آینده بشریت در کتاب مقدس و قرآن کریم و روایات (اسلام)
فارسی 5068 نمایش |موعود در قرآن
«هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون؛ او (خدا) کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر تمام ادیان جهان پیروز گرداند هر چند مشرکان را خوشایند نباشد.» (توبه/ 33؛ صف/ 9) آیه پیش از این آیه می فرماید: اینها می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولی خداوند جز این نمی خواهد که این نور الهی را همچنان گسترده تر و کاملتر سازد (تا همه جهان را فرا گیرد و جهانیان از پرتو آن بهره مند گردند) هر چند کافران را خوشایند نباشد. می دانیم که این وعده قطعی و مؤکد الهی هنوز محقق نشده است. قهرا در آینده تاریخ محقق خواهد شد. از این آیه نیز یکی دیگر از ویژگیهای مهم حکومت جهانی مهدی موعود استفاده می شود و آن حاکمیت دین خدا بر سراسر گیتی است. در آن زمان دین اسلام که دین رسول اکرم (ص) می باشد بر ادیان عالم غالب خواهد شد و حاکمیت بر اساس دین اسلام خواهد بود.
این آیه که عینا و با همین الفاظ در سوره «صف» آیه نه آمده است و با تفاوت مختصری در سوره «فتح» آیه بیست و هشت تکرار شده، خبر از واقعه مهمی می دهد که اهمیتش موجب این تکرار شده است. خبر از جهانی شدن اسلام و عالم گیر گشتن این آیین می دهد؛ زیرا مفهوم آیه، پیروزی همه جانبه اسلام بر همه ادیان جهان می باشد و معنای این سخن آن است که سرانجام اسلام، همه کره زمین را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پیروز خواهد شد. از امام صادق (ع) در تفسیر این آیه چنین نقل شده است: «به خدا سوگند هنوز محتوای این آیه تحقق نیافته است و تنها زمانی تحقق می پذیرد که «قائم» خروج کند و هنگامی که او قیام کند در تمام جهان کسی که خدا را انکار کند باقی نخواهد ماند.» و نیز از امام باقر (ع) چنین نقل شده است: «وعده ای که در این آیه آمده است به هنگام ظهور مهدی از آل محمد (ص) صورت می پذیرد، در آن روز هیچ کس روی زمین نخواهد بود مگر این که اقرار به حقانیت محمد (ص) می کند.»
«و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین؛ ما می خواهیم بر آنان که در زمین مستضعف واقع شده اند منت نهیم (آنها را مشمول مواهب خود نماییم) و آنها را پیشوایان قرار دهیم و وارثان زمین گردانیم.» (قصص/ 5) هر چند از صدر و ذیل این آیه فهمیده می شود که در مورد بنی اسرائیل، قوم موسی و پیروزی آنها بر فرعون است، اما همانگونه که روایات ما دلالت دارند اختصاص به این قضیه ندارد بلکه سنت و اراده حتمیه خداوند را برای همیشه نشان می دهد. نمونه دیگر آن، حکومت پیامبر اسلام و یارانش بعد از ظهور اسلام بر مشرکان و کفار می باشد.
نمونه کاملتر آن، ظهور حکومت حق، عدل، پیروزی مظلومان و مستضعفان بر ضد ظالمان و مستکبران در تمام کره زمین در زمان حضرت مهدی موعود (عج) است. از این آیه استفاده می شود که مظلومان و محرومان در دولت کریمه آخرالزمان به حاکمیت خواهند رسید. و مستکبران بهره ای در آن زمان نخواهند داشت. البته با عنایت به آیات دیگر باید گفت هر مظلوم و محرومی، منظور قرآن نیست، بلکه مظلومان و محرومانی در دولت نهایی با اراده خدا به حاکمیت خواهند رسید که از اهل تقوا، صالحان و مؤمنان باشند.
خلیفه زمین
«وعدالله الذین آمنو منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا؛ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده می دهد آنها را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد (همانگونه که پیشینیان را خلافت بخشید) و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده است، به طور ریشه دار و پابرجا در صحنه زمین مستقر سازد و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل کند (آنچنان) که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من قرار نمی دهند.» (نور/ 55) خداوند بر اساس این آیه به مؤمنان صالح وعده های متعددی را با تاکید فراوان داده است. یکی این که، آنها را خلیفه روی زمین خواهد کرد و حکومت تمام جهان را در اختیار آنها خواهد نهاد. دوم این که، دین اسلام را به طور ریشه دار و اساسی بر روی زمین پیاده خواهد کرد. سوم این که همه اسباب خوف و ناامنی برای مؤمنان و صالحان از بین خواهد رفت، امنیت و آسایش کامل برای آنها محقق خواهد شد.
چهارم این که، (از همه مهمتر) در سراسر زمین تنها خداوند مورد پرستش واقع می شود و هرگونه شرکی به کلی از صفحه روزگار محو خواهد شد. شهید مطهری درباره جمله آخر این آیه (مرا عبادت کنند و چیزی را شریک من قرار ندهند) می فرماید: «جمله آخر این آیه که ناظر به این است که آنگاه که حکومت حق و خلافت الهی برقرار می شود، اهل ایمان از قید اطاعت هر جباری آزاد می شوند.... از این آیه معلوم می شود که از نظر قرآن هر اطاعت امری، عبادت است. اگر برای خدا باشد طاعت خداست و اگر برای غیر خدا باشد شرک به خداست. این جمله عجیب است که فرمانبرداریهای اجباری که از نظر اخلاقی به هیچ وجه عبادت شمرده نمی شود از نظر اجتماعی عبادت شمرده می شود.»
علامه طباطبایی در المیزان در ذیل این آیه می فرماید: «این مجتمع طیب و طاهر با این ویژگیهای ارزشمند و صفات فضیله هنوز که هنوز است از زمان بعثت پیامبر اکرم تا به امروز محقق نشده است. و اگر بر جامعه ای منطبق شود حتما بر زمان ظهور حضرت مهدی (ع) با عنایت به ویژگیهایی که در اخبار و احادیث نبوی و اهل بیت او در مورد آن آمده است، منطبق خواهد بود... پس حق این است که اگر بخواهیم این آیه را به درستی معنا کنیم و حق آن را ادا کنیم جز با جامعه آرمانی که با ظهور حضرت مهدی (عج) منعقد می شود منطبق نخواهد شد... به نظر می رسد بهترین آیه ای که می توان در مورد جامعه آرمانی امام زمان به آن استناد کرد و بیشترین ویژگیها را در این مورد در بر دارد همین آیه است.»
«و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین* انهم لهم المنصورون* و ان جندنا لهم الغالبون؛ وعده قطعی ما برای بندگان فرستاده ما از پیش مسلم شده که آنان یاری شدگانند و لشکر ما پیروزند.» (صافات/ 171- 173) منظور از «کلمه» در این آیه، همان حکم و قضای الهی است. خداوند با تاکیدهای فراوان به عنوان یک حکم و قضای قطعی و از پیش تعیین شده الهی به پیروزی اهل حق بر اهل باطل اشاره می کند و با توجه به اطلاقی که از این آیه فهمیده می شود نمی توان این حکم را مختص به عالم آخرت دانست. بنابراین، قضای حتمی الهی این است که هم در دنیا و هم در آخرت خداوند به نفع هواداران خود وارد صحنه خواهد شد و آنها را بر نیروهای باطل پیروز خواهد ساخت. همین معنا و مضمون را می توان از آیات فراوانی که تاکید بر پیروزی حق بر باطل و این که باطل نابود شدنی است، استفاده کرد. مثلا از آیات هفده و هجده سوره انبیا فهمیده می شود که فلسفه آفرینش و سنت الهی در نظام هستی بر کوبیدن حق بر پیکر باطل و نابود ساختن آن می باشد. و یا در آیه هفده سوره رعد، باطل را به کف روی آب که جولانگری موقت و زودگذر دارد و حق را به آب مفید و منفعت بخشی که در زیر کف قرار دارد و پس از زوال جولانگری کف روی آن، خودنمایی می کند و ماندنی است تشبیه می کند؛ و یا در آیه پنجاه و یک سوره غافر به صراحت و تاکید بر پیروزی پیامبران و مؤمنان هم در دنیا و هم در آخرت اشاره می فرماید.
فطرت
«فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم؛ پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست. این است دین و آیین استوار، ولی اکثر مردم نمی دانند.» (روم/ 30) از این آیه استفاده می شود که دین خدا مقتضای فطرت سالم انسانی است؛ فطرتی که در آن تغییر و دگرگونی راه ندارد. دینی که بر اساس فطرت است، دینی استوار و پابرجا خواهد بود. با توجه به این که بر اساس مبانی مسلم فلسفی و عقلی، انحراف آفرینش از مسیر طبیعت و فطرت به نحو دائم معقول و ممکن نیست، ثابت خواهد شد که بشریت روزی به مقتضای فطرت خود برخواهد گشت و به حاکمیت دین الهی تن خواهد داد.
علامه طباطبایی در بحثی تحت عنوان «دین حق در نهایت امر پیروز است» می فرماید: «نوع انسان به حکم فطرتی که در او به ودیعه نهاده شده است، طالب کمال و سعادت حقیقت خود؛ یعنی استیلا بر عالیترین مراتب زندگی مادی و معنوی به صورت اجتماعی می باشد و روزی به آن خواهد رسید، اسلام که دین توحید است برنامه چنین سعادتی است. انحرافاتی که در طی پیمودن این راه طولانی نصیب انسان می گردد نباید به حساب بطلان فطرت انسانی و مرگ آن گذاشته شود. همواره حاکم اصلی بر انسان همان حکم فطرت است و بس. انحرافات و اشتباهات از نوع خطای در تطبیق است. آن غایت و کمالی که انسان به حکم فطرت بی قرار کمال جوی خود آن را جستجو می کند روزی (دیر یا زود) به آن خواهد رسید.»
آیات 30 الی 41 سوره روم همین معنا را می رساند که حکم فطرت در نهایت امر، تخلف ناپذیر است و انسان پس از یک سلسله چپ و راست رفتن ها و تجربه ها راه خویش را می یابد و آن را رها نمی کند. به سخن آن عده نباید گوش فرا داد که اسلام همانند یک مرحله از فرهنگ بشری که رسالت خود را انجام داده و به تاریخ تعلق دارد، می نگرند. اسلام به آن معنی که می شناسیم عبارت است از انسان در کمال نهایی خویش که به ضرورت ناموس خلقت روزی به آن خواهد رسید. در این باره شهید مطهری می فرماید: «آیا این فرهنگها و تمدنها و این جامعه ها و ملیتها برای همیشه به وضع موجود ادامه می دهند یا حرکت انسانیت به سوی تمدن و فرهنگ یگانه و جامعه یگانه است و همه اینها رنگ خاص خود را خواهند باخت و به یک رنگ که رنگ اصلی است و رنگ انسانیت است در خواهند آمد؟... بدیهی است بنابر نظریه اصالت فطرت و این که وجود اجتماعی انسان و زندگی اجتماعی او و بالاخره روح جمعی جامعه، وسیله ای است که فطرت نوعی انسان برای وصول به کمال نهایی خود انتخاب کرده است، باید گفت جامعه ها و تمدنها و فرهنگها به سوی یگانه شدن، متحدالشکل شدن و در نهایت امر در یکدیگر ادغام شدن سیر می کنند و آینده جوامع انسانی، جامعه جهانی واحد تکامل یافته است که در آن، همه ارزشهای امکانی انسانیت به فعلیت می رسد و انسان به کمال حقیقی و سعادت واقعی خود و بالاخره به انسانیت اصیل خود خواهد رسید. از نظر قرآن این مطلب مسلم است که حکومت نهایی، حکومت حق، [و] نابود شدن یکسره باطل است و عاقبت از آن تقوا و متقیان است.»
آینده بشریت در روایات اسلامی
در مورد آینده بشریت روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار نقل شده است که برخی از آنها عبارتند از:
الف) در روایات متعددی شیعه و سنی از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند: «لولم یبق من الدهر الایوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث فیه رجلا من امتی و من اهل بیتی یواطئی اسمه اسمی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا؛ اگر باقی نمانده باشد از عمر دنیا جز یک روز، خداوند آن روز را طولانی می کند تا این که مردی از امت و خاندان مرا که همنام من باشد مبعوث کند تا زمین را پر از عدل و داد نماید همچنان که از ظلم و جور پر شده بود.» روایاتی که به این مضمون از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است فوق حد تواتر می باشد. این روایات یکی از مهمترین ویژگیهای حکومت آینده را حاکمیت عدل کامل و برچیده شدن بساط ظلم و جور و تبعیض در زمین می دانند.
ب) از امام سجاد (ع) روایت شده است که: «اذا قام قائمنا اذهب الله عزوجل عن شیعتنا العاهة و جعل قلوبهم کزبر الحدید و جعل قوة الرجل منهم قوة اربعین رجلا و یکونون حکام الارض و سنامها؛ وقتی قائم ما قیام کند خداوند عیب و آفت را از شیعیان ما بر طرف کند و دلهای آنان را چون پاره های پولاد سازد و به هر مردی از ایشان نیروی چهل مرد را بدهد و آنان حاکمان و سروران زمین خواهند بود. از این روایت استفاده می شود که اولا، شیعیان بر روی زمین حاکمیت پیدا خواهند کرد؛ ثانیا، یاران امام زمان از قوت و قدرت فوق العاده ای برخوردار خواهند بود. این قدرت و قوت هم می تواند ناشی از ایمان، توکل و اراده آنها و هم ناشی از ابزار و امکاناتی باشد که در اختیار آنهاست.»
ج) از امام صادق منقول است: «اذ قام القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله فی بدو الاسلام الی امر جدید؛ چون قائم قیام کند امری جدید می آورد چنان که رسول خدا در آغاز اسلام به امری جدید دعوت کرد.» روایات دیگری مشابه این روایت نیز نقل شده است. منظور این نیست که حضرت مهدی دین جدید و یا کتاب جدید می آورد بلکه منظور این است که چون در طول زمان، حقیقت اسلام و آموزه های اسلامی به دست فراموشی سپرده می شود، یا دچار تحریف، بدعت، کاهش و افزایش می گردد، وقتی حقیقت معارف و احکام اسلام برای مردم بازگو می شود می پندارند که امام زمان (عج) دین و کتاب جدیدی آورده است.
شاهد بر این معنا روایاتی است که به برخی از آنها اشاره می شود. امام صادق (ع) درباره حضرت مهدی (عج) می فرماید: همانگونه که رسول خدا (ص) عمل کرد، عمل می کند، آنچه را پیش از او بوده است نابود می سازد، همانگونه که رسول خدا (ص) جاهلیت را نابود کرد، و اسلام را از نو می آورد. پیامبر اکرم (ص) در مورد حضرت مهدی (عج) می فرماید: «سیره و سنت او، سیره و سنت من است، مردم را بر دین و آیین من راست خواهد کرد و آنان را به کتاب پروردگارم دعوت می کند.»
د) امام صادق (ع) درباره حضرت مهدی (عج) می فرماید: «هنگامی که قائم قیام کند به عدل حکم نماید و در روزگار او ظلم و بیداد یکسره نابود گردد و راهها امن شود و زمین برکات خود را آشکار سازد و هر حقی به صاحبش برگردانده شود و هیچ پیرو دینی نماند مگر آن که به اسلام در آید.. او در میان مردم به روش داود (ع) و محمد (ص) حکم کند. آن هنگام زمین گنجهای خود را آشکار سازد و برکاتش را ابراز دارد و همگان چنان بی نیاز شوند که چون کسی بخواهد صدقه ای دهد مستحقی نیابد چون غنا و توانگری همه مؤمنان را در بر گیرد. در این روایات به چند ویژگی از ویژگیهای جامعه و حکومت آینده بشریت مانند گسترش عدل، امنیت راهها، جهانی شدن اسلام، وفور برکات، رفاه اقتصادی و ریشه کن شدن فقر اشاره شده است.»
ه) امیر مؤمنان در توصیف دولت حضرت مهدی موعود (عج) می فرماید: «بدی از میان می رود و نیکی برقرار می گردد و زنا از بین می رود و ربا محو می شود و مردم به عبادات شرع و دینداری و نماز با جماعت روی می آورند و عمرها طولانی می گردد و امانتها ادا می شود و درختان پربار می شوند و برکتها چند برابر می گردد و بدان نابود می شوند و نیکان برقرار می مانند.»
و) امام صادق (ع) از قول امام علی (ع) نقل می فرمایند: «روزی که قائم ما قیام کند، آسمان باران رحمت ببارد و زمین گیاه خود را برویاند و کینه ها از دل بندگان زدوده شود و درندگان و چهارپایان با یکدیگر همزیستی مسالمت آمیز نمایند، تا آنجا که زنی از عراق تا شام را بپیماید و جز بر سبزه زار گام نگذارد و ینت خود را همراه داشته باشد و هیچ درنده ای او را آشفته نسازد و او از هیچ چیز نهراسد.»
ز) امام باقر (ع) می فرمایند: «تمام اموال زمین، آنچه در دل زمین و آنچه بر روی زمین است، نزد مهدی (عج) گرد آید. آنگاه او به مردم گوید: بیایید و این اموال را بگیرید. اینها همان چیزهایی است که به خاطرش قطع رحم کردید و خونها به ناحق ریختید و مرتکب گناهان شدید. او دست به بخشش زند و آنقدر ببخشد که تا آن روز کسی چنین بخششی نکرده باشد و زمین را لبریز از عدالت و داد و نور گرداند همانگونه که از ستم و بیداد و شر لبریز شده بود.»
ح) رسول خدا (ص) می فرمایند: «در آن زمان امت من از چنان نعمتی برخوردار شوند که هرگز امتی آنچنان از نعمت برخوردار نبوده است. زمین یکسره محصول دهد و هیچ چیز از آنان دریغ ندارد و اموال انبوه شود. هر کس نزد مهدی (عج) آید و بگوید، به من مالی بده، مهدی بی درنگ می گوید، بگیر.»
ط) امام باقر (ع) می فرمایند: «دولت مهدی شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت و در سراسر جهان، جای ویرانی باقی نخواهد ماند مگر آن که آن را آباد خواهد ساخت.»
ی) امام باقر (ع) می فرمایند: «چون قائم ما قیام کند دست خود را روی سر بندگان می گذارد (دست تربیتی خود را) و بدین ترتیب عقول مردم را به کمال می رساند و اخلاقشان را کامل می گرداند.»
ک) امام باقر (ع) می فرمایند: «در دولت مهدی (عج) به همه مردم علم و حکمت می آموزند تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت کنند.»
ل) علم و دانش بیست و هفت حرف است و تمام آنچه پیامبران برای مردم آورده اند دو حرف بیش نبوده است و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناخته اند، اما هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را آشکار سازد.
م) امام صادق (ع) می فرمایند: «هنگامی که قائم ما قیام کند خداوند چندان نیرو به گوش و چشم شیعیان ما می دهد که میان آنان و قائم قاصدی نخواهد بود قائم با آنان سخن می گوید و ایشان نیز صدای او را همانجا که هست می شنوند و به او نگاه می کنند.»
از مجموع این روایات استفاده می شود، علاوه بر توسعه عدل، حق و گسترش دین، در دولت کریمه امام زمان (عج)، گسترش و توسعه اقتصادی، علمی، سیاسی و اخلاقی نیز ایجاد می شود. باید دانست که اعتقاد به ظهور مهدی موعود در آخرالزمان و گسترش عدل و داد در جهان با دست مبارک او، اختصاص به مذهب تشیع ندارد، بلکه این یک مساله اسلامی است. خود پیامبر اکرم (ص) حتی بنابر مدارک و روایات فراوان اهل سنت بارها آمدن حضرت مهدی را و این که او از اولاد علی و فاطمه و امام حسین و پدرش امام حسن عسگری است و قیام نهایی دین و برقراری عدالت جهانی به دست او می باشد را مژده داده و گوشزد کرده است. علمای اهل سنت در بیش از دویست کتاب از کتابهای معتبر خود، مناقب حضرت مهدی (عج) و مسائل مربوط به او و چگونگی ظهور، شرایط و علائم نزدیک یا مقارن ظهور او را ذکر کرده اند و بیش از سیصد کتاب ویژه درباره حضرت مهدی (عج) تالیف کرده اند.
در قرآن کریم نیز آیاتی است که حتی مفسران اهل سنت آن آیات را مربوط به ظهور حضرت مهدی (عج) دانسته اند. به همین دلیل در تاریخ می بینیم حدود صد و پنجاه سال پیش از ولادت حضرت مهدی (آغاز خلافت عباسیان) کسانی ادعا می کرده اند که همان مهدی موعود مورد نظر پیامبر اکرم (ص) می باشند و این امر به علت شیوع مساله «مهدی موعود» در آن زمان بود، به گونه ای که همه فرقه های مسلمان به اصل مساله مهدی موعود معتقد بودند.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایى- شیعه در اسلام
سید محمدحسین طباطبایى- ترجمه تفسیر المیزان- جلد 14 ص 466 - 445، جلد 8 ص 287، جلد 15 ص 156 - 155، جلد 17 ص 187، جلد 4 ص 140
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 7 صفحه 373 – 372
مرتضی مطهرى- مجموعه آثار- جلد 2 صفحه 126
مرتضی مطهرى- جامعه و تاریخ- صفحه 46 - 45
مرتضی مطهرى- قیام و انقلاب مهدى- صفحه 5
عباس نیکزاد- مقاله آینده بشریت در کتاب مقدس- ماهنامه رواق اندیشه شماره 22
محمدباقر مجلسى- بحارالانوار- جلد 51 ص 74 و 88، جلد 52 ص 317 و 353 - 352
شیخ صدوق- خصال- جلد 2 صفحه 541، 642
شیخ مفید- ارشاد- صفحه 344 - 343
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها