صراط کمینگاهی بزرگ

فارسی 3612 نمایش |

سوگند به روزهاى آغاز سیر بزرگ، به سپیده دم عید و شبهاى احرام و روز عید و روز عرفه و شب افاضه و به هدایت آن عبرتهاى تاریخى که خدا براى گردنکشان و تبهکاران در کمین است. به عنوان هشدارى به همه کسانى که در مسیر آن اقوام طغیانگر گام برمى دارند، مى فرماید: «إن ربک لبالمرصاد؛ مسلما پروردگار تو در کمینگاه است.» (فجر/ 14)
"مرصاد" از ماده "رصد" به معنى آمادگى براى مراقبت از چیزى است، و معادل آن در فارسى "کمینگاه" است، این واژه معمولا در جایى به کار مى رود که افراد ناچارند از گذرگاهى بگذرند، و شخصى در آن گذرگاه آماده ضربه زدن به آنها است، و در مجموع اشاره به این است گمان نکنید کسى مى تواند از چنگال عذاب الهى بگریزد، همه در قبضه قدرت او هستند و هر وقت اراده کند آنها را مجازات مى نماید. بدیهى است خداوند مکان ندارد، و در گذرگاهى نمى نشیند، این تعبیر کنایه از احاطه قدرت پروردگار به همه جباران و طغیانگران و مجرمان است، و لذا در حدیثى از على (ع) آمده است که معناى این آیه این است: «ان ربک قادر على ان یجزى اهل المعاصى جزائهم؛ پروردگارت توانایى دارد که کیفر گنهکاران را به آنها بدهد.»
در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم که فرمود: «المرصاد قنطرة على الصراط، لا یجوزها عبد بمظلمة عبد؛ مرصاد پلى است بر طریقى که از روى جهنم مى گذرد کسى که حق مظلومى بر گردن او باشد از آنجا نخواهد گذشت.» و این در حقیقت از قبیل بیان یک مصداق روشن است چرا که کمینگاه الهى منحصر به قیامت و پل معروف صراط نیست، خداوند در همین دنیا نیز در کمین ظالم است، و عذاب اقوام سه گانه پیشین مصداق بارز آن است. تعبیر به "ربک" (پروردگار تو) اشاره به این است که سنت الهى در مورد اقوام سرکش و ظالم و ستمگر در امت تو نیز جارى مى شود، هم تسلى خاطرى است براى پیامبر (ص) و مؤمنان که بدانند این دشمنان لجوج کینه توز از چنگال قدرت خدا هرگز فرار نخواهند کرد، و هم اعلام خطرى است به آنها که هرگونه ظلم و ستمى را به پیغمبر اکرم (ص) و مؤمنان روا مى داشتند، آنها باید بدانند کسانى که از آنان قدرتمندتر و نیرومندتر بودند در مقابل یک تندباد، یک طوفان، و یا یک جرقه و صیحه آسمانى، تاب مقاومت نیاوردند، اینها چگونه فکر مى کنند مى توانند با این اعمال خلافشان از عذاب الهى نجات یابند.
سپاه معادى در میان دره ها با غرور تمام به پیش مى رود، و نیروهاى دفاعى در پشت صخره هاى دامنه و بالاى نقاط مرتفع کوه سنگر گرفته اند، و ناگهان در یک چشم به هم زدن واقعه واقع مى شود، و غرور سپاه فرو مى ریزد و آن متلاشى مى شود. به همین گونه است عاقبت کار دشمنان خدا که در ساعت غرور و غفلت خود گرفتار مى شوند، بدان سبب که پروردگار در کمین است و آنان از او غافل و از سطوتهاى او به خیال خود در امان. چنان که به نظر مى رسد، این اوج سوره و محور آیات و خلاصه درسهاى آن است، پس هر که این حقیقت را بفهمد و از سطوت خدا بترسد، و از مکر او ایمن نشود، و از گرفته شدن در ساعتهاى غفلت بپرهیزد، هر گاه که در اندیشه گناهى یا ستم کردن بر کسى افتد با خود بگوید: مگر خدا مراقب و در کمین من نیست؟ و چون در اندیشه ستم کردن بر کسى افتد به یاد آن قهار بزرگى افتد که سخت ستمگران را گرفتار مى کند، و اگر به ظلم ادامه دهد و عذاب به او نرسد، این را به یاد آورد که دیر شدن وصول عذاب نیز خود کیدى متین است تا به سختى گرفتار شود.
در دعاى مأثور از امام سجاد (ع) آمده است: «اللهم صل على محمد و آل محمد و لا أظلمن و أنت مطیق للدفع عنى، و لا أظلمن و أنت قادر على القبض منى؛ درود بر محمد و آل محمد، و به من ستم نخواهد رسید در حالى که تو قدرت دفع آن را از من دارى، و من ستم نخواهم کرد در حالى که تو مى توانى مرا به آن بگیرى.» و شاعر گفته است:
تنام عیناک و المظلوم منتبه *** یدعو علیک و عین الله لم تنم
چشمان تو به خواب مى رود و ستمدیده بیدار است، به تو نفرین مى کند و چشم خدا هرگز به خواب نمى رود.
اما ستمدیده و مستضعف و انقلابى مقهور شده، همگى از آن روى که مى دانند که خدا در کمین ستمگران است، امید و استقامت و چالش بیشتر پیدا مى کنند، و به همین سبب از لحاظ نفسى شکست نمى خورند و تسلیم نمى شوند.
از حضرت صادق (ع) منقول است که «مرصاد قنطره اى است بر صراط که از آن نگذرد کسى که ظلم کرده باشد بر بندگان خدا.» در مجمع از حضرت امیرالمؤمنین (ع) مروى است که فرمود در معناى این آیه: «ان ربک قادر على ان یجزى اهل المعاصى جزائهم؛ به درستى که پروردگار تو قادر است بر اینکه جزا دهد اهل معصیت را پاداش ایشان.» مقسم روایت کرد که از عبدالله عباس معنى این آیه را سؤال کردند، گفت: «بر جسر دوزخ هفت جاى است که مردم را بدارند و بپرسند. در اولش بپرسند از شهادت "أن لا اله إلا الله"، اگر از عهده آن بیرون آید رها کنند تا به دوم رود و الا از آن جا در دوزخش اندازند. چون به دوم رسد، از نمازش بپرسند، اگر از عهده بیرون آید، و الا همان معامله کنند با او. و چون به سه ام رسد، از زکاتش بپرسند، اگر از عهده بیرون آید به چهارمش گذارند آن جاش از روزه بپرسند، اگر جواب دهد به پنجم گذارند. او را، آن جاش از حج بپرسند. چون جواب دهد از آن جاش به ششم گذارند. آن جاش از عمره بپرسند. چون به هفتم رسد، آن جاش از مظالم بپرسند، اگر از عهده بیرون آید و الا مطالبت کنند او را به آن، در موضع هفتم اگر مرتکب مظالم شده باشد، و طاعات مستحبه به جا آورده، آن را به خصمان او دهند و او را به بهشت برند، و الا به جهنم افتد و به قدر آن معذب شود.» و قول درست آن است که: این کنایت است از آن که حکم و امر خداى تعالى خلقان را به مرصد است بر وجهى که ایشان را از آن محیص نیست، چنان که مرد رهرو را در مضیق راه از باج بان محیص نباشد، و ره جز آن نبود.
در حدیثى از پیغمبر اکرم (ص) مى خوانیم. که فرمود: «روح الامین به من خبر داد در آن هنگام که خداوند یکتا خلایق را از اولین و آخرین در صحنه قیامت متوقف مى سازد، جهنم را مى آورد، و صراط را که باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر است بر آن مى نهد، و بر صراط سه پل قرار دارد، روى پل اول امانت و درستکارى و رحمت و محبت است! و بر پل دوم نماز! و بر پل سوم عدل پروردگار جهان! و به مردم دستور داده مى شود که از آن بگذرند، آنها که در امانت و رحم کوتاهى کرده اند در پل اول مى مانند، و اگر از آن بگذرند چنانچه در نماز کوتاهى کرده باشند، در پل دوم مى مانند، و اگر از آن بگذرند در پایان مسیر در برابر عدل الهى قرار مى گیرند، و این است معنى آیه "إن ربک لبالمرصاد".» در سخنان على (ع) مى خوانیم: «و لئن امهل الله الظالم فلن یفوت اخذه، و هو له بالمرصاد، على مجاز طریقه، و بموضع الشجى من مساغ ریقه؛ اگر خداوند ظالم را مهلت دهد هرگز مجازات او از بین نمى رود، او بر سر راه در کمین ستمگران است، و چنان گلوى آنها را در دست دارد که هر زمان بخواهد آن را چنان مى فشارد که حتى آب دهان از گلویشان فرو نرود.» امام صادق (ع) می فرماید: «الناس یمرون علی الصراط طبقات و الصراط أدق من الشعر و من حد السیف. فمنهم من یمر مثل البرق و منهم من یمر مثل عدو الفرس و منهم من یمر حبوا و منهم من یمر مشیا و منهم من یمر متعلقا قد تأخذ النار منه شیئا و تترک شیئا؛ مردمی که بر صراط می گذرند چند دسته اند و صراط از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر است؛ برخی مانند برق از آن می گذرند و بعضی مانند اسب تیز پا، پاره ای چهار دست و پا، گروهی چون پیادگان و دسته ای به آن آویخته اند و عبور می کنند و این در حالی است که آتش دوزخ چیزی از آنان را می گیرد و چیزی را وا می گذارد.»

جهنم کمینگاه بزرگ!
انسان با سنتهاى خداوند تبارک و تعالى که در دنیا در طبیعت محیط بر او وجود دارد، در عمل دو طرفى است، و او را مى بینى که از آتش پرهیز مى کند تا گرفتار سوختن با آن نشود، و از نیش مار فرار مى کند، و از میکروبها براى آن مى گریزد که به بدن او راه نیابند و سبب هلاک او نشوند، پس چرا انسانى که از سنتهاى عاجل اجتناب مى کند، از سنتهاى آجل چنین نمى کند، و چه فرقى میان آتشى است که امروز او را بسوزاند و آتشى که فرداى قیامت چنین کند، یا چه تفاوت است میان مارى که امروز او را بگزد، و مارى که با عمل خود او ساخته مى شود و در آخرت او را خواهد گزید، و میان میکروبى که امروز در جسم او نفوذ کند و میکروب دیگرى که آن را در دنیا کشت مى کند تا در خانه حقیقى آخرت آن را بدرود؟!
سنتهاى خدا در دنیا یادآور نظایر آنها در آخرت است، ولى آدمى به یکى ایمان مى آورد و دیگرى را فرو مى گذارد. چرا؟ هنگامی که نظام جهان گسسته شود، دوزخ که مسطوره از صفت انتقام کبریائى و ظهورى از محرومیت گناهکاران است، در کمین و انتظار خواهد بود و نیروى جاذبه آن آنچنان تیره بختان را بسوى خود مى کشاند و درون خود آنها را فرومى برد گویا اثرى از آنان در صحنه ابد نخواهد گذارد. می فرماید: «إن جهنم کانت مرصادا؛ جهنم کمینگاهى است.» (نبأ/ 21)
همانطور که گفتیم راغب در مفردات گفته: کلمه "رصد" به معناى آماده شدن براى مراقبت است، (تا آنجا که مى گوید) و "مرصد" به معناى آن محلى است که براى مراقبت در آنجا قرار بگیرى، و این کلمه در قرآن آمده. تا آنجا که مى فرماید: «و اقعدوا لهم کل مرصد؛ براى دستگیرى آنان در هر کمین گاهى به کمین بنشینید.» کلمه "مرصاد" هم شبیه به مرصد است، اما مرصاد تنها به آن محلى که براى این کار آماده شده اطلاق مى شود، و این کلمه نیز در قرآن آمده مى فرماید: "إن جهنم کانت مرصادا"، و این آیه این نکته را مى فهماند که جهنم محل عبور همه مردم است. در اینکه چه کسى در دوزخ در کمین طغیانگران است؟ گفته اند: فرشتگان عذاب، زیرا طبق آیه 71 سوره مریم، «و إن منکم إلا واردها کان على ربک حتما مقضیا؛ همه انسانها اعم از نیک و بد از کنار دوزخ، یا از بالاى آن عبور مى کنند.» در این گذرگاه عمومى و همگانى فرشتگان عذاب در کمینند و دوزخیان را مى ربایند! و اگر به معنى "صیغه مبالغه" تفسیر کنیم خود دوزخ در کمین آنها قرار دارد و هر کدام از طغیانگران به آن نزدیک مى شوند آنها را به سوى خود مى کشاند و در کام خود فرو مى برد، به هر حال از این گذرگاه عمومى احدى از سرکشان نمى توانند بگذرند، یا فرشتگان عذاب آنها را مى ربایند، و یا جاذبه شدید جهنم.

منـابـع

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏20 صفحه 270

سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 17 صفحه 306

حسین بن احمد الحسینی- تفسیر اثنا عشری- جلد 14 صفحه 198

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏26 صفحه 38 و 457

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 211

میرزا ابوالحسن شعرانی- روض الجنان و روح الجنان- جلد ‏20 صفحه 270

محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏17 ص 272، جلد ‏18 ص 91

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد