فاصله بین دنیا و آخرت
فارسی 2983 نمایش |انسان جاهل را دو اشتباه بزرگ است. اشتباه اول، عدم فهم طبیعت جزاء. زیرا ضرورى نیست که حتما بلافاصله بعد از عمل آشکار شود. مسلما جزاى عمل خواهد آمد و هر چه آمدنى باشد دیر یا زود خواهد آمد. بنابراین جایز نیست که جزاى عمل را به سبب این که بلافاصله پس از عمل آشکار نمى شود انکار کرد. جزاى عمل بر طبق منطق قرآنى داراى دو خصیصه اساسى است: نخست آن که: جاویدان است. دوم آن که: ممکن نیست آدمى از آن بگریزد یا از پروردگارش بخواهد که او را بار دیگر به دنیا برگرداند و امتحان را تجدید کند.
در مقایسه با جاویدان بودن جزاى عمل زندگى دنیا بس اندک مى نماید. قرآن مى گوید: «و یوم یحشرهم کأن لم یلبثوا إلا ساعة من النهار یتعارفون بینهم؛ به خاطر بیاور آن روز را که خداوند همه آنها را محشور و جمع مى کند در حالى که چنان احساس مى کنند که تمام عمرشان در این دنیا بیش از ساعتى از یک روز نبوده، به همان مقدار که یکدیگر را ببینند و بشناسند.» (یونس/ 45) این احساس کم بودن مقدار اقامت در دنیا یا به خاطر آن است که اصولا در برابر زندگى جاویدان قیامت به مقدار ساعتى بیش نیست. و یا به خاطر آن است که این دنیاى ناپایدار چنان با سرعت بر آنها گذشته که گویى یک ساعت بیش نبوده است. و یا اینکه به خاطر عدم استفاده صحیح از عمر خود چنین مى پندارند که همه عمرشان بیش از یک ساعت ارزش نداشته است!
بنابر آنچه در تفسیر فوق گفتیم جمله «یتعارفون بینهم؛ یکدیگر را مى شناسند.» اشاره به مقدار درنگ آنها در دنیا است، یعنى آن چنان عمر را کوتاه احساس مى کنند که گویا تنها به مقدارى بوده که دو نفر یکدیگر را ببینند و معارفه اى در میان آنها انجام گردد و از همدیگر جدا شوند. این احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که منظور احساس کوتاهى زمان دوران برزخ است، یعنى آنها در دوران برزخ در حالتى شبیه به خواب فرو مى روند که گذشت سالها و قرون و اعصار را احساس نمى کنند، بطورى که به هنگام رستاخیز فکر مى کنند دوران برزخشان که شاید هزاران و یا دهها هزار سال بوده بیش از ساعتى نبوده است.
شاهد این تفسیر آیه 55 و 56 سوره روم است که مى گوید: «و یوم تقوم الساعة یقسم المجرمون ما لبثوا غیر ساعة کذلک کانوا یؤفکون* و قال الذین أوتوا العلم و الإیمان لقد لبثتم فی کتاب الله إلى یوم البعث فهذا یوم البعث و لکنکم کنتم لا تعلمون؛ و روزى كه رستاخيز برپا شود مجرمان سوگند ياد مى كنند كه جز ساعتى [بيش] درنگ نكرده اند [در دنيا هم] اين گونه به دروغ كشانيده مى شدند. ولى كسانى كه دانش و ايمان يافته اند مى گويند قطعا شما [به موجب آنچه] در كتاب خداست تا روز رستاخيز مانده ايد و اين روز رستاخيز است ولى شما خودتان نمى دانستيد.»
از این دو آیه استفاده مى شود که گروهى از مجرمان به هنگامى که قیامت برپا مى شود سوگند یاد مى کنند که دوران برزخشان ساعتى بیش نبوده است ولى مؤمنان به آنها مى گویند دورانى طولانى بوده و هم اکنون قیامت برپا شده است و شما نمى دانید (و مى دانیم برزخ براى همه یکسان نیست و شرح آن را ذیل آیات مناسب خواهیم داد). مطابق این تفسیر معنى جمله "یتعارفون بینهم" چنین خواهد بود که آنها به قدرى زمان برزخ را کوتاه احساس مى کنند که هیچ مطلبى از دنیا را فراموش نکرده اند و یک دیگر را به خوبى مى شناسند. و یا اینکه اعمال زشت یکدیگر را در آنجا مى بینند و باطن یکدیگر را مى شناسند و این خود یک رسوایى بزرگ براى آنها است. سپس اضافه مى کند در آن روز به همه آنها ثابت مى شود افرادى که روز رستاخیز و ملاقات پروردگار را تکذیب کردند، زیان بردند، و تمام سرمایه هاى وجود خود را از دست دادند بى آنکه نتیجه اى بگیرند؛ «قد خسر الذین کذبوا بلقاء الله؛ كسانى كه لقاى الهى را دروغ انگاشتند قطعا زيان ديدند.» (انعام/ 31) و اینها به خاطر این تکذیب و انکار و اصرار بر گناه و لجاجت، آمادگى هدایت نداشتند؛ «و ما کانوا مهتدین؛ گمراه شده و هدايت نيافته اند.» (یونس/ 45)
در صحنه قیامت خواه ناخواه بیگانگان گرد هم آیند زندگى در دنیا که از آن گذر نموده و آن را پشت سر نهاده اند، به خاطر آنان مانند همنشینى، ساعتى کوتاه باشد که در اثر غفلت از مسیر و غرض از خلقت خود، سرگرم گفتگو بوده اند و زندگى در دنیا به خاطر آنان جز لحظاتى چند نباشد که به حال غفلت گرد هم نشسته اند و حال آنکه در دنیا علاقه به زندگى اعماق قلب آنان را فرا گرفته و چنان پندارند که هرگز مرگ در انتظار آنان نخواهد بود و اهل ایمان و خرد زندگى این جهان را لحظاتى چند آمیخته به رنج دانند و بر محنت و ناگوارى آن صبر و تحمل کنند و پیوسته به کسب فضیلت به سر برند و لحظه اى را غنیمت دانسته از آن غفلت ننمایند و آنچه را که بیگانگان با ناامیدى در صحنه شهود مى یابند، اهل ایمان و خرد با امید، اولین بار در دنیا به طور شهود آن را دیده و یافته اند. و بر حسب آیه «إنا نحن نحی الموتى و نکتب ما قدموا و آثارهم و کل شی ء أحصیناه فی إمام مبین؛ این ماییم که مردگان را زنده مى کنیم و هر چه را از پیش فرستاده اند و آثارشان را مى نویسیم، و همه چیز را در لوحى نمایان بر شمرده ایم.» (یس/ 12)
در اثر اینکه هر یک از افراد بشر در جهان خواه ناخواه آثارى از خود به جا نهاده تا هنگامی که نظام عالم طبع برقرار است از آثار نیک و بد آنها برخوردار خواهد بود بر این اساس تا هنگامیکه نظام جهان برپا است ارواح بشر نیز در عالم برزخ به حالت انتظار بشر خواهند بود. از جمله صفت و معرف روز قیامت آن است که افراد بشر از اولین و آخرین در آن صحنه احضار خواهند شد، از نظر اینکه سلسله بشر در این جهان تحت نظام واحد و با هم پیوستگى دارند و همه احوال و حرکات و افعال و اعمال آنان کمال ارتباط به یکدیگر داشته، هنگام بررسى به عقاید و اعمال آنان نیز به طور ارتباط خواهد بود. جمله لقاء الله کنایه از شهودی است که عظمت کبریائى به حد امکان ظهور مى نماید و از هر سو انسان را فرا می گیرد. در آیات کریمه براى اثبات عالم حشر و رستاخیز که در کمون زندگى این جهان نهفته است دلایلى چند ذکر نموده: از جمله آنها حکمت پروردگار است چنانچه زندگى بشر منحصر به این چند روز باشد خلقت جهان لغو و بیهوده خواهد بود زیرا به حکم خرد سلسله بشر محصول و غرض نظام آفرینش و بهترین نمونه صفات کبریائى است چنانچه به فرا رسیدن مرگ نابود گردد، ثمره و محصولى براى جهان هستى نخواهد بود.
از جمله در اثر نیروى اختیارى که در بشر به ودیعت نهاده شده ممکن است افرادى در هواپرستى افراط نمایند و بر حقوق دیگران تجاوز نمایند و مرتکب جنایت ها شوند و به قتل دیگران اقدام نمایند و در این جهان نمی توان حقوق ستمدیدگان را باز ستاند و از ستمگران انتقام کشید، ناگزیر بر حسب صفت قیام به قسط و عدل پروردگار جهان دیگرى را ایجاد خواهد فرمود که ظرفیت آن را داشته باشد که حق مظلومان را باز ستاند و از ستمگران انتقام بکشد و آنان را عقوبت فرماید و اهل ایمان و پرهیزکاران را پاداش از نعمت جاودان بدهد. و چنانچه حساب و بررسى براى اعمال بشر در میان نباشد، دستورات دینى که عبارت از اوامر و نواهى بسیاریست لغو و بیهوده و بى اثر بوده و ضامن اجرائى نخواهد داشت و رسالت و اعزام پیامبران نیز بیهوده بوده و نیز توجه بسایر دلایل دیگر روشن مى شود که ایمان به روز جزاء یگانه عاملى است که بشر را به پرهیزکارى و خوددارى از رذائل وامى دارد و حس مسؤلیت او را عملى مى نماید. جمله "و ما کانوا مهتدین"، مبنى بر تأکید است، گروهى که از حکم خرد چشم پوشیده و به زندگى دنیا اکتفا نموده و حس مسئولیت که کمال انسانى است انکار نمایند، بهره اى از سعادت نخواهند داشت، زیرا کسب فضیلت و نیل به مقامى از انسانیت بر محور حس مسئولیت و روح تعقل دور می زند و چنانچه فاقد حس مسئولیت و نیروى تعقل باشد، زندگى گرانمایه خود را به هواپرستى به کار خواهد بست و منطقى جز منطق مشترک حیوانى نداشته و آرزوئى جز تسلط بر لذت مادى در خود نمى پروراند.
«حشر» عبارت است از کل مفاهیم برانگیختن، و سوق دادن، و جمع کردن، یعنى برانگیزانده و سوق داده و جمع مى کنند. همانطور که می گوید: «و لئن متم أو قتلتم لإلى الله تحشرون؛ و اگر بمیرید یا کشته شوید، البته به سوى خدا محشور مى گردید.» (آل عمران/ 158) و این آیه کریمه به طور کلى جواب سخن منافقین است که اگر افراد مسلم کوچ نمى کردند کشته نمى شدند. و در این آیه اشاره مى فرماید به این که هر کسى بمیرد یا کشته بشود، خواه در خانه خود باشد و یا در سفر و یا در جهاد قهرا باید به سوى خداوند متعال برده شده و در پیشگاه او حاضر آیند. و از این جهت جاى هیچگونه اضطراب و وحشت و نگرانى نبوده، و هر کسى مطابق اعمال و نیات خود به سزاى فعالیت خیر یا شر گذشته خودش خواهد رسید. پس توجه پیدا کردن به پاداش و جزاى اعمال و اینکه به طور یقین در سرنوشت هر کسى رسیدن به چنین روز محاسبه و مجازات است: بسیار مهم است، و شخص عاقل باید در تأمین آن روز کوشیده، و از خطرها و گرفتاریهاى آینده بیاندیشد. و اما موت یک امر طبیعى است، و فرا رسیدن اجل هم فقط در کتاب الهى مضبوط و معین است، و ضابطه اى ندارد. چنانکه دقیق بودن و عدالت صد در صد در محاسبه، قطعى و یقینى بوده، و در پیشگاه حاکمیت پروردگار متعال صورت خواهد گرفت. پس سخن منافقین از هر جهت سست و بى پایه است: نه موت را مى تواند کنترل کرده و تحت اختیار قرار بدهد، و نه در پاداش و جزاى اعمال و خصوصیات زندگى اخروى اثرى داشته باشد.
منـابـع
سيد محمدحسين حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 8 صفحه 232
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 8 صفحه 303
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 4 صفحه 328
میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد 5 صفحه 114
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها