اثبات عصمت پیامبران از راه خیر مطلق بودن آنها
فارسی 3712 نمایش |آیاتی که دلالت دارد، عصمت بخشایش الهی است و پیامبران به وسیله آن از کارهای ناشایست امتناع میورزند؛ مانند:
1- «و اذکر عبادنا إبراهیم و إسحق و یعقوب أولی الأیدی و الأبصار * إنا أخلصناهم بخالصة ذکری الدار * وإنهم عندنا لمن المصطفین الأخیار * و اذکر اسماعیل و الیسع و ذا الکفل وکل من الأخیار؛ یاد کن بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که همه صاحب اقتدار و بصیرت بودند. ما آنان را خالص و پاک دل کردیم برای تذکر سرای آخرت و آنان نزد ما از برگزیدگان خوبان بودند و یاد کن اسماعیل و یسع و ذوالکفل را که همه از نیکان بودند.» (ص/ 45-48)
خداوند در این آیه می فرماید: «آنها صاحبان دست هاى نیرومند و چشم هاى بینا بودند» چه تعبیر عجیبى؟ صاحبان دست و چشم!
انسان براى پیشبرد هدف هایش نیاز به دو نیرو دارد: نیروى درک و تشخیص و نیروى کار و عمل و به تعبیر دیگر باید از "علم" و "قدرت" کمک گرفت تا به هدف واصل گشت. خداوند این پیامبران را به داشتن "درک و تشخیص و بینش قوى" و "قوت و قدرت کافى" براى انجام کار توصیف کرده است. آنها افراد کم اطلاعى نبودند، سطح معرفتشان بالا، میزان آگاهیشان از آئین خدا و اسرار آفرینش و رموز زندگى قابل ملاحظه بود. از نظر اراده و تصمیم و نیروى عمل، افرادى سست و زبون و ضعیف و ناتوان نبودند، افرادى با اراده، پر قدرت و داراى تصمیم قاطع و آهنین بودند.
از آنچه گفتیم به خوبى روشن شد که دست و چشم در اینجا به معنى دو عضو مخصوص نیست، چرا که بسیارند افرادى که داراى این دو عضوند، اما نه درک و شعور کافى دارند، و نه قدرت تصمیم گیرى و نه توانایى بر عمل، بلکه کنایه از دو صفت "علم و قدرت" است.
ایمان و عمل صالح آنها سبب شده که خدا آنان را از میان بندگان برگزیند و به منصب نبوت و رسالت مفتخر سازد و نیکوکارى آنها به حدى رسیده که عنوان "اخیار" (نیکان) را به طور مطلق پیدا کرده اند، افکارشان نیک و اخلاقشان نیک و اعمال و برنامه ها و سراسر زندگانیشان نیک است و "آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند"، به همین دلیل بعضى از مفسران از این تعبیر که خداوند بدون هیچ قید و شرطى آنها را از "اخیار" خوانده، استفاده مقام عصمت براى انبیا کرده اند، چرا که هر گاه انسانى "خیر مطلق" باشد حتما معصوم است.
این پیامبران که اسامی آنان در این آیات آمده است به حکم جمله «إنا أخلصناهم بخالصة» جزو بندگان مخلص (به فتح لام) خدا معرفی شده اند و با ضمیمه کردن این دسته از آیات که مصادیق «مخلصان» را پیراسته از اغوای شیطان می دانند و همگی را معصوم معرفی می نمایند، می توان به روشنی گفت: که این گروه از پیامبران که نام های آنان در این آیات آمده است، قطعا معصوم و پیراسته از گناه می باشند و با توجه به این اصل مسلم درباره پیامبران و آن اینکه: کسی درباره عصمت پیامبران، قائل به تفصیل نشده است و قولی دیگر مبنی بر اینکه برخی را معصوم و برخی دیگر را غیر معصوم نداند، در کار نیست می توان گفت: اثبات عصمت این گروه ملازم با اثبات عصمت انبیای دیگر نیز هست.
2- «و لقد اخترناهم علی علم علی العالمین * و ءاتیناهم من الایات ما فیه بلاء مبین؛ ما آنان را از دیرباز بر جهانیان به علم و دانش برگزیدیم و آیات و معجزاتی برای آنان آوردیم که در آن آزمایش روشن است.» (دخان/ 32-33)
بنابراین، پیامبران زمینه های شایسته ای داشتهاند که مفتخر به موهبت اصطفا و معجزه و سایر آیات الهی شدهاند. آنان از شجاعت و بندگی و ریاضت و اخلاص و سلامت فطرت و عصمت و برخورد با ستمگران و بت پرستان و دیگر صفات و شئون نفسانی لازم و زمینه های درونی و برونی برخوردار بوده اند که برگزیده حق تعالی شدند: «...و اجتبیناهم و هدیناهم إلی صراط مستقیم؛ ما آنان را برگزیدیم و به راه راست هدایت کردیم.» (انعام/ 87) می توان گفت: مقصود از «اجتبینا» در این آیه همان افاضه عصمت بر آنان است و وقتی گروهی از پیامبران، معصوم و پیراسته از گناه باشند، طبعا تمام پیامبران نیز چنین هستند؛ زیرا قول به تفصیل درباره پیامبران وجود ندارد.
«أولئک الذین أنعم الله علیهم من النبین من ذریة ءادم و ممن حملنا مع نوح و من ذریة إبراهیم و إسر ءیل و ممن هدینا و اجتبینا إذا تتلى علیهم ءایات الرحمان خروا سجدا و بکیا * فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا؛ آنان گروهى از پیامبران بودند که خداوند به آنها نعمت (هدایت) داد از فرزندان آدم و از کسانى که همراه نوح بر کشتى سوار کردیم و از فرزندان ابراهیم و یعقوب و از کسانى که هدایت نمودیم و برگزیدیم، که هرگاه آیات خداى رحمان برایشان تلاوت مى شد سجده کنان و گریان به خاک مى افتادند. * آنگاه کسانى جانشین اینان شدند که نماز را ضایع کردند و شهوات را پیروى نمودند که به زودى (سزاى) گمراهى را خواهند دید.» (مریم/ 58-59)
همانطور که ملاحظه می فرمایید پیامبران با صفات یاد شده در زیر توصیف شده اند:
1- أنعم الله علیهم 2- هدینا 3- و اجتبینا 4- خروا سجدا و بکیا.
در حالی که قرآن پیامبران را با صفات مذکور توصیف، در آیه بعد، گروه مقابل آنان را با اوصاف کاملا متفاوت و متضاد معرفی می نماید. گروه دوم با جمله های یاد شده در زیر توصیف شده اند: 1- أضاعوا الصلوة 2- و اتبعوا الشهوات 3- یلقون غیا.
از تقابل دو گروه در صفات، می توان چنین نتیجه گرفت که پیامبران درست نقطه مقابل دسته دوم می باشند یعنی از شهوت ها و خواسته های نفسانی پیروی نکردند و گمراه نشدند تا مجازات آن را ببینند.
چنین گروهی که نه از شهوات پیروی می کنند و نه با مجازات گمراهی روبرو می شوند، گروهی جز معصوم نخواهند بود؛ زیرا فرد گنهکار پیوسته از نفسانیات پیروی می کند و با کیفر گمراهی روبرو می گردد و افرادی که از چنین جریانی به دور باشند، طبعا معصوم و پیراسته از گناه خواهند بود.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی جلد3- صفحه 215
ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه جلد19- صفحه 307
جعفر سبحانی- منشور جاوید جلد5- صفحه 48 و 44
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها