آموزه آیین های مقدس در نهضت اصلاح دینی (کالون)
فارسی 4547 نمایش |کالون و آیین های مقدس
کالون، همانند همه اصلاحگران اقتدارگرا، معتقد بود که آیین های مقدس دارای جنبه ای هویت بخش است. کلیسای مسیحی بدون آیین های مقدس وجود نخواهد داشت. «هر جا مشاهده کردیم که کلام خدا صادقانه موعظه شده و بدان گوش فراداده می شود وآیین های مقدس بر طبق راهنمایی مسیح برگزار می شود، تردید نخواهیم داشت که کلیسا وجود دارد.» از این رو، این ویژگی افراد کلیسا نیست که کلیسای حقیقی را پدید می آورد، بلکه حضور شیوه معتبر فیض است که چنین می کند. از آن جا که یکی از «نشانه های کلیسا» برگزاری آیین های مقدس است، کالون ناگزیر بود که با دقت بدین امر توجه کند که کدام یک از آیین های مقدس ممکن است بر بشارت استوار باشد و چگونه می توان آن را درک کرد.
کالون و راه میانه
از این رو، کالون به خوبی از اختلافات میان لوتر و تسوینگلی آگاه بود و تلاش کرد تا میان دیدگاه های ناسازگار آنها، راه میانه ای در پیش گیرد. کالون آیین مقدس را به دو گونه تعریف می کرد که یکی عبارت است از «نمادی بیرونی که خداوند به وسیله آن بر دل های ما، وعده های حسن نیت خود را مهر می کند تا بدان وسیله ضعف ایمان ما را جبران کند» و دیگری «نشانه مشهود چیزی مقدس یا شکلی مشهود از فیضی نامشهود». تعریف اول، تعریف خود کالون است، درحالی که تعریف دوم منسوب به آگوستین است; هر چند کالون آن را چنان موجز و مختصر می داند که چندان کارایی ندارد. او با تأکید بر این که هر آیین مقدسی باید بر پایه «وعده و دستور خداوند» استوار باشد با همکاران خود در نفی پنج آیین از آیین های هفت گانه ای که کلیسای کاتولیک از دیرباز بدان پایبند بود، همداستان شد و تنها به دو آیین تعمید و عشای ربانی اجازه داد که باقی بماند.
از دیدگاه کالون، آیین های مقدس با توجه به ناتوانی ما، مساعدت لطف آمیز به ماست. خداوند با آگاهی از ضعف ایمان ما خود را با محدودیت هایمان سازگاری داده است. هیچ آیین مقدس خالی از وعده ای از پیش نمی باشد، بلکه همچون الحاقیه ای به آن گره خورده است; با این هدف که خود آن وعده را تصدیق و تأیید نماید و آن را هر چه بیشتر برای ما آشکار سازد و به عبارتی به آن رسمیت بخشد... همان گونه که ایمان ما ضعیف است، مگر آن که از هر سو تأیید شده و به هر شیوه ای باقی بماند، وگرنه دچار نوسانات شده، سرانجام درهم فرو می ریزد. در این جا خداوند مهربان ما به سبب لطف نامحدود خود چنان خود را با ظرفیت ما تطبیق می دهد که از آن نظر که آفریده هایی هستیم که به زمین دلبستگی پیدا کرده و به اشیاء جسمانی دلخوش کرده ایم و درباره معنویت نمی اندیشیم یا حتی در ذهن ما چنین مسائلی راه نمی یابد، فروتنانه خود را با ما همطراز کرده تا با همان اشیاء زمینی ما را به سوی خود راهنمایی کند و آینه ای از موهبت های روحانی و معنوی را در جسم و پیش روی ما قرار دهد.
پیوند میان نشانه مبتنی بر آیین مقدس و هدیه معنوی
بحث اصلی میان لوتر و تسوینگلی، درباره پیوند میان نشانه مبتنی بر آیین مقدس و هدیه معنوی بود که بر آن دلالت دارد. شاید بتوان کالون را کسی دانست که موضعی در پیش گرفته بود که به زحمت می توان گفت حد وسط میان آن دو بود. او چنین استدلال می کرد که در هر آیین مقدسی، میان نماد با هدیه ای که حاکی از آن است چنان رابطه محکمی وجود دارد که «ما به راحتی می توانیم از یکی به دیگری منتقل شویم.» نشانه مشهود و جسمانی است، در حالی که چیزی که نشانه حاکی از آن است، غیر مشهود است و معنوی. با این حال، از آن جا که پیوند میان نشانه و چیزی که نشانه حاکی از آن است، بسیار به هم نزدیک است، می توان یکی را در مورد دیگری به کار برد. از این رو، چیزی که نشانه بر آن دلالت می کند از نشانه تأثیر پذیرفته و از آن سرچشمه گرفته است.
«مؤمنان همیشه باید با این معیار زندگی کنند: هرگاه با نمادهایی روبرو شدند که خداوند آن را تعیین کرده، چنین بیندیشند و تصدیق کنند که حقیقت چیزی که (نماد) حاکی از آن است واقعا در آن جا حاضر است. زیرا به چه دلیل خداوند در دست شما نمادی از بدن خود را قرار داده است; جز این که اطمینان خاطر دهد که شما واقعا در آن نقش دارید! به علاوه، اگر راست است که نشانه ای مشهود به ما داده شده است تا موهبت شیء نامشهودی را تصدیق کنیم، هنگامی که ما نمادی از جسم را دریافتیم خوب است مطمئن باشیم که خود جسم نیز به ما داده شده است.»
بدین ترتیب، کالون می توانست به تفاوت میان نشانه و شیئی معتقد باشد که نشانه بر آن دلالت می کند و این در حالی است که او تأکید می کند که نشانه، واقعا به هدیه ای اشاره دارد که بر آن دلالت می کند. «از این رو می گویم... که راز مقدس شام خداوند دو چیز است: نشانه های جسمانی که هنگامی که در مقابل دیدگان ما قرار می گیرد اشیاء نامشهود را به ما (به فراخور ظرفیت ناچیزمان) نشان می دهد. و دیگری حقیقت معنوی که در قالب خود نمادها در همین زمان نشان داده می شود.»
پیوند خدا با نوع بشر
شاید چنین تصور شود که موضع کالون حاکی از تلاشی سنجیده و آگاهانه به منظور آشتی دادن دیدگاه های تسوینگلی و لوتر با یکدیگر و تمرین دیپلماسی کلیسایی در لحظه ای مناسب در تاریخ نهضت اصلاح دینی بود; اما واقع این است که شواهد چندانی برای تأیید این دیدگاه وجود ندارد و الهیات کالون درباره آیین های مقدس را نمی توان مصالحه ای دانست که به دلایل سیاسی به دست آمده باشد، بلکه نشانه نگرش او به شیوه ای است که معرفت خداوند از طریق آن به ما اعطا شده است. کالون در بحث های خود درباره پیوند خدا با نوع بشر، الگوی واحدی را به عنوان ملاک و معیار پذیرفت. الگوی مورد بحث، همان الگویی است که به وسیله تجسد در دسترس قرار گرفت. در مسئله تجسد از اتحاد الوهیت و بشریت در شخص عیسی مسیح سخن به میان می آید، نه تلفیق.
کالون فراوان و پیاپی به آن نوع مسیح شناسی متوسل شد که بر قاعده تفاوت نه جدایی (distinctio sed non Separatio) استوار بود. اندیشه ها را می توان از یکدیگر متمایز کرد، اما نمی توان آنها را از همدیگر بیگانه نمود. برای نمونه، می توان «معرفت خدا» را از «معرفت خود» متمایز دانست، لیکن هیچ کدام نمی توانند بیگانه از یکدیگر باشند. درست همان گونه که تجسد مظهر گردهم آمدن چیزهای مخالف با یکدیگر است، همین پدیده در جنبه های مختلف پیوند میان خدا و بشر تکرار شده و می توان آنها را از یکدیگر باز شناخت. از دیدگاه کالون، اساس الهیات «معرفت خدا و معرفت خود» است. لازمه این سخن آن است که این الگوی «متمایز ساختن و نه جدا کردن» بر چگونگی اندیشیدن او درباره پیوند خدا با جهان (از باب نمونه، ماهیت نمادهای آیینی) سایه افکنده باشد. این اصل در کتاب مبادی و در مبحث پیوند میان «کلمه خدا» و کلمات بشر هنگام موعظه کردن بسیار مورد توجه است. در پیوند میان فرد مؤمن و مسیح، آمرزیدگی هنگامی است که ارتباطی حقیقی میان افراد وجود دارد، نه تلفیقی از موجودات; هم چنین در پیوند میان قدرت غیر دینی با قدرت معنوی. در مورد آیین های مقدس می توان میان نشانه و چیزی که نشانه بر آن دلالت می کند تمایز قائل شد، اما نمی توان آنها را از یکدیگر جدا نمود. آنها مانند همدیگر نیستند، با این حال نمی توانند از یکدیگر جدا باشند.
تعمید از نظر کالون
برداشت کالون از تعمید را می توان ترکیبی از عناصر مورد تأیید تسوینگلی و لوتر دانست. کالون با تأیید موضع تسوینگلی چنین استدلال می کرد که تعمید، جلوه آشکار وفاداری به خداست. «تعمید نشانه ای از آغازی است که ما به کمک آن در جامعه کلیسا پذیرفته شده ایم.» درست همان گونه که تسوینگلی به طور جزم اعتقاد داشت که آیین های مقدس، در اصل رخدادهایی کلیسایی است که به کار اثبات وفاداری مؤمنان به کلیسا یا جامعه شهری می آید، کالون هم بر نقش اعلای آیین تعمید اصرار داشت; اما تأکید بر غسل تعمید به عنوان نشانه ای از عفو گناهان و زندگی جدید در عیسی مسیح را نیز که متعلق به لوتر بود، بدان ضمیمه کرد. «تعمید همچنین موجب مزیت و فایده دیگری می شود، زیرا نشان می دهد که ما در مسیح به مرگ محکوم شده ایم و نیز نمایانگر زندگی جدید ما در اوست... از این رو، بخشوده شدن رایگان گناهان و برخوردار شدن از صفت عدالت و سپس فیض روح القدس به منظور اصلاح ما برای زندگی نو در آغاز وعده داده شده است.»
کالون مانند همه اصلاحگران اقتدارگرا، به مشروعیت تعمید کودکان اعتقاد داشت. او چنین استدلال می کرد که این آیین، سنتی اصیل در کلیسای نخستین بود، نه تحولی در اواخر قرون وسطی. تسوینگلی برای اثبات مشروعیت این آیین، به سنت یهودی ختنه کردن متوسل شد. او چنین استدلال می کرد که ختنه کودکان پسر، نشانی از عضویت آنان در جامعه ای است که با خداوند پیمان بسته است. به همین ترتیب، تعمید نیز نشانه آن است که یک طفل به کلیسا (جامعه ای که پیمان جدیدی بسته است) تعلق دارد. نفوذ روز افزون آناباپتیست ها که کالون در دوران اقامت در استراسبورگ شاهد آن بود، دلیلی بر اهمیت توجیه آیین تعمید کودکان بود که آناباپتیست ها به شدت با آن مخالف بودند.
تسوینگلی تعمید کودکان را بر اساس عهد و پیمان توجیه می کرد. کالون نیز به تکرار و بسط همین توجیه پرداخت; بدین معنا که اگر کودکان مسیحی غسل تعمید داده نشوند، در مقایسه با کودکان یهودی که با ختنه شدن، آشکارا در جامعه هم پیمان با خدا وارد شده اند، امتیازی را از دست داده اند. «در غیر این صورت، اگر ما محروم از گواهی و شهادتی شویم که یهودیان به کمک آن از نجات نسل آینده خود مطمئن می شوند، تأثیر آمدن مسیح این خواهد بود که فیض خدا را نزد ما نسبت به یهودیان قبل از ما به گونه ای مبدل کرد که مبهم تر بوده، کمتر از یهودیان مورد تصدیق ما قرار گیرد.» از این رو، کالون معتقد بود که کودکان باید تعمید داده شوند و نباید به فواید آن بی توجهی شود.
فواید آیین عشای ربانی از نظر کالون
کالون در بحث از فواید آیین عشای ربانی میان سه جنبه از حقیقت معنوی که عناصر مشهود نان و شراب جلوه و عرضه کننده آن است، فرق می گذاشت. مدلول یا معنا عبارت است از همان وعده های الهی که ضمیمه نشانه یا در آن محصور است. مومنان، به ویژه با کلمات معمول، مطمئنند که جسم و خون عیسی مسیح به خاطر آنها شکسته و ریخته شده است. آیین مقدس «تصدیق کننده وعده ای است که عیسی مسیح در پی آن اعلام کرد که جسم او غذای حقیقی است و خون او شراب حقیقی و آنها ما را از حیلت جاودانه برخوردار می کنند.»
جوهر یا ماده عشای ربانی به دریافت جسم مسیح از سوی ما نظر دارد، به این معنا که خداوند وعده های خود را به ما ابلاغ می کند. ما با دریافت نشانه جسم مسیح (و به عبارت دیگر، صرف کردن نان) به طور همزمان، خود جسم مسیح را دریافت کرده ایم. سر انجام آنکه خاصیت یا تأثیر آیین عشای ربانی در فواید مسیح نهفته است و مؤمنان با اطاعت کردن از مسیح از فواید و مزایای او استفاده می برند. مؤمنان به سبب ایمان آوردن، در همه فواید مسیح نظیر رهایی، عدالت و زندگی جاودانه سهیم خواهند شد.
آفرینش از نظر کالون
آیین های مقدس، مسیحیان را ترغیب می کند که به آفرینش ارج نهند. عناصر مادی می تواند دلالت بر فیض، سخاوت و خیرخواهی خداوند کند. این بینش، کاملا بر آموزه کالون درباره آفرینش استوار است. از دیدگاه کالون، هر گوشه ای از آفرینش جلوه خداست; آن گونه که کالون می کوشد تا تنوع و تکثر راه هایی را نشان دهد که آفرینش در پی آن، بر آفریدگار خود گواهی می دهد. این همانند دستور مشهودی است که خدای نامشهود برای آن که شناخته شود انجام داده است، یا همانند کتابی است که نام پدید آورنده آن به عنوان نویسنده بر روی آن نقش بسته است و همانند نمایشی است که عظمت و شکوه خداوند در آن به شکل آشکار نمایان شده یا آینه ای که افعال حکمت الهی در آن انعکاس یافته است. این امر انگیزه جدیدی را در لذت بردن از طبیعت در ما ایجاد می کند.
کالون معمولا فردی معرفی شده است که با منشی زاهدانه، دشمن خوشی دیگران بود و مصمم بود که، به هر بها، مؤمنان را از لذت بردن باز دارد، اما حقیقت آن است که او بر این امر اصرار می ورزید که آفرینش برای این هدف به وجود آمده که ما در آن لذت ببریم، نه این که فقط در آن زنده باشیم. کالون با نقل آیه 15 مزامیر از باب 104 یادآوری کرد که خداوند شراب را برای شاد کردن قلوب بشر آفرید. غذا تنها برای ادامه زندگی ما نیست; زیرا علاوه بر این، از طعم گوارایی برخوردار است. «خداوند نه تنها نیازمندی های ضروری زندگی، بلکه به اندازه نیاز هر روز زندگی موهبت های خود را در اختیار ما قرار داده است. او از سر نیک خواهی با شاد کردن دل های ما با شراب و روغن سخاوت مندانه تر با ما معامله کرده است. طبیعت بی گمان با آب آشامیدنی راضی خواهد شد! از این رو، اضافه کردن شراب گویای کمال سخاوت خداوند است.»
به علاوه، ترکیبات پربار و مسرت بخش شراب، در آیین عشای ربانی معنای جدیدی می یابد; همچنان که کالون در رساله ای درباره شام خداوند (1540) آن را خاطرنشان کرده است: «هنگامی که ملاحظه می کنیم که شراب به عنوان نمادی از خون تجلی یافته، باید تأمل کنیم که شراب چه منافعی به جسم بشر اعطا می کند. از این رو، ما به درک این نکته نایل می شویم که این منافع به شکلی معنوی و به واسطه خون مسیح به ما ارزانی شده است. این منافع باید تغذیه کننده، شادی بخش، تقویت کننده و مسرت بخش باشد.» این نکته را کالون در کتاب مبادی به تفصیل پروراند و خاطرنشان کرد که چگونه می توانیم از موهبت های زندگی قدردانی کرده، از آن لذت ببریم. «همه چیز برای ما آفریده شده، با این هدف که بتوانیم به شناخت و تصدیق آفریننده آن نایل شویم و خیرخواهی او نسبت به خود را با سپاس گزاری از او گرامی داریم.» از این رو، نان و شراب در آیین عشای ربانی نه تنها به رهایی از دنیا به واسطه مسیح، بلکه به آفرینش پیش از آن اشاره دارد; آفرینشی که جهانی را به وجود آورد تا بتوانیم از آن لذت ببریم.
واکنش کلیسای کاتولیک: شورای ترنت و آیین های مقدس
پاسخ شورای ترنت به دیدگاه های منسوب به نهضت اصلاح دینی درباره آیین های مقدس اندکی طول کشید. هفتمین نشست شورای ترنت در سوم مارس 1547 خاتمه یافت و «حکم آیین های مقدس» را صادر کرد. به دلایل مختلفی، حکم شورای ترنت، اقدامی موقتی پنداشته شد که هدف آن مقابله با دیدگاه های پروتستان ها بود، بدون این که پاسخ مفصل و محکمی بر طبق مرام کاتولیکی ارائه دهد. این حکم کم کم شکل مقدمه به خود گرفت و سیزده قانون عام به دنبال آن مطرح شد که هر یک، جنبه ای خاص از «بدعت هایی را که در روزگار پرتلاطم ما، متوجه بیشتر آیین های مقدس شده است» محکوم می کرد. اما قوانین زیر بدان علت که با صراحت، دیدگاه های اصلاحگران درباره شماری از آیین های مقدس و نیز شیوه رفتاری آنها را محکوم می کند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. انتقادها به ویژه متوجه دیدگاهی است که آیین های مقدس را گویای فیض می داند; فیضی که به کمک ایمان باید بدان دست یافت.
1. هر کس بگوید خداوندگار ما عیسی مسیح همه آیین های مقدس در شریعت جدید را بنیان ننهاده یا این که بگوید تعداد آنها کمتر یا بیشتر از هفت مورد (تعمید، تأیید، عشای ربانی، توبه، آخرین تدهین، انتصاب و ازدواج) است یا این که یکی از این هفت آیین، به حقیقت و ذات، از آیین های مقدس نیست، مطرود است.
2. هر کس بگوید که این آیین های مقدس برای این هدف بنیان نهاده شدند که تنها ایمان را تغذیه کنند، مطرود است.
3. هر کس بگوید که آیین های مقدس در شریعت جدید در بردارنده فیضی نیستند که بر آن دلالت می کنند، یا آن که نمی توانند آن فیض را به کسانی اهدا کنند که بر سر راه آن موانع ایجاد نمی کنند، (هر چند که آنها نشانه های بیرونی فیض یا عدالتند که به کمک ایمان کسب شده اند و نیز نشانه های خاصی از اعتراف مسیحی که به وسیله آن، مؤمنان در سطح بشری از غیر مؤمنان جدا شده اند) مطرود است.
4. هر کسی که بگوید آیین های مقدس در شریعت جدید موجب فیض نمی شود، بلکه فقط ایمان به وعده الهی کافی است تا موجب فیض شود، مطرود است.
چهارده قانون دیگر درباره تعمید و سه قانون درباره تأیید به دنبال قوانین سیزده گانه فوق اضافه شد. این شورا در سیزدهمین جلسه خود به تأملات و بررسی هایش در 11 اکتبر 1551 پایان داد و موضع مثبت کلیسای کاتولیک روم را در قالب «حکم درباره قدسی ترین آیین عشای ربانی» تنظیم کرد. پیش از این، شورای ترنت تنها به انتقاد از اصلاحگران پرداخته بود، بدون این که موضعی منسجم و بدیل عرضه کرده باشد. در این زمان این نقص برطرف شد. این حکم با انتقاد شدید از کسانی شروع می شود که حضور حقیقی مسیح را منکرند. در این حکم، هر چند نام تسوینگلی به ویژه ذکر نشده است، اشارات شورا به نشستن مسیح در سمت راست خداوند و استفاده های نامناسب از «مجازات و استعارات» تردیدی باقی نمی گذارد که هدف این حملات، همان اصلاحگر سوئیسی بوده است.
پس از تقدیس نان و شراب، خداوند ما عیسی مسیح، واقعا و با جوهر خود در آیین پر ارج عشای مقدس ربانی و در پوشش آن اشیاء مادی حضور دارد; زیرا هیچ تناقضی نیست که نجات دهنده ما به حسب شکل جسمانی زندگیش، در آسمان و در سمت راست پدر نشسته باشد; در حالی که بر اساس آیین های مقدس در مقام های بسیار دیگری با همان جوهر خود نزد ما حاضر شود.... یکی از کارهای زشت بعضی از مردمان جنجالی و خبیث این است که کلمات مسیح را به شکل مجازهای تخیلی و افسانه ای تحریف کرده و به این وسیله، حقیقت جسم و خون مسیح را منکر شده اند. شورا به شدت از آموزه و اصطلاح شناسی تبدل جوهری دفاع کرد. «هم زمان با تقدس نان و شراب، کل جوهر نان تغییر یافته، به جوهر بدن مسیح تبدیل می شود و کل جوهر شراب نیز به خون مسیح تبدیل می شود. کلیسای مقدس کاتولیک، این تحول را به درستی و به گونه ای شایسته، تبدل جوهری نامید.»
منـابـع
آلیستر مک گراث- مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی- مترجم بهروز حدادی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1382
آلیستر مک گراث- درسنامه الهیات مسیحی- مترجم بهروز حدادی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1384
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها