مفاهیم نجات و موعود (هزاره گرایی)
فارسی 4145 نمایش |گفتگوی عیسی با دو چهره اسطوره ای یهود
و بالاخره در فقره ذیل که تأثیر واضح مضامین عهد عتیق در عهد جدید قابل مشاهده است، عیسی مسیح با دو چهره اسطوره ای یهود، یعنی «موسی» و «الیاس» به گفت وگو می نشیند و از این کلام قریب به هشت روز گذشته بود که پطرس و یوحنا و یعقوب را برداشته بر فراز کوهی برآمد تا دعا کند، و چون دعا می کرد هیئت چهره او متبدل گشت و لباس او سفید و درخشان شد، که ناگاه دو مرد، یعنی موسی و الیاس با وی ملاقات کردند و درباره رحلت او که می بایست به زودی در اورشلیم واقع شود، گفت وگو می کردند (لوقا، 9: 28- 31). نکته حائز اهمیت آن است که بنابر آن چه که در ابتدای انجیل متی مبنی بر شجره نامه عیسی مسیح و اتصال آن به داود نبی آمده، در باب خصوصیات «مسیحا» و نجات دهنده قوم نیز از «داود» و ویژگی های او به کرات نام برده می شود.
داود عهد عتیق و عیسای عهد جدید
در مجموع به نظر می رسد بخش عمده ای از آن چه که درباره دو چهره داود و الیاس در عهد عتیق دیده می شود، به اوصافی که درباره عیسی مسیح ذکر شده، انتقال داده شده است: پس چون به دست راست خدا بالا برده شد روح القدس موعود را از پدر یافته این را که شما حال می بینید و می شنوید ریخته است؛ زیرا که داود به آسمان صعود نکرد لکن خود می گوید خداوند به خداوند من گفت بر دست راست من بنشین (اعمال رسولان، 2: 33- 35). داود عهد عتیق و عیسای عهد جدید هر دو بر دست راست خداوند جای دارند، خدای پدران ما آن عیسی را برخیزانید که شما به صلیب کشیده کشتید، او را خدا بر دست راست خود بالا برده سرور و نجات دهنده ساخت تا اسرائیل را توبه و آمرزش گناهان بدهد (همان، 5: 30- 32).
آرمان مسیحایی یهود در آن عصر
با این وصف می توان گفت آرمان مسیحایی یهود در آن عصر چنین بود ظهور نهالی از خاندان داود و تأیید الیاس در این زمینه و پادشاهی مقتدر او بر زمین آن گونه که در عهد عتیق وعده داده شده است و بعضی گفتنتد او مسیح است و بعضی گفتند مگر مسیح از جلیل خواهد آمد، آیا کتاب نگفته است که از نسل داود و از بیت لحم یعنی آن دهی که داود در آن بود مسیح ظاهر خواهد شد (یوحنا، 7: 41ـ 43). «شائیل در جواب او گفت: ای استاد تو پسر خدایی، تو پادشاه اسرائیل هستی» (همان، 1: 49ـ 50). «و پیلاطس تقصیر نامه نوشته صلیب گذارد و نوشته این بود عیسی ناصری پادشاه یهود» (همان، 19: 19ـ 20). «و اینک من موعود پدر خود را بر شما می فرستم پس شما در شهر اورشلیم بمانید تا وقتی که به قوت از اعلی آراسته شدید» (لوقا، 24: 48ـ 50). «من عیسی فرشته خود را فرستادم تا شما را در کلیساها بدین امور شهادت دهم من ریشه و نسل داود و ستاره درخشنده صبح هستم» (یوحنا، 22: 16ـ 17). «و من ملکوتی برای شما قرار می دهم چنان که پدرم برای من مقرر فرمود تا در ملکوت من از خوان من بخورید و بنوشید و بر کرسی ها نشسته بر دوازده سبط اسرائیل داوری کنید» (لوقا، 22: 29ـ 31).
احوالات عیسی مسیح در انجیل متی
در بخشی از انجیل متی و در بیان احوالات عیسی مسیح آمده است که وی قبل از عزیمت به اورشلیم، سه تن از شاگردان او را روی کوهی می بینند که در جامه ای درخشان با موسی و الیاس مشغول گفت و گو است. در همین حین صدایی از آسمان وی را «پسرخدا» اعلام می دارد (متی، 17: 1- 6). پس از این واقعه، شاگردان وی از او درباره الیاس سئوال می کنند و عیسی به کنایه یحیای تعمید دهنده را همان الیاس عهد عتیق معرفی می کند (همان، آیات 11- 14). اما به جاست که بدانیم واکنش یهودیان فلسطین در برابر معجزات عیسی مسیح چه بوده و نوشته های مقدس یهودیان پس از این دوره چه تصویری از عیسی مسیح عرضه می کنند؟ یهودیان، معجزات عیسی را به عوامل شیطانی نسبت می دهند؛ آنان در هر مورد از پذیرفتن مسیحای مصلوب امتناع می کنند؛ آنان در برخورد با داستان رستاخیز عیسی پاسخ می دهند که شاگردانش، بدن او را دزدیدند. ایشان داستان انجیل را به طور کلی رد نمی کنند، ولی تفصیلات آن را در مفهومی مخالف با مفهوم مسیحیان توضیح می دهند.
عدم قبول عیسی مسیح به عنوان نبی منتظر توسط یهودیان
مهم تر از همه، با تأمل در آیات عهد جدید معلوم می شود که عیسی مسیح به دلایل مختلف نه تنها به عنوان «نبی منتظر» یهودیان مورد قبول آنان واقع نشد، بلکه حتی به عنوان «پادشاه یهود» نیز ظاهر نگردید و اما عیسی چون دانست که می خواهند بیایند و او را به زور پادشاه سازند، باز تنها به کوه برآمد (یوحنا، 6: 15).در این روایت، عیسی و یارانش تنها به اجتماع در هیکل و انجام عبادت حتی پس از عروج عیسی تمایل داشتند: «و هر روز در هیکل به یک دل پیوسته می بودند» (همان، 2: 47).
«و خدا را حمد می گفتند و نزد تمامی خلق عزیز می گردیدند» (اعمال رسولان، 2: 46). و برای آن که با تأسی به تورات که بیان داشته غیر از موسی شریعت گذاری در میان بنی اسرائیل ظهور نخواهد کرد و هیبت و قدرت و جلالت او را نخواهد داشت (تثنیه، 34: 10- 12)، در اناجیل نیز عیسی مسیح شکست خورده، مغلوب و منفعل (متی، 26: 67- 68 و 27: 27- 31) توصیف شده و اعلام می شود که «پادشاهی او از این جهان نیست»، عیسی جواب داد که پادشاهی من از این جهان نیست. اگر پادشاهی من از این جهان می بود خدام من جنگ می کردند تا بیهوده تسلیم نشوم، لیکن اکنون پادشاهی من از این جهان نیست (یوحنا، 18: 36). و هم چنین: «ایشان از جهان نیستند، چنان که من از جهان نمی باشم» (همان، 17: 17).
مسیح و مسیحا در دیگر متون مقدس یهود
اما به غیر عهد عتیق و عهد جدید، وضعیت در دیگر متون مقدس یهود، یعنی تلمود و اجزا و ملحقات آن به گونه ای دیگر است. در مجموعه تلمود و در میشنا هرگز به «عیسی» یا «مسیحیت» اشاره ای نشده است، ولی گمارا اشارات بسیاری به هر دو دارد؛ بدین نحو که عیسی یا «یهوشع بن پندیرا» (یا «بن استارا») در گمارا چهره مه آلودی است که در زمان فرمانروایی اسکندر جانیوس (سال های 103ـ 78 قبل از میلاد)، وی در مصر جادوگری می آموزد، قوم را گمراه می کند و از این رو سنگسار شده، در آن دیار به دار آویخته می شود. وی با لقب هنصری (ناصری) نیز خوانده شده است. رواج افسانه «پندیرا» توسط یهودیان ظاهرا واکنشی در جهت مخدوش کردن و تردید در معجزات عیسی و حتی تشکیک در وجود تاریخی او بوده است. برخی از نویسندگان و عالمان یهودی بر این باور بودند که عیسی نمی توانست همان مسیحای قوم یهود باشد؛ زیرا به دست «الیاس» تدهین نشد و به همین جهت گرفتار و مصلوب گردید و حتی مصلوب شدن او کفاره ای بود برای این ادعای کذبش که او مسیحا است این شخص که خود را مسیحا می نامید، چنان خوار و ذلیل بود که آخرین لعنت در شریعت خدا تورات به او تعلق گرفت، زیرا مصلوب شد. در اواخر قرن دوم میلادی شخصی به نام «سلسوس» از زبان یک یهودی می گوید که عیسی در واقع فرزند شخصی به نام «پندیرا» در مصر بوده و در آن جا جادوگری آموخته بود. بعدها «اریژن اسکندرانی»، علیه همین «سلسوس» رساله ای می نویسد و از مسیحا بودن عیسی دفاع می کند.
نخستین پرسش در زمان عیسی
تردیدی نیست که ظهور عیسی مسیح در جامعه ای واقع شد که اندیشه مسیحایی در آن بسیار ریشه دوانیده بود و تصور عام مردم آن بود که منجی و پادشاه آنها آن گونه که در عهد عتیق توصیف شده برای نجات آنها و برقراری حکومت داود و سلیمان به زودی ظاهر می شود. اما نخستین پرسش در زمان عیسی آن بود که آیا مسیحای عهد عتیق همین شخص است یا خیر؟ یک پاسخ آن است که مطالعات انتقادی معاصردر این باب نتیجة واحدی را عرضه نکرده است و به طور مثال، نویسنده کتاب عیسی، اسطوره یا تاریخ چنین عقیده دارد که: رابرتسون حاضر است امکان وجود یک عیسای تاریخی و شاید بیش از یکی را که در داستان انجیل سهمی داشته، بپذیرد. ممکن است آموزگار یا آموزگارانی به نام عیسی یا چند آموزگار با نام های گوناگون و لقب مسیح، (که بسیاری از آنان معروفند) برخی از سخنان اناجیل را بر زبان آورده باشند. عیسای کتاب تلمود که بیش از یک قرن پیش از تاریخ سنتی تصلیب سنگسار گردید و در آخر به دار آویخته شد، شاید واقعا وجود داشته و به گونه ای در سنت مسیحی سهیم باشد. (در میان یهودیان یکی از چهره های اساطیر یشوع است)، یشوع یک چهره اسطوره ای است و این نام (به معنای «یهوه نجات است» یا «یهوه نجات می دهد») پیش از آن که یک نام انسانی باشد، نامی الهی است. (توضیح این که) به گفته رابرتسون، در قرن اول میلادی در فلسطین و در میان «جوامع پراکنده» یهودیان، یک آیین پنهانی بسیار قدیم وجود داشت که مراسم اصلی آن، مراسم رمزی مرگ یک «منجی خدا» به نام «یشوع پسر پدر» بود. یک نمایش آیینی که هر سال در بهار به عنوان یادگاری از رسم ما قبل تاریخی قربانی انسان انجام می شد، (و در طی آن) مصیبت و رستاخیز یشوع را ارائه می داد. پس از سقوط اورشلیم و ویرانی معبد به سال 70 میلادی اسطوره منجی خدا با رؤیای مسلط بر یهودیان در باب یک منجی که به نظم کنونی جهان پایان خواهد داد و «ملکوت خدا» را بر پا خواهد کرد، ترکیب شد. این آیین، نقش تبلیغی بر عهده گرفت و با تعمید به نام «یشوع مسیحا» که پس از ترجمه به یونانی «یسوس کریستوس» (Jesus Christus) عیسی مسیح شد، افرادی به آن آیین پا نهادند. در این مرحله، چهره پیلاطس به عنوان نماینده دولت منفور روم، به این نمایش آئینی افزوده شد و داستان شکل تاریخی به خود گرفت. در برخی آثار و منابع کهن یهود، «مسیحا» به صورت موجودی فوق طبیعی توصیف شده که لباس انسانی بر خود پوشیده است و همین موجود در عهد جدید با القابی مانند «مسح شده»، «برگزیده» و مهم تر از همه «پسر انسان» ملقب گردیده است.
تعابیر مجازی و استعاری اندیشه نجات و موعودگرایی در کتاب مقدس
باید توجه داشت که اندیشه نجات و موعودگرایی در کتاب مقدس به طور صریح و مستقل و به دور از تعابیر مجازی و استعاری مطرح نگردیده است. می دانیم که ساختار ادبی کتاب ها و رسایل عهدین، سخت وابسته به تمثیل و تشبیه و مجاز است و از سویی دیگر، مفاهیم به کار رفته در یک موضوع، با موضوعاتی دیگر در حاشیه آن ارتباط تنگاتنگ دارد. به طور مثال، منجی گرایی یهود با مفاهیمی هم چون «روز موعود»، «روز داوری»، «هزاره گرایی»، «رستاخیز» و «ملکوت خداوند» کاملا پیوستگی دارد و از این رو برای فهم دقیق تر هریک از معانی مذکور، از مفاهیم وابسته بدان نیز باید آگاهی حاصل کرد.
هزاره گرایی در ادبیات کتاب مقدس
از زمره مفاهیم مرتبط به موعودگرایی و اندیشه نجات یهود، مفهوم «هزاره گرایی» در ادبیات کتاب مقدس است. به طور ساده، «هزاره گرایی» اعتقاد به بروز تحول یا رویداد عظیمی است که در آغاز یا پایان هر هزار سال به وقوع می پیوندد و به دنبال آن تمامی حوادث هزار ساله تحت تأثیر همان تحول نخستین قرار خواهد گرفت. مجموع این حوادث، گویی در جهت تحقق هدفی خاص محقق می شوند و بدین ترتیب کل حرکت تاریخ در مسیر معینی رقم خواهد خورد که این حوادث، مقدمات آن به شمار می روند. یک عقیده قدیمی وجود داشت که جهان، شش هزار سال ادامه خواهد یافت و در هزاره هفتم نابود خواهد شد. این هزاره ها با تعداد روزهای آفرینش تناسب دارد. نخستین دوهزاره را «بایر» (به عبری: تهو) می دانستند؛ زیرا هیچ وحی ای در آن نبود. دوهزاره دوم دوران شریعت (تورا) یا وحی بود و دو هزاه سوم را روزگاری می دانستند که آمدن مسیحا در آن انتظار می رود (یوموت هماشیح). مسئولیت بسیاری از این اندیشه ها را بر دوش الیاس نبی می گذارند؛ زیرا معتقدند که بیشتر مکاشفات ربانیون در این مسئله کار او است. در اندیشه یهودیت کلاسیک، جهت و حرکت تاریخ تماما در تورات پیش بینی شده و مراحل عمده تحولات آن در این کتاب مورد اشاره قرار گرفته است. در نظر یکی از نویسندگان یهودی قرن سیزدهم، تورات «تاریخ پیش نوشته بشریت» است. وی مفهوم شش روز خلقت در سفر پیدایش را با هزاره های شش گانه جهان برابر می داند. در آغاز سفر پیدایش آمده که در ششمین روز، حیوانات و سپس انسان آفریده شد. از نظر وی، «حیوانات» یعنی ملت هایی که بر یهود تسلط دارند و مراد از «انسان» همان مسیحایی است که به صورت خدا آفریده شده و در هزاره ششم ظهور خواهد کرد. «سبت» (روز هفتم) هزاره هفتم را نشان می دهد که در آن زندگی آینده آغاز خواهد شد. از ویژگی های زندگی مورد اشاره، صلح و امنیت و آرامش برای «فرزندان خدا» (بنی اسرائیل) و انتقام از دشمنان آنها خواهد بود! خداوند بر «صهیون» مستقر خواهد شد و صلح جهانی به زمین حکومت خواهد کرد. این معانی به نوبه خود زمینه شکل گیری ثمراتی است که از آن به عنوان «اسطوره اورشلیم و صهیون» یاد شده است.
اندیشه هزاره گرایی در مسیحیت
اما اندیشه هزاره گرایی در مسیحیت نیز خود را نمایانده است. در مکاشفه یوحنا که اختصاصا به جنبه های آتی و حوادث در پیش روی عالم پرداخته، سخن از «حکومت هزار ساله مسیح» رفته که حیات دائم و خوش و عدم زوال از خصوصیات آن است. از منظر عهد جدید، تنها برخی از انسان ها قادر به درک سلطنت هزارساله مسیح می شوند و در این صورت همراه با مسیح، هزار سال به زندگی خود ادامه می دهند. کسانی که سلطنت هزار ساله مسیح را درک می کنند: «و با مسیح هزار سال سلطنت کردند، و سایر مردگان زنده نشدند تا هزار سال به اتمام رسید، این است قیامت اول» (مکاشفه، 20: 4- 6). چنین کسانی هرگز نخواهند مرد و طعم مرگ را نخواهند چشید: خوشحال و مقدس است کسی که از قیامت اول قسمتی دارد. بر اینها موت ثانی تسلط ندارد، بلکه کاهنان خدا و مسیح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند کرد. (همان، آیه 7).نمونه هایی که ذکر شد از یک سو بیان گر ساختار و اوصاف موعودگرایی و منجی در عهدین است و از سوی دیگر، تأثیر گسترده معانی و مفاهیم و جهت گیری عهد عتیق بر عهد جدید را نمایان می سازد.
منـابـع
حسین کلباسی اشتری- فصل نامه- انتظار موعود- شماره 23- مقاله نگاهی به مفاهیم نجات و موعود در سنت عهدین
جولیوس کرینستون- انتظار مسیحا در آیین یهود- ترجمه حسین توفیقی- قم- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1377- صفحه 17 و صفحه 81-70 صفحه 67-63 صفحه 137-130
گنجینهای از تلمود- فصل دوازدهم
آرچیابلد رابرتسون- عیسی، اسطوره یا تاریخ- ترجمه حسین توفیقی- قم- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1378- صفحه 55-51 صفحه 85-79
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها