منازعات اهل سنت با متکلمین در مسائل الهیات
English فارسی 3061 نمایش |مبحث کلام گسترده است و موضوعات متعددی را در بر می گیرد. از این روی، واکنش اهل سنت به کلام پیچیده و متنوع است. برای متمرکز شدن بحث در کانون واکنش سنیان، روش و اهداف آن، ما باید سخن خود را در کانون برخی از منازعات مهم در الهیات اسلام قرار دهیم. این منازعات، به طور کلی، پیرامون طبیعت خدا و صفات او دور می زند. این موضوع شامل مفاهیمی همچون کلام خدا است، که با اعتقادب ه قدم قرآن، و اراده او، که مرتبط با عقیده به حدوث عالم است، ارتباط دارد. بخش بغرنج این منازعات روشی است که برای تبیین طبیعت خدا به کار رفته است. متکلمین بر این باورند آن دسته از آیات قرآن که مربوط به صفات خداوند است باید از طریق مباحثه مبتنی بر دلیل های منطقی تفسیر شود. این نظر یا صورت حمایت از انکار واقعیت صافت را به خود می گیرد، چنانکه در مورد معتزله است، یا به صورت دفاع از معنای محدود آنها در می آید، چنانکه در خصوص اشاعره است. از سوی دیگر، اصحاب حدیث می کوشند تا حاصل کلام را بی ارزش نشان دهند و بسیاری از دست آوردهای معتزله و اشاعره را مردود شمارند. در این رشته به برخی از موارد منازعات علمای سنتی و متکلمین اشاره خواهیم شد تا برخی از مطالب متنوع را که در بعضی از مذاهب اندیشه اسلامی اهل ست، در خصوص مخالفت با کلام، است دریابیم.
علمای میلمان پیرو سنت، که با اصحاب پیامبر (ص) آغاز می شوند، بر مینای آیه هفتم سوره سوم معتقد به صاحت قرآن بدند. این آیه می گوید قرآن در بردارنده آیات تشریعی محکمات، صریحی است، که مومنان بدون سوال آنها را می پذیرند. این آیه بعدا می گوید فقط کسانی که در دلهایشان میل به باطل است و به دنبال فتنه می گردند می کوشند این آیات متشابه را تاویل کنند. وقتی به اقوال اقدمین علمای مسلمان می نگریم می بینیم هر اخباری که در قرآن و حدیث به صفات الهی اشاره دارند تحت مقوله آیات متشابه یا مستعار واقع هستند. همین عقیده درباره صفات خدا یعنی عقیده به اینکه صفات تحت آیات متشابه هستند، با گفتاری از امام مالک بن انس (م. 179/ 795) وقتی که از وی در خصوص استوای خداوند بر عرش الرحمن علی العرش استوی، سوال شد روشن گشته است. او گفت که استوای خداوند بر عرش معلوم است اما کیفیت آن مجهول است. اعتقاد به آن فرض است و سوال از آن بدعت است. با این که امام مالک فقط درباره استوای خداوند بر عرش سخن گفت، گتفار او در خصوص تمام صفات خداوند از قبیل کلام، علم، رحمت، عشق حب، بصر، سمع یا صفات دیگری که در قرآن و حدیث ذکر شده معتبر است.
پیشگامان منازعات کلامی
برخی از نخستین منازعات کلامی در اسلام، که اساس رشد و پیشرفت کلام را پدید آورد، پیرامون تاویلات صفات خداوند دور می زنند. منابع اسلامی این منازعات را به جعد بن درهم و شاگردش جهمم بن صفوان (م. 127/ 745)، و واصل بن عطا (م. 130/ 748) بر می گردانند. در نوشته های اهل سنت جهم بن صفوان بنیانگذار واقعی کلام شناخته شده و واژه مبهم جهمیه برای اشاره به همه فرق کلامی به کار رفته است. همین نخستین مباحثات شامل مسائل متنوعی از قبیل سخن گفتن خدا با موسی و وضع علی (ع)، معاویه، و پیروان آنها، بعد از حکمیت در جنگ صفین، بود. سرانجام، این مباحثات در منازعات کلامی مربوط به توحید (یگانگی خدا) و طبیعت صفات او، همچنین در معنای ایمان و تعریف مومن، به حد کمال رسید. اگر چه جهات آن کاملا روشن نیست، اصطلاحات کلام و متکلمین در مورد کسانی به کار رفته است که در مورد صفات خدا به نحوی وارد بحث نظری شده اند.
عامل مهم به کارگیری کلام نفوذ فلسفه و منطق یونانی است که در انیدشه اسلامی جا گرفته بود. از آنجا که به کارگیری کلام در طول حکومت خلیفه عباسی مامون (م. 220/ 833)، که آشکارا از معتزله حمایت می کرد، رشد سریعی یافت، در میان علمای سنت علیه روش های کلام و هم بسیاری از نتایجی که متکلمین بدان رسیده بودند واکنش شدیدی پدیدار گشت.
مخالفت اهل حدیث با متکلمین
در پیشاپیش همین واکنش به تاویل آیات متشابه، که به نظر علمای سنت انکار صفات خدا بود، اصحاب الحدیث یا پیروان سنت همچون امام احمد بن حنبل (م. 245/ 855) و محمد بن اسماعیل بخاریjavascript:; (م. 2556/ 870) قرار داشتند. ابن حنبل حمله علیه معتزله را که مدعی بودند قرآن حادث است و صفت قدیم خدا نیست رهبری کرد. ابن حنبل بر این عقیده تکیه می کرد که خدا صفتی به نام کلام دارد که قدیم است و قرآن جزئی از آن است. دلیلش آیاتی از قرآن است که می گویند خدا با موسی سخن گفت. قول مخصوصش این بود که کلمات قرآن که مردم تلاوت می کنند یا می نویسند قدیم نیستند، بلکه قرآن جزئی از صفت قدیم کلام است. حمله پیروان سنت علیه متلکمین به واسطه شاگرد امام احمد، بخاری، که پدید آورنده مجموعه ای که جامع ترین کتاب های حدیثی در اسلام شناخته شده است، ادامه یافت. ابن حجر عسقلانی (م. 852/ 1456) در تفسیرش بر آخرین کتاب جامع بخاری که کتاب التوحید نام گرفته به ما می گوید یکی از اغراض مهم این کتاب رد دعاوی معتزله، با جمع آوری احادیثی از پیامبر (ص) در خصوص صفات خداست. بنابراین علمای سنت با استفاده از آیات قرآن و حدیث واقعیت اسماء و صفات خدا را بدون سوال از این که آن ها چگونه در او هستند پذیرفتند. بدن ترتیب صورت کاملی از طبیعت خدا تصویر شد. مثلا مورد تایید قرار گفت که خدا ذاتی و نفسی دارد، نود و نه اسم نیکو الاسماء الحسنی دارد، به واسطه افعال و اقوال با مخلوقاتش تعامل دارد، همه چیزها را می داند، هرچه وجود یافته مورد اراده او است، فراتر از فهم ما است و فقط با اوصافی شناخته می شود که خود وحی فرموده است. این [نظر] مرد قبول پیروان سنت واقع شد، مبنی بر اینکه از کیفیت وجود صفات سوال نشود. اما متکلمین و فیلسوفان مسلمان درباره طبیعت صفات خدا پیوسته به اندیشه پرداختند. علمای اسلام به صور گوناگون به دفاع از سنت اهتمام ورزیدند و در این کار برای دفاع از واقعیت صفات خدا مباحث بسیاری از کلام و فلسفه اقتباس کردند.
منـابـع
دکتر نصر- تاریخ فلسفه- صفحه 200- 192
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها