اسلام آوردن حمزه

فارسی 4743 نمایش |

روزی ابوجهل در نزدیکی کوه صفا به رسول الله (ص) رسید، ایشان را مورد اذیت خود قرار داده و دشنام داد سپس از دین و آیین او عیب جویی کرده و بر کارهایش خرده گرفت؛ رسول اکرم (ص) پاسخش را نداد و به خانه بازگشت. زنی از کنیزان عبدالله ابن جوعان، این جریان را دیده و سخنان ابوجهل را شنید. ابوجهل وقتی از رسول الله جدا شد نزدیک خانه کعبه رفته و در جمعیتی که کنار کعبه تشکیل شده بود نشست. پس از مدتی حمزه ابن عبدالمطلب در حالیکه کمان خود را به دوش گرفته بود از شکار برگشت و طبق عادتی که داشت پیش از آنکه به خانه برود کنار کعبه آمده و طوافی بر دور کعبه نمود، در راه به کنیز عبدالله ابن جوعان برخورد، کنیز گفت: «ای حمزه نبودی تا ببینی برادر زاده ات محمد (ص) از دست ابوجهل چه کشید و چه ناسزاها که شنید و چه صدماتی بر او وارد کرد ولی محمد در مقابل هیچ نگفت و به خانه رفت». این سخنان موجب ناراحتی شدید حمزه شد. به جستجوی ابوجهل پرداخت تا آنکه او را در همان جمع مذکور در کنار کعبه یافت. جلو رفته و با کمانی که به دوش داشت آنچنان بر سر ابوجهل کوبید که سرش شکست، سپس به او گفت: «آیا محمد را دشنام می دهی در صورتیکه من به دین او هستم؟ اکنون اگر جرات داری آن دشنام را به من بده!» در همین لحظه جمعی از بنی مخزوم که ابوجهل از آنها بود به طرف حمزه حمله کردند تا با او درگیر شوند اما ابوجهل مانع شد و به آنها گفت: «حمزه را رها کنید حق با اوست زیرا من برادرزاده اش را به بدی دشنام گفتم». با اسلام آوردن حمزه، مسلمانان عزیز شده و فشارهای قریش کاهش یافت. این وضعیت برای مشرکان سخت آمده و از شیوه منزوی کردن پیامبر دست برداشتند و از آن پس سعی کردند با ترغیب و اهدای ثروت و پیشنهادهای دنیوی پیامبر را از روشی که پیش گرفته منصرف کنند.

آیا اسلام آوردن حمزه از روی تعصب بوده؟
وقتی حمزه اسلام آورد نزد پیامبر رفته و به او گفت: «ای برادرزاده آیین خود را آشکار کن؛ به خدا سوگند خوش ندارم آسمان سایه افکند و حال اینکه من بر مذهب نخستم باشم» این جمله حمزه و جمله دیگری که در برابر بنی مخزوم هنگام مشاجره با ابوجهل گفته بود نشان می دهد، اسلام آوردن او از روی بینش صحیح و تدبر بوده نه تعصب و روابط خویشاوندی
این سخن را از آن جهت گفتیم که ممکن است کسی با شنیدن مشاجرات ابوجهل و حمزه گمان کند اسلام آوردن حمزه از روی تعصب قومی و به جهت شدت محبتش به برادرزاده بوده اما سخن حق این است که اسلام آوردن او از روی فهم و تدبیر و آشکار شدن حق بوده نه تعصبات قومی و احساسات زودگذر. مطلب دیگری که در اینجا باید متذکر شویم، دلیل اعتراف ابوجهل به مقصر بودنش در برابر رسول الله و بازداشتن قومش از حمله به حمزه است. باید بدانیم علت این عملکرد ترس او از مرگ و نابسامان تر شدن اوضاع بود، زیرا از طرفی به شجاعت بالای حمزه و طرفداری قریش از او آگاهی داشت و از طرف دیگر ممکن بود در آن درگیری خود او نیز آسیب ببیند و این با هدف او ناسازگار بود فلذا به اشتباه خود اعتراف کرده و از قوم خود خواست دست از حمزه بردارند.

زمان اسلام آوردن حمزه:
برخی از مورخین؛ اسلام آوردن حمزه را در سال دوم بعثت دانسته و می گویند: وقتی پیامبر (ص) به خانه ارقم آمد، حمزه اسلام آورد». علامه جعفر مرتضی عاملی در کتاب الصحیح من سیره النبی خود به این دو عبارت اشاره کرده سپس می فرماید: بین این دو گفته تناقض وجود دارد. زیرا حضرت در پایان سال سوم وارد خانه ارقم شد (پس اسلام آوردن حمزه باید در سال سوم یا چهارم باشد در حالیکه همین مورخین سال اسلام آوردن حمزه را سال دوم دانسته اند). گروه دیگری از مورخین اسلام آوردن حمزه را سه روز جلوتر از اسلام آوردن عمر می دانند از طرف دیگر می گویند: «عمر سال ششم پس از خروج پیامبر از منزل ارقم اسلام آورده» در اینجا نیز به تناقض بر می خوریم زیرا پیامبر در اواخر سال سوم بعثت آن هم برای یک ماه وارد خانه ارقم شده پس ممکن نیست خروج او سال ششم باشد از این رو دو امکان در زمان اسلام آوردن عمر بوجود می آید که هر دو با گفته ی دیگر آنها که اسلام آوردن عمر را سال دوم می دانند در تناقض است. احتمال اول اینکه اسلام آوردن عمر سال ششم باشد و احتمال دوم اینکه در سال خروج از منزل ارقم یعنی سال سوم باشد که هر دو با قول قبلی یعنی اسلام آوردن عمر در سال دوم در تضاد است.
قولی که ما انتخاب می کنیم و به نظرمان قویتر از اقوال دیگر است همان قول ابن هشام و برخی دیگر از تاریخ نگاران است که سال اسلام آوردن حمزه را سال ششم می دانند. علت اینکه این قول را تقویت می کنیم. این است که پس از اسلام آوردن حمزه همچنان که گذشت، اسلام و اهل آن عزیز شدند و برخوردهای تند و تهدید آمیز از سوی مشرکین ترک شد و این مربوط به پس از هجرت به حبشه و در حدود همان سالهای پنجم و ششم است. پس قول ابن هشام و نظایر او قوی تر از اقوال دیگر است.

منـابـع

حسین تارج‌ آبادی- سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام

سیدهاشم رسولی محلاتی- درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها