عمروبن حریث
فارسی 5190 نمایش |از سرسپردگان و عناصر حکومت بنی امیه که همیشه در صحنه حاضر بود!
خباثت او در تاریخ قبل از بنی امیه نیز مطرح شده است.
1- در زمان خلافت علی بن ابیطالب (ع)، او یکی از منافقینی بود که وقتی امام علی (ع) مأموریتی داد تا با عده ای از کوفه به مدائن بروند از این امر سرپیچی کرده و به ناحیه ای از «حیره» که «خورنق» نام داشت برای تفریح رفته و گفتند ما چند روز دیگر به مدائن خواهیم رفت.
اصبغ بن نباته یکی از اصحاب علی بن ابیطالب (ع) گوید که: «این افراد در بین راه، سوسماری صید کردند، عمروبن حریث از روی مسخره دست سوسمار را بالا آورد و گفت: این امیرالمؤمنین علی است، با او بیعت کنید. آن چند نفر و خود عمرو، با سوسمار بیعت کردند.»
در روایت دیگری آمده که آنها گفتند علی می پندارد که علم غیب می داند، اکنون ما او را برکنار و با این سوسمار بیعت کردیم.
به هر حال آنها بعد از چند روز، جمعه وارد مسجد مدائن شدند. همزمان با ورود آنها، علی (ع) مشغول سخنرانی بود که نگاهش به آنان افتاد فرمود: «ای مردم، رسول خدا (ص) بر من هزار حدیث بیان نمود که از هر حدیثی هزار در گشوده می شد و برای هر دری، هزار کلید است خداوند می فرماید: یوم ندعوا کل اناس بامامهم؛ روزی که هر انسانی را با رهبرش صدا می زنیم.» (اسراء/ 71) من به خدا سوگند می خورم که روز قیامت هشت نفر مبعوث می شوند که امام و پیشوای آنها سوسمار است اگر بخواهم می توانم نام ایشان را افشا کنم.»
راوی گوید: «عمروبن حریث را دیدم که مثل شاخه قطع شده، از شدت خجالت و شرمندگی بی حال و پژمرده شده بود.»
وی، دشمن سرسخت میثم تمار، یکی از اصحاب امیرالمؤمنین علی (ع) بود.
علی (ع) در زمان حیات خود، «میثم تمار» صحابه با وفای خود را از شهادتش خبر داد و فرمود: «تو، به درخت خرمایی که کنار خانه عمروبن حریث می باشد به دار، آویخته می شوی.» از این رو میثم گاهگاهی می آمد و به آن درخت آب می داد و در پای آن نماز می خواند و به عمروبن حریث می گفت: «من همسایه تو خواهم بود، حق همسایگی را خوب به جا آور.» و عمرو، از سخنان میثم چیزی نمی فهمید. تا اینکه او به شهادت رسید و عمرو، متوجه میثم شد. عمروبن حریث، در زمان حاکمیت «زیاد» پدر عبیدالله بن زیاد حاکم شهر کوفه و نماینده او شد و چون «زیاد» به بصره رفت و «حجر بن عدی» از یاران علی (ع) با شیعیان تشکیل جلساتی دادند، فورا عمرو، به زیاد نامه نوشت و گفت که اگر کوفه را می خواهد سریعا برگردد.
وی در قیام امام حسین (ع) و حادثه کربلا، نقش بسیار شوم و پررنگ داشت.
در روایتی است که علی (ع)، سالها قبل از واقعه عاشورا در زمان خلافتش، روزی خطاب به «شبث بن ربعی» فرمود: «یا شبث و یا ابن حریث لتقاتلان ابنی الحسین؛ ای شبث و ای پسر حریث، شما هر دو با فرزندم حسین خواهید جنگید.»
عمرو، در زمان عبیدالله بن زیاد نیز، حاکم شهر کوفه و قائم مقام او بود!
سال 61 هـ.ق قبل از عاشورا که امام حسین (ع) وارد سرزمین کربلا شد، عده ای برای حمایت از آن حضرت سعی کردند که به او ملحق شوند، ولی عمروبن حریث از طرف ابن زیاد مأمور شد تا نگذارد مردم نزد حسین بن علی (ع) روند و آنها را وادار کرد تا به نخیله لشگرگاه ابن زیاد رفتند. (تاریخ خلفا ج 2)
سال 60 هـ.ق زمانی که عمال ابن زیاد، مسلم بن عقیل را دستگیر کرده و به قصر عبیدالله بردند، عمروبن حریث با عده ای دیگر آنجا حاضر و منتظر ورود حضرت مسلم بود و چون مسلم وارد شد و کوزه آبی را آنجا دید، طلب آب کرد که یکنفر از دشمنانش مخالفت کرد ولی عمرو، غلامش را فرستاد و برای مسلم کوزه آب آورد و به او داد، لیکن هر دفعه که مسلم خواست آب بنوشد، آن ظرف از خون دهانش رنگین شد و نتوانست آن آب را بنوشد.
سال 60 هـ.ق عمروبن حریث به وسیله عمال خود، مختار ثقفی را دستگیر و زندانی کرد و در تمام مدت واقعه کربلا در حبس بود.
در زمان جنجال «عبدالله بن زبیر» در مکه، عمروبن حریث از طرف عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه بود و چون ابن زیاد ترسیده بود که مبادا شیعیان علی (ع) و مخصوصا مختار ثقفی در صدد انتقام شهادت حسین بن علی (ع) برآیند و در اظهار دوستی به آن حضرت، حکومت یزید بن معاویه را آسیب برسانند، لذا ابن حریث در حمایت از یزید و ابن زیاد مختار را زندانی کرد. (تاریخ خلفا/ ج2)
پس از شهادت حسین (ع) و اسارت خواهرش زینب کبری (س) وقتی که او را به قصر «عبیدالله بن زیاد» بردند، حضرت زینب در مقابل ابن زیاد سخنانی کوبنده گفت و او را مفتضح کرد که ابن زیاد آشفته شد و گویا تصمیم به کشتن آن بانو گرفت. عمروبن حریث در آنجا حاضر بود و به «ابن زیاد» گفت: «ای امیر، این زن است و زن را به گفتار نگیرند و در سخن ملامت نکنند.»
این دشمن اهل بیت عصمت، در زمان قیام مختار وقتی که اشراف و بزرگان و دوستانش در کوفه، در قصر مختار ثقفی به حبس افتادند، به خانه خودش برگشت و از شهر بیرون رفت. و این در سال 67 هـ.ق بود.
منـابـع
حاج شیخ عباس قمی- نفس المهموم
رسول جعفریان- تاریخ سیاسی اسلام- تاریخ خلفا- جلد 2
سید محمد شیرازی- فرهنگ عاشورا
پژوهش نامه امام حسین علیه السلام
سایت فضائل
محمدتقی شوشتری- قاموس الرجال- جلد 8
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها