روش شناسی فلسفه صدرا
فارسی 3547 نمایش |ملاصدرا
پرسش از رهاورد فلسفی صدرالمتألهین شیرازی و اصالت اندیشه فلسفی وی، از آغاز شهرت او مطرح شده است. داوری در تعین معرفتی فلسفه صدرا، مسبوق و منوط به شناخت اضلاع روش شناختی حکمت متعالیه است. همانگونه که اساسا نقد و فهم سیستمی نگر فلسفه صدرا در ترازوی روش شناسی میسور است. علاوه بر آنچه بیان شد، ملاصدرا در خصوص اندیشه فلسفی خود ادعای فلسفه برتر را به میان آورده و حکمت متعالیه را در عنوان مهمترین اثر فلسفی خویش اخذ کرده است. اگرچه ادعای حکمت متعالیه چندین قرن پیش از ملاصدرا طرح شده است و به عنوان مثال، ابن سینا، نیز چنین ادعایی دارد. اما حکمت متعالیه عنوانی است که در کاربرد رایج آن بر فلسفه ملاصدرا و پیروان وی اطلاق میشود. حال میتوان پرسید: چرا باید فلسفه صدرائیان را حکمت برتر خواند؟ عدهای از متأخران چنین مسئلهای را طرح کردهاند گفتار حاضر بر آن است که چنین مسئلهای را با تأمل در روش شناسی حکمت ملاصدرا میتوان پاسخ داد. با مروری بر اهم آراء صدرا شناسان و منتقدان وی به جستجو از رمز و راز برتر بودن فلسفه ملاصدرا میپردازیم.
نظریههای رقیب
آنچه تا کنون درباره تعین معرفتی فلسفه صدرا و روش وی بیان شده شش نظریه عمده قابل گزارش است: نظریه نخست، دیدگاه بدبینانهای عرضه میکند که بر اساس آن ملاصدرا به التقاط اندیشهها و برگرفتن آراء از کتب و مأخذ متعدد و آشفته ساختن آنها متهم است. نظریه دوم، ملاصدرا را ابن سینای اشراقی به سبک سهروردی میداند. هانری کربن که در صدرا شناسی مطالعههای گوناگون دارد میگوید: «اگر بخواهیم به عنوان مورخ، اوصاف کلی تفکر صدرا را تعیین کنیم، باید بگوییم که البته در مقابل یکی از پیروان ابن سینا هستیم. ملاصدرا با آثار ابن سینا کاملا آشنا بود و آنها را تفسیر میکرد، اما او ابن سینای اشراقی به سبک سهروردی است... باز باید گفت: این متفکر ابن سینایی اشراقی و به نحو عمیق مملو از نظریههای حکیم الهی و عارف اقدس یعنی ابن عربی است. نظریه سوم، اندیشه فلسفی صدرا را در واقع فلسفه کلامی شده تلقی میکند.»
مطهری این دیدگاه را گزارش و نقد میکند: «این تصور غلط است، فلسفه اسلامی یک قدم به طرف کلام نیامد. این کلام بود که به تدریج تحت نفوذ فلسفه قرار گرفت و آخر کار در فلسفه هضم شد.» نظریه چهارم، بر اساس تمایز دو گونه زبان در تنوع طولی یعنی تمایز زبان موضوعی و فرازبان متعالیه بودن فلسفه صدرا را به معنای برخورداری از زبان برتر تفسیر کرده است:
اگر بخواهیم این تقسیم بندی زبانی را در تبیین و تفهیم حکمت متعالیه صدرالدین شیرازی به کار بندیم، باید بگوییم او برای آموزش عالی فلسفه خود، دو زبان را به کار گماشته است که یکی را زبان برتر یعنی حکمت متعالیه نام نهاده است که به وسیله آن سخن از فلسفه خود به میان آورده است. با این تفسیر نه تنها میتوان فلسفه صدرالمتألهین را از اتهام تلفیق و نااستواری برکنار داشت بلکه بر مبنای آن میتوان نوآوریهای او را در سیستم (اصل موضوعی) که از نظم بینظیری برخوردار است توجیه و بازسازی کرد.
نظریه پنجم، بر اساس تمایز مقام گردآوری و مقام داوری ویژگی حکمت متعالیه را به برخورداری آن از تنوع روی آورد و تعدد ابزار در مقام گردآوری میداند. دیدگاه ششم بر سامان نوین فلسفی که بر میراث فلسفی، تفسیری، کلامی و عرفانی تأسیس یافته، اشاره میکند. فلسفه صدرا چهار راهی است که فلسفه مشا و فلسفه اشراق و طریقه عرفا و طریقه متشرعه را به هم متصل کرد.
روی آورد متعالیه میان رشتهای
شش نظریه گزارش شده را، پیش از این، مورد نقد قرار داده و نظریه مختار را پیشنهاد کردهایم. در این مقاله به تحلیل و تبیین نظریه مختار میپردازیم. نظریههایی که در تفسیر متعالیه بودن فلسفه صدرا ارائه شده است، به نحوی بر این نکته وفاق تأکید آمیز دارند که ملاصدرا از میراث علمی پیشینیان بهره برده است. همین نکته مورد وفاق، آغاز شایستهای برای تحلیل تعین معرفتی صدراست. بدون تردید فلسفه صدرا آمیزهای از آموزههای کلامی، فلسفی، تفسیری، روایی، عرفانی و... است. اما میتوان از روش صدرا در بهرهمندی از میراث پیشینیان و چگونگی تألیف و ترکیب اندیشههای متخالف آنها در اندیشه صدرا پرسید. نظریه اول یعنی التقاط انگاری بیش از اندازه سهل انگارانه و ظاهرگرایانه است. مروری بر آثار ملاصدرا وجود طرح پژوهشی معینی را نشان میدهد که ملاصدرا با آن طرح به سراغ منابع بسیار متنوع خود رفته است.
به بیان دیگر، بدون تردید ملاصدرا از متنوعترین منابع برخوردار بود اما اولا این حکایت از دغدغههای مبارک (از حیث اثر پژوهش) میکند و ثانیا طرح و الگویی را نشان میدهد. دغدغه صدرا ترک هر گونه حصرگرایی روش شناختی و اقبال هشیارانه به کثرتگرایی روش شناختی است. طرح وی در کثرت گرایی روش شناختی را با تأمل فراوان در آثار وی میتوان به دست آورد.
الگوی ملاصدرا در اقبال به رشتههای مختلف ویژگیهای زیر را داراست: اولا، اقبال وی به دانشهای گوناگون معطوف به حل مسئله واحد است. وی در فهم مسئله واحد در گستره مطالعات الهیاتی از روشها و دانشهای متعدد بهره میجوید. ثانیا، اگرچه وی به ظاهر از رهیافتهای رشتههای مختلف بهره میجوید اما در باطن امر آنچه مورد توجه تام وی است روی آوردهای مختلف است. وی در واقع در تحلیل مسئلهای واحد، روی آوردهای مختلف را به میان میآورد. ثالثا، وی به سنجش مقایسهای و گزینش بهترین روی آورد نمیپردازد و همچنین به جمع مکانیکی و همنشین کردن رهیافتهای علوم مختلف در حل مسائل واحد نیز مبادرت نمیکند بلکه روش صدرا به چالش کشاندن روی آوردهای مختلف در مسئلهای واحد است.
ملاصدرا روی آورد سینوی را با رویکرد فخر رازی به چالش میکشاند، فخر رازی را به گفتگوی مؤثر با خواجه مینشاند. در طرح مطالعاتی ملاصدرا کسانی چون غزالی و محیالدین بن عربی و حکمای دوره شیراز، متکلمانی چون شارح مقاصد همه به گفتگوی اثربخش مینشینند. هدف ملاصدرا دستیابی به روی آوردی از افق متعالی تر است. چالش بین روی آوردها مجالی برای فراتر رفتن و از موضع جامع نگر به تجربه فلسفی دست یافتن است. رهاورد چالش بین رشتهها، روی آورد ژرف نگر را به ارمغان میآورد و اخذ چنین روشی که امروزه آن را مطالعه میان رشتهای میخوانیم، یک بعد نگری را برطرف کرده و نوآوریهای فراوان را به میان میآورد.
نمونه روشن از این ادعا را در آغاز جلد هشتم اسفار (آغاز علم النفس) میتوان یافت. ملاصدرا مسئله علم نفس به خود را به میان میآورد و ابن سینا، فخر رازی، خواجه طوسی و دیگر دانشمندان را به چالش و گفتگوی اثر بخش میخواند و با دستیابی به افق متعالی، پاسخی بدیع و نوین برای علم به خود مییابد که نزد دانشمندان سلف و منابع ملاصدرا دیده نمیشود. بنابرین اگر وی رهیافت نظری بحث را با روی آورد ذوقی اشراقی میآمیزد، و اگر انسان شناسی صدرا به عنوان مثال، مبتنی بر منابع تفسیری، عرفانی، کلامی، مشائی و اشراقی است بر مطالعه میان رشتهای استوار است و نه صرفا اخذ از رشتههای گوناگون است تا به التقاط و حیرت بینجامد.
عوامل موفقیت ملاصدرا در مطالعه میان رشتهای
عوامل گوناگونی در اخذ کثرت گرایی روش شناختی ملاصدرا مؤثر بوده است. تأمل در این عوامل موفقیت صدرا را تبیین میکند. عوامل گوناگون مؤثر در موفقیت وی در اخذ مطالعات میان رشتهای را میتوان در سه گروه روانشناختی، عوامل زبانی و ابزارهای منطقی تقسیم کرد:
1. عوامل روانشناختی، اقبال به دانشهای مختلف در درجه اول مرهون تسامح و عدم تعصب رشتهای است. کسانیکه به علم مورد تخصص خود تعصب میورزند غالبا از اقبال به سایر علوم و گفتگویی اثر بخش نسبت به آنها عاجزند. مصاب دیدن خود و گمراه پنداشتن دیگران، فرد را از ارتباط مؤثر با دیگران ناتوان میسازد. تسامح نسبت به دیدگاههای مختلف، محتاج زمینهها و پایههای شخصیتی خاص است. برخورداری از هوش هیجانی بالا مهمترین عنصر در این میان است. مراد از هوش هیجانی:
یک) توانایی وقوف لحظهای بر هیجانات و عواطف خویشتن.
دو) تمایز و بازشناسی آنها.
سه) مهار و کنترل کردن آنهاست. مروری بر زندگی ملاصدرا این توانایی را در رفتارهای ارتباطی به خوبی نشان میدهد. ملاصدرا به دلیل برخورداری از چنین توانایی، نسبت به آراء مخالف شنواست و با سعه صدر از هر گونه تنگ نظری و ردیه نویسی تعصب آمیز بر صاحبان دیگر صناعات پرهیز میکند.
2. عوامل زبانی، گفتگوی بین رشتهها علاوه بر زمینههای روانی، محتاج ارتباط زبانی و تفاهم کلامی با رشتههای گوناگون است. آشنایی عمیق ملاصدرا با علوم مختلف و تسلط وی بر زبان و ادبیات همه دانشهایی که وی در حل مسائل الهیاتی به کار میگیرد، سبب شده است تا ارتباط کلامی مؤثر با صاحبان علوم و فنون مختلف پیدا کند. وی نه اندیشههای متکلمان را قرائت فلسفی میکند و نه اندیشههای عرفانی را فهم کلامی مینماید بلکه با فهم همدلانه از آراء صاحبان صناعات مختلف به چالش بین آنها میپردازد.
3. سومین عامل در موفقیت ملاصدرا در برنامه مطالعات میان رشتهای ابزارهای منطقی است. این ابزارها شامل نگرش روش شناختی و مهارتهای منطقی صدرا می شود. اولا، وی به چند تباری بودن بسیاری از مسائل الهیات بصیرت تحسین آمیز داشته است و به خوبی میدانست مسائل مربوط به وحی، ادیان، رابطه انسان و خدا و... ریشه در علوم مختلف دوانده است و هرگز با حصر توجه به رشتهای خاص همه ابعاد آنها را نمیتوان کشف کرد و با حصر گرایی روششناختی نمیتوان به حل مسائل چند تباری توفیق یافت.
ثانیا، وی ذومراتب بودن حقیقت را به نیکی تجربه کرده بود و امکان کشف همه حقیقت و فهم نهایی امور را منتفی میدانست و همیشه در تقرب به حقیقت و دریافت مرتبهای ژرفتر تلاش میکرد. وصول به مرتبهای او را چندان غره نمیکرد تا از طلب وصول به مراتب ژرفتر ناتوان و محروم گردد.
ثالثا، ملاصدرا به دلیل برخورداری از مهارت و توان نقد منطقی آراء، میتوانست بر چالش بین رشتهها دامن زند، آن را هدایت کند و محاکمه بین آراء مختلف را به نردبان معرفت تبدیل نماید. پایبندی به اصل مسبوقیت نقد بر فهم کامل دیدگاه مورد نقد، مهمترین نقش را در موفقیت ملاصدرا در این خصوص دارد.
رابعا، ملاصدرا از مهارت بررسی تطبیقی برخوردار بود و از آن در مطالعات بین رشتهای استفاده میکرد. بررسی تطبیقی در آثار ملاصدرا نه یک هدف، بلکه یک روش برای فهم عمیقتر امور است. او صرفا بر آن نبود که خلافها و وفاقها را به دست آورد بلکه بر آن بود که از فهم مواضع خلاف و وفاق به شناخت جامع نگر مسائل دست یابد. از شباهتها و تفاوتهای موردی و ظاهری فراتر میرفت تا مواضع خلاف و وفاق را بشناسد و در آنها تأمل کند.
منـابـع
پایگاه اطلاع رسانی کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت
پایگاه اطلاع رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها