مفهوم و عناصر سازنده سنت (دیدگاه الهیات ارتدوکس)
فارسی 6156 نمایش |شوراهاى بعدى
شکل گیرى آموزه هاى کلیساى ارتدوکس، همان طور که دیده ایم، با هفتمین شوراى جامع پایان نیافت. از 787 میلادى، این کلیسا عقیده خود را از دو راه اصلى ابراز کرده است، تعاریف شوراهاى منطقه اى (یعنى شوراهایى که اعضاى یک یا چند کلیساى ملى در آنها حضور مى یابند، اما مدعى آن نیستند که معرف کلیساى مسیحى ارتدوکس به عنوان یک کل هستند و نامه ها یا بیانیه هاى اعتقادى که اسقف ها منتشر مى کنند. اگرچه قطعنامه هاى اعتقادى شوراهاى جهانى خطاناپذیر است، آراء یک شوراى منطقه اى یا یک اسقف همواره در معرض خطا قرار دارد؛ اما اگر این آراء را بقیه مسیحیان بپذیرند، در این صورت آراء مزبور، از اعتبار جامع برخوردار مى شود (یعنى اعتبار فراگیر نظیر آنچه بیانیه هاى اعتقادى شوراى وحدت کلیساها از آن برخوردار است). قطعنامه هاى اعتقادى یک شوراى جامع نمى تواند تجدیدنظر یا تصحیح شود، بلکه باید کاملا پذیرفته شود اما جامعه مسیحى در برخورد با مصوبات شوراهاى منطقه اى به صورت گزینشى عمل کرده است. به عنوان مثال، در مورد شوراهاى قرن هفدهم، کل کلیساى ارتدوکس بخشى از بیانیه هاى اعتقادى آنها را پذیرفت اما بخشى را کنار گذاشت یا تصحیح کرد.
بیانیه هاى اعتقادى اصلى ارتدوکس از 787 میلادى به قرار زیر است:
1) نامه عام قدیس فوتیوس (867)
2) نخستین نامه میخائل کرولاریوس به پطرس انطاکى (1054)
3) قطعنامه شوراى قسطنطنیه در 1341 میلادى و 1351 میلادى درباره مناقشه عزلت نشینان
4) نامه عام قدیس مرقس افسسى (1440ـ1441)
5) اعتراف نامه گنادیوس، سر اسقف اعظم قسطنطنیه (1455ـ1456)
6) پاسخ هاى ارمیاى دوم به لوتریان (1573ـ1581)
7) اعتراف نامه متروفنیس کریتوپولوس (1625)
8) اعتراف نامه ارتدوکس اثر پتر ماگیلا به شکل تجدید نظر شده (که شوراى ژاسى بر آن مهر تأیید نهاد، 1642)
9) اعتراف نامه دسیتئوس (که شوراى اورشلیم، آن راتأیید کرد، 1672)
10) پاسخ هاى پاتریارک هاى ارتدوکس به کشیشان سوگند نخورده عصر ویلیام (1718، 1723).
11) پاسخ پاتریارک هاى ارتدوکس به پاپ پیوس نهم (1848).
12) پاسخ شوراى کلیساى قسطنطنیه به پاپ لئوى سیزدهم (1895).
13) نامه عام مقام سر اسقفى اعظم قسطنطنیه در باب اتحاد مسیحى و «نهضت وحدت کلیساها» (1920، 1952). این اسناد به ویژه موارد 5 تا 9 را برخى اوقات «کتاب هاى نمادین» کلیساى ارتدوکس مى نامند، اما عالمان ارتدوکس بسیارى امروزه این عنوان را گمراه کننده مى دانند و آن را به کار نمى برند.
آباى کلیسا
تعاریف شوراها را باید در متن گسترده تر آباى کلیسا مطالعه کرد. اما در مورد آباى کلیسا نیز همچون شوراهاى منطقه اى، داورى جامعه مسیحى گزینشى است. نویسندگان گاه دچار اشتباه و گاه گرفتار آراء متضاد با یکدیگر مى شوند. لازم است که گندم مکتوبات آباى کلیسا را از کاه مکتوبات آبایى جدا کرد. یک ارتدوکس نباید صرفا آباى کلیسا را بشناسد و نقل قول کند، بلکه باید در روح آباى کلیسا وارد شود و «ذهن آبایى» پیدا کند. او باید آباى کلیسا را نه صرفا به عنوان یادگار زمان گذشته بلکه به عنوان شاهدان و معاصران زنده مطرح کند. کلیساى ارتدوکس هرگز کوشش نکرده تا دقیقا مشخص کند که آباى کلیسا چه کسانى اند؛ چه رسد به این که آنان را به ترتیب اهمیت دسته بندى کند. اما این کلیسا براى نویسندگان قرن چهارم، به ویژه براى کسانى که این کلیسا «سه پیشواى بزرگ» مى خواند، یعنى گریگورى اهل نازیانزوس، باسیل کبیر و یوحناى زرین دهان، احترام خاصى قائل است. در نظر کلیساى ارتدوکس، «دوره آباى کلیسا» در قرن پنجم پایان نیافت؛ زیرا بسیارى از نویسندگان بعدى نیز در زمره «آباء» هستند؛ از جمله: ماکسیموس، یوحنای دمشقی، تئودور استودیوس، شمعون نوالهیدان، کریگورى پالاماس، مرقس اهل افسس. در واقع، تلقى کردن آباى کلیسا به صورت حلقه اى بسته از نویسندگان که کاملا به گذشته تعلق دارند، خطرناک است، زیرا آیا عصر ما نمى تواند باسیل یا آتاناسیوس جدیدى را به بار آورد؟ این سخن که دیگر پدران مقدسى نخواهد بود، به معناى این است که روح القدس کلیسا را رها کرده است.
آیین عشاى ربانى
کلیساى ارتدوکس بر خلاف کلیساى کاتولیک روم، چندان به تنظیم تعاریف اعتقادى رسمى نپرداخته است. اما این نتیجه گیرى نادرست است که چون یک عقیده را کلیساى ارتدوکس هرگز به عنوان اصل اعتقادى اعلان نکرده، پس عقیده مزبور بخشى از سنت ارتدوکس نیست، بلکه مطلب صرفا شخصى است. این کلیسا هنوز هم به آموزه هاى خاصى که هرگز تعریف نشده، با یقین درونى تردیدناپذیر و اتفاق نظر کامل معتقد است، که درست همانند تنسیق صریح آموزه ها، الزام آور است. به گفته قدیس باسیل، «برخى مطالب را از تعالیم مکتوب داریم و برخى دیگر را از سنت رسولى دریافت کرده ایم که به صورت رازى به دست ما رسیدند و هر دو دسته مطالب از نظر دین دارى تأثیر یکسانى دارند». این سنت باطنى «به صورت یک راز به دست ما رسید» و بیش از همه در عبادت کلیسا حفظ مى شود. ایمان انسان در نیایش اش نمود مى یابد. کلیساى ارتدوکس تعاریف صریح اندکى را درباره آیین قربانى مقدس و سایر شعائر مقدس، درباره جهان آخرت، مادر خدا، قدیسان و درگذشتگان مؤمن ابراز کرده است. دیدگاه کلیساى ارتدوکس درباره این موضوعات عمدتا در دعاها و سرودهاى مراسم مذهبى ارتدوکس گنجانده شده است. فقط کلمات مراسم مذهبى نیست که بخشى از سنت است؛ نشانه ها و اعمال گوناگون فرو رفتن در آب غسل تعمید، تدهین مختلف با روغن، نشانه صلیب و غیره همگى معناى خاصى دارند و همگى به شیوه نمادین و نمایشى به بیان حقایق دین مى پردازند.
قانون شرعى
شوراهاى وحدت کلیساها، علاوه بر تعاریف اعتقادى، شرعیات کلیسا را تنظیم مى کنند، که به سازمان و مقررات کلیسا مربوط مى شوند؛ شوراهاى منطقه اى و اسقف ها قوانین شرعى بعدى را تهیه مى کنند. تئودور بالسامون، زوناراس و دیگر نویسندگان بیزانسى مجموعه هایى از شرعیات کلیسا را همراه با توضیح و تفسیر تدوین کردند. پدالیون «سکان» که تفسیر معیار یونانى و جدید است و در سال 1800 منتشر شد، کار آن قدیس نستوه، نیکودموس کوهستان مقدس است. قانون شرعى کلیساى ارتدوکس در غرب بسیار اندک مطالعه شده است و در نتیجه، نویسندگان غربى برخى اوقات در باره کلیساى ارتدوکس به اشتباه تصور مى کنند که سازمانى است که در اصل هیچ گونه مقررات ظاهرى ندارد. بر عکس، حیات کلیساى ارتدوکس قوانین بسیارى دارد که اغلب توأم با سخت گیرى و جدیت است. اما باید اعتراف کرد که امروزه اجراى بسیارى از قوانین شرعى دشوار یا ناممکن است و به طور گسترده کنار نهاده شده است. اگر زمانى شوراى جهانى جدید کلیسا تشکیل شود، یکى از وظایف اصلى آن کاملا ممکن است تجدید نظر و توضیح قانون شرعى باشد. تعاریف اعتقادى شوراها حائز اعتبارى مطلق و قطعى است که قوانین شرعى به معناى دقیق کلمه نمى توانند مدعى آن شود؛ زیرا تعاریف اعتقادى به حقایق ابدى مربوط است، اما قوانین شرعى به حیات دنیوى جامعه مسیحى، که شرایط آن پیوسته در حال تغییر است و وضعیت هاى فردى بى نهایت گوناگون است. با این حال، میان شرعیات کلیسا و اصول اعتقادى کلیسا رابطه اى اساسى هست. شرعیات کلیسا صرفا کوششى براى به کارگیرى اصول اعتقادى در وضعیت عملى زندگى روزمره هر مسیحى است. بدین ترتیب، به یک معناى نسبى، شرعیات کلیسا بخشى از سنت مقدس است.
شمایل
سنت کلیسا نه تنها از طریق واژه ها، اعمال و نشانه هاى استفاده شده در عبادت بلکه از طریق هنر خط و رنگ شمایل هاى مقدس ابراز مى شود. یک شمایل صرفا تصویرى مذهبى نیست که براى برانگیختن احساسات پسندیده در تماشاگر طراحى شود بلکه یکى از راه هاى تجلى خدا بر بشر است. مسیحى ارتدوکس از طریق شمایل به بینشى از جهان معنوى دست مى یابد. از آنجا که شمایل بخشى از سنت است، نقاش شمایل نمى تواند آن گونه که دلخواه اوست، به اقتباس یا ابتکار دست زند، زیرا اثر او باید نمایانگر نظر کلیسا باشد نه احساسات زیبایى شناختى خاص او. الهام هنرى مردود نیست بلکه در چارچوب برخى ضوابط مشخص به کار گرفته مى شود. مهم این است که نقاش شمایل هنرمندى زبردست باشد، اما مهم تر از این آن است که او باید مسیحى صادق باشد که در چارچوب روح سنت زندگى کند و با آیین اعتراف و آیین عشاى ربانى خود را آماده کارش کرده باشد. مهم ترین عناصرى که از منظر بیرونى، سنت کلیساى ارتدوکس را شکل مى دهد، چنین است: کتاب مقدس، شوراها، آباى کلیسا، آیین عشاى ربانى، قوانین شرعى و شمایل. این امور را نباید جدا و در تقابل با هم دانست؛ زیرا روح القدس واحد از طریق همه آنها سخن مى گوید و آنها با هم کل واحدى را به وجود مى آورند که هر بخش در پرتو بقیه درک مى شود. گاهى گفته مى شود که علت اساسى فروپاشى مسیحیت غربى در قرن شانزدهم عبارت بود از تفکیک میان الاهیات و عرفان، و تفکیک میان آیین عشاى ربانى و دیندارى شخصى که در اواخر قرون وسطى وجود داشت. کلیساى ارتدوکس به سهم خود همیشه کوشش کرده است که از این گونه تقسیم بندى اجتناب کند. کل الهیات واقعى ارتدوکس، عرفانى است؛ درست همان طور که عرفان جدا شده از الهیات به صورت ذهنى و بدعت آمیز درمى آید، همین طور الهیات، در صورتى که عرفانى نباشد، به حکمت مدرسى بى روح و «افلاطونى» به معناى ناخوشایند آن، تنزل مى کند. الهیات، عرفان، معنویت، اصول اخلاقى، عبادت، هنر. این امور را باید مجزا از هم نگه داشت. تعالیم را نمى توان درک کرد مگر آن که نیایش شود. اواگریوس مى گوید که الهیدان کسى است که مى داند چگونه عبات کند و کسى که با روح و از روى صدق نیایش مى کند، با خود آن کار یک الهیدان است و اگر باید نیایش کرد، آموزه نیز باید بهره مند از حیات باشد؛ به تعبیر قدیس ماکسیموس، الاهیات بدون عمل، الهیات شیاطین است. اعتقادنامه تنها به کسانى تعلق دارد که با آن زندگى مى کنند. ایمان و محبت، الهیات و زندگى جدایى ناپذیرند. در آیین عشاى ربانى بیزانسى، اعتقادنامه با این واژه ها آغاز مى شود: «به یکدیگر محبت بورزیم، که بتوانیم با عقیده واحد اذعان کنیم که پدر، پسر و روح القدس یعنى تثلیث در اصل، واحد و تفکیک ناپذیرند». این سخن دقیقا نگرش ارتدوکس به سنت است. اگر به یکدیگر محبت نداشته باشیم، نمى توانیم به خدا محبت داشته باشیم و اگر خدا را دوست نداشته باشیم، نمى توانیم به راستى اذعان به دین کنیم و نمى توانیم به روح باطنى سنت برسیم، زیرا راه دیگرى غیر از محبت به خدا براى شناخت او وجود ندارد.
منـابـع
تیموتى وئر- فصلنامه هفت آسمان- شماره سی و چهارم- مقاله سنت مقدس منبع ایمان ارتدوکس- ترجمه حمید بخشنده
پل والى یر- فصلنامه هفت آسمان- شماره سوم و چهارم- مقاله سنت ارتدکس- ترجمه محمدتقى انصارى پور.
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها