظهور ''صهیونیسم'' نیز ظاهر می شود. به هر حال در یهودیت این دوره چند حادثه از اهمیت خاصی برخوردارند.
الف) رنسانس و پیامدهای آن برای یهودیت
اروپا که پس از فروپاشی امپراطوری روم دوره ای چند صد ساله از رکود و بی تحرکی را در عرصه دانش و فرهنگ پشت سر گذاشته بود، پس از جنگهای صلیبی و تماس با جهان خارج، به تدریج به بازنگری اسلوبها و روشهای پیشین و توجه به فرهنگ یونان باستان و نیز فرهنگ ملل دیگر گرایش یافت. این گرایش سرانجام به جنبش و نهضتی انجامید که رنسانس (تولد دوباره) نام گرفت. این نهضت که در سده های چهارده و پانزده در ایتالیا آغاز گشت و به تدریج سراسر اروپا را فرا گرفت، با نوع برخورد کلیسای کاتولیک قرون وسطی با علم و فرهنگ، مخالف بود و به آزادی انسانها در عرصه های مختلف توجه ویژه داشت. فریاد آزادی انسان که از دل نهضت رنسانس بر می آمد، یهودیان را نیز اندکی از وضع اسف بار قرون وسطی رهانید.
در قرون چهارده و پانزده شهرهایی که مستقیما تحت تأثیر نفوذ تعلیم و تربیت و دستورات اخلاقی پس از رنسانس قرار گرفته بودند عبارت بود از: روم، فلورانس، میلان، ژنو و ونیز. در همین شهرها نیز اجتماعات یهودی گرفتار انقلابات اخلاقی رنسانس و هیجانات حاصله از آن زمان گردیده بودند. یهودیانی که از مظالم محکمه تفتیش عقاید اسپانیا فرار می کردند یا کسانی که از کشورهای شمالی اروپا اخراج می شدند، همه متوجه ایتالیا شده در شهرهای مختلف سکونت می کردند. چون تازه واردین قادر نبودند با تجار بزرگ بین المللی ایتالیا مقابله و رقابت کنند ناچار به کار صرافی و بانکداری می پرداختند. این اشخاص در این حرفه شایستگی و مهارت خویش را به نحو مطلوب به ثبوت می رسانیدند. سرگذشت یهودیان در دوره رنسانس سرگذشتی است استثنایی و در بسیاری از نقاط اروپا جامعه یهود تماما از گزند جریاناتی که در جریان بود برکنار ماندند. بسیاری از افراد یهودی به کمک استعداد و هوش شخصی از میان این همه هیجانات و اغتشاشات فرصتی پیدا کرده و به عنوان بی طرف به حالت میانجی در بین مردم خود را ظاهر می ساختند و از اوضاع آشفته به نفع خویش دوستی و صمیمیت همسایگان مسیحی خود را جلب می کردند.
ب) پروتستانتیزیم مسیحی و تأثیر آن در وضعیت یهودیان
در قرن شانزدهم در اروپای مسیحی نهضتی شکل گرفت که به سبب اعتراضشان به عملکرد کلیسای کاتولیک، نهضت پروتستان (اعتراض) و به دلیل تغییراتی که در برخی از اندیشه ها و آموزه های مسیحی به وجود آوردند، نهضت اصلاحات خوانده شدند. این نهضت که مارتین لوتر (1483 – 1546 م) آن را در آلمان آغاز کرد، به تدریج بخشهای وسیعی از اروپا را در برگرفت. نویسنده ای یهودی در این باره می گوید: «لوتر جنبش تازه خود را با افکار آزادی خواهانه شروع کرد. یهودیان امیدوار بودند که این نهضت تجدد خواهی موجب رهایی ایشان از آزار و شکنجه مسیحیان خواهد شد. لوتر شدیدا به کلیسا حمله کرد و پاپ و اسقف ها را مردمانی دیوانه خواند. وی آنها را متهم کرد که با یهودیان رفتاری داشته اند که مناسب حال سگهاست نه انسانها. او می گفت: "اگر من یهودی بودم و مشاهده می کردم که چنان ابلهانی رهبر مسیحیان می باشند، حاضر بودم به خوکی تبدیل گردم اما مسیحی نشوم."»
لوتر امیدوار بود که یهودیان مذهب پروتستان را با آغوش باز بپذیرند. ولی آنها حاضر به این کار نشدند. چون لوتر این وضع را مشاهده کرد، او هم مانند کاتولیک ها ضد یهود شد. در نتیجه امیدی که یهودیان به کشور آلمان یعنی موطن لوتر برای به دست آوردن آزادی داشتند، تحقق نیافت، و از آن گذشته، ملت آلمان نسبت به یهودیان کینه توزتر و بی رحم تر گردید. از طرف دیگر، نهضت تجدد طلبی پروتستان اثر عمیقی بر اوضاع زندگی یهودیان کشورهای دیگر گذاشت. احساسات ضد کاتولیکی چون شعله آتش به هلند و دانمارک و انگلستان و نقاط دیگر اروپا سرایت نمود. چون رهبران پروتستان در کشورهای فوق با کاتولیک ها و سازمان تفتیش عقاید مخالف داشتند، با یهودیان مهربان تر شدند و دیگر به آزار و اذیت آنان نمی پرداختند.
ج) اوضاع یهودیان در سده های شانزدهم و هفدهم
دو حادثه پیش گفته هر چند اندکی از فشار و آزار یهودیان در غرب مسیحی کاست، نتوانست اوضاع را کاملا سامان دهد. از این گذشته، موجی جدید از سخت گیری علیه یهودیان نیز در اروپا به وجود آمد که بر آن اوضاع نابسامان شدت بخشید. نویسنده ای یهودی در این باره می گوید: «موجودیت جامعه یهود در این زمان علی رغم اختلافاتی که در زندگی افراد در هر کشوری موجود بود و با وجود بهبودی مختصری که در مدتی محدود از آن برخوردار بودند بیشتر شبیه کسی بود که تحت عمل جراحی قرار گرفته و پس از تحمل زحمات طاقت فرسای قرون وسطی برای مدت کمی استراحت کرده بخواهد جبران گذشته را بکند و خود را برای دوره فعالیت آینده حاضر نماید.»
در کشورهای اسپانیا و پرتغال مسئله تغییر مذهب اجباری همچنان حاد و شدید باقی مانده بود. محکمه تفتیش عقاید اغلب موجب درد سر و اسباب زحمت می شد به طوری که مجبور بودند با پرداخت مبالغی گزاف وجه نقد خود را از چنگال این عفریت زشت برهانند. یهودی های به ظاهر مسیحی شده هر روز در معرض خطر کشف عقاید پنهانی و بر ملا شدن عقیده باطنی دچار شکنجه و عذاب می بودند. در آلمان یهودی ها دائما در حال تغییر جا و عوض کردن محل اقامت بوده برای یافتن مأوایی مطمئن و محفوظ به اتریش، بوهم و سیلزی می رفتند تا در پناه انبوه جمعیت یهودی های آنجا در امان باشند. از بعضی ایالات آلمان، یهودیان را اخراج می کردند. امیدی که در اثر نهضت آزادی در اروپا ظهور Reuchlin در دل های یهودیان جوانه زده بودند به یک باره خشکید و از بین رفت.
وضعیت یهودیان در ایتالیا
در ایتالیا جایی که قبلا آزادی و آسایش نسبتا زیادی وجود داشت مجددا بدرفتاری و کینه توزی نسبت به یهودی ها آغاز گردید و پاپ Paul فرمانی به نام Cum Nimis Absurdum (در سال 1555) صادر و دوباره تمام محرومیت هایی که در سالهای قبل برای یهودیان در اروپا معمول بود را تجدید و برقرار کرد. پاپ در این فرمان مقرر داشته بود یهودی ها باید مجددا در محله های مخصوص گتو اقامت کنند و فرمان خویش را شدیدا تعقیب کرده مجری می داشت. او همچنین دست خطی که قبلا پاپها برای آزادی مارانوها به آنها داده بودند را پس گرفت و فورا بیست و چهار نفر مرد و یک نفر زن یهودی در میدان عمومی در میمان شعله های آتش سوزانیده شدند. این فرمان ظالمانه تا قرن نوزدهم در تمام شهرهای ایتالیا اجرا می شد.
وضعیت یهودیان در شرق اروپا
در شرق اروپا نیز مجددا در سال 1648 نسبت به یهودی ها ظلم و تعدی از سر گفته شد و پس از غلبه قزاقهای روسیه بر بسیاری از نقاط اروپای شرقی، غیر مسیحیان سخت تحت شکنجه قرار گرفتند. در لفافه حفظ دین و طرفداری از حق، اجتماعات زیادی از یهودیان به انواع و اقسام ظلم و تعدی گرفتار آمده، بسیاری از ایشان کشته شده و بی خانمان گردیدند. مردهای یهودی را کشته و زنها را بی عصمت می کردند. در شهر Nemirov تنها در یک روز شش هزار نفر یهودی قتل عام شدند. در همین موقع که کشت و کشتار به منتها درجه در شهرهای روسیه و در لتونی رواج داشت و هرگونه راه فرار به روی یهودی ها مسدود شده بود، قشون سوئد تحت فرمان چارلز دهم لهستان را به باب غارت گرفت و ناحیه ای که قبلا لهستانی ها از کشور سوئد مجزا کرده بودند را مجددا اشغال و یهودی های این منطقه را به بدترین وجهی گرفتار ظلم و تعدی کردند. گفته شده در این ناحیه در این زمان متجاوز از یکصدهزار یهودی زندگی می کرده و درگیر و دار این ناملایمات نابود و مضمحل شده اند.
در این سده ها، امپراطوری جدیدی در شرق شکل گرفت که به محیطی امن برای یهودیان بدل شده بود. این امپراطوری از آن ترکهای مسلمانی بود که به امپراطوری عثمانی معروفند. هنگامی که در ممالک غربی فشار بر یهودیان شدت یافت، عده زیادی راه کشور عثمانی را در پیش گرفتند؛ جایی که مورد عنایت سلاطین قرار گرفته، از آزادی کامل بهره مند گردیدند. محیط مهمان نواز و آرام ترکیه موجب شد که یهودیان اسپانیا و پرتغال که پس از تحمل رنج و آزار بسیار از آن کشورها تبعید شده بودند، در قرن پانزدهم به سوی ترکیه جذب شوند. مهمان نوازی و لطف و محبت فرمانروایان ترک، موهب آسمانی بود که نصیب یهودیان رنجدیده اسپانیا و پرتغال گردید. در اواسط قرن شانزدهم میلادی، شهری قسطنطنیه و سالونیک مرکز بزرگترین اجتماعات یهودیان در جهان شد در شهر قسطنطنیه به تنهایی سی هزار نفر یهودی سکونت داشتند.
اقدامات یوسف ناسی
در قرن شانزدهم میلادی، مردی یهودی به نام یوسف ناسی در قسطنطنیه زندگی می کرد او از اخلاف یکی از خانواده های ماران پرتغال بود. یوسف ناسی نیز مانند سایر تبعید شدگان، سراسر اروپا را برای یافتن محل اقامتی گشته بود. ابتدا او در شهر آنورش یا آنتورپ بلژیک مقیم گردید. در آنجا هم او به علت هوش و مهارتی که داشت در زندگی موفق گردید. یوسف ناسی در آنتورپ بانکی تأسیس کرد و طولی نکشید که یکی از متمول ترین مردان آن کشور شد. ولی یوسف در بلژیک یک ناراحتی داشت و آن اینکه مجبور بود تظاهر کند مسیحی است، در صورتی که راضی نبود همیشه به همه بگوید که یهودی است. هنگامی که یوسف ناسی اطلاع پیدا کرد که سلاطین ترکیه به یهودیان آزادی می دهند، به سوی قسطنطنیه حرکت کرد. تجربیان یوسف در کشورهای مختلف موجب گردید که او سیاستمداری کار کشته شود. وی هنگام ورود به کشور ترکیه معرفی نامه ای از مردان سیاسی معروف فرانسه در دست داشت، و بدین طریق توانست به دربار پادشاه عثمانی راه یابد. طولی نکشید که او یکی از مشاوران قابل اعتماد سلطان گردید، و پس از اندک مدتی یکی از مقتدرترین مردان عثمانی شد.
پادشاهان عثمانی چنان با مهربانی با یهودیان رفتار می کردند که به آنان اجازه می دادند در حکومت مناصبی را در اختیار بگیرند در این زمان و در اثر مهربانی پادشاهان مسلمان بود که یهودیان اجازه یافتند به مملکت فلسطین باز گردند و منطقه ای مخصوص به خود داشته باشند. برای نمونه، فردی یهودی به نام یوسف ناسی در دربار پادشاه عثمانی چنان به درجات بالا می رسد که سلطان عثمانی بخشی از منطقه فلسطین را به او واگذار می کند. یوسف ناسی برای سلطان عثمانی مددکار بسیار با ارزشی بود. او حتی سلطان را در امور کشوری نیز راهنمایی می کرد. رفتار او با سفیران و فرستادگانی که از کشورهای دیگر برای بستن قرار دادهای تجاری و اقتصادی به پایتخت ترکیه می آمدند، بسیار خردمندانه و مودبانه بود. سلطان برای خدمات یوسف ارزش بسیاری قایل بود و به پاداش این خدمات، وی را به مقام فرمانداری جزیره ناکسوس نیز منصوب نمود. باید گفت که سلطان از این هم فراتر رفت. چون او اطلاع داشت که یوسف ناسی عشق شدیدی به سرزمین مقدس اجدادی خود دارد، تصمیم گرفت که بزرگ ترین پاداش را به او بدهد. در آن زمان فلسطین به دولت عثمانی تعلق داشت.
از این روی، سلطان بر آن شد، تا قسمتی از سرزمین مزبور را به شخص یوسف ناسی اعطا نماید. بدین ترتیب، سلطان شهر طبریا را به یوسف ناسی بخشید. یوسف ناسی این هدیه را بیش از انتظار خود دید؛ چرا که بزرگترین رویای او صورت عمل به خود گرفته بود. وی از آن به بعد می توانست طبریا محلی برای پناه دادن یهودیان فراری اروپا قرار دهد، تا آنان برای سکونت دائمی خود کانون امنی داشته باشند. در آن روزگار، فلسطین اوضاع کنونی را نداشت. سالها اهمال و تنبلی موجب شده بود که آن کشور به صورت منطقه ای خشک و شنزار درآید.
منـابـع
حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ- بخش یهود
یوری ایوانف- صهیونیسم- ترجمه ابراهیم یونسی- جلد 3- امیرکبیر- 1356
تاریخ تمدن- ویل دورانت- ترجمه صارمی، پاینده و طاهری- انتشارات آموزشی انقلاب اسلامی- 1371
جان کوتیلگی- فلسطین و اسرائیل- ترجمه سهیلا ناصری- وزارت امور خارجه- 1372
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- یهودیت- انجمن معارف اسلامی ایران- انتشارات آیت عشق
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها