رنج و زحمت دوزخیان
فارسی 3013 نمایش |دوزخیان در چه حالند!؟ قرآن به بیان چگونگى حال مجرمان پرداخته و صفات و علامات راجع به اهل عذاب و دوزخ را تذکر می دهد.
خوار و ذلیل در دوزخ
از اوصاف کفار و اشقیاء این است که رویهاى آنان ذلیل و زبون است و آثار عذاب و شقاوت در بشره آنها نمایان است. مى گوید: «وجوه یومئذ خاشعة؛ در آن روز چهره هايى زبونند.» (غاشیه/ 2) چهره هایى که در این روز ذلیل و سر شکسته است، یعنى به واسطه عذابى که فرا می گیرد آنها را و شدایدى که مشاهده می کنند ذلیل و خوارند، ذلت و ترس از عذاب و کیفرهاى عظیم آن روز تمام وجود آنها را فرا گرفته، و از آنجا که حالات روحى انسان بیش از همه جا در چهره او منعکس مى شود، اشاره به خوف و ذلت و وحشتى مى کند که سراسر چهره آنها را مى پوشاند و مقصود از این صاحبان وجوه چهره هایند، و فقط ذکر «وجوه» به جاى «کافرون» براى این است که ذلت و سرشکستگى از آن ظاهر می شود. و بعضى گفته اند: مقصود از این «وجوه» و چهره اعیان و بزرگان است که در ذلت عمیقى فرو مى روند، چنانکه عرب مى گوید «جاءنی وجوه بنی تمیم؛ آمد نزد من وجوه بنى تمیم.» یعنى بزرگان ایشان. مقاتل گوید: مراد از آن چهره ها تمام کفارند زیرا که آنها از عبادت پروردگار سرپیچى کرده و تکبر نمودند. ولى معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد.
چهره هاى ایشان را گرد خوارى و خشوع ذلت و نومیدى پوشانده، بدان سبب که در دنیا از روى کرامت و عزت به خشوع در برابر خدا و احکام او نپرداختند، و به همین سبب در دعا مى خوانیم: «اللهم إنى أسألک خشوع الایمان قبل خشوع الذل فى النار خدایا؛ پیش از رسیدن به خشوع در آتش، از تو خواستار خشوع ایمانم.» آنها به واسطه غلها و زنجیرها که در گردن آنها انداخته شده نمی توانند سر بلند کنند و به بالا نگاه کنند چنانچه می فرماید: «إذ الأغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون فی الحمیم ثم فی النار یسجرون؛ آن گاه که غلها را به گردنشان اندازند و با زنجیرها بکشندشان،در آب جوشان، سپس در آتش، افروخته شوند.» (غافر/ 71- 72) و نیز می فرماید: «أولئک الذین کفروا بربهم و أولئک الأغلال فی أعناقهم و أولئک أصحاب النار هم فیها خالدون؛ اینانند که به پروردگارشان کافر شدند، و اینانند که در گردنشان بندها و زنجیرها [ى گمراهى در دنیا و عذاب در آخرت] است، و اینان اهل آتشند و در آن جاودانه اند.» (رعد/ 5)
در زحمت و رنج
آن گاه مى افزاید: «عاملة ناصبة؛ اینها کسانى هستند که پیوسته عمل کرده و خسته شده اند.» (غاشیه/ 3)
تلاش و کوشش زیادى در زندگى دنیا به خرج مى دهند، ولى هیچ فایده اى جز خستگى در حقیقت نصیبشان نمى شود، نه عمل مقبولى در درگاه خدا دارند، و نه چیزى از آن همه ثروتهایى که اندوخته اند مى توانند با خود ببرند، و نه نام نیکى از خود به یادگار مى گذارند، و نه فرزند صالحى، آنها زحمتکشان خسته و بینوایند، و چه تعبیر رسایى است جمله «عاملة ناصبة» در حق آنان. «عاملة ناصبة» مصدر "نصب" که اسم فاعل ناصبه از آن مشتق است به معناى تعب و کوفتگى است، و مراد از عمل و نصب، به قرینه اینکه در مقابل صفت اهل جنت یعنى جمله ی «لسعیها راضیة؛ از كوشش خود خشنودند.» (غاشیه/ 9) قرار گرفته، این است که اهل دوزخ خستگى تلاشى که در دنیا کردند از تنشان در نمى آید، به خلاف اهل بهشت که وقتى تلاش خود را سودمند مى یابند خستگى از تنشان بیرون مى آید، چون انسان هر تلاشى که در دنیا مى کند به منظور تامین سعادت خود مى کند، منظورش این است که به هدف خود نائل آید، و دوزخیان در قیامت مى بینند که آنچه در دنیا تلاش کردند بى نتیجه مانده و خردلى سودمند نبوده، هم چنان که در جاى دیگر فرموده: «و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا؛ به اعمالى که آنان در دنیا کردند مى پردازیم و همه را هیچ و پوچ مى کنیم.» (فرقان/ 23) در نتیجه از اعمالى که داشتند چیزى به جز خستگى عایدشان نمى شود، به خلاف اهل بهشت که از سعى و عمل خود راضیند، چون همه به صورت بهشت و راحتى مبدل گشت.
آنها از کدام عمل در رنج و عذابند!؟
1- جهنمیان به عملى مشغول باشند که رنج و تعب بسیار به آنها رسد. مثل کشیدن زنجیرهاى آتشین که بر دست ها و گردن هاى آنها نهند و فرو رفتن در آتش و ورود انواع عقاب و عذاب. حسن و قتاده گویند: یعنى کنندگان در آتش و رنجبران در آن، گویند، آنها در دنیا براى خداى سبحان کار نکردند، پس در آتش فعالیت و کوشش کنند و رنج و تعب برند که سلاسل و غلهاى آتشى را از خود دور سازند و علاج کنند. ضحاک گوید: آنها را تکلیف کنند که از کوهى که از آهن است در آتش بالا روند و چون به سر کوه برسند از آن پرتاب می شوند در قعر جهنم که می فرماید: «یریدون أن یخرجوا من النار و ما هم بخارجین منها و لهم عذاب مقیم؛ مى خواهند كه از آتش بيرون آيند در حالى كه از آن بيرون آمدنى نيستند و براى آنان عذابى پايدار خواهد بود.» (مائده/ 37) و می فرماید: «کلما أرادوا أن یخرجوا منها من غم أعیدوا فیها و ذوقوا عذاب الحریق؛ هر بار بخواهند از [شدت] غم از آن بيرون روند در آن باز گردانيده مى شوند [كه هان] بچشيد عذاب آتش سوزان را.»
راههایى که آنها به نظر می آورند که نجات پیدا کنند و مأیوس می شوند بسیار است گاهى به خدا می گویند: «ربنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنا ظالمون* قال اخسؤا فیها و لا تکلمون؛ پروردگارا ما را از اينجا بيرون بر پس اگر باز هم [به بدى] برگشتيم در آن صورت ستمگر خواهيم بود. مى فرمايد [برويد] در آن گم شويد و با من سخن مگوييد.» (مؤمنون/ 107- 108) گاهى به مالک می گویند: «و نادوا یا مالک لیقض علینا ربک قال إنکم ماکثون؛ و فرياد كشند اى مالك [بگو] پروردگارت جان ما را بستاند پاسخ دهد شما ماندگاريد.» (زخرف/ 77) گاهى به خزنه جهنم می گویند: «و قال الذین فی النار لخزنة جهنم ادعوا ربکم یخفف عنا یوما من العذاب* و ما دعاء الکافرین إلا فی ضلال؛ و كسانى كه در آتشند به نگهبانان جهنم مى گويند پروردگارتان را بخوانيد تا يك روز از اين عذاب را به ما تخفيف دهد.» (غافر/ 49- 50)
کلبى گوید: به صورت و چهره هایشان در آتش کشیده می شوند.
2- عکرمه و سدى گویند: مقصود این است که معصیت کنندگان در دنیا رنجبران در آتشند در روز قیامت.
3- سعید بن جبیر و زید بن اسلم و ابى الضحى از ابن عباس گویند: کنندگان زحمتکش و رنجبران در دنیا عمل و زحمت می کشند بر خلاف آنچه خداى تعالى ایشان را بدان امر فرموده و ایشان رهبانان و اصحاب صوامع و زاهدان جهودان و ترسایان و اهل بدعت ها و آراء باطله اند، که ایشان در دنیا به خود رنج دهند به واسطه ی اعمالى که می پندارند که عبادت است، خداوند اعمال ایشان را در بدعت و ضلالت قبول نکند و اعمالشان باطل و بیهوده ثوابى بر آن داده نشود، براى آن که بر خلاف امر خداى می باشد.
4- حضرت ابو عبدالله صادق (ع) فرمود: «کل ناصب لنا و ان تعبد و اجتهد یصیر الى هذه الایة؛ هر ناصب و دشمنى نسبت به ما اگر عبادت کند و کوشش کند مصداق این آیه خواهد بود عاملة ناصبة.»
نتیجه اعمال در آخرت
در تفسیر امام حسن عسکرى (ع) فرماید: «هم الذین خالفوا دین الله مع انهم صاموا و صلوا و الذین نصبوا لأمیرالمؤمنین (ع) نصبا فى العداوة فلا یقبل الله شیئا من افعالهم و اعمالهم؛ ایشان جماعتى اند که مخالفت کرده اند در دین خدا با آنکه روزه داشته و نماز گزارده و کسانى که نصب عداوت امیرالمؤمنین (ع) کرده اند، پس حق تعالى قبول نفرماید افعال و اعمال ایشان را.»
توضیح این اقوال اینکه: گفتند که این کار کردن و رنج بردن در دنیا است، زیرا که در آخرت دیگر کار و عمل نیست، ولى باید گفت که چرا در آخرت کار کردن و رنج دیدن نیست؟ البته که هست، حرکت کردن ایشان در صحراى محشر در میان تاریکى که فرشتگان عذاب ایشان را مى رانند خود عمل است، و فرشتگان حساب درباره آنان گواهى مى دهند و این خود رنج است. ولى از عمل در آخرت سودى به ایشان نمى رسد، و از رنجى که مى برند هیچ چیزى کسب نمى کنند، ولى اگر اندکى به خود در دنیا رنج مى دادند، در آخرت به آسایشى دراز مدت دست مى یافتند، و چنان که امام امیرالمؤمنین (ع) گفته است: «چند روزى کوتاه شکیبایى پیشه کردند و در پى آن به آسایشى دراز دست یافتند.»
در بعضى از نصوص مأثور تفسیر آیه را به آن کسان مى کنند که در دنیا به کار برمى خیزند و رنج مى برند، ولى در راه نادرست و بر خطا، پس سر سوزنى از عمل خود سود نخواهند برد، بدان سبب که طاغوتان را دوست مى داشتند، نه امامان راهنما و پیروان ایشان را. و از امام امیرالمؤمنین (ع) روایت شده است که آنان مردم حروراء یعنى خوارجى بودند که رسول الله (ص) از ایشان یاد کرد و گفت: «نماز خواندن خودتان را با نماز خواندن ایشان، و روزه گرفتن خودتان را با روزه گرفتن ایشان، و اعمال خودتان را با اعمال ایشان کوچک مى کنید، از دین چنان خارج مى شوند که پیکان از تن شکار تیر خورده خارج مى شود.» این تأویلى نیکو براى آیه است، جز این که تفسیر آن (بنا بر آنچه از سیاق آشکار مى شود) عامتر و شاملتر است.
از ابن عباس روایت شده است که آنان را بر آن وا مى دارند که از کوهى آهنین در دوزخ بالا روند، و از این کار سخت رنج مى برند، از آن روى که با غل و زنجیر بسته اند و در میان آتش حرکت مى کنند، همچون شترانى که به گل گرفتار شده اند و در آن پیش مى روند، و بالا رفتن ایشان در صعود آتش است، و فرود آمدنشان در هبوط آن. در بعضى از روایات آمده است که: آنان در گوشه اى از جهنم درى را به طرف بهشت مى یابند و براى نزدیک شدن به آن تلاش مى کنند و چون به آن نزدیک مى شوند آن در بر روى آنان بسته مى شود. کار کردن و رنج دیدن آنان به هر صورتى که بوده، اگر یک دهم از آن را در دنیا به کار درست و رنج دیدن از آن مصرف مى کردند، براى ایشان کفایت مى کرد و بهشت و نعیم آن بهره ایشان مى شد.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 20 صفحه 456
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 26 صفحه 414
ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد 27 صفحه 38
میرزا ابوالحسن شعرانی- روض الجنان و روح الجنان- جلد 20 صفحه 244
حسین بن احمد الحسینی- تفسیر اثنا عشری- جلد 14 صفحه 171
شیخ حر عاملی- تفسیر عاملی- جلد 8 صفحه 553
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 18 صفحه 61
سيد محمدحسين حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 18 صفحه 111
عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد 14 صفحه 92
نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد 15 صفحه 115
سیدمحمود طالقانی- پرتوى از قرآن- جلد 4 صفحه 28
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها