حمد و ثنا در بهشت
فارسی 3168 نمایش |افزون بر پاداش و نعمتهای مادی بهشت، در آن جا نعمتهای معنوی دیگری است که از جمله آنها نعمت احساس خرسندی است که با گفته «الحمد لله؛ سپاس خدای را» از آن تعبیر می کنند. آنها از این موهبت عظیم که نصیبشان شده، و تمام عوامل غم و اندوه به برکت لطف الهی از محیط زندگانیشان دور گشته، و آسمان روحشان از لکه های ابرهای تاریک اندوه پاک شده، خدا را حمد و ستایش می کنند، نه ترسی از عذاب الهی دارند نه وحشتی از مرگ و فنا، نه موجبات ناامنی خاطر فراهم است، و نه آزار بد اندیشان و تحمیلات ناپاکان و جباران و همنشینی بدان و نااهلان: «و قالوا الحمد لله الذی أذهب عنا الحزن إن ربنا لغفور شکور؛ سپاس خدایی را که اندوه از ما بزدود. راستی که خدای ما آمرزنده و حق شناس است.» (فاطر/ 34)
ظاهر آن است که هر دو صنف اهل ایمان ظالم لنفسه و هم چنین مقتصد زبان به حمد کبریائی گشایند که حزن و اندوه را از ما زایل نمود و ما را به نعمت ورود در بهشت مسرور فرمود و حزن و اندوه فی الجمله لازم ایمان در دنیا و در عالم برزخ است از نظر شهود سیرت اعمال خود که به حالت انتظار اهل ایمان به سر می برند هم چنانکه در دنیا حالت رجاء و خوف بر آنان رخ می داد در عالم برزخ نیز حالت حزن و اندوه بر آنان رخ می دهد و هر لحظه به انتظار ظهور نهائی سیرت و اعمال خود می باشند از جمله شمول شفاعت درباره آنها است. محتمل است که اهل ایمان و تقوی حمد و سپاس آنان از نظر آن باشد که در عالم برزخ از نظر شهود مسرور بوده حزن و اندوه هرگز به آنان رخ نداده است. بدیهی است که افراد سابق بالخیرات که سمت آنان دعوت به حق و تعلیم معارف و معالم قرآنی است وسایط فیوضات الهی در همه عوالم هستند از جمله فیض تعلیم و دعوت به حق در دنیا است ناگزیر از حزن و اندوه مصون هستند.
طبرسی از پیغمبر اکرم (ص) روایت کرده فرمود سابقین به خیرات بدون حساب وارد بهشت می شوند و از مقتصدین اندکی حساب می کشند بعد از آنها داخل بهشت می نمایند ولی ظالمین به نفس را چندی در مقام بازداشت و حبس نگاهداشته پس از آن اجازه دخول بهشت به ایشان می دهند و همین که وارد بهشت شدند می گویند خدا را شکر و سپاس می گوئیم که غم و اندوه را از ما بر طرف کرد و ما را از رنج و حرمان رهائی بخشید و ما می دانستیم که خدای ما بسیار بخشنده و آمرزنده است و پاداش شکر گذاران را می دهد. ما خدائی را شکر می کنیم که به لطف و کرم خویش ما را به منزل دائمی و بهشت جاوید وارد فرمود که دیگر رنج و المی به ما نخواهد رسید و هرگز دچار فتور و سستی نخواهیم شد.
ابن بابویه ذیل آیه «و قالوا الحمد لله الذی أذهب عنا الحزن» از ابوذر روایت کرده گفت دیدم که سلمان و بلال پیش آمدند که پیغمبر اکرم (ص) را ببوسند پیغمبر فرمود ای سلمان عملی که عجم ها با پادشاهان خود می کنند با من نکنید من چون شما بنده ای از بندگان خدا می باشم همانطور که همه غذا می خورند من هم طعام تناول می کنم و مانند همه نشست و برخاست می نمایم. سلمان عرض کرد به حق خداوند از فضیلت و عظمت حضرت فاطمه (ع) در روز قیامت مرا مطلع نمائید. پیغمبر اکرم (ص) با صورت بشاش فرمود به آن خدائی که جانم در دست قدرت اوست فاطمه (ع) از صحرای محشر عبور می کند در حالی که سوار بر ناقه ای است که سرش از خشیة الله خلق شده و چشمانش از نور خدا و پشتش از جلال خدا و گردنش از بهاء خدا و کتفش از رضوان خدا و دهنش از قدس خدا و پاهایش از مجد خدا به رویش از نور هودجی است و درون هودج زنی است مانند حورالعین جمع شده و خلق و ساخته شده از سه قسمت جزء اول از مشک و قسمت دوم از عنبر و جزء آخر از زعفران که با آب زندگی عجین و خمیر شده که آن آب به قدری شیرین است که اگر در آب هفت دریای تلخ ریخته می شد آب آنها شیرین و گوارا می گردید و اگر انگشت خود را از هودج به سوی دنیا دراز کند نور خورشید و ماه را بپوشاند. جبرئیل از طرف راست ناقه و میکائیل در طرف چپ و امیرالمؤمنین (ع) پیشاپیش او و امام حسن و امام حسین (ع) از عقب. خداوند او را با جلال و عظمت هر چه تمامتر وارد محشر می گرداند. ناگاه منادی از طرف حق صدا زند که ای اهل محشر چشمها را بسته و سرها را به زیر افکنید اینک فاطمه (ع) دختر محمد (ص) و زوجه علی (ع) امام شما و مادر سبطین حسن و حسین (ع) از صراط عبور می کند و همینکه داخل بهشت شد و وعده های خداوندی را که به او کرامت شده مشاهده نمود می فرماید: «بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الذی أذهب عنا الحزن إن ربنا لغفور شکور الذی أحلنا دار المقامة من فضله لا یمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب» پس از جانب خداوند به سوی آن حضرت وحی می شود که ای فاطمه (ع) هر چه می خواهی از ما بخواه که به تو عطا کنیم می فرماید خداوندا منتهی آمال و آرزوی من تو هستی ولی از پیشگاه با فضل و کرمت تمنی دارم که دوستان من و دوستان عترتم را عذاب نفرمائی. خطاب می رسد ای فاطمه به عزت و جلال و بزرگی خود قسم که دو هزار سال پیش از خلقت آسمان ها و زمین بر خود لازم و حتم نموده ام که دوستان شما و دوستان عترتت را عذاب نکنم.
اهل ایمان هنگام ورود به بهشت بی درنگ قلب و زبان آنان به حمد و سپاس نعمت پروردگار گشوده و به حمد آفریدگار منعم حقیقی اشتغال ورزند و به نعمت که پیوسته در انتظار آن در حال خوف و رجاء به سر می بردند و اکنون مبدل به فضل و موهبت نعمت سکونت در جوار رحمت گردید. شکرگزاری و ستایش بهشتیان از راست آمدن وعده الهی و نعمت های بهشتی است و این که سرزمین بهشت را به آنان سپرد تا در هر نقطه از آن بخواهند مأوا گزینند: «و قالوا الحمدلله الذی صدقنا وعده وأورثنا الأرض نتبوأ من الجنة حیث نشاء فنعم أجر العاملین؛ گویند سپاس خدایی را که وعده اش را بر ما راست گردانید و سرزمین بهشت را به ما میراث داد، در هر جای آن باغ پهناور که بخواهیم جای می گزینیم. چه نیک است پاداش عمل کنندگان.» (زمر/ 74)
گویندگان این سخن (به گفته جمعی) مردم پرهیزگارند، و مرادشان از وعده ای که خدا به آنان داده بود، آن وعده ای است که در قرآن و در سایر وحی ها که به انبیای دیگر کرده بود مکرر آمده، و متقین را وعده بهشت داده، از آن جمله در قرآن عزیزش فرموده: «للذین اتقوا عند ربهم جنات؛ برای کسانی که تقوی پیشه کردند نزد پروردگارشان بهشت ها است.» (آل عمران/ 15) و نیز فرموده: «إن للمتقین عند ربهم جنات النعیم؛ مردم پرهیزگار نزد پروردگارشان بهشتهای نعیم دارند.» (قلم/ 34) بعضی هم گفته اند: مراد از این وعده وعده آمدن قیامت و ثواب در آن است. و بعید نیست که مراد از این وعده، وعده به ارث دادن بهشت باشد، هم چنان که در قرآن فرموده: «أولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون؛ اینانند آنهایی که بهشت فردوس را ارث می برند و هم در آن جاودانه اند.» (مؤمنون/ 10- 11) و بنابراین احتمال جمله ی "و أورثنا الأرض" عطف تفسیر می شود برای جمله "صدقنا وعده" (و معنا چنین می شود: گفتند حمد آن خدایی را سزد که به وعده خود وفا کرد، و بهشت دیگران را هم به ما ارث داد).
از جمله نعمتی که یاد نموده به خاطر آورده و از آن به طور صریح سپاسگزاری نموده آن است که موهبت فرمود و ما را وارث این صحنه بهشت مقرر فرمود ممکن است به لحاظ آن باشد که جنات و منازل و بستانها که آفریده و آماده شده برای گروهی با امکانات و شرایط بی شماری که هر یک از اهل ایمان و تقوی در هر لحظه وراثت آنان وابسته به شرائطی بود و هیچگاه فردی از اهل ایمان مشخص نبود تا هنگام که از ساحت کبریائی بر اساس فضل و رحمت افرادی مشخص تعیین شده و مورد انعام قرار گرفته اند بدین لحاظ سمت خود را به عنوان وراثت تعبیر نموده اند. نتبوأ من الجنة حیث نشاء: از جمله سپاس از این نعمت که در بهشت جوار رحمت و کرامت پروردگار سکونت نمایند هر جا که بخواهند. و محتمل است جمله (حیث نشاء) موهبت مخصوص و سپاس از نعمت اراده و مشیت به طور اطلاق باشد که هر چه را بخواهند بی درنگ در اختیار آنان نهاده شود و یا هر قطعه از بهشت که بخواهند بی درنگ و بدون وسیله انتقال یابند.
حضرت سجاد (ع) در آستانه ی وفات مدهوش شد. پس از آن، چشمان خود را گشود و آیات «إذا وقعت الواقعة؛ آن واقعه چون وقوع يابد.» (واقعه/ 1) و «إنا فتحنا لک فتحا مبینا؛ ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى.» (فتح/ 1) را تلاوت کرد. سپس فرمود: «الحمد لله الذی صدقنا وعده و أورثنا الأرض نتبوأ من الجنة حیث نشاء فنعم أجر العاملین؛ سپاس خدايى را كه وعده اش را بر ما راست گردانيد و سرزمين [بهشت] را به ما ميراث داد از هر جاى آن باغ [پهناور] كه بخواهيم جاى مى گزينيم چه نيك است پاداش عمل كنندگان.» (زمر/ 74) پس از آن دیگر سخنی نگفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. آری این است مقام حمد و شکر و راست آمدن نویدهای الهی درباره بندگان شایسته و عاملان وارسته و به حق پیوسته.
بهشتیان اگر چیزی را بخواهند و آن را طلب کنند به کسی نمی گویند که فلان چیز را حاضر کن بلکه خودشان آن را اراده می کنند و جمله: "سبحانک اللهم" را بر زبان می آورند، همان چیز مطلوب حاضر می شود. همین مطلب از بعضی احادیث آینده برمی آید.
1 ـ زید شحام که از برجستگان و اصحاب خاص امام صادق (ع) بود درباره ی تسبیح پرسید. امام (ع) فرمود: «هو اسم من أسماء الله و دعوی أهل الجنة؛ تسبیح نامی از نام های خداوند و نیایش خاص اهل بهشت است.»
2 ـ پیامبر اکرم (ص) در تفسیر "سبحان الله والحمد لله و لا إله إلا الله و الله اکبر" می فرماید: وقتی مؤمن بگوید "الحمدلله" حق تعالی نعمت های دنیا را به نعمت های آخرت پیوسته می گرداند. این سخن اهل بهشت است. وقتی بدان درآیند، همه سخنانی که انسان در دنیا می گوید قطع می شود مگر حمد، این است معنای آیه ی "دعویهم فیها...".
3 ـ همچنین آن حضرت (ص) می فرماید: شیوه اهل بهشت این است که چون چیزی را بخواهند به محض اراده ی آن چیز می گویند: "سبحانک اللهم". در این هنگام خدمت گزاران خواسته بهشتی را بدون آن که از آنان بخواهد و دستور دهد برایش حاضر می سازند و هنگامی که از شراب و طعام فارغ شدند به حمد خدا زبان می گشایند و می گویند: "الحمد لله رب العالمین".
4 ـ نیز پیامبر اسلام (ص) فرمود: حق تعالی در نازل کردن فاتحة الکتاب بر من منت نهاد. اما "الحمد لله رب العالمین" نیایش اهل بهشت در هنگام شکرگزاری است و این بهترین پاداش است.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 332
سيدمحمد حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 13 صفحه 320
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 11 صفحه 62
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 18 صفحه 269
سيد محمدابراهيم بروجردى- تفسیر جامع- جلد 5 صفحه 449
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها