اهلی شیرازی
فارسی 9149 نمایش |اهلی شاعری شیعه مذهب
شیخ محمد اهلی شیرازی، از شاعران نام آور و مشهور قرن نهم و نیمه ی اول قرن دهم هجری است. این شاعر با دربارهای تیموری، ترکمانان و صفوی ارتباط داشته و سپس مدتی را در گوشه ی عزلت به سر برده است. مدت طولانی ای از اواسط قرن نهم تا بخشی از نیمه ی اول قرن دهم نیز در قید حیات بوده است. نام، سال عمر و تاریخ وفاتش بر سنگ قبرش که در کنار مزار حافظ شیرازی قرار دارد، چنین نوشته شده است:
«شیخ محمد اهلی شیرازی طاب ثراه به عمر هشتاد و چهار وفات نمود در سنه ی942.» بنابراین تاریخ تولد این شاعر سال 858 هجری قمری بوده است. ماده تاریخ او را ملامیرک که از معاصرانش بود، اینچنین سروده است:
در میان شعرا و فضلا *** پیر با صدق و صفا بود اهلی
رفت با مهر علی از عالم ***پیرو آل عبا بود اهلی
سال فوتش ز خرد جستم گفت *** پادشاه شعرا بود اهلی
از این ماده تاریخی که ملامیرک درباره ی تاریخ مرگ اهلی سروده و نیز آنچنانکه خود شاعر نیز در اشعار خود پیاپی تکرار کرده، متوجه می شویم که اهلی بر مذهب شیعه ی اثنی عشری و در این عقیده اش بسیار استوار بود و نیز چیز دیگری که از این ماده تاریخ و اشاره های شاعر برمی آید، این است که در عین حال صوفی مشرب بوده و از مضامین عرفانی در کلام خود بهره می جست.
اطلاعات وسیع اهلی از علوم عهد خویش
در میان تذکره ها می توان به روایت صحف ابراهیم درباره ی شرح زندگانی او بیشتر اعتماد کرد. آنچه از این تذکره برمی آید، این است که او از شاگردان علامه ی دوانی بود و در بیشتر علوم عهد خود، به خصوص در علوم ادبی اطلاعات بسیار و بر آنها تسلط داشته است. بسیاری آثار و نیز توجه خاص او به آثار مصنوع، گویای همین اطلاعات وسیعش از علوم ادبی؛ به خصوص صنایع لفظی و معمیات و عروض و امثال آنها است.
اهلی و مدح شاهان و وزرای صفوی
اهلی شیرازی در جوانی از شیراز به هرات سفر کرد و مدتی را در دربار سلطان حسین بایقرا گذراند و در همین زمان، قصیده ی معروف و مصنوع خود را در ستایش امیر علیشیر نوایی سرود و پس از آن، به آذربایجان نزد سلطان یعقوب آق قویونلو رفت و او را هم مدح گفت.
پس از روی کار آمدن شاه اسماعیل صفوی، به خدمتش شتافت و او را هم مدح کرد و مثنوی سحر حلال خود را به نام آن پادشاه کرد. بعد از مرگ شاه اسماعیل، به شیراز برگشت و تا سال 942 هجری که تاریخ وفاتش بود، در آن شهر ماند و در کنار مزار خواجه ی شیراز به خاک سپرده شد.
این شاعر، علاوه بر مدح این پادشاهان، عده ای از وزرا و حکام و امیران و بزرگان زمان خود را هم ستوده است که از آن جمله می توان از سید شریف الدین، نواده ی میرسیدشریف الدین علی جرجانی، از وزرای دربار شاه اسماعیل؛ نجم السعاده یا نجم الدین رشتی یا نجم الدین زرگر، وزیر شاه اسماعیل و نیز نجم الدین ثانی که پس از نجم الدین رشتی به مقام وزارت در دستگاه حکومت شاه اسماعیل رسید، نام برد.
ارادت اهلی به اساتید ادب پارسی
اهلی در سرودن انواع شعر مهارت داشت. در قصاید از استادان گذشته؛ به خصوص انوری، خاقانی، ظهیر، کمال اصفهانی و سلمان ساوجی پیروی می کرد. در غزل، از استادان بزرگی چون سعدی و حافظ استقبال کرد و در دیگر نوعهای شعر، از جمله ترکیب بند، ترجیع، مقطعات، رباعیات، مخمس، مستزاد، ماده تاریخ و معمیات نیز وارد شد که در دیوان او ثبت است.
اهلی سه قصیده ی مصنوع دارد که هر سه را در جواب سلمان ساوجی و به ترتیب در مدح امیر علیشیر نوایی، سلطان یعقوب و شاه اسماعیل صفوی سروده است. قصیده ی سلمان ساوجی با این مطلع شروع می شود:
صفای صفوت رویت بریخت آب بهار *** هوای جنت کویت ببیخت مشک تتار
و اهلی قصیده ی خود در مدح علیشیر را با این مطلع آغاز می کند:
نسیم کاکل مشکین کراست چون تو نگار *** شمیم سنبل پرچین کجاست مشک تتار
و قصیده ی دومش که در مدح سلطان یعقوب سرود با این مطلع آغاز می شود:
هوای جنت کویت نسیم عنبربار *** فدای نکهت مویت شمیم مشک تتار
و قصیده سوم که در مدح شاه اسماعیل صفوی است، چنین آغاز می شود:
هوای گلشن کویت نسیم باد بهار *** گدای خرمن مویت شمیم مشک تتار
مثنویهای «شمع و پروانه» و «سحر حلال»
اهلی همچنین دو مثنوی به نامهای «شمع و پروانه» و «سحر و حلال» دارد که اولی را در سال 894 هجری در هزار بیت و به نام سلطان یعقوب سرود که در حقیقت تمثیلی از جذبه ی انجذاب طالب و مطلوب در طریقت عرفا است که اهلی با زبانی بسیار دلنشین آن را پرورده و از عهده ی کار بسیار استادانه برآمده است.
مثنوی دوم اهلی، در 520 بیت و به نام شاه اسماعیل صفوی است. موضوع این منظومه درباره ی عشق پاک «جم» به دختر پسر عمویش «گل» است که در نهایت به ازدواج آن دو می انجامد و بعد از آنکه «جم» از اسب پایین می افتد و می میرد، وقتی او را به رسم آتش پرستان می سوزانند، گل نیز در حالتی پرشور و حال و با دست افشانی و پای کوبی خود را به شعله ها می زند و با جسم دلدار خود می سوزد. اهلی خود اشاره می کند که برای سرودن این مثنوی، به دو منظومه ی مجمع البحرین و تجنیسات کاتبی نظر داشته و منظومه ی خود را جمع صنایع هردوی آن منظومه ها دانسته و گفته است:
کاتبی آویخت دو محکم کمان *** کآمده در قبضه ی رستم کم آن
مجمع بحرین و درافشان دو بحر
جامع تجنیس و در اوزان دو بحر
علاوه بر این، در مقدمه ی کوتاهش بر این منظومه که به نثر نوشته است، به همین نکته اشاره کرده است و می گوید که در مجلسی سخن از مجمع البحرین و تجنیسات کاتبی به میان آمد، اهلی ادعا کرد که هر دو کار کاتبی را در یک منظومه جمع خواهد کرد. در این میان متعصبان بر او اعتراض کردند و گفتند که نمی تواند چنین کاری کند. از همینجا او طرح مثنوی سحر حلال را ریخت: «چنانکه مجمع البحرین و تجنیسات به یکجای جمع آمدند و با وجود این تکلیف لزوم مالایلزم، ذوقافیتین هم ملازم آن کرده شد.» این مثنوی با این بیت شروع می شود:
ای همه عالم پرتو بی شکوه *** رفعت خاک در تو بیش کوه
همانطور که ملاحظه می شود، در دو بحر سریع (مفتعلن مفتعلن فاعلن یا فاعلان) و رمل مسدس (فلاتن فاعلاتن فاعلات یا فاعلن) خوانده می شود. همچنین در قافیه های بیتهای آن، تجنیس را رعایت کرده و این امر در تمامی ابیات آن باقی است.
با توجه به قصیده های مصنوع و مثنوی سحر حلال، اولین چیزی که از شعر او به نظر می رسد، علاقه و توجه شاعر به صنایع شعری است؛ چیزی که در همه ی شاعران هم عصر او نیز وجود دارد؛ اما اگر از این امر بگذریم، کلامش در تمامی غالبهای شعری از قصاید، غزلیات، مثنویها، رباعیات و غیره، دارای مضمونها و اندیشه های خوب و الفاظ منسجم و استوار است.
ویژگیهای دیوان و اشعار اهلی
از ویژگی های دیوان اهلی شیرازی این است که شامل چند مجموعه از رباعیات است. یکی از آنها، «ساقی نامه ی رباعی» است که شامل 101 رباعی که همه ی آنها خطاب به «ساقی» و به خاطر همین هم نامش را «ساقی نامه» نهاده است. مجموعه ی دیگر این رباعیات، «رباعیات گنجفه» نام دارد که در وصف صورتهای گنجفه و به مناسبت عملی که هر یک از آنها در این بازی دارند، سروده شده است. مجموعه ی دیگر، رباعیات عادی و متداول است که تعداد آنها در نسخه ی چاپی دیوانش 636 رباعی است. اهلی قصیده های بسیاری سروده که بعضی از آنها در ذکر مناقب رسول و امامان و مرثیه برای شهیدان کربلا و نیز توحید و حکمت است و بقیه در مدح پادشاهان، وزیران و بزرگان زمان او است. موضوع ترکیب بندهای او نیز همین مطالب است. غزلهای اهلی نیز بسیار و تعداد آنها بالغ بر 1401 غزل است. مجموع بیتهای دیوان اهلی به جز سه قصیده ی مصنوعش، بالغ بر 14735بیت است.
نمونه ای از اشعار اهلی
دل مرده از آنم که مسیحانفسی نیست *** فریادم از آن است که فریاد رسی نیست
از خانقه ای شیخ به کس در نگشایند *** معلوم شد امروز که در خانه کسی نیست
ای مرغ گرفتار که دوری ز گلستان *** واماندگیت جز به شکست قفسی نیست
بگذر چو نسیم از سر این باغ که در وی *** هر جا که گلی سرزده بی خار و خسی نیست
گر طالب یاری قدمی پیش نه ای شیخ *** کز صومعه تا دیر مغان راه بسی نیست
در سیل غم از جای شدن کار خسان است *** اهلی چو حریفان، سبک بلهوسی نیست
***
نظر به نرگس او کن ز خشم و ناز مپرس *** ز گریه حال دلم بین ز ناله باز مپرس
ببین زباله ی آتش ز چاک سینه ی من *** خبر ز دود دل و آه جانگداز مپرس
حدیث بلبل بیدل که چون جگر خونست *** ز لاله پرس چو پرسی، ز سرو ناز مپرس
بیار باده مپرس از تطاول زلفش *** شبست کوته، ازین قصه ی دراز مپرس
هزار نکته ی سربسته زآن دهان داریم *** ولی حکایت پنهان ز اهل راز مپرس
دلم سجود بتان گر کند مجازی نیست *** تو در حقیقت دل بین و از مجاز مپرس
اگر حدیث تو برسد چه عیب اهلی را *** کسی نگفت به محمود کز ایاز مپرس
***
نه چنان به گرد کویت من ناصبور گردم *** که گر آستین فشانی چو غبار دور گردم
من خسته در فراقت به کدام صبر و طاقت *** به ره فراق پویم ز پی حضور گردم
مهل آنکه خاک سازد اجلم به ناتمامی *** تو بسوز همچو شمعم که تمام نور گردم
من اگر به خلد یابم ز تو جنس آدمی را *** ز قصور طبع باشد که خراب حور گردم
به نیاز ز همچو اهلی سگ می فروش بودن *** به از آنکه مست باری ز می غرور گردم
منـابـع
ذبیح الله صفا- تاریخ ادبیات ایران- انتشارات دانشگاه تهران- 1356
عبدالحسین زرین کوب- سیری در شعر پارسی- انتشارات نوین- تهران- 1363
محمد دبیرسیاقی- گنج باز یافته- انتشارات جامی- تهران- 1373
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها