بررسی رابطه ابن سینا و تصوف در متون عرفانی

فارسی 22910 نمایش |

حکایت ملاقات تاریخی ابوسعید ابوالخیر با ابن سینا

در کتاب اسرار التوحید در شرح حال صوفی بزرگ قرن چهارم ابوالسعید ابوالخیر شرحی از ملاقات این عارف نامی با شیخ الرئیس نقل شده است که گرچه برخی صحت آن را مورد شک قرار داده اند، دلیل کافی برای رد آن در دست نیست و حتی اگر این ملاقات جنبه تاریخی نداشته باشد حاکی از یک حقیقت عمیق رمزی است.
در این حکایت چنین آمده است: «یک روز شیخ ما ابوسعید (قده) در نشابور مجلس می گفت خواجه ابوعلی سینا رحمة الله علیه از در خانقاه شیخ درآمد و ایشان هر دو پیش از آن یکدیگر را ندیده بودند اگرچه میان ایشان مکاتبت بود. چون بوعلی از در درآمد شیخ ما روی به وی کرد و گفت حکمت دانی آمد، خواجه بوعلی درآمد و بنشست، شیخ به سر سخن شد و مجلس تمام کرد و از تخت فرود آمد و در خانه شد و خواجه بوعلی با شیخ در خانه و در خانه فراز کردند و سه شبانه روز با یکدیگر بودند بخلوت و سخن می گفتند که کس ندانست و هیچ کس نیز نزدیک ایشان درنیامد مگر کسی که اجازت دادند و جز به نماز جماعت بیرون نیامدند. بعد از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت. شاگردان از خواجه بوعلی پرسیدند که شیخ را چگونه یافتی گفت هرچه من می دانم او می بیند، و متصوفه و مریدان شیخ چون به نزدیک شیخ درآمدند از شیخ سؤال کردند که ای شیخ بوعلی را چون یافتی گفت هرچه ما می بینیم او می داند.
و خواجه بوعلی را در حق شیخ ما ارادتی پدید آمد و پیوسته نزدیک شیخ ما درآمدی و کرامات شیخ ما ظاهر می دیدی... اما خواجه بوعلی مرید شیخ ما چنان گشت که کم روزی بود که به نزدیک شیخ ما نیامدی و بعد از آن هر کتابی که در علم حکمت ساخت چون اشارات و غیر آن فصلی مشبع در اثبات کرامات اولیا و شرف حالات ایشان ایراد کرد و درین معنی و در بیان فراست ایشان و کیفیت سلوک جاده طریقت و حقیقت تصانیف مفرد ساخت چنانکه مشهور است.»

شرح این حکایت در قصص العلماء

نیز در قصص العلماء داستان زیر نقل شده است:
«از بعضی از فضلا مسموعم شد که ابوسعید ابوالخیر که یکی از ارباب ریاضت است و معاصر بود با شیخ رئیس و میان ایشان به معاوضه مکاتبات می رفت روزی در حمام رفت و شیخ رئیس نیز در حمام بود. پس شیخ ابوسعید از شیخ ابوعلی سؤال کرد که شما می گوئید که جسم ثقیل میل به مرکز خود می کند آیا مسلم است و اصلی دارد یا نه؟ شیخ رئیس گفت که این از جمله مسلمیات است شیخ ابوسعید طاس حمام را به هوا انداخت پس طاس در هوا ماند و به شیخ گفت که چرا این جسم ثقیل میل به مرکز نکرد؟ و شیخ تأملی کرد و گفت این طاس قاسر دارد که او را از میل به مرکز و نزول مانع است. شیخ ابوسعید گفت که قاسر در اینجا چیست؟ شیخ ابوعلی گفت که قاسر نفس تست. شیخ ابوسعید گفت که تو نیز نفس خود را کامل کن تا این مرتبه برایت حاصل آید.»

نقل شیخ بهائی

شیخ بهائی: «شیخ مجدالدین بغدادی گوید که شبی در واقعه رسول خدا (ص) را دیدم. پس از آن جناب سؤال نمودم از حالت ابن سینا و اینکه او ناجی است یا هالک. در جواب فرمود که او مردی است که خواست به خدا برسد بدون واسطه پس من مانع شدم او را و دستی به سینه او زدم پس در آتش جهنم افتاد.»
از عارف مشهور علاء الدوله سمنانی نقل شده است که او رسول خدا (ص) را در خواب دید و از او از حال شیخ الرئیس پرسید و پیغمبر (ص) در جواب فرمود که او کسی است که راه خود را در کسب علم گم کرد و در این راه سهروردی نیز از او پیروی کرد.
از این آراء چنین برمی آید که عرفای قرون بعدی ابن سینا را در زمره متصوفه ندانسته اند گرچه حشر و نشر او با متصوفان و آشنائی او با افکار آنان مورد تصدیق عموم بوده است.
لکن باید به خاطر داشت که شیخ با متصوفان نامی مانند ابوسعید و ابوالحسن خرقانی محشور بود و حتی اگر نتوانست طریق سالکان را بپیماید تمایل خود را به افکار صوفیان نشان می داد و بسیاری از حقایق عرفانی را در آثار خود مطرح کرد.

وجوه اشتراک آراء نظری ابن سینا و عرفا

در زمینه جهانشناسی آثار دوران آخر عمر ابن سینا وجه اشتراک زیادی با مفهوم طبیعت از نظر عرفا دارد. در هر دو مورد جهان یک جنبه درونی و باطنی دارد و انسان باید از مراحل آن بگذرد و پدیده های طبیعت رمز و تشبیه و اشاره ای است به حقایق عالم بالا. بنابراین حتی اگر ابن سینا را بهره ای از جنبه عملی تصوف نبود، توافق نظری او با آراء متصوفه و بیان بسیاری از عقاید عرفانی در آثار او که مربوط به «حکمت مشرقیه» است ممکن می سازد که افکار او را از دو جهت مورد تحقیق قرار دهیم. در وهله اول می توان آثار معروف او مانند کتاب شفا و نجات و انماط اول اشارات را به عنوان کاملترین بیان فلسفه مشائی در اسلام که بیشتر تحت تأثیر طبیعیات ارسطوئی و جهانشناسی نوافلاطونی تکوین یافت بررسی کرد و در مرحله ثانی می توان جهانشناسی کتب اخیر وی مخصوصا تمثیلات عرفانی را به عنوان شرحی و پیش درآمدی بر عقاید جهانشناسی مکتب اشراقی که بعدها به دست سهروردی استقرار یافت و بیانی از برخی عقاید عرفانی درباره جهان که در قرون آینده به دست عرفای شهیر مانند ابن عربی و صدرالدین قونوی و عبدالکریم جیلی به صورت کامل اشاعه یافت مورد تحقیق قرار داد.

منـابـع

سیدحسین نصر- نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت- خوارزمی 1377- صفحه 295-293 و 298-296

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد