نامهای قیامت (خبر بزرگ و عظیم)

فارسی 3822 نمایش |

1- خبر بزرگ
قرآن از قیامت به عنوان گزارش بزرگ (نبأ عظیم) یاد کرده چنین می فرماید: «قل هو نبؤا عظیم* أنتم عنه معرضون؛ ای پیامبر بگو: آن گزارش مهم خبر قیامت، دوزخ و بهشت است که خبر بزرگ عالم به شمار رفته و دریغا که شما از شنیدن آن خبر بزرگ اعراض می کنید.» (ص/ 67- 68) همچنین می فرماید: «عم یتساءلون* عن النبإ العظیم* الذی هم فیه مختلفون* کلا سیعلمون* ثم کلا سیعلمون؛ درباره چه چيز از يكديگر مى ‏پرسند. از آن خبر بزرگ كه درباره آن با هم اختلاف دارند نه چنان است به زودى خواهند دانست باز هم نه چنان است به زودى خواهند دانست.» (نبأ/ 1- 5) چون پیامبر اسلام (ص) در طی آیاتی از قرآن سخن از خدا و قیامت آغاز فرمود، مؤمن و کافر به مجادله پرداختند. از این رو این آیات نازل شد که مردم از چه خبر مهمی پرسش و گفتگو می کنند؟ از خبر بزرگ قیامت، که در آن با هم به جدل و اختلاف نظر پرداختند. چنین نیست که منکران پنداشته اند. به زودی خواهند دانست و البته به زودی آگاه می شوند. "نبا" به گفته "راغب" در "مفردات" به معنى خبرى است که "مهم" باشد و داراى "فایده" و انسان نسبت به آن "علم" یا "ظن غالب" پیدا کند، و این امور سه گانه در معنى نبا شرط است. بنابراین توصیف به "عظیم" تاکید بیشترى را مى رساند و روی هم رفته نشان مى دهد که این خبر که گروهى در آن تردید داشتند واقعیتى بوده است شناخته شده، پر اهمیت، و با عظمت، و مناسبتر از همه این است که منظور خبر رستاخیز باشد.
این آیه پاسخ از استفهامى است که خود خداى تعالى کرده بود خودش پرسید از چه تساؤل مى کنند؟ پاسخ مى دهد از خبرى بس عظیم. و این توصیفى که از خبر مذکور کرده توصیفى است که تعظیم آن خبر از آن هویدا است. و مراد از "خبر عظیم" خبر بعث و قیامت است، که قرآن عظیم در سوره هاى مکى و مخصوصا در سوره هایى که در اوائل بعثت نازل شده کمال اهتمام را درباره اثبات آن دارد، مؤید این معنا سیاق آیات این سوره است که در آنها جز به مساله قیامت، و صفات یوم الفصل، و استدلال بر حقیت و واقعیت آن پرداخته نشده. ولى بعضى گفته اند: مراد از آن نبا قرآن عظیم است. لیکن سیاق این احتمال را رد مى کند، چون هر چند که گفتار سوره خالى از اشاره به قرآن نیست، ولیکن سیاق اجنبى از آن است. بعضى دیگر گفته اند: نبا عظیم عبارت است از عقایدى چون اثبات صانع، و صفات او و ملائکه و رسل او، و مساله بعث، بهشت، دوزخ و غیر آن که مورد اختلافشان بوده.
به نظر مى رسد صاحب این قول بدان جهت که در این سوره به حقیت همه این مطالب اشاره شده، چنین گفته است. لیکن این طرز استفاده درست نیست چون اشاره به حقیت معارف اسلامى از لوازم مساله قیامت است، که خود از لوازم جزا و تکلیف است، جزاى اعتقادات حق و اعمال صالح، و جزاى کفر و جرائم عملى، و اگر در سوره به صفات یوم الفصل پرداخته تبعى و به قصد ثانوى بوده، و غرض اولى بدان متعلق نشده. علاوه بر این، مراد از افرادى که از یکدیگر تساؤل مى کرده اند به بیانى که گذشت، مشرکین بوده اند، که صانع و ملائکه را قبول داشتند، و ماوراى آن را یعنى رسالت و قیامت و بهشت و دوزخ را منکر بودند.

مراد از اختلاف مشرکین درباره معاد
«الذی هم فیه مختلفون» مشرکین در اصل انکار معاد متفق بودند، اختلافشان تنها در طرز انکار آن بوده، بعضى آن را محال مى دانستند و به خاطر محال بودنش منکر بودند، هم چنان که از سخنى که قرآن کریم از ایشان حکایت کرده این معنا استفاده مى شود، و آن سخن این است: «هل ندلکم على رجل ینبئکم إذا مزقتم کل ممزق إنکم لفی خلق جدید؛ آیا شما را رهنمایى بکنم به مردى که به شما خبر آورده که بعد از آنکه به کلى متلاشى شدید دوباره با خلقتى جدید موجود مى شوید.» (سبأ/ 7) بعضى دیگر آن را محال نمى دانستند، بلکه تنها به نظرشان بعید مى رسیده، از این جهت انکارش نموده، به حکایت قرآن مى گفتند: «أ یعدکم أنکم إذا متم و کنتم ترابا و عظاما أنکم مخرجون* هیهات هیهات لما توعدون؛ آیا به شما وعده مى دهد که وقتى مردید و خاک و استخوان گشتید دوباره از خاک خارج مى شوید؟ هیهات، هیهات که چه وعده اى دور و بعید به شما مى دهد.» (مؤمنون/ 35- 36) بعضى هم نه آن را محال مى دانستند، و نه بعید مى شمردند، بلکه انکارشان از این جهت بود که در آن شک داشتند، هم چنان که آیه زیر که مى فرماید: «بل ادارک علمهم فی الآخرة بل هم فی شک منها؛ نکند علم ایشان به آخرت کامل است، نه، بلکه در مورد آن در شک هستند.» (نمل/ 66) با وضع آنان تطبیق مى کند.
بعضى هم یقین بدان داشتند، ولیکن از در عناد منکر آن مى شدند که جمله «بل لجوا فی عتو و نفور؛ ولى آنها در سرکشى و فرار از حقیقت لجاجت مى ورزند.» (ملک/ 21) حکایت حال ایشان است. و آنچه از آیات سه گانه اول سوره و بعد آن به دست مى آید این است که وقتى از قرآن شنیدند که در انذار و تهدید ایشان سخن از روز قیامت و جزا و یوم الفصل مى آورد، برایشان گران آمده، شروع کرده اند از یکدیگر بپرسند که این چه خبر عجیبى است، که تا کنون به گوش ما نخورده؟ و چه بسا به خود رسول خدا (ص) رجوع کرده و یا از مؤمنین مى پرسیدند که روز قیامت چیست و چه خصایصى دارد، و چه وقت واقع مى شود؟
«متى هذا الوعد إن کنتم صادقین؛ اگر راست مى ‏گوييد اين وعده كى خواهد بود.» (ملک/ 25) و چه بسا در مورد بعضى از حقایق قرآنى و معارفى جدید که اسلام متضمن آن بود به اهل کتاب و مخصوصا به یهود مراجعه نموده، در فهم آن معارف از آنان کمک مى گرفتند. و خداى تعالى در این سوره تساؤل آنان را به صورت سؤال و جوابى حکایت نموده، مى فرماید: "از چه تساؤل مى کنند؟" آن گاه خودش پاسخ خود را مى دهد که "از خبرى عظیم تساؤل مى کنند، خبر عظیمى که درباره آن دیدى مختلف دارند"، و آن گاه از تساؤل آنان پاسخ مى دهد که "کلا سیعلمون..." نه، بیهوده از یکدیگر نپرسند که به زودى خواهند دانست.
بر این پایه، گزارشگر این گزارش بزرگ پیامبر اسلام است و گویا خود آن حضرت "نبأ عظیم" است و بعد از او فرزندان معصوم و بزرگوار او (ع) فرزند این گزارش بزرگ شمرده می شوند؛ چنان که در دعای معروف ندبه خطاب به حضرت مهدی (ع) آمده است: "یابن النبأ العظیم". در خور ذکر است، چون خبر مهم (نبأ عظیم) در جان پیامبر و اوصیای او ملکه است، هر کدام از آن ذوات نوری، خود نبأ عظیم خواهند بود. امیر مؤمنان (ع) نبأ عظیم این نظام است. از این رو فرمود: «اگر پرده ها کنار رود بر یقینم افزوده نمی شود.» این نیست جز این که این ذوات مقدس دارای مقام ولایتند؛ یعنی کسی که به مقام والای ولایت برسد خود، نبأ عظیم است. بنابراین، ائمه ی معصومین (ع) فرزندان ولایتند؛ نظیر آنچه در صدر اسلام رزمندگان دلیر، خود را فرزندان اسلام و قرآن معرفی می کردند؛ سلمان می گفت: «أنا سلمان ابن الإسلام؛ من سلمان، فرزند اسلام هستم.»

2- عظیم
قرآن در آیات فراوانی از قیامت به عنوان روز عظیم "یوم عظیم" سخن گقته است: «و إذا تتلى علیهم ءایاتنا بینات قال الذین لا یرجون لقاءنا ائت بقرءان غیر هاذا أو بدله قل ما یکون لى أن أبدله من تلقاى نفسى إن أتبع إلا ما یوحى إلى إنى أخاف إن عصیت ربى عذاب یوم عظیم؛ چون آیات روشن ما بر آنان تلاوت شد، آنها که به دیدار ما امید ندارند گفتند: قرآنى جز این قرآن بیاور یا دگرگونش کن. بگو: مرا نرسد که آن را از سوى خود دگرگون کنم. هر چه به من وحى مى شود پیرو همان هستم. مى ترسم که اگر به پروردگارم عاصى شوم به عذاب آن روز بزرگ گرفتار آیم.» (یونس/ 15) «إنی أخاف إن عصیت ربی عذاب یوم عظیم» در این جمله نوعى محاذات (مقابله) با صدر کلام شده، آنجا که مى فرمود: «قال الذین لا یرجون لقاءنا ائت بقرآن...» براى اینکه از این جمله که گویندگان این حرف را توصیف کرده به افرادى که ایمانى و امیدى به لقاء الله ندارند، فهمیده مى شود که منشا و ریشه اینکه گفتند: "قرآنى دیگر بیاور" همانا ایمان نداشتن آنان به معاد و انکار کردن آن است، و در جمله مورد بحث با این زیر بناى غلط عقیدتى آنان مقابله شده و رسول خدا (ص) به دستور پروردگارش به آنان فرموده: "إنی أخاف إن عصیت ربی عذاب یوم عظیم"، در نتیجه برگشت معناى جمله مورد بحث به این مى شود که فرموده باشد: شما که از من درخواست مى کنید قرآنى دیگر بیاورم علت این درخواستتان این است که شما امید لقاء خدا را ندارید، ولیکن من نه تنها این امید را دارم، بلکه هیچ تردیدى در آن ندارم، و به همین جهت اجابت خواسته شما براى من امکان ندارد، زیرا من از عذاب روز لقاء الله که روز عظیمى است بیمناکم.
در اینجا سؤالى هست و آن اینکه چرا در آغاز گفتار از روز قیامت تعبیر کرد به "لقاء الله"، و در این ذیل با اینکه در مقابل آن صدر است تعبیر را عوض کرد و فرمود: "یوم عظیم". پاسخ این سؤال این است که اولا خواسته است شنونده کافر به معاد را بهتر انذار کند (و فطرت خفته او را بر لزوم دفع ضرر محتمل بهتر و سریع تر بیدار سازد). و ثانیا در صدر کلام سخن از لقاء بود، و در اینجا سخن از عذاب است، و نام عذاب بردن در جایى که سخن از لقاء است مناسبت چندانى ندارد. و نیز می فرماید: «إنی أخاف علیکم عذاب یوم عظیم؛ من از عذاب روزى هولناک بر شما مى ترسم.» (شعراء/ 135) قیامت را روز بزرگ خوانده، زیرا ترسهاى آن بزرگ است. (ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص: 44) این جمله امر به تقوا را تعلیل مى کند و معنایش این است که من که شما را به تقوا دعوت مى کنم تا شکر او را به جاى آورده باشید، بدین جهت است که من بر شما مى ترسم عذاب روزى بزرگ را، که اگر کفران کنید و شکر به جا نیاورید، بدان عذاب مبتلا شوید. و ظاهرا مراد از "روز عظیم" همان روز قیامت است، هر چند که بعضى ممکن دانسته اند که مراد از آن، روز استیصال و هلاکت باشد.
قرآن در آیات دیگری نیز از قیامت به عنوان روز عظیم "یوم عظیم " سخن گفته است. عظمت آن بر اثر رخدادهای عظیمی است که در آن واقع می شود: «و لا تمسوها بسوء فیأخذکم عذاب یوم عظیم؛ و به آن گزندى نرسانید که عذاب روزى هولناک شما را فرا گیرد.» (شعراء/ 156) «و لا تمسوها بسوء فیأخذکم عذاب یوم عظیم؛ و به آن گزندى نرسانید که عذاب روزى هولناک شما را فرا گیرد.» (شعراء/ 189)

منـابـع

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏10 ص 214 و 37، جلد ‏14 ص 557، جلد ‏15 ص 423، جلد ‏20 ص 257

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 333، 359

ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏12 صفحه 7

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏14 ص 148، جلد ‏26 ص 7

ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- جوامع الجامع- جلد 4 صفحه 222

ترجمه های موجود قرآن

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد